دانستنيهايى از قرآن

دانستنيهايى از قرآن
امتهائى از حيوانات
“و ما من دابة فى الارض و لا طائر يطير بجناحيه إلا امم أمثالكم ما فرّطنا فى الكتاب من شىء ثم إلى ربهم يحشرون ” (سوره أنعام، آيه )38
هيچ جنبنده‌اى در روى زمين نيست و هيچ پرنده‌اى با دو بالهايش در هوا نمىپرد، جز آنكه امتهائى مانند شما هستند. در اين كتاب چيزى فروگذار نكرديم. و سپس همه آنها به سوى خداى خود باز مىگردند.
دابه: وصف جنس است به معناى هرچيزى كه جنبنده است و حركت دارد و كنايه از حيوانات است.
أمم: جمع امت است و امت به گروهى گويند كه يك امرى آنان را جمع مىكند مانند دين و يا زمان و يا مكان.
يحشرون: حشر به معناى جمع و گردآورى است و اطلاق آن بر بازگشتن روز قيامت است بويژه آنكه در آيه مىفرمايد:الى ربهم كه به معناى بازگشت دسته جمعى در روز قيامت است.
از اين آيه استفاده مىشود كه حيوانات (اعم از زمينى و هوائى و حتى دريائى) امتهائى هستند مانند بشر كه داراى نوعى شعور و ادراك نيز مىباشند، هرچند ما نتوانيم به آن شعور دست يابيم زيرا ادراك و عقل ما محدود به حدودى است و نمى توانيم فراتر از آن را درك كنيم “و ما أوتيتم من العلم إلا قليلا” و همانا شما از دانش بهره كمى برده‌ايد. به هر حال از آيات بى شمارى در قرآن استفادهشود كه حيوانات داراى نوعى ادراك و شعور هستند و خدا را عبادت و تسبيح مى كنند. “إن من شىء إلا يسبّح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم” كه در اين آيه به وضوح مىفرمايد هرچه در جهان وجود دارد ( أعم از جمادات و حيوانات و نباتات) خدا را تسبيح و تنزيه مىكنند ولى شما (مردم) نمىتوانيد تسبيحشان را تشخيص دهيد.
و در آيه ديگرى بحث نه تنها از تسبيح هست كه بحث از مطلق عبادت و نماز مىباشد. مىفرمايد: “أ لم تر أنّ الله يسبّح له من فى السموات و الارض و الطير صافات كل قد علم صلاته و تسبيحه” آيا نمى بينى كه هرچه در آسمان ها و زمين است تسبيح خداكنند و پرندگان بالها را گشوده‌اند و هر يك نماز و تسبيح خودش را درك مى كند. در اينجا ديگر بحث از تسبيح تكوينى نيست بلكه عين تسبيح و حقيقت عبادت است، تازه با كلمه “من” تعريف مىشود كه اطلاق بر عقلا و خردمندان مىشود،گويا حيوانات و پرندگان در حال عبادت با شعور و احساس كامل هستند مانند بشر هرچند قطعا قوه ادراكشان كمتر از قوه ادراك بشر است . و در آنجا كه مىفرمايد: “و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن..” كوهها همراه با داود تسبيح خدا مىگويند و عبادت مىكنند. پس معلوم مىشود ما
وراى اين عالم حقايقى است كه ما به طور اجمال از نظر قرآن به برخى از آنها رسيده‌ايم ولى حقيقت اين اشياء خيلى فراتر از عقل و ادراك ما است.
اگر نه اين بود كه در قرآن گفتگوى مورچگان را شنيده بوديم، چه وقت مىتوانستيم باور كنيم كه اين مورچه ريز براى خودش جهانى مملو از شعور و احساس دارد و پيامبر خدا را كاملا مىشناسد .. وانگهى به ديگر يارانش اعلام مىكند كه هشيار باشيد سليمان و سپاهيانش شمارا زير نگيرند و از آسيبشان در امان باشيد. و اگر خداوند منطق طير و حيوان را به سليمان ياد نداده بود كجاتوانست هدهد را مسخر خود كند و براى جاسوسى به اين سر و آن سر جهان بفرستد. و چگونه مىتوان باور كرد كه يك پرنده آنچنان دقيق جاسوسى كند و مطالب را با هشيارى يك انسان به سمع اربابش برساند و به او بفهماند كه ملتى را يافتم آفتاب پرست بودند و زنى حكومت بر آنها داشت كه داراى ملكى عظيم و قدرتى بزرگ بود.
بنابراين، از آيه استفاده مىشود كه حيوانات و جنبندگان مانند بشر شعور و معرفت و شناخت و نطق دارند بلكه داراى تكليف هستند و حشر و نشر دارند. “و إذا الوحوش حشرت ” و يادآور آن روز كه حيوانات محشور مىشوند و به سوى خدا باز مىگردند. و معلوم است كه شباهت حيوانات با انسانها، تنها به خاطر كثرت و عدد نيست كه برخى از مفسران اشتباه كرده‌اند و اين معنى را از “امم” استفاده كرده‌اند زيرا امت بر افراد كثيرى اطلاق مىشود كه يك امر جامعى اين عده را متشكل سازد و به عبارت ديگر همه يك هدف را دنبال كنند چه آنكه به اختيار خود باشند يا به اجبار، آن هدف واحد را در نظر داشته باشند كه قطعا عبادت و تسبيح حيوانات و جمادات مانند انسانها اختيارى نيست و اين انسان است كه خداوند او را آزاد گذاشته و دو راه را برايش مشخص كرده تا آنكه او را آزمايش كند و در صورت تخلف و نافرمانى كيفر نمايد. از سوى ديگر ممكن است برخى فكر كنند كه شباهت حيوانات با انسانها از نظر تكاثر و تناسل و خوردن و آشاميدن است كه اين خود مىتواند يك هدف واحد را تشكيل دهد و بر آن “امت” اطلاق گردد ولى با پسوند آيه هرگز تناسب نخواهد داشت كه مىفرمايد “ثم الى ربهم يحشرون” پس بايد، هدف بالاتر باشد و آن شعور و ادراك است كه هردو بايد داشته باشند تا بتوانند خدا را عبادت كنند و تسبيح گويند.
ما فرّطنا فى الكتاب من شىء: فرطنا يعنى چيزى را فروگذار نكرديم.
يعنى چيزى جا نگذاشتيم جز آنكه در كتاب، آن را بيان نموديم . البته ممكن است مقصود از كتاب، همان لوح محفوظ و كتاب الهى باشد كه آجال و مقدرات تمام انسانها و حيوانات و جمادات در آن ثبت شده است و شايد هم مقصود از كتاب، همين قرآن مقدس باشد كه در آن تمام امور دين و دنيا يا به نحو اجمال و يا به نحو تفصيل بيان شده است، كه در امور اجمالى و كلى، دستور به پيروى از رسول خدا داده است تا مطالب كاملا به انسانها برسد: “ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا” و در موارد تفصيلى هم خود قرآن به تفصيل مسائل را بيان نموده است.
و اما بازگشت حيوانات به چه نحو است و چه نوع بازخواستى مىشوند و چه محاكمه‌اى در انتظار آنها است.. تفصيل اين مطلب بيان نشده است ولى به طور اجمال مشخص است كه حيوانات نيز حشر و نشرى دارند. و ممكن است كه پس از تمام شدن محاكمه نابود شوند و يا طبق بعضى از تفاسير مبدل به خاك گردند كه كافران نيز در آن روز رستاخيز چنين آرزوئى دارند “ويقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا” و كافر مىگويد اى كاش من هم خاك بودم.
