دانستيهائي از قرآن

دانستنيهائي از قرآن

امرها و نهي‌ها

«ان الله يأمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي
القربي و ينهي عن الفحشاء و المنکر و البغي، يعظکم لعلکم تذکرون». (سوره نحل، آيه
90)

همانا خداوند به عدالت و نيکي و بخشش به
خويشاوندان امر مي‌کند و از کار بد و ناروا و ظلم نهي مي‌کند؛ خدا شما را پند مي‌دهد
شايد اندرز گيريد.

عدالت به معناي بسط دادخواهي در زمين است يعني
اگر کسي خيري رساند، به او خير رسانده شود و اگر شري رساند، به همان اندازه، تلافي
کنند. «جزاء سيئة سيئة مثلها».- در برابر هر سيئه و بدي، بايد به همان اندازه،
کيفر کرد.

پس عدل يعني تقسيط و تقسيم به طور مساوي و
برابر است. و به زبان روشن‌تر: عدالت، همان اقتصاد و ميانه‌روي است در امور که به
افراط باشد و نه تفريط. و گستردن عدالت در جامعه نيز به همين مفهوم است يعني هر
چيز در جاي واقعي خود قرار گيرد و به هر امري آنچه سزاوار آن است،‌ اهميت داده شود
تا تمام امور به طور مساوي و برابر باشد؛ اينجا است که مي‌گوئيم: عدالت در جامعه
حکمفرما است.

و خداوند در اين آيه، سه مطلب بسيار مهم
اجتماعي را گوشزد کرده است و به عنوان پند و اندرز به ما دستور داده است که اگر
اين سه را در جامعه‌اي محقق نمائيم، بي‌گمان به همان جامعه مطلوب و ايده‌آل الهي
خواهيم رسيد. جامعه هم نياز به عدالت دارد که خيز و شرش معلوم گردد و هم نياز به
احسان دارد. احسان يعني خيري را با خير بيشتر جبران کردن. شايد عدالت بيشتر در
موارد شر در جامعه به کار برود که در برابر کارهاي خير است که خير با خير بيشتر و
افزونتر جبران کنند تا داعي براي کار خير در ميان مردم بيشتر شود و انگيزه خدمت به
بندگان خدا، قوي‌تر و مستحکم‌تر گردد.

علامه طباطبائي (ره) در معناي عدالت مي‌فرمايد:
مراد از عدالت اين است که با هر يک از افراد جامعه، طوري رفتار شود که مستحق آن
است و در جائي قرارگيرد که سزاوارش است و مقصود از احسان، اسن نيست که يک فرد کار
نيکو کند بلکه احسان به ديگران است يعني خير و نفع را به  ديگران برساند آن هم نه به خاطر تلافي کردن يا
جبران خيرها، بلکه ابتداءً ‌و از پيش خود اين کار را انجام دهد».

بهرحال قطعاً احسان به ديگران آثار بسيار خوبي
در جامعه پديد مي‌آورد که نه تنها رحمت و محبت جايگزين کينه‌ةا و بدي‌ها مي‌گردد
بلکه مايه امنيت و آسايش عمومي و نزديک شدن دلها به يکديگر است.

سومين پند الهي که به ما امر مي‌کند اين است
که از اموال خود، به خويشان و نزديکان انفاق و کمک کنيم که اين خود يک نوع احسان
است ولي چون خداوند بر اين عنايت خاصي دارد لذا آن را به صورت مستقل تذکر فرموده
است.

راستي اگر هر کس موظف باشد که خويشان بي نوا و
فقيرش را به نوائي برساند و به آنها ابتداءً 
و از پيش خود کمک کند نيازهايشان را تا حد توان برطرف سازد،‌ ديگر فقيري در
جامعه پيدا نمي‌شود.

و اما نواهي خداوند در اين آيه عبارت‌اند از:
فحشاء و منکر و بغي. فحشاء به معناي کردار و گفتار زشت و ناپسند است. منکر هر کار
زشت و ناروائي است که جامعه آن را به خود و تعدي به زيردستان يا عموم مردم است.
گردن کشي بايد از جامعه اسلامي رخت بربندد و کسي با زور، مردم را  وادار به کرنش و اطاعت از خويش نکند. اگر در
جامعه‌اي استعلا و خودبزرگ‌بيني و استکبار پيدا نشود و ظلم به ديگران در هر حد و
اندازه‌اي ممنوع باشد، و تک تک افراد از کارهاي زشت و ناپسند دوري جويند و هر
انساني موظف به ترک منکرات و دوري از آنها باشد، وحدت و هماهنگي و انسجام در آن
جامعه حکمفرما شده و نيروها هرگز به هدر نمي‌رود و فساد و تباهي از بين مي‌رود، و
جامعه يک جامعه ايده‌آل مورد رضايت خداوند مي‌گردد.

پس اگر منکرات و ظلم و تجاوز به افراد از ميان
رفت، قطعاً رحمت و محبت و الفت جايگزين آنها شده و خشم و کينه و نفرت از بين  مي‌رود، و نظام اجتماع به هم پيوند مي‌خورد و
وحدتي بر اساس قوانين اسلامي جايگزين تفرق و تشتت و از هم گسيختگي مي‌گردد.

بيائيد با هم اين پند الهي را به مرحله عمل
برسانيم و هر يک در آغاز اين پند الهي را در خانواده خويش پياده کنيم تا کم کم به
صورت جمع و گسترده درآِد و به جاي اين همه بدبيني‌ها و نفرت‌ها و کينه‌ها و حق‌کشي‌ها،
محبت و الفت و وحدت و عدالت و احسان حکمفرما شود و همان جامعه‌اي را بسازيم که هر
يک از انتظارش بسر مي‌برد يا لااقل زمينه را براي چنين جامعه‌اي ايده‌آل فراهم
کنيم تا در آينده‌اي نزديک انشاءالله شاهد چنين مدينه فاضله‌اي باشيم.