امام باقر(ع)
احیاگر مکتب و شکافنده علوم پیامبر
امام خمنین
قدس سره:
«ما مفتخریم
باقر العلوم که بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول و ائمه مقام
او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ماست». (وصیت نامه سیاسی الهی)
امام محمد بن
علی الباقر علیهما السلام در سال 57 بعد از هجرت، در مدینه منوره متولد شد و در
سال 114 هجری به شهاد رسید.
4 سال با جد
بزرگوارش امام حسین علیه السلام، 35 سال با پدر بزرگوارش امام سجاد علیه السلام و
18 یا 19 سال پس از شهادت پدر، امامت امت اسلامی را به عهده داشت.
ولادت با
سعادت آن حضرت در نخستین روز از ماه رجب المرجب اتفاق افتاده است که مصادف با 24
آذر امسال است. فرا رسیدن این عید بزرگ را
در طلیقه ماه خچسته و مبارک رجب، به عموم شیعیان جهان بویژه با ساحت مقدس ولی الله
الاعظم ارواحنا فداه، مقام معظم رهبری و لمت فداکار و مقاوم ایران، تبریک و تهنیت
عرض می کنیم.
دوران خفقان
و فشار سیاسی
امام باقر
علیه السلام از دوران کودکی، سهمگین ترین مصیبت ها را با دیدگان خویش مشاهده کرد.
شهادت جد اطهرش حضرت سیدالشهدا و کلیه اصحاب و بنی هاشم را نظاره نمود. امام باقر
علیه السلام می دید که چگونه حکام پلید بنی امیه، رذیلت و پستی را از حد گذرانده و
فسق و فجور در مجالس خصوصی و عمومی آنها رواج کرده و در نتیجه قشر عظیمی از مردم
به انحراف کشیده شده بودند.
حضرت خود
مشاهده می نمود که روایات جعلی همه جا را فرا گرفته و درو و افترا بستن به پیامبر
خدا ورد زبان دین فروشان و وعاظ السلاطین شده است. بلاء و محنت و انواع اذیت و
آزار و شکنجه و قتل عام، مردان خدا و شیعیان مخلص و فداکار را احاطه نموده و حجاج
بن یوسف ها و عبدالملک ها شیعیان را در شهرها و رستاها تحت شکنجه های طاقت فرسا
قرار داده اند و کسی را یارای سخن گفتن و اعتراض نمانده است.
در این جو
اختناق، امام سجاد علیه السلام از دنیا می رود و حضرت باقر علیه السلام زمام کشتی
طوفان زده را در دست مبارک می گیرد، در حای که 40بهار بیشتر از عمر شریفش نگذشته
است.
تشکیل
دانشگاه بزرگ اسلامی
حضرت – به
صورت ظاهر- از امور سیاسی کناره گیری می کند و تمام هم و غم خویش را صرف دفاع از
اصل و اساس اسلام و نشر تعالیم و احکام آن می نماید. علمای درباری و مزدور همچنان
با روایات دروغین و القاء شبهات گوناگون در ذهن ساده اندیشان، صفوف مسلمین را
متزلزل می کنند و حضرت با سعه صدر، به شکافتن معظلات علمی اقدام نموده، هزاران
دانش پژوه را گرد خویش جمع کرده و به رفع مشکلات می پردازد و احادیث ناب رسول الله
صلی الله علیه و آله را به عامه مسلمین می رساند و دانشگاه بزرگ اسلام را ایجاد می
نماید و «و قال الباقر»از زبان خاص و عام بر سر زبانها جریان پیدا می کند.
امام باقر
علیه السلام با تشکیل کلاسهای درس، مبارزه ای ریشه ای و اساسی را پایه گذاری می
نماید و ادامه راه را به فرزند بورمندش امام صادق علیه السلام واگذار می کند تا
شریعت مقدس نبوی احیا و زنده گردد. و امروز ما ناظر آن زحمات طاقت فرسای باقرین یا
صادقین علیهما السلام در این زمینه هستیم که اثرات پربارش جهان اسلام و مکتب تشیع
را فراگرفته و هزاران روایت و حدیث از این دو نور پاک توسط شاگردانشان به ما و
نسلهای آینده رسیده و خواهد رسید.
در میان این
شاگردان، افرادی پرورش یافتند که هر یک به نوبه خود، رسالت عظیمی را عهده دار شدند
و بیدار سازی مردم و رساندن پیامهای سرور و مولایشان لحظه ای فروگذار نکردند. یا
باوفائی همچون جابربن یزید جعفی به چشم می خورد که پ از به هلاکت رسیدن «ولید»،
فرعون بنی امیه، عمامه برسر می گذارد و مسجد مردم را به دور خود جمع می کند و برای
آنها حدیث نقل می نماید و می گوید:
«حدثنی وصی
الاوصیاء و وارث علمی الانبیاء محمد بن علی علیه السلام» که وقتی در آن جو خفقان،
این جرأت و شهامت را از او می بینند، عده ای می گویند که جابر دیوانه شده است.
تازه او کسی است که اعتراف می کند: «هفتاد هزار حدیث از امام باقر علیه السلام در
سینه دارم که هرگز آن را بای کسی نقل نکرده ام و نخواهم کرد».
در هر صورت،
جایگاه بلند امام باقر علیه السلام از لحاظ فکری
و علمی برای هدایت مسلمین و امامت و رهبری آنان، موجب آن شد که دوست و دشمن
به قدر و منزلت والایش اعتراف کنند و در آن دوران که حکومت بنی امیه رو به افول می
گذاشت بهترین فرصت برای نشر علوم اهل بیت بدست آن حضرت فراهم آمد و تمام
اندیشمندان و متفکران اسلامی از اقصی نقاط جهان، مشتقاق فراگیری علوم اسلامی توسط
ایشان شدند و حل اشکالات فقهی، روائی و علمی خویش را از ایشان طلب می کردند.
مبارزه با
مقدس مآبی
مبارزه با
مقدس مآبی نمونه ای از سیره و درس های اخلاقی و عملی ایشان است. عده ای در عصر
حضرت، خیال می کردند تلاش برای معاش و رفع حوایج و نیازهای روزمره زندگی، تلاش
بیهوده برای دنیا است و با شأن بزرگان و امامان سازگار نیست! در حالی که سیره پیامبر
و ائمه علیهم السلام درست به عکس این است. لذا این عده، شروع به اعتراض کردند و
حضرت در جواب آنها سخنان محکم و دندان شکنی می فرمود. محمد بن منکدر یکی از حفاظ
قرآن است، در جمعی ازمریدانش نشسته و می گوید: خواستم محمد بن علی (ع) را موعظه
کنم ولی او مرا موعظه کرد.
پرسیدند:
چگونه؟
گفت: روزی از
مدینه بیرون آمدم و در بیابان محمد بن علی بن الحسین علیهما السلام را دیدم که در
کنار دو غلام سیاه مشغول به کار بود. پیش خود گفتم: سبحان الله! پیرمردی از قریش
در چنین ساعتی با این وضعیت، برای به دست آوردن دنیا در تلاش است، باید او را
موعظه کنم. نزد او رفته و به او گفتم: خدا تو را حفظ کند، آیا فکر کرده ای که اگر
در این حال که هستی اجلت فرا رسد چه خواهی کرد؟
فرمود: «اگر
چنین شود، در حالی که در اطاعت خدا بوده ام، از دنیا رفته ام. من با کار کردن، خود
و عیالم را از محتاج بودن به تو و مردم نگه می دارم و حفظ می کنم. وقتی باید از
رسیدن اجل هراسناک باشم، که اجل مرا در حال نافرمانی خدا دریافته باشد».
گفتم: یابن
رسولا الله! راست گفتی! من خواستم تو را موعظه کنم ولی تو مرا موعظه کردی.
بهر حال
زندگی امام باقر و سایر امامان علیهم السلام همواره راه گشای شیعیان به سوی خیرو
خوبی بوده و خواهد بود. به امید اینکه شیعیانی دلباخته و مخلص برای امامان عزیز
خود باشیم و در علم و عمل، خالصانه از آن بزرگواران پیروی و تبعیت کنیم تا رستگار
گردیم.
آمین رب
العالمین