یکى از راهکارهاى تأثیرگذارى صهیونیستها و لابىها در آمریکا، نفوذ در کنگره این کشور است، جایى که رئیس جمهور آمریکا قبل از اجراى هر برنامه سیاسى، اقتصادى یا نظامىای باید به آنجا مراجعه نماید تا برنامهاش مورد بحث و بررسى قرار گیرد به همین دلیل یکى از ستونهاى تأثیر لابى صهیونیستها بر سیاستها و برنامهها و راهبردهاى آمریکا، تاثیر و نفوذشان در کنگره است، بهطورى که رژیم صهیونیستى در برابر همه انتقادها از مصونیت کامل بهره مىبرد.
با توجه به این شرایط لابى اسرائیل و گروههاى فشار صهیونیستى سعى مىکنند تعداد بیشترى از اعضاى کنگره را از طرق مختلف به سوى خود جلب کنند. یکى از این راهها حمایت تبلیغاتى و خرید آرای انتخاب کنندگان است.روزنامه «وال استریت ژورنال» در گزارشى اعلام کرد که در انتخابات سال ۱۹۸۶ هشتاد کمیته کارى سیاسى طرفدار اسرائیل مبلغ ۷۲۸,۹۳۱,۶ دلار هزینه کردند و از این لحاظ در کشور مقام اول را داشتند. مقام دوم از آن کمیتههاى کارى سیاسى سازمانهاى املاک و مستغلات به مبلغ ۱۰۸,۲۹۰,۶ دلار بود و پس از آن کمیتههاى کارى سیاسى سازمانهاى پزشکى آمریکا به مبلغ ۱۳۳,۷۰۲,۵ دلار در جاى سوم قرار داشتند.(۱)
بررسى دیگری نشان مىدهد که سناتورهایى که در سالهاى ۸۶ـ۱۹۸۵ به لوایحى به نفع اسرائیل رأى دادند، بهطور متوسط مبلغ ۲۲۳,۵۴ دلار از کمیتههاى سیاسى طرفدار اسرائیل دریافت کردند. سناتورهایى که در سال ۱۹۸۶ براى بار اول و یا مجدداً انتخاب مى شدند، مبلغ ۱/۹ میلیون دلار از کمیتههاى کارى سیاسى طرفدار اسرائیل دریافت کردند که این مبلغ تقریباً سه برابر مبلغى بود که آنها توانستند از سایر کمیتههاى سیاسى با ایدئولوژى متفاوت جمعآورى کنند.(۲)
یک بررسى انجام شده در سال ۱۹۹۱ توسط «مرکز مطالعات سیاسى واکنشى» نیز حاکی است که در انتخابات سال ۱۹۹۰ کمیتههاى کارى سیاسى طرفدار اسرائیل مبلغ چهار میلیون دلار براى کاندیدهاى نمایندگى اختصاص دادند. در همین حال کمک کنندگان انفرادى به کمیتههاى کارى سیاسى نیز مبلغ ۳/۶ میلیون دلار به همین کاندیدها کمک کردند. همه دریافت کنندگان این وجوهات از حامیان سرسخت اسرائیل بودند.(۳) بهعلاوه عده زیادى از اعضاى این مجلس وارد سازمانهاى صهیونیستى مانند «فراموسونرى»، باشگاههاى «لیونز»، «ب ناى ب ریث» مىشوند تا از طریق حضور آنها در این محافل و روابط مشخص با اعضا، آنها را در کنار موضعگیریهاى صهیونیسم قرار دهند.
طى چند سال پس از تشکیل رژیم صهیونیستى، نفوذ و سلطه مرئى و پنهانى صهیونیسم بهقدرى در کنگره آمریکا افزایش یافت که «جان فاستر دالس» وزیر خارجه اسبق آمریکا به صدا درآمد و ضمن یادآورى کنترل شگفتانگیزى که یهودیان بر اخبار رسانهها دارند و سدى که آنها در مقابل نمایندگان کنگره بنا کردهاند به صورت شکوهآمیز اظهار داشت:
«من به شدت نگران این واقعیت هستم. یهودیان در اینجا بر تمام صحنهها مسلطاند و کنگره به علت این نفوذ نمىتواند به هیچ کارى که مورد تأیید آنان نباشد، دست بازد. سفارت اسرائیل هرچه را بخواهد از طریق یهودیان متنفذ این کشور به کنگره دیکته مىکند.»(۴)
ویلیام ولبرایت، سناور سابق آمریکا نیز در ۱۵ آوریل ۱۹۷۳، یعنى یک سال قبل از سخنرانى ژنرال «براون» در یک برنامه تلویزیونى با عنوان «در مقابل مردم» که از شبکه «سى.بى.اس» پخش میشد در جریان بررسى سیاست آمریکا در خاورمیانه گفت:
«اسرائیل مجلس سناى آمریکا را زیر سلطه خود دارد.»
سناتور ولبرایت، پیش از این به علت مخالفت با جنگ ویتنام مورد حمایت و تقدیر یهودیان قرار گرفته بود؛ زیرا آنها هم با این جنگ مخالف بودند. وى از چنان محبوبیتى در ایالت آرکانزاس برخوردار بود که مىتوانست بهراحتى به مجلس سنا راه یابد همچنین در عرصه سیاست آمریکا شخصیتى معروف و سرشناس یود، اما با این سخنان، دیرى نگذشت که کلاً نام و تصویرش از روزنامهها و شبکههاى تلویزیونى وابسته به یهودیان محو شد تا مبادا حقایقى که وى فاش کرد به گوش آمریکایىها برسد.
سناتور ویلیام ولبرایت که رئیس کمیسیون روابط خارجى در مجلس سنا نیز بود، بهاى گزافى بابت این سخنان پرداخت؛ زیرا در جریان انتخاباتى که بعد از این ماجرا برگزار شد، پولهاى یهودیان به ایالت آرکانزاس سرازیر شد و یهودیان در داخل و خارج این ایالت به تلاش و تکاپو براى شکست ولبرایت و حمایت از دیل بامبرز، رقیب وى و نامزد وابسته به اسرائیل پرداختند. نکته مسخره این است که یهودیان پیش از این وى را یک قهرمان مىدانستند، زیرا در مقابل سناتور مک کارتى ایستاده و براى قطع حمایت مالى از کمیسیون خاصى که مک کارتى رئیس آن بود، تلاش کرده بود.(۵)
ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا نیز در این باره مىگوید:
«زمانى که تصمیم گرفتم تحویل هواپیماهاى فانتوم به اسرائیل را به تعویق اندازم، موجى از انتقاد در رسانهها برانگیخته شد و عدهای از اعضاى مجلس سنا که با جنگ ویتنام مخالفت مىکردند، با ارسال هرچه بیشتر کمکهاى تسلیحاتى براى اسرائیل در جنگ ۱۹۷۳ موافق بودند.»(۶)
براى اثبات این اظهارات ذکر برخورد تند بین دریاسالار «توماس مورر»، رئیس ستاد مشترک آمریکا و ژنرال «مُرد خاى گور»، وابسته نظامى سفارت اسرائیل در واشنگتن از زبان پل فیندلى ضرورى به نظر مىرسد. وى مىگوید: «در جریان جنگ ۱۹۷۳ برخورد تندى بین دریا سالار مورر و ژنرال مُردخاى گور پیش آمد. مُردخاى گور اصرار داشت که ایالات متحده هواپیماهاى مجهز به موشکهاى هوا به به زمین ضدتانک «ماوریک» را در اختیار اسرائیل قرار دهد. مورر توضیح داد که آمریکا فقط یک اسکادران از این نوع هواپیماها را در اختیار دارد و اگر آن را به کشور دیگرى بدهد، جنجال به پا خواهد کرد.»
مورر به خاطر مىآورد:
«گور گفت شما هواپیماها را به ما بدهید، ما خودمان با کنگره کنار خواهیم آمد.»
مورر اضافه مىکند: «او واقعاً چنین کرد. من هرگز ندیدم یکى از رؤساى جمهور ما هر که مىخواهد باشد، در مقابل اسرائیلیها ایستادگى کند آنها فقط اخطار مىدهند و همیشه هرچه را مىخواهند به دست مىآورند.»(۷)
ژنرال «جورج براون»، رئیس اسبق ستاد مشترک نیروهاى آمریکا در سال ۱۹۷۴ در جمع دانشجویان دانشگاه دیوک خاطرنشان کرد که یهودیان در ایالات متحده آمریکا، دولت، رسانههاى گروهى و اقتصاد این کشور را زیر سلطه خود گرفتهاند. وى با صراحت و آشکارا گفت: «اسرائیلىها از ما تجهیزات نظامى مىخواهند. وقتى به آنها مىگوییم نمىتوانیم موافقت کنگره را در این خصوص جلب کنیم، مىگویند اشکالى ندارد. ما خودمان کنگره را راضى مىکنیم.»
وى در ادامه با خشم و با لحنى تلخ گفت:
«آنها از یک کشور دیگرند، ولی در اینجا (یعنى آمریکا) مىتوانند چنین اعمال نفوذ کنند. آنها چنان که مىدانید، بانکها و روزنامههاى این کشور را در اختیار خود دارند.»(۸)
در سال ۱۹۹۰ نیز یکى دیگر از سیاستمداران محافظهکار آمریکایى به نام «پاتریک بیوکانن» در اظهارات مشابهى گفت:
«اسرائیلىها کنگره آمریکا را اشغال کردهاند.»
وى در اینجا کنگره را به کرانه غربى و نوار غزه در فلسطین تشبیه کرده بود.(۹)
مخالفت کنگره آمریکا با درخواست جرج بوش پدر مبنى بر تأخیر افتادن وام اسرائیل نیز یکى دیگر از صدها مورد تأثیرپذیرى کنگره از صهیونیستهاست. ماجرا از این قرار است که در سپتامبر ۱۹۹۱ جرج بوش در کاخ سفید، خود را در محاصره و تحت فشار یهودیان آمریکایى دید که نفوذ چشمگیر و مهارت بالایى در بازىهاى سیاسى آمریکا داشتند. دولت اسرائیل به ریاست اسحاق شامیر، وامى به ارزش ده میلیارد دلار با تضمین دولت آمریکا، از این کشور خواسته بود. قرار بود این وام صرف ساخت شهرکها و اسکان یهودیان شوروى در اراضى فلسطین و ارتفاعات اشغال شده جولان شود. در آن زمان، حدود ۵۰۳۰۰ یهودى از شوروى وارد فلسطین شده بودند و دولت اسرائیل در نظر داشت یک میلیون نفر دیگر از آنها را به فلسطین بیاورد. این رژیم قصد داشت درخواست خود را براى گرفتن این وام در مارس ۱۹۹۱ تقدیم دولت آمریکا کند، اما شروع جنگ دوم خلیج [فارس] که بهسرعت هم تمام شد و شرایط و اوضاع ناشى از آن مستلزم به تأخیر افتادن این درخواست تا ماه سپتامبر همان سال بود.
بوش عصبانى بود زیرا از کنگره خواسته بود بررسى این درخواست را براى چهار ماه به تأخیر بیندازد، اما سران کنگره که تحت فشار لابى قدرتمند اسرائیل بودند، شروع به آمادهسازى طرحى براى تصویب این وام کردند؛ آن هم در شرایطى که بوش تلاش مىکرد در ازاى این وام از اسرائیل تعهد بگیرد که شهرکسازى در کرانه غربى، نوار غزه و ارتفاعات جولان را متوقف کند، اما اسرائیل هیچگاه حاضر به دادن چنین تعهدى نشد.
تنها راه چاره براى بوش این بود که خواستار برگزارى کنفرانس مطبوعاتى فوقالعاده شود. وى در این کنفرانس با جملات قاطع و محکمى پرده از فشارهاى گروه فشار اسرائیل (لابىها) برداشت. پیش از این، هیچ یک از رؤساى جمهور آمریکا این گونه در مقابل لابىهاى یهودى و اسرائیلى صحبت نکرده بودند. وى گفت که براى به تأخیر انداختن وامى که اسرائیلىها خواستهاند با نیروهاى سیاسى قدرتمندى روبهرو شده است.(۱۰)
بوش با اشاره با تلاشهاى خود براى به تأخیر انداختن بررسى وام اسرائیل در کنگره گفت:
«من این کار را براى صلح کردم؛ زیرا بررسى مسئله وام در شرایط فعلى باعث مىشود که هیچ کس بر سر میز مذاکره حاضر نشود…در حال حاضر و براى دومین بار عدهاى در کنگره مىکوشند مانع از اتخاذ تدابیر و سیاستهاى لازم براى امنیت مردم توسط رئیس جمهور شوند… من از کنگره خواستهام بحث و مناقشه در خصوص این وام را به مدت چهار ماه به تأخیر بیندازد و از ملت آمریکا مىخواهم مرا حمایت کنند… باید فرصتى براى ایجاد صلح فراهم کنیم. در واقع باید تمام فرصتها را به آن اختصاص دهیم.»(۱۱)
در آن زمان مخالفان سیاسى بوش ۱۳۰۰ نفر از رهیران سازمانهاى یهودى در سراسر آمریکا بودند. آنها طى چهار ماه تلاش بىوقفه توانستند حمایت دو مجلس نمایندگان و سنا را به دست آورند و به این ترتیب، نه تنها موافقت آنها را با تضمین وامى که اسرائیل خواسته بود جلب کردند، بلکه براى اولین بار در دوره ریاست جمهورى بوش، از سد حق وتوى ریاست جمهورى آمریکا نیز گذشتند. بنابراین، بوش رؤساى کنگره را دور زد و در تلویزیون مستقیماً خطاب به مردم آمریکا از وجود نیروهاى سیاسى (یهودى) پرقدرتى خبر داد که در مقابلش ایستاده بودند.(۱۲)
اظهارات بوش در این کنفرانس مطبوعاتى، واکنش جریانهاى صهیونیستى را در پى داشت. آنها بارها به فعالیتهایى علیه بوش دست زدند. «شوشانا کاردین»، رئیس کنفرانس سازمانهاى صهیونیستى در آمریکا تصریح کرد که بوش شهروندان آمریکایى (یهودیان) را از حقوق دموکراتیک خود محروم کرده است. ژاکلین لوین از رهبران کنگره یهودیان آمریکا نیز گفت:
«دوازدهم سپتامبر ـ روزى که کنفرانس مطبوعاتى بوش برگزار شد ـ به عنوان روز خیانت بزرگ در تاریخ ثبت خواهد شد…اظهارات بوش، نفرتانگیز و چیزى شبیه به سامىستیزى بود. اقلیت یهودیان نیز که در انتخابات به جمهورىخواهان رأى مىدادند، به آنها پشت کرده، به دموکراتها گرایش پیدا کردند.»
شوشانا کاردین در تماس با اطرافیان بوش گفت:
«اگر مىخواهند مشکلات موجود را یا یهودیان مقیم این کشور برطرف کنند، بوش باید با تضمینهاى وام براى اسرائیل موافقت کند.»(۱۳)
براى اینکه میزان و عمق تأثیر نفوذ صهیونیستها را در کنگره آمریکا ارزیابى کنیم کافى است بدانیم که برخى از اعضاى کنگره که از مسیحیان صهیونیست هستند حتى اولویت اول سیاست خارجى آمریکا را حمایت از اسرائیل مىدانند. «دیک آرمى» یکى از مسیحیان صهیونیست شده در سپتامبر ۲۰۰۲ گفت:
«براى من اولویت اول در سیاست خارجى حمایت از اسرائیل است.»(۱۴)
شاید این گونه تصور شود که براى هر عضو کنگره، اولویت شماره یک باید حمایت از منافع آمریکا باشد، ولی برخى از اعضاى کنگره مجلس سناى آمریکا اعم از یهودیان و همکارانشان براى تضمین حمایت سیاست خارجى آمریکا، از منافع اسرائیل تلاش مىکنند و اولویت سیاست خارجى آمریکا را حمایت از اسرائیل مىدانند.
این تأثیر و نفوذ بهطور تصادفى به دست نیامد، بلکه پیامد برنامهریزى صهیونیستها پس از تشکیل رژیم صهیونیستى بهویژه از اوایل دهه پنجاه بود. به عنوان نمونه در سال ۱۹۵۴ کمیته صهیونیست آمریکایى براى امور عمومى، سلف آیپک، از تمام ۷۵۰ داوطلب احراز کرسى نمایندگى در مجلس نمایندگان و سنا نظرخواهى کرد. تنها سئوالى که از هر کاندیدا پرسیده شد این بود که نظرشان در مورد اسرائیل و خاورمیانه چیست؟(۱۵) پاسخ به این سئوال از سوى کاندیدها ملاک منحصر بهفردى براى تصمیمگیرى لابى اسرائیل بهویژه آیپک و دیگر گروههاى فشار صهیونیستى در مورد هریک از کاندیدها در دورههاى بعدى مجلس نمایندگان و سنا بود. «توماس داین» مدیر اجرایى آیپک در این باره مىگوید:
«ما در مورد یک موضوع (اسرائیل) کاملاً روراست و یک بعدى هستیم.»(۱۶)
این صراحت کلام توماس داین بیانگر چگونگى تلاش و کامیابى حیرتانگیز محافل فشار صهیونیستى در کمک به حامیان بى چون و چراى رژیم صهیونیستى است تا در انتخابات مجلس سنا و نمایندگان پیروز شوند. «این امر عمدتاً ناشى از مبالغ کلانى است که براى تأمین هزینههاى مبارزات انتخاباتى در اختیار سیاستمدارانى که در حمایت از اسرائیل گریبان چاک مىدهند، گذاشته مىشود. اگرچه آیپک قانوناً نمىتواند مستقیماً به کاندیداها پولى پرداخت کند، ولى بسیارى از کمیتههاى کارى سیاسى طرفدار اسرائیل از نرخى که توسط آیپک براى هر کاندیدا تعیین شده خط گرفته و بر اساس آن مبالغ لازم را هزینه مىکنند.(۱۷)
یکى دیگر از راههاى براى نفوذ و سیطره لابى صهیونیسم بر کنگره آمریکا، استفاده از کارمندان طرفدار اسرائیل در اداره کنگره است. بر اساس اعتراف موریس آمیتاى، رئیس سابق کمیته آیپک تعداد زیادى از جوانان کارمند در «کاپیتول هیل» ـ نام محلى که ساختمان کنگره قرار دارد ـ هستند که در جهت تامین منافع اسرائیل فعالیت مىکنند. آنها از یهودیانى هستند که آمادگى دارند برخى مسائل مربوط به یهودیتشان را بررسى کنند. آنها گروهى از جوانان یهودى هستند که در جایگاه تصمیمگیران در زمینههاى مختلف به نیابت از اعضاى مجلس سنا قرار دارند و بسیارى از کارها فقط در سطح کارمندان تصمیمگیری میشوند.
به هر حال آیپک منشاء تأثیرگذارى و نفوذ لابى صهیونیسم بر کنگره محسوب مىشود و تا کنون موفق نشده است به قانونگذاران و نامزدهای عضو کنگره که از برنامههاى اسرائیل حمایت مىکنند جایزه بدهد. در مقابل کسانى را که در برابر اسرائیل کارشکنى و یا مواضع چالشى اتخاذ مىکنند مجازات میکند(۱۸).
در واقع مىتوان گفت که آیپک هسته اصلى نفوذ لابى صهیونیستى در کنگره آمریکاست. موفقیت آیپک، به توانایى این سازمان در اعطاى کمک مالى به قانونگذاران و کاندیداهاى عضویت در کنگره و حمایت از برنامهها و فشار بر مخالفان آنها مربوط مىشود. پول در انتخابات آمریکا نقشى حیاتى دارد و آیپک دوستانش را مطمئن مىکند که آنها را از کمکهاى مالى سازمانهاى یهودى بهرهمند مىسازد. همچنین مخالفان اسرائیل، باید مطمئن باشند که آیپک به رقباى آنان کمک مىکند.
آیپک همچنین جنبشى بهنام نامهنگارى را به نفع کاندیداهاى طرفدار اسرائیل به راه مىاندازد و از سردبیران روزنامهها مىخواهد که از کاندیداهاى طرفدار اسرائیل حمایت کنند. در مورد این تاکتیک آیپک، هیچ شکى وجود ندارد. به عنوان مثال در سال ۱۹۸۴، آیپک کمک کرد تا سناتور «چارلز پرسى» که با اعمالش دشمنى آیپک را برانگیخته بود، نتواند در انتخابات پیروز شود. «توماس دین»، رئیس وقت آیپک ماجرا را اینگونه تعریف مىکند:
«تمام یهودیان آمریکا از هر طبقهاى جمع شده بودند تا «پرسى» شکست بخورد.»
سیاستمداران آمریکا در آن زمان چنین پیامى را بهروشنى دریافت کردند. با وجود این، نفوذ آیپک در کاپیتول هیل در حال افزایش است. طبق گفتههاى «داگلاس بلوم فیلد» یکى از کارمندان سابق آیپک، زمانى که اعضاى کنگره به اطلاعاتى نیاز دارند، قبل از اینکه به کتابخانه کنگره، بخش تحقیقات یا کارشناسان آن مراجعه کنند، به آیپک مراجعه مىکنند.
مهمتر اینکه وى مىگوید:
«آیپک اغلب، اسناد سخنرانیها، تحقیقات و سایر مسائل مربوط به قانونگذارى را در اختیار اعضاى کنگره مىگذارد.»
نه تنها تصمیمگیرى در مورد سیاست خارجى آمریکا در آیپک اتخاذ مىشود، بلکه تصمیمهایى هم که پیامدهایى براى سراسر جهان دارد، در آنجا اتخاذ مىشود. بنابراین، یکى از سه بخش مهم حاکمیت آمریکا یعنى کنگره، کاملاً طرفدار اسرائیل است. همان طور که سناتور سابق «ارنست هولینگر» مىگوید:
«شما نمىتوانید سیاستى غیر از آنچه آیپک مىگوید براى اسرائیل متصور باشید.»
زمانى آریل شارون در پاسخ یکى از شهروندان آمریکا که مىپرسید ما چطور به اسرائیل کمک کنیم، گفت:
«اگر مىخواهید به اسرائیل کمک کنید، به آیپک کمک کنید.»(۱۹)
پینوشتها:
- John J.Fialka, Washington Journal, 24June, 1987.
- Edward Roeder, News/sun -Sentinel(Fort Lauderdale, Florida) 28 June 1987.
- فیندلى، پل: چه کسى جرأت سخن گفتن دارد، بى جا، ۱۹۸۵، ص ۱۱۳٫
- Transcripts Of Dulles TelephoneConversation, quoted in Neff, Earriors at Suez 416.
- محمد جلال عنایه، قدرت یهودیان در آمریکا، محمد رضا بلوردی، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، تهران، ۱۳۸۶، ص ۱۱۳٫
- فیندلى، پل، پیشین، ص ۸۴۵٫
- Findly, They Dare to Speak Out, 161.
۸ . محمد جلال عنایه، پیشین، ص ۱۱۲٫
۹ . همان، ص ۱۱۳٫
- همان، صص ۱۰۸ ـ ۱۰۹٫
۱۱ . همان، ص ۱۱۰٫
۱۲ . همان، ص ۱۱۱٫
- همان، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۱٫
- مجله نداء القدس، «لابى صهیونیستى واقعیتها و اسناد»، سال هفتم، شماره ۹۳، ۱/۵/۱۳۸۵، ص ۳۲٫
- New York Times, 31 October 1954.
- Tivnan, The Lobby, p. 253.
- فیندلى، پل،پیشین، ص ۱۱۳٫
- مجله نداء القدس، پیشین.
- http:/ksgnotes-harvard.op.cit
سوتیترها:
۱٫
براى اینکه میزان و عمق تأثیر نفوذ صهیونیستها را در کنگره آمریکا ارزیابى کنیم کافى است بدانیم که برخى از اعضاى کنگره که از مسیحیان صهیونیست هستند حتى اولویت اول سیاست خارجى آمریکا را حمایت از اسرائیل مىدانند. «دیک آرمى» یکى از مسیحیان صهیونیست شده در سپتامبر ۲۰۰۲ گفت: «براى من اولویت اول در سیاست خارجى حمایت از اسرائیل است.»
۲٫
آیپک هسته اصلى نفوذ لابى صهیونیستى در کنگره آمریکاست. موفقیت آیپک، به توانایى این سازمان در اعطاى کمک مالى به قانونگذاران و کاندیداهاى عضویت در کنگره و حمایت از برنامهها و فشار بر مخالفان آنها مربوط مىشود. پول در انتخابات آمریکا نقشى حیاتى دارد و آیپک دوستانش را مطمئن مىکند که آنها را از کمکهاى مالى سازمانهاى یهودى بهرهمند مىسازد