پاى صحبت‏هاى حجهالاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان

یکى از یاران امام خمینى(ره) بزرگ رهبر انقلاب اسلامى

 

 

یکى از نزدیکان و یاران امام خمینى(ره) با بیان اینکه یاران حضرت امام را نباید فقط در افرادى که از جهت مکان و زمان به آن حضرت نزدیک بودند، منحصر کنیم، گفت: ریزش‏هاى نزدیکان امام(ره) مخصوص بعد از رحلت ایشان نیست.

در خیابان آیت الله طالقانى شاید تنها ساختمانى که هنوز سبک و سیاقش رابه شکل سال‌هاى ابتدایى انقلاب حفظ ظاهر کرده، ساختمان ۱۱ طبقه‏اى است که بر بلنداى آن به بزرگى دل‏هاى شهدا، عبارت “السلام علیک یا ابا عبدالله” نقش بسته است.

طبقه دهم ساختمان بنیاد شهید انقلاب اسلامى، جایى است که به ملاقات حجهالاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان، از مسئولان دفتر امام(ره) و نماینده ولى فقیه در بنیاد شهید و امور ایثار گران مى رویم.

“رحیمیان” اما نامى آشنا براى اهل فرهنگ است.

از تاسیس و اداره اولین نشریه انقلاب با نام “پاسدار اسلام” و طراحىآثار هنرى انقلاب در زمان رژیم سفاک پهلوى تا تدوین و تألیف کتب “اخلاق و تربیت اسلامى” مورد استفاده در دانشگاه‌ها، ایشان را از زمره شخصیت‏هاى مؤثّر در عرصه فرهنگ کشور قرار داده است.

ملاقات و هم صحبت شدن با حاج آقا رحیمیان، در اتاق ساده و خودمانى دفتر نمایندگى ولى فقیه در بنیاد شهید، فرصت مغتنمى است که ضمن آشنایى بیشتر با دیدگاه‏هاى ایشان، سؤالاتمان را نیز از این همراه امام (ره) بپرسیم.

 

شبکه خبر دانشجو: باتوجه به اینکه شما از نزدیکترین اشخاص به حضرت امام بوده‏اید، مى خواهیم نظر شما را درباره توصیف یاران و نزدیکان حضرت امام(ره) و دلایل ریزش‏هایى که در این مجموعه اتفاق افتاده است، بدانیم.

رحیمیان: یاران حضرت امام را نباید فقط در افرادى که از جهت مکان و زمان به آن حضرت نزدیک بودند، منحصر کنیم.؛ در زمان حیات حضرت امام میلیون‏ها زن و مرد در ایران و خارج ایران، یاران پاکباخته امام بودند که چه بسا حتى براى یک بار هم امام را از نزدیک ندیده بودند و هزاران نفر از همین افراد در راه آرمان‏هاى امام به شهادت رسیدند و با خون خود طومار بلند عشق به امام را امضاء کردند و اینان یقیناً خالص ترین یاران و نزدیکترین افراد به حضرت امام بودند و اینان بودند که نقش اصلى را در پیشبرد اهداف امام ایفا کردند و بیشترین علاقه و عشق متقابل را حضرت امام به همین افراد داشت.

اگر حقیر و امثال من به بوسیدن دست امام افتخار مى‏کنیم، ولى حضرت امام به بوسه زدن بر دست و بازوى کسانى افتخار مى‏کرد که بسیارى از آنها از نظر مکانى صدها فرسنگ با امام فاصله داشتند.

سند مکتوب این مطلب موجود است؛ امام اهل مجامله و تعارف غیرواقعى نبود، به مناسبت یکى از اعیاد به درخواست یکى از برادران جبهه، تصویرى از امام را براى امضاء به محضر امام بردم و عرض کردم مى خواهند این عکس را تکثیر و به رزمندگان هدیه کنند و در حالى که چیزى بیشتر از امضاء مورد انتظار نبود، حضرت امام عکس را گرفتند و در کنار آن نوشتند: …اینجانب دست و بازوى شما را مى بوسم.

نکته مهم دیگر اینکه یاران پاکباخته حضرت امام فراتر از زمان و بعد از حیات ایشان هم رویش داشته و میلیون‏ها جوان و نوجوان از نسل بعد از امام و میلیون‌ها مردمى که در سراسر جهان همچون مردم لبنان و فلسطین و … در طول ۲۰ سال گذشته در زمره عاشقان امام درآمدند نشان رویش مداوم یاران و پیروان راه امام است.

وقتى که این واقعیت را مدنظر قرار دهیم و آن را با صدر اسلام و بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) که عموم جامعه دچار انحراف شده و در راهى که آنحضرت طى ۲۳ سال ترسیم کرده بود، عقب گرد کردند و فقط تعدادى کمتر از انگشتان دست در راه حق پایدار ماندند، مقایسه کنیم به این فرموده امام که مردم عصر حاضر را از مردم صدر اسلام برتر دانستند، پى مى بریم و متوجه مى شویم که درست در عصر حاضر بر عکس صدر اسلام آنهایى که دچار انحراف و ارتداد شدند به نسبت جمعیت امروز بسیار اندک هستند؛ امروز شاهد هستیم که جامعه اسلامى به راه امام و میراث اصلى آن حضرت یعنى ولایت فقیه و نظام جمهورى اسلامى وفادار و استوار مانده‏اند.

 

شبکه خبر دانشجو: آنچه را بیان کردید کاملاً واقعیت دارد و مورد قبول است، اما به هرحال هر چند اندک همانطور که شما هم اذعان کردید ریزش‏هایى را هم بعد از رحلت امام شاهد بودیم؛ دلیل این ریزش‌ها به نظر شما چیست؟

رحیمیان: اولاً ریزش‏ها مخصوص بعد از رحلت امام نیست و بعد از پیروزى انقلاب و در زمان خود امام هم ریزش‏هایى داشتیم؛ نمونه‏اش شیخ على تهرانى که از نزدیک‏ترین و شیفته‏ترین یاران و شاگردان امام بود؛ وى کارش به آنجا کشید که در رادیوى بغداد زشت‏ترین و فجیع‏ترین دشنام‏ها و هتاکى‏ها را نسبت به حضرت امام مرتکب شد که هرگز بعد از رحلت امام چنین نمونه‏اى را با این خصوصیات نداشتیم.

ثانیاً با ملاحظه ویژگى‏هاى بشر، گویى درصدى از ریزش یک واقعیت غیرقابل انکار است؛ تکرار داستان انحراف همسر حضرت لوط و همسر و فرزند حضرت نوح که پیامبر معصوم و اولواالعزم بود و بازگو کردن فرجام سیاه و ننگین بلعمباعورا، سامرى و قارون که از قوم حضرت موسى(ع) بودند، در قرآن و داستان ارتداد غم انگیز طلحه و زبیر که از چهره‏هاى درخشان در میان اصحاب رسول الله(ص) محسوب مى شدند و ماجراى عبرت آموز شمر بن ذى الجوشن که از سربازى در رکاب امیرالمؤمنین(ع) به بریدن سر امام حسین(ع) در کربلا سقوط کرد و هزاران نمونه دیگر در تاریخ اسلام مى تواند روند ریزش‌ها را در عصر ما هم ترسیم کند.

 

شبکه خبر دانشجو: به هرحال دلیل یا دلایل این ریزش‌ها به نظر شما چیست؟

رحیمیان: بنده ترجیح مى دهم دلیل این ریزش‏ها را در قرآن و سخن خدا که آفریدگار انسان است و آگاه به اعماق و لایه‏هاى درونى و پشت پرده وجود انسان است، جستجو کنم.

قرآن مجید در قالب داستان بلعم باعورا، سامرى و قارون که هرکدام نماد یکى از طیف‏هاى نخبه جامعه بودند، ریشه انحطاط و سقوط آنها را بیان فرموده است.

بلعم باعورا نماد عالمان بلندپایه دینى است که در پایان راه تمام شئون معنوى را از دست مى دهد و لباس روحانیت از او کنده مى شود و سرانجام چهره باطنى او را قرآن به سگ تشبیه مى‏کند!

سامرى نیز هنرمندى تیزهوش است که هم با چشمان تیزبین خود در قرابت با رسول حق به پاره‏اى از اسرار پى مى‏برد و هم با ابزار هنر راه تزویر را پیش گرفته و با استفاده از رسوبات جاهلیت جامعه و در مدتى کوتاه افکار عمومى را به خود جلب مى‏کند و به کودتاى فرهنگى اعتقادى دست مى‏یازد و بنابراین حضرت موسى(ع) سخت ترین برخورد را با سامرى به کار مى گیرد و گوساله زرین او را آتش مى زند و خاکستر آن را به دریا مى‏ریزد و داستان ثروت اندوزى و سرمایه دارى قارون نیز با فرو رفتن قارون و ثروتش در زمین به فرمان خداوند پایان مى پذیرد.

به هر حال در اینجا درصدد بازگو کردن فرجام این سه نماد نیستیم؛ آنچه در این مناسبت باید مورد توجه قرار دهیم این است که اولاً داستان بلعم باعورا و سامرى و قارون داستانى تکرار پذیر براى انسان‏ها، بخصوص در امت پیامبر آخرالزمان است؛ چرا که منظور قرآن از ذکر این داستان‌ها صرفاً بیان یک داستان تاریخ گذشته نیست، بلکه داستان قابل تکرار در زندگى بشر است، ثانیاً مهم آن است که باید در آیات قرآن تدبر کنیم تا ریشه این انحراف‌ها و سقوطها را بشناسیم تا خود را از گرفتار شدن در این راه‏هاى بدفرجام صیانت کنیم.

اگر در آیات ۱۷۵ و ۱۷۶ سوره اعراف تأمّل کنیم، مى‏بینیم که بلعم باعورا به مقامى بسیار بلند صعود کرده بود، در تفاسیر آمده است که به اسم اعظم دست یافته و مستجاب الدعوه بود و همچنان مى توانست به مقامى رفیع‏تر برسد، اما دو عامل باعث مى شود تا به عمق درّه هلاکت سقوط کند؛ اول چسبیدن به دنیا و فرو رفتن در مادیات و دوم پیروى از هواى نفس!

تأثیر ریشه‏اى این دو عامل در ایجاد انواع گناهان و انحرافات و اینکه براى انسان‌ها حتى در بالاترین مراتب مجاهدت و روحانیت امکان گرفتار شدن در دام دنیا طلبى و هواى نفس وجود دارد، مطلب مهمى است که همه ما باید با تأمّل و تدبر در آیات و روایات معصومین(ع) به طور عمیق آگاه شویم و با بهره‏گیرى از شیوه‏هایى که معصومین(ع) بیان کرده‏اند خود را از این دو دام مهلک مصون داریم.

ضمناً باید توجه داشت که چسبیدن به دنیا فقط مال دنیا نیست، بلکه جاه طلبى، مقام پرستى، خودبینى و هر نوع دلبستگى و وابستگى که در عرض و معارض با خداپرستى باشد را شامل مى‏شود.

در اینجا براى اینکه مطلب روشن‏تر شود، لازم است آیات ۲۵ تا ۳۱ سوره محمد(ص) را مورد دقت قرار دهیم.

در این آیات سخن از ارتداد و عقب‏گرد است آن هم بعد از روشن شدن هدایت الهى؛ ارتداد و عقبگرد مى تواند مراتبى داشته باشد؛ ارتداد از اعتقاد به خدا، ارتداد از نبوت حضرت رسول(ص)، ارتداد از امامت و ولایت ائمه اطهار(ع).

در شرایط حاضر نیز ممکن است کسى در دوره‏اى از زندگى خود به امام و درستى راه و خط امام رسیده باشد و روزگارى دیگر عقبگرد کند و دچار ارتداد از خط امام و انقلاب شود؛ یک روز در خط مقدم جبهه جنگیده باشد و روز دیگر ضد جبهه و دفاع مقدس و رزمندگان شود، یک روزى از دیوار سفارتآمریکا بالا رود و روزگارى دیگر، کار آن روز را تخطئه کند و خواستار معذرت از آمریکا گردد و قس علیهذا… به هرحال در آیه ۲۵ علّت این عقبگرد را تسویلات و فریب‌هاى شیطان معرفى مى‏کند؛ توضیح آن که تسویلات و فریب‌هاى شیطان، دامى است که شیطان براى همه مى گستراند، حال باید دید که چه کسانى در این دام مى‏افتند و چه کسانى مى رهند؟! اگر تسویلات و فریب‏هاى شیطان را به چنگکى تشبیه کنیم وقتى که این چنگک به جان انسان مى افتد، آن کسانى که دل آنها با ایمان به خدا و پیوند با ولایت حق و عبادت خدا صیقل یافته باشد، شیطان نمى‏تواند بر دل صاف و صیقلى گیر بدهد و آن را به چنگ آورد، ولى آن کس که بر صفحه دل او صخره‏هایى از هواى نفس نشسته باشد و گرفتار گره‏هایى از دنیاطلبى و مادیگرایى باشد، آن چنگک به راحتى بر آن دل گیر مى‏کند و آن را به چنگ تسویلات شیطان مى اندازد.

بنابراین در آیه بعد یعنى آیه ۲۶ از لایه دوم ماجراى ارتداد پرده برمى‏دارد و مى فرماید ماجرا از این قرار است که اینانبا عبور از مرز تولّى حق و تبرّى از اهل باطل با کسانى ارتباط برقرار مى‏کنند که دین و احکام الهى براى آنان ناخوشایند است: “ذلک بانّهم قالوا للّذین کرهوُا ما انزلَ اللهُ” این همنشینى و گفتمان کم کم به همدلى و تمایل به آنان مى انجامد تا جائى که براى جلب نظر و عنایت آنان به طرف خود اعلام مى‏دارند در پاره‏اى از امور از شما اطاعت خواهیم کرد: “سَنُطیعکم فى بعض الامرِ” و روشن است که سرسپردگى در پاره‏اى از امور نقطه آغاز عبور از مرز حق و باطل است که تدریجاً به سرسپردگى کامل به آن سوى مرزها مى‏انجامد، در آیات بعد خداوندى که بر اسرار همگان آگاه است از مجازات سخت آنان و حبط و نابودى اعمال صالح گذشته شان و رسوایى آنان در همین دنیا سخن مى‏گوید.

البته باید توجه داشت که شیطان منحصر در ابلیس و شیاطین جن نیست، شیاطین انس و انسان نماهائى که نقش ابلیس را ایفاء مى‏کنند کم نیستند.

خدا رحمت کند شهید محمد منتظرى را که شیاطین را به میکروب تشبیه مى‏کرد و مى‏گفت: میکروب‏ها با چغندر و شلغم کمتر کار دارند، اما با تجمع و تمرکز روى گوشت لخم، آن را خیلى زود فاسد و گندیده مى‏کنند.

وى مى‏گفت: دستگاه‏هاى جاسوسى دشمن به جاى این که روى تک تک افراد عادى جامعه کار کنند که هزینه بالا و بازدهى کم دارد، کانون‏ها، پایگاه‏ها و اشخاصى که شعاع تأثیرگذارى گسترده‏اى در جامعه دارند، نظیر احزاب، بیوت و دفاتر شخصیت‌هاى دینى، اجتماعى و سیاسى را مورد هدف قرار مى‏دهند و سعى مى‏کنند در لایه‏هاى پیرامونى آنها نفوذ کنند.

حضرت امام هم درباره بیوت و اطرافیان، سفارش‏هاى حساسى داشتند و نسبت به بعضى از شخصیت‏هاى مطرح هم راه نجات او را در تصفیه بیت و دفتر او و قطع رابطه با لیبرال‏ها مورد تأکید قرار دادند و امروز هم شاهد هستیم عمده کسانى که ۱۸۰ درجه تغییر جهت داده‏اند و از تندترین مواضع و شعارهاى دهه اول انقلاب در جهت معکوس قرار گرفته‏اند و از بالا رفتن دیوار لانه جاسوسى آمریکا به معذرتخواهى از آمریکا سقوط کرده‏اند، یکى از مشخصه‏هاى آنان همین رابطه با لیبرال‏ها و پیوند تدریجى با غرب زده‏ها است.

از میان آیات فراوان قرآن در ریشه‏یابى همین موضوع، بخصوص نقش هم نشین آیات ۲۷ و ۲۸ و ۲۹ سوره فرقان را باید با دقت تدبّر کرد و در این مجال فقط ترجمه آن را مرور مى کنیم: “روزى که ظالم دو دست خویش را از شدت حسرت و پشیمانى گاز مى گیرد و مى گوید اى کاش با پیامبر راهى پیش مى‏گرفتم، اى واى بر من کاش فلانى! را دوست خود گرفتم، حقیقتاً که مرا از یاد خدا،قرآنپس از آن که برایم آمده بود، دور ساخت و شیطان همواره خوارکننده انسان است.”

سخن درباره کسى نیست که از پشت کوه آمده و از همه چیز بى‏خبر است، بلکه درباره کسى است که حجت بر او تمام شده و اسلام ناب در دسترس او قرار گرفته، اما همنشین، او را گمراه کرده و به بیراهه کشانده است و این همنشین در نقش شیطان او را به درّه خذلان ساقط کرده است و این یعنى معادله همنشین شیطان صفت که نتیجه آن دورى از ذکر و پیامد این، گمراهى است.

حال دو آیه دیگر را در کنار این آیات مورد تأمّل قرار مى دهیم: آیات ۳۶ و ۳۷ سوره زخرف: “و هرکس از یادخداوند رحمان، رویگردان شود شیطانىرا بر او مى گماریم که همدم او شود و قطعاً آن شیطان‌ها، ایشان را از راهخداباز مى دارند، ولى آنها مى‏پندارند که هدایت یافتگانند!”

خلاصه آن که مهمترین عوامل ارتداد و عقبگرد عبارتند از دلبستگى به دنیا با همه مظاهرش که: “حبُّ الدنیا رأس کلّ خطیئه”، پیروى از هواى نفس و همنشین شیطان صفتى که با القائات و تسویلات خود انسان را از یاد خدا و اسلام ناب دور مى‏کند و… هر یک از این سه عامل مى تواند انسان را از راه خدا منحرف کند تا چه رسد به افرادى که هم دلبستگى به دنیا از قبیل مال، منال، شهرت، مقام، جاه و … دارند و هم اسیر هواهاى نفسانى هستند و هم همنشین با اهل ضلالت از قبیل یهود و نصارى و دلبستگان و وابستگان به آنها.

بررسى مطلوب این مبحث از منظر قرآن مجید و روایات معصومین(ع) در یک مصاحبه و یک مقال نمى گنجد، امید که اهل فضل این موضوع را به تفصیل به جامعه اسلامى ارائه دهند. انشاءالله.

(این مصاحبه توسط شبکه خبر دانشجو انجام شده که براى استفاده بهتر از آن به چاپ آن مبادرت نمودیم)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *