مباني رهبري در اسلام
دو شرط اصلي رهبري در قرآن حجت الاسلام
والمسلمين محمدي ري شهري
در قرآن کريم در ميان همه شرايط رهبري بر دو
ويژگي تأکيد شده، يکي ويژگي صبر و ديگر ويژگي يقين، معلوم ميشود که از نظر اين
کتاب آسماني، اين دو خصيصه در رأس همه خصايص امامت و رهبري است.
در سوره سجده آيه 24 ميخوانيم:
«وجعلنا منهم أئمة يهدون بأمرنا لما صبروا و
کانوا بايتنا يوقنون»
و از آنها (بنياسرائيل) رهبراني برگزيديم که
به فرمان ما مردم را رهبري ميکردند بدان جهت که صبر نمودند و به آيات ما يقين
داشتند.
رهبري و مقاومت
صبر به معناي شکيبايي و مقاومت در برابر سختيها
و مشکلات فردي و اجتماعي يکي از شرايط اصلي و اجتناب ناپذير رهبري است.
از نظر اسلام همه مردم بايد در همه امور مقاوم
و صابر باشند، بگفته امام علي(ع) صبر در همه امور همانند سر نسبت به بدن انسان
است و بدن آن کارها دچار فساد و تباهي و از هم گسيختگي ميگردد، ولي رهبر جامعه
اسلامي که امامت صابران و پيشاهنگي اهل مقاومت را به عهده دارد بايد بيش از ديگران
و پيش از ديگران از اين ويژگي برخوردار باشد.
انسانهاي سست اراده که فاقد روح استقامت هستند
توان تحمل سختيهاي مبارزه و رويارويي با حوادث بزرگ مشکلات مديريت جامعه را ندارند، ولذا سپردن
موقعيت رهبري به آنها نادرست بلکه خطرناک است.
امام علي(ع) در دومين روزي که با اصرار شديد
مردم زمام امور جامعه اسلامي را به دست گرفت در بيان مهمترين شرايط رهبري فرمود:
«لا يحمل هذا الأمر الاهل الصبر و البصر
بمواقع الأمر». [1]
جز کسي که اهل صبر و مقاومت و داراي ديد سياسي
است نميتواند بار رهبري را بر دوش کشد.
اين معنا در خطبه 173 نهج البلاغه بدين صورت
مطرح شده است:
«ان أحق بهذا الأمر اقوام عليه واعلمهم بأمر
الله فيه … و لا يحمل هذاالعلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواقع الحق.»[2]
سزاوارترين مردم به رهبري کسي است که از
ديگران توانايي بيشتري در اين زمينه دارد، و بهتر از ديگران فرمان خدا را در اين
رابطه ميداند … جز کسي که داراي ديد رهبري، و از صبر و مقاومت برخوردار، و با
جايگاههاي حق آشنا است، نميتواند پرچم رهبري را بر دوش گيرد.
امام در اين دو متن، در کنار ديد سياسي و بينش
رهبري، از عنصر صبر و مقاموت به عنوان يکي از عناصر اصلي رهبري و خصايص قطعي رهبر
نام ميبرد و بدين ترتيب ضمن تبيين شرايط رهبري که ميتواند در جامعه اسلامي زمام
امور را به دست گيرد به خود و همراهان خويش در برابر توطئههايي که در کمين نشستهاند
هشدار ميدهد.
انگيزه مقاومت رهبري در اسلام
باري، بدون ترديد استقامت براي احراز شايستگي
نظام رهبري نقشي تعيين کننده دارد، زيرا لازمه رهبري برخورد با مشکلات سياسي،
اقتصادي، نظامي و … است و اشخاص زودرنج و غيرمقاوم قادر به برخورد با اين مشکلات
نيستند، آنچه درباره اين شرط، به عنوان يکي از دو شرط قرآن کريم براي احراز
شايستگي رهبري در اين مبحث بايد مورد بررسي قرار گيرد مسأله انگيزه مقاومت رهبري
در اسلام است.
انگيزه مقاومت رهبري در اسلام چيزي جز خداوند
متعال و تحصيل رضاي او و پياده کردن اهداف او در جامعه نيست.
«والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم»[3]
آنها که در طلب ذات پروردگارشان شکيبا هستند.
استقامت براي خدا و تحصيل رضاي او چيزي جز
تلاش براي تکامل مادي و معنوي جامعه که فلسفه بعثت انبياء است، نيست.
انگيزه استقامت رهبري در اسلام همانند ساير
حکومتها، رسيدن به حکومت يا تداوم حاکميت و با ساير انگيزههاي غيرالهي نيست، هدف
شکوفايي انسان و جوامع انساني و هدايت انسان به سوي کمال مطلق است.
براي تأمين اين هدف، رهبر بايد در نخستين گام
خود نمونه والگوي يک انسان کامل باشد و در گام دوم رهنمون جامعه انسانيت به سوي
تعالي مطلق.
بنابراين کارآيي عنصر صبر و مقاومت رهبري در
اسلام تنها در برخورد با مشکلات سياسي، اجتماعي و نظامي جامعه نيست. بلکه تلاش و
مقاومت براي شکوفايي خود، به عنوان مقدمه توان رهبري در زمينه شکوفايي جامعه و
حرکت دادن آن به سوي کمال مطلق يک ضرورت اجتناب ناپذير است.
با عنايت به اين مقدمه تا حدي ميتوان با راز
فرمان خداوند متعال به پيامبر اسلام آشنا شد که فرمود:
«فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل فاستقم کما
أمرت»[4]
ابن عباس گويد: هيچ آيهاي سختتر و مشکلتر
از اين آيه بر پيامبر نازل نشد و لذا وقتي اصحاب از او پرسيدند که چرا آثار پيري
زود بر شما ظاهر شد؟ فرمود: سوره هود و واقعه مرا پير کرد! [5]
در زمينه نقش صبر و مقاومت رهبران الهي در
ابعاد خودسازي و مقدميت آن براي برخورد قاطع با ناهنجاريهاي اجتماعي و به دست
گرفتن زمام امور جامعه، حديث جامع و جالبي از امام صادق عليهالسلام درباره نقش
صبر در رهبري وموفقيت پيامبر اسلام(ص) وارد شده است که ملاحظه آن در اينجا مناسب
است. متن روايت اين است:
خداوند عزوجل محمد(ص) را به رسالت مبعوث کرد و
او را به صبر در سختي ها و مدارا با مردم فرمان و در اين باره فرمود:
«واصبر علي ما يقولون واهجرهم هجرا جميلا»[6]
بر آنچه ميگويند صبر کن و به صورت مناسب از
آنها کنارهگيري نما.
و نيز فرمود:
«ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بينک و بينه
عداوة کانه ولي حميم و ما يلقيها الا الذين صبروا و ما يلقيها الا ذو حظ عظيم». [7]
با شيوه اي که نيکوتر است با بديها مقابله
کن، در اين صورت آنکه ميان تو و او دشمني است گوئي دوست صميميتو است، ولي به اين
مقام بلند جز اهل صبر و جز بهرهمندان بزرگ نايل نميگردند.
پيامبر خدا صبر و مقاومت پيشه کرد تا آنجا که
آماج انواع تيرهاي تهمت شد و احساس کرد سينهاش تنگ شده، خداوند او را مخاطب
فرموده گفت:
«ولقد نعلم انک يضيق صدرک بما يقولون فسبح
بحمد ربک و کن من الساجدين»[8]
ما ميدانيم از سخنان آنان دلتنگ ميشوي پس-
براي آرامش جان- تسبيح و حمد پروردگارت را بجاي آر و از سجده کنندگان باش.
بار ديگر او را تکذيب کردند و آماج تهمتها
قرار دادند، اندوهگين گرديد، خداوند اين آيات را فرستاد:
«قد نعلم انه ليحزنک الذي يقولون …»[9]
ما ميدانيم سخنان آنان تو را غمگين ميکند
اما بدان که هدف نهايي آنان تکذيب تو نيست، اين ستمگران آيات خدا ر تکذيب ميکنند،
پيش از تو پيامبراني بودند که تکذيب شدند ولي صبر کردند تا ياري ما فرا رسيد ….
تو هم بايد صبر کني!..
پيامبر اسلام صبر و مقاومت را پيشه ساخت تا
آنکه خداوند تبارک و تعالي مورد اهانت تکذيبکنندگان قرار گرفت، در اينجا عرض کرد:
خدايا! من درباره خود و خاندان و آبرويم صبر کردم اما تاب تحمل اهانت به مقام مقدس
تو را ندارم! خداوند باز هم او را امر به صبر فرمود:
«… فاصبر علي ما يقولون».[10]
برآنچه گويند صبر کن.
به دنبال آن همه صبر و استقامت خداوند متعال
به او مژده داد که رهبري در نسل او تداوم خواهد يافت … و بالأخره زمينه پيروزي نهايي
بر مشرکان فراهم و دشمنان اسلام را، خداوند به دست تواناي پيامر و دوستان خود
نابود کرد و حکومت اسلامي به رهبري پيامبر خدا تشکيل شد. اين پاداش صبر و مقاومت
او بود در دنيا علاوه بر آنچه در آخرت خداوند براي اومهيا ساخته است و بدين ترتيب
سنت خدا اين است که هر کس براي خدا صبر و مقاومت کند نميميرد تا ديدهاش را
خداوند روشن کند به آنچه درباره دشمنانش ميخواهد علاوه بر پاداش اخروي. [11]
ادامه دارد