خلع سلاح و امنيت عمومى
مى گويند در پاره اى از قبايل نخستين, سيرت بر آن بوده است كه چون دو نفر آهنگ دعوا مى كرده اند, هر كدام چوبى به دست گرفته و بر درختى مى كوبيده اند و بدين سان خشم خود را فرو مى نشانده و از ضرب و شتم همديگر ابا داشته اند.(1) ولى نمى دانم از كى و كجا اين روش به كنارى نهاده شد و مشت و لگد و سرانجام چوب و سلاح هم در نزاع و درگيريها به كار گرفته شد و پديده شوم جنايت شكل گرفت.
نه تنها در جنگها و مدافعات, استفاده از سلاحهاى كشنده, از ابزار كار, پذيرفته شد بل جنايتكاران و شبكه هاى مافيايى و قاچاق چيان و باندهاى آدم كشى نيز به سلاحهاى گرم مجهز شدند و به بركت! فيلمهاى هاليوودى و اكشن, در كشورهاى غربى و غرب زده, متإسفانه اين روند شدت يافت, بدان گونه كه اكنون يكى از مشكلات امنيتى كشورهايى مانند آمريكا داشتن اسلحه گرم, در دست نزديك به نيمى از مردم آن كشور است, كجا رسد به كشورهاى جهان سوم كه به علت ضعف فرهنگى در نزاعهاى قبيلگى و جنگ قدرت به كشتار هموطنان خويش اقدام مى كنند كه نمونه اخيرش ماجراى بروندى و افغانستان است.
در آستانه انقلاب اسلامى و تسخير پادگانها و مراكز نظامى و انتظامى رژيم طاغوتى, بسيارى از مردم به سلاح گرم دست يافتند و از اين رهگذر نه تنها بر نظام ستمشاهى پيروز شدند بل تسليح مردم در جريان جنگ تحميلى; به ويژه در مناطق مرزى نقش ارزشمندى در مهار دشمن ايفا كرد.
البته پس از به سامان رسيدن امور و تشكيل نهادهاى انقلابى, بسيارى از مردم به فرمان حضرت امام خمينى ـ قدس سره ـ و داوطلبانه, اسلحه هاى خويش را تحويل مقامهاى مسوول دادند ولى گروههاى سياسى ـ نظامى به انباشت سلاح پرداختند و در مناطقى چون كردستان, اسلحه به راحتى خريد و فروش مى شد و از اين بابت قاچاق چيان اسلحه با خريد و فروش اين كالا, به ناامن ساختن فضاى عمومى به خصوص در مناطق عشايرنشين پرداختند كه آمار و ارقام درگيريهاى منطقه اى و محلى گوياى آن است.
اما اكنون كه هيجده سال از انقلاب اسلامى مى گذرد و نهادهاى نظامى و انتظامى بر امور تسلط يافته اند, پراكنده بودن ابزار مخل امنيت در دست افراد غير مسوول به صلاح كشور نيست. استقبال عمومى از خلع سلاح داوطلبانه, نشان دهنده آن بود كه هم ميهنان, حساسيت مسإله را به خوبى درك كرده اند, لكن مشكلى كه در اين ميان وجود دارد و چه بسا در برخى مناطق عشايرى مردم آن سامان از تحويل سلاح اكراه دارند, آن است كه عده اى از دزدان و آدمكشان ياغى, امنيت جان و مال آنان را در معرض خطر قرار داده اند و متإسفانه در پاره اى از مناطق به علت ضعف برخورد دستگاه قضايى و نيروهاى انتظامى, اين جنايتكاران از چنگال عدالت فرار كرده اند و به واقع مردم نگران امنيت خود هستند, از جمله بخشهايى از مناطق عشايرى لرستان, ايلام و خوزستان (بخش 13 الوار گرمسيرى) كه لازم است فرماندهى محترم و متعهد نيروهاى انتظامى با هماهنگى با وزارت محترم كشور در اين باره چاره اى بينديشند تا با پاك سازى اين مناطق از وجود عناصر مخرب و مفسد, مردم احساس آرامش و امنيت كنند و بيش از گذشته به نظام مقدس جمهورى اسلامى اميدوار شوند و جنايتكاران و قانون شكنان نيز بدانند كه در هيچ نقطه اى از اين كشور, امنيت نخواهند داشت و راهى جز تسليم شدن در برابر قانون, فراپيش آنان وجود ندارد. والسلام على من اتبع الهدى
1) اين داستان, خواه افسانه باشد, خواه واقعيت, حاكى از روح نوع دوستى و محبت, حتى در هنگام خشم, است و روش پيشرفته اى براى كنترل خشم انسانها بوده.
پاورقي ها: