سلام بر رمضان


پروردگار را مى ستايم كه ((رمضان)) را صراطى قرار داد تا راه هاى نيكويى شناخته گردد. پروردگار را مى ستايم كه سوره هاى زلال آسمانى را در چنين ماهى نازل كرد و آن را چونان ستاره هاى روشنى بر گستردگى صدر پيامبر تاباند. ((ماهى)) كه تابان تر از بدرهاى يازده ماه ديگر است.
آن يگانه را مى ستايم كه چراغ آشاميدن و خوردن را به هنگام تاريكى روشن ساخت تا كرامت و حرمت رمضان روشن گردد.
خداوندگارا! شعله هاى شناخت فضيلت و جلال و حرمت و پاسداشت اين ماه عزيز را پر لهيب تر ساز.
خدايا! پرده هايى از جنس اطاعت و رضامندى بر ديدگانمان بيفكن تا نگاه ما را از آنچه در آن سوى ناسپاسى رخ مى دهد, باز دارد.
الهى! به شرافت همه كسانى كه سجاده هاى پرستش تو را در چنين ماهى پهن كرده اند, ما را به باغ هاى وعده اى كه نويد داده بودى, دعوت كن.
الهى! اين تويى كه ((رمضان)) را برترين قله ها قرار دادى و اين تويى كه سفره جوع و تشنگى را گستراندى و ما را به ميهمانى فرا خواندى. و اين تويى كه چهار ستون ايمان را با بنيانى از نزول آيات سبز الهى انسجام بخشيدى. پس تو را و رمضان تو را مى ستايم.
پس سلام بر ((رمضان)). اى ماهى كه نمازها تو را دوست دارند و قرآن نيز تو را گرامى مى دارد. كه قرآن بر قلب تو آيه هايش را فرو فرستاد. سلام بر تو اى ماه رمضان, اى دوست مهربان خداوند كه دست هاى سپيد تو از ميهمانى ملكوت برگشته است.
سلام بر تو اى رمضان كه فانوس اعمال ما را به فروغ ابدى روشنى دادى.
سلام بر تو كه ((قدر)) تو از هزار شب بالاتر است; اگر ((قدر)) تو را قدر بدانيم. تنها قرآن قدر تو را مى داند كه تو را و پيامبر را در يكى از شب هاى تو, به ميهمانى پذيرفت و امانتى سترگ را به تو سپرد. اى بهار, اى دوست, اى نيكوترين هنگام. اى ماه ماه كه هميشه همدم نيكوى شبهاى نياز ما هستى. اى ميزبانى كه به خانه تك تك ما آمدى و سبد سبد گل هاى نيايش و قرآن را به ما هديه دادى.
سلام بر تو كه دست ما را فشردى و از كوچه هاى پرپيچ و خم گناه عبور دادى و به سمت باغ هاى ناپيدا كران بردى. سلام بر تو كه به همه پنجره ها ياد دادى سحرخيز باشند.
سلام بر تو كه وقتى به خانه ما آمدى شادمان شديم و روزى كه ((روز جشن)) شده بود, پرندگان شادى از لب بام دل ما پريدند.
سلام بر تو اى انيس گرانمايه كه در كنار نگاه بهارى تو غنچه هاى قلب ما گل هاى مهربانى شدند و خارهاى گناه سرافكنده.
سلام بر تو كه آيينه دل ما را با زلالى دعاى سحر زدودى و بر سراشيبى لغزش ها دستاويزى مطمئن بودى.
سلام بر تو كه در گلوگاه تيره بختان نفس گير بودى و در قلب پاسايان چون دولت مستعجل.
فقط دوست داريم در همان روز ((عيد)) هم طاقت بياورى و با ما در جشن گرسنگان زمين شركت كنى, آن گاه خواهى ديد كه هنوز فروغ تو در چشم هاى همه ما مى درخشد و خواهى ديد كه چگونه از گوشه چشم مان قطره قطره شمع فراق فرومى چكد.
(برداشتى از دعاى 44 و 45 صحيفه سجاديه)
پاورقي ها: