مقام
معظم رهبرى حضرت آية الله العظمى خامنهاى
اگر ملتى خطر پذير باشد و عافيت طلبى نكند و
دنبال راحتى خودش نباشد و حاضر باشد در ميدانهايى وارد شود، مسلّماً تأثير خودش را
خواهد گذاشت. همچنين اگر ملتى صبور و يا مهمان دوست باشد و يا عادت داشته باشد كه
به بزرگترهاى خود احترام بگذارد، خلقيات مثبت اجتماعى خود را نشان داده است. همه
اينها به مقوله اخلاق شخصى و اجتماعى مربوط مىشود و سرنوشت يك ملت را تغيير
مىدهد.
عموم آن چيزهايى كه ملل اروپايى به بركت آنها
توانستند پيشرفتى در زندگى خودشان به وجود آورند، در اسلام مورد توجه واقع شده
است. تصادفى نبود كه يك ملتى در قعر ظلمات جهل و خرافه و عقب ماندگى زندگى كند و
نه كتاب و كتابخانه داشته باشد و نه از اوّليّات علم و معرفت برخوردار باشد، ولى
ناگهان در ظرف مدت نزديك به يك قرن، خودش را از اعماق منجلاب بيرون بكشد. البته در
زمينههاى مادى، متأسفانه حركت اروپا با حركت به اصطلاح روشنفكرى همراه شد كه
عملاً به حذف دين از صحنه زندگى مردم منجر شد و به تفكر اصالةالانسان در فلسفه و
روش، بهاى بيشترى داده شد. عيب كار آنها همين بود و الا اگر معنويت را كنار
نمىگذاشتند، بلاشك زندگى آنها امروز به مراتب بهتر از گذشته بود و نورانيت علم در
آن ناحيه، صدها و هزارها برابر مىشد، ولى به هر حال به نقاط مثبتى در زندگى توجه
داشتند كه توانست آنها را از منجلاب بيرون آورد.
خصوصياتى كه ما امروز كمبود آنها را در ميان ملت
خود احساس مىكنيم، ريشه در گذشته تاريخ ما دارد متأسفانه آن روزى كه در داخل كشور
ما حركت روشنفكرى به وجود آمد و عدهاى احساس كردند كه بايد رو به غرب كنند و از
آنها ياد بگيرند، نقاط مثبت آنها را ياد نگرفتند. مكرر گفتهام كه روشنفكرى در
ايران، از اول بيمار متولد شد. هنوز هم گريبان روشنفكران ما در قبضه همان بيمارى
است. متأسفانه هنوز هم آثار و تبعاتش وجود دارد. به جاى آن كه خلقيات مثبت را از
آنها ياد بگيرند و ترويج كنند. چيزهاى ظاهرى و كم ارزش و مضر و يا آزادى جنسى و
اختلاط زن و مرد و بىاعتنايى به معنويت و حذف دين و بدگويى به روحانيت را ترويج
مىكنند و به مسائلى مثل لباس و ميز و صندلى و اين قبيل چيزها كه يا خيلى كم اهميت
است و يا اصلاً اهميت ندارد و يا حتى مضر است، دامن مىزنند.
اگر بتوانيم اخلاق و فرهنگ را اسلامى كنيم و
مردم را با خلقيات اسلامى پرورش دهيم و صفاتى كه توانست از يك جماعت كوچك در صدر
اسلام، ملتى عظيم و مقتدر درست كند، در ملتمان زنده كنيم، شاهد بزرگترين دستاورد
خواهيم بود. اين نكته را توجه داشته باشيد آنچه كه در صدر اسلام به وجود آمد ناشى
از همان ارزشها و اخلاقياتى بود كه اسلام به مردم داده بود. آنها دنبال علم و كار
را گرفتند و تلاش و سعى كردند و دست به نوآورى زدند.
ما كه بحث تهاجم فرهنگى را
مطرح مىكنيم و بر او پاى مىفشاريم، معنايش اين نيست كه يك فرهنگ نبايد از محيط
خارج از خود، چيزى را به خود بيفزايد. بر عكس، بايد فرهنگها با يكديگر تبادل داشته
باشند. منتها اين اتفاق در ايران نيفتاد. در اواخر دوران قاجار كه به فرهنگ غرب
توجه شد و در دوران منحوس پهلوى كه اين جريان شدت گرفت. تبادل و تعاطى و تكامل
فرهنگى در رابطه با غرب انجام نشد.74/4/20
اشرف
موجودات
“ولادت سراسر با سعادت، و هجرت با بركت حضرت خاتم النبيين و افضل
المرسلين را كه مبدأ نهضت اسلام و الهى و مصدر بسط عدالت و فرهنگ انسانسازى و
منشأ حركت به سوى برچيدن اساس ظلم و نابكارى و ارتقا به مقام والاى انسانى و هجرت
از تمام ظلمهاو خصلتهاى شيطانى و حيوانى به سوى نور مطلق و سرچشمه كمال و مؤسس امت
و امامت است به جميع مستضعفين و محرومين و تمام ملتهاى جهان خصوصاً عموم مسلمين
تبريك عرض مىكنم… انقلاب اصيل و عظيم الهى و اسلامى و ايرانى ما كه … جلوهاى
از نهضت پرعظمت حضرت محمد رسول الله (ص) است كه ولادت سعادتمند و هجرت حركت بخشش
در عصرى واقع شد كه ظلمات جهالت سراسر جهان را فرا گرفته بود و قدرتمندان چون
حيوانهاى آدمخوار، روزگار مستضعفين را تباه نموده بودند.”58/11/15
“من گمان ندارم كه هيچ كس
به قدر رسول اكرمصلى الله عليه وآله وسلم در آن سيزده سالى كه ]در[ مكه تشريف
داشتند و در آن ده سالى كه در مدينه، اگر كسى درست توجه بكند به زندگى حضرت مولا
رسول الله، مىبيند كه شايد آدم بتواند بگويد يك روز ايشان، يك حالى كه به حسب نظر
ما استراحت است، ايشان نداشتهاند. آن وقتى كه در مكه بودند، آنقدر فشار داشتند و
آنقدر اذيت به ايشان مىكردند و آنقدر ايشان را در تنگناى همه طور و همه جانبه
مىگذاشتند كه بالاخره مجبور شدند كه بروند در يك غارى و در آن جا هم تحت نظر
اينها، بودند و زندگى ايشان آن طور گذشت.”
59/8/6
“بركت وجود رسول اكرم
بركتى است كه در سرتاسر عالم از اول خلق تا آخر يك همچو موجود بابركت نيامده است و
نخواهد آمد. اشرف موجودات و اكمل انسانها و بزرگتر مربى بشر اين وجود مبارك است و
مبيّن احكام اسلام و ايدههاى رسول اكرم ذريّه مطهر ايشان و خصوص حضرت جعفر ابن
محمد صادق هستند.”
59/11/4
“پيغمبر اكرم كدام روز
نشست همين طورى فقط مسأله بگويد، كارى به كار جامعه نداشته باشد؟ اينهايى كه
مىگويند آخوند چه كار دارد به امور سياسى، پيغمبر اكرم كدام روزش از مسائل سياسى
خارج بود؟ دولت تشكيل مىداد، با اشخاصى كه بر ضد اسلام، ستمگر بر مردم بودند، با
آنها مبارزه مىكرد، جنگ مىكرد. ما را آنطور مىخواستند منزوى كنند كه لباس جندى
را مىگفتند با عدالت منافات دارد. حضرت امير، لباس جندى داشت، با عدالت منافات
داشت؟! حضرت سيدالشهدا نداشت لباس جندى؟ اينها با آن تبليغات بسيار وسيعشان ما را
منزوى كرده بودند؛ يعنى خود ما را، به مغزهاى ما آنقدر خوانده بودند كه خودمان
باور كرده بوديم كه نبايد ما در سياست دخالت كنيم. نخير، مسأله اين نيست، مسأله
دخالت در سياست در رأس تعليمات انبياست.”60/6/18
“انبيا هم كه مبعوث شدند،
براى اين مبعوث شدند كه معنويات مردم را و آن استعدادها را شكوفا كنند كه در آن
استعدادها بفهمند به اين كه چيزى نيستيم و علاوه بر آن مردم را، ضعفا را از تحت
سلطه استكبار بيرون بياورند. از اول انبيا اين دو شغل را داشتهاند، شغل معنوى كه
مردم را از اسارت نفس خارج كنند، از اسارت خودش خارج كنند (كه شيطان بزرگ است) و
مردم و ضعفا را از گير ستمگران نجات بدهند. اين دو شغل، شغل انبياست… .
قرآن دعوت به معنويات إِلى
حدى كه بشر مىتواند به او برسد و فوق او و بعد هم اقامه عدل. پيغمبر هم و ساير كسانى
كه لسان وحى بودند، آنها هم اين دو رويه را داشتند. خود پيغمبر هم عملش اين طور
بود، تا آن روزى كه حكومت تشكيل نداده بود، معنويات را تقويت مىكرد. به مجرد اين
كه توانست حكومت تشكيل بدهد علاوه بر معنويات اقامه عدل كرد، حكومت تشكيل داد و
اين مستمندان را از زير بار ستمگران تا آنقدر كه اقتضا داشت وقت، نجات داد.”
62/4/21