اهداف ازدواج زمانى تحقق خواهد يافت كه ما با شرايط ازدواج آشنا باشيم, زيرا چه بسا افراد, بدون توجه به شرايط, ازدواج مى كنند و در نتيجه نه تنها به آن اهداف ازدواج دست نمى يابند, بلكه مشكلاتى ديگر نيز بدان افزوده مى شود. ازدواج يك معامله نيست كه بگوييم اگر اين بار ضرر كرديم, فرصت براى جبران باقى است. ازدواج پيمان مقدسى است كه بايد تا آخر عمر دوام داشته باشد. بنابراين, بايد به شرايط آن پيش از ازدواج توجه كرد. زمانى كه فرد مى خواهد ازدواج كند, بايد نقاب از چهره زندگى خود بردارد و براى انتخاب همسر, تمام خصوصيات و شرايط خود را به همسر بگويد و طرف مقابل نيز چنين كند. اگر اين شرايط و خصوصيات به يك نقطه مشتركى رسيدند, مى توانند براى ازدواج مناسب باشند, زيرا در ازدواج چند اصل اساسى وجود دارد كه براى موفقيت در انتخاب همسر و موفقيت بعدى اين اصل ها نقش مهمى دارند.
اصل اول:
اصل اول, مسإله تناسب است; يعنى كسانى كه مى خواهند با هم ازدواج كنند, بايد با همديگر تناسب داشته باشند. در اصل تناسب, افراد بايد در موارد زير تناسب داشته باشند:
1ـ تناسب در مذهب
تناسب در مذهب و اعتقادات, نقش مهمى در دوام و استحكام ازدواج دارد. افرادى كه اعتقادات مذهبى مشابهى با همسران خود ندارند, در زندگى زناشويى با مشكلات زيادى روبه رو مى شوند.
عدم تناسب در مذهب, نه تنها مشكلاتى در عدم تفاهم زناشويى به وجود مىآورد بلكه مشكلات زيادى را نيز در تعليم و تربيت كودكانشان ايجاد مى كند, زيرا هر يك از طرفين سعى مى كند بر اساس قوانين مذهبى خود, كودك را پرورش دهد و اين مسإله هم در كودك حالت دوگانگى به وجود مىآورد و هم اختلافات زن و شوهر اوج مى گيرد.
2ـ تناسب در رشد عاطفى و فكرى از ديگر مسائل مهم ازدواج تناسب در رشد عاطفى و روانى است. دختر و پسرى كه قصد ازدواج دارند, بايد از لحاظ رشد عاطفى و فكرى تقريبا در حد يك سان باشند, تا بتوانند همديگر را درك كنند. كلا افرادى كه به بلوغ عاطفى و فكرى نرسيده باشند, نمى توانند مسووليت هاى زندگى را بر عهده بگيرند و كسى كه به بلوغ فكرى و عاطفى نرسيده باشد معمولا كارش به عدم تفاهم در زناشويى و سرانجام جدايى منجر مى شود.
3ـ تناسب اجتماعى و اقتصادى
دختر و پسرى كه مى خواهند ازدواج كنند, بهتر است از قشر اجتماعى و اقتصادى هم سطح خودشان باشند; يعنى پدر و مادر و اطرافيان هر دو طرف از لحاظ شغلى, تحصيلات, نوع پوشاك و آداب و رسوم, منزل و وسائل منزل, وسيله نقليه و غير آن تقريبا در يك سطح يا نزديك به هم باشند.
البته چنين نيست كه اگر خانواده دختر و پسر فاصله طبقاتى زيادى داشته باشند, هيچ وقت خوشبخت نمى شوند, بلكه احتمالا چنين ازدواج هايى با موفقيت توإم باشند, در صورتى كه قبلا مسائل خود را حل كرده باشند و با شناخت و آگاهى كامل ازدواج كنند.
4ـ تناسب در تحصيلات و آگاهى
تناسب در تحصيلات و اطلاعات, از ديگر مواردى است كه در تحكيم و دوام ازدواج نقش مهمى دارد. افرادى كه فاصله تحصيلاتى زيادى دارند, معمولا نمى توانند حرف همديگر را بفهمند و در نتيجه اختلاف و مشاجره ها شروع مى شود و پايه هاى زندگى سست مى شود. فاصله تحصيلاتى, معمولا فاصله نگرشى نيز در پى دارد و در نتيجه زن و شوهر نمى توانند همديگر را درك كنند.
5ـ نوع تلقى از امور جنسى
نوع برداشتى كه طرفين از امور جنسى دارند, در دوام و استحكام پايه هاى ازدواج نقش مهمى دارد, هرچند ازدواج سعادتمندانه فقط تا اندازه اى به روابط لذت بخش جنسى مربوط است, ولى اين روابط يكى از مهم ترين علل خوشبختى, يا عدم آن است, زيرا اگر اين روابط قانع كننده نباشند, به احساس محروميت, ناكامى و عدم احساس ايمنى منجر مى گردد.
6 ـ تناسب در سن
دختر و پسرى كه مى خواهند ازدواج كنند, بايد از لحاظ سنى تناسب داشته باشند و فاصله سنى زيادى نداشته باشند. اين فاصله سنى زياد معمولا فاصله نگرشى و فكرى را نيز به دنبال خواهد داشت, همه مان در زندگى بايد توجه داشته باشيم كه سعادت و خوشبختى زندگى زناشويى, به مقدار زيادى به موضوعات كوچك بستگى دارد, بدين معنى كه عادات كوچك و به نظر ناچيز شخص, ممكن است باعث عصبانيت و آزردگى همسرش گردد.
به طور كلى تناسب سن زن و مرد را از نظر نيازها و علائق به هم نزديك تر مى كند و طبيعتا در چنين شرايطى توقعات و انتظاراتشان از يكديگر نيز واقع بينانه تر خواهد بود. در زندگى زناشويى, به خصوص تمايلات جنسى مشابه, بيش تر در زن و مردى كه از لحاظ سنى با يكديگر تناسب داشته باشند, وجود خواهد داشت و زن و مرد بهتر مى توانند به نيازهاى طبيعى خود پاسخ دهند.
اصل دوم
اصل دوم, اصل توافق و تفاهم است. زن و مردى كه تناسب داشته باشند, خود به خود تفاهم پيدا مى كنند و مى توانند به ميل يكديگر خود را وفق دهند و توافق و تفاهم به وجود آورند. بنابراين, اين اصل, در اصل نخست نهفته است اگر دو نفر زن و شوهر تناسب نداشته باشند, نمى توانند توافق و تفاهم به وجود آورند.
اصل سوم
اصل سوم, گذشت و فداكارى است. در بحث ((شخصيت)) گفته اند, حتى دوقلوها صفات و خصوصيات كاملا مشتركى ندارند. همه انسان ها هر چقدر هم تناسب, توافق و تفاهم و شباهت بيش ترى داشته باشند, باز هم در صفات و خصوصياتى اختلاف دارند. بنابراين, براى يك زندگى خوشبخت, بايد گذشت و فداكارى داشته باشيم تا زندگى روال عادى و طبيعى خود را طى كند. ما نه تنها در زندگى مشترك, بلكه در كل مراحل زندگى و ارتباطات اجتماعى, اگر فداكارى و ايثار نكنيم, نمى توانيم به خوشبختى دست بيابيم.
اصل چهارم
اصل چهارم اصل توكل بر خداوند متعال است. در امر ازدواج بايد به اصل هايى كه اشاره شد, توجه كنيم, ولى همه اينها با اصل توكل تكميل مى شوند. ما تمام تلاش خود را براى انتخاب صحيح انجام مى دهيم و بعد توكل مى كنيم بر خداوند متعال, زيرا همه انسان ها مى توانند خود را تغيير دهند. ممكن است خصوصيات شخصى با ما كاملا مطابق بوده, ولى حالا تغيير كرده و خصوصياتش با ما نسازد, و يا ممكن است تغييراتى در رفتار خود ما به وجود آمده باشد و با خصوصيات و رفتار همسرمان تضاد پيدا كنيم. بنابراين, بعد از توجه به اصل هاى تناسب, توافق, تفاهم, گذشت و فداكارى, بايد به اصل توكل نيز توجه كنيم, و با اين توجه مسير زندگى را انتخاب كنيم.
اگر افراد در ازدواج خود به اين موارد توجه داشته باشند, در زندگى موفقيت بيش ترى كسب خواهند كرد و پيوندشان روز به روز محكم تر خواهد شد.
اصل تناسب به اندازه اى در ازدواج اهميت دارد كه پيامبر گرامى اسلام(ص) در اين مورد مى فرمايند:
((با كفوها (يعنى با هم سطح و مثل خودتان) ازدواج كنيد و از ميان آنها همسرى بگيريد و براى نسلى كه بايد از شما پديد آيد, بهترين زمينه را برگزينيد)).(1)
مهم ترين معيار انتخاب همسر در اسلام
مهم ترين معيار انتخاب همسر در اسلام, ايمان و تقواست. افرادى كه در انتخاب همسر دين و ايمان و عمل صالح را مهم ترين معيار انتخاب قرار مى دهند, سازگارى و آرامش را در زندگى براى خود آماده مى كنند.
ايمان تمايلى درونى است; فردى كه به خدا ايمان داشته باشد, ناخودآگاه به مسائلى پاىبند بوده, و از رفتارهاى نامناسب خود به خود بركنار است. حضرت امام على(ع) در نهج البلاغه در رابطه با ايمان مى فرمايند:
((واعلموا انه من لم يعن على نفسه حتى يكون له منها واعظ و زاجر لم يكن من غيرها لازاجر ولا واعظ; بدانيد هر كه از درون واعظ و زاجرى نداشته باشد, عوامل برونى براى او فائده اى نخواهد داشت)).
ايمان در انسان يك امر درونى است كه با آثارى كه در اعمال و رفتار انسان بر جاى مى گذارد, شناخته مى شود. از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمودند: ((فريفته نماز و روزه آنان نشويد, چه بسا شخص طورى به نماز حريص است كه اگر ترك كند, دچار وحشت مى شود. بلكه آنها را به راستگويى و اداى امانت آزماش كنيد)).
فرد با ايمان, به علت ارتباط قلبى با خدا, قابل اعتماد است و هرچه ايمان او قوىتر باشد, به همان اندازه بيشتر مى توان به تعهد او در امر ازدواج اعتماد كرد. افراد بى ايمان, به علت فقدان چنان تعهد قلبى در پيشگاه خداوند متعال, چه بسا به تعهدات خود در مقابل ديگران پاىبند نباشند. بنابراين, اعتماد كردن به كسى كه فاقد نيروى كنترل كننده ايمانى و اعتقادى است, غالبا به مصلحت نيست.
افراد با ايمان, به علت پيروى از دستورهاى دين, تابع ارزش هاى مشخص و واحد و هم چنين داراى بينش ها, خواست ها و سليقه هاى كم و بيش يك سانى هستند. از اين رو, در زندگى مشترك تناسب فكرى و روحى زيادى با هم دارند. زن و شوهرى كه هر دو در سايه دين بزرگ شده اند, اگر چه همديگر را از قبل نمى شناخته اند, اما به علت برخوردارى از تربيت واحد دينى, نقاط مشترك اساسى فراوانى با هم دارند و در مواردى كه اختلاف نظرى پيش آيد, مى توانند با مراجعه به تعاليم دينى كه مورد قبول هر دو است, به وحدت نظر برسند و اين بهترين و مطمئن ترين وسيله براى تضمين سعادت در پيوند زناشويى است.
بى ايمانى, مهم ترين عامل عدم تفاهم زناشويى و ازدواج بدفرجام مى باشد. افراد بى ايمان به خاطر اين كه هدف و انگيزه مشخص و عالى براى زندگى خود ندارند نمى توان به آنها اعتماد كرد. تحقيقات و تجربيات نشان مى دهد, كسانى كه فاقد تعهدات ايمانى هستند, حتى اگر قبل از ازدواج مدت ها با هم آشنايى داشته باشند, پس از تشكيل زندگى مشترك, به دليل نداشتن ارزش هاى ثابت و واحد و نيز به علت نداشتن پشتوانه محكم درونى, با كوچك ترين عاملى پيوندشان سست شده و چه بسا از هم مى گسلد.
به همين جهت است كه حضرت امام باقر(ع) در جواب سوالى مرقوم فرمودند: رسول اكرم(ص) فرمودند: ((اذا جإكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه و الا تفعلوه تكن فتنه فى الارض و فساد كبير;(2) با كسى كه از اخلاق و دينش رضايت داريد ازدواج كنيد و خوددارى شما از وصلت با او باعث فساد و فتنه بزرگ در جامعه خواهد شد)).
هم چنين مردى خدمت حضرت امام حسن(ع) عرض كرد: ((دخترى دارم, به نظر شما با چه كسى وصلت كند؟ حضرت فرمودند: با كسى كه متقى و با ايمان باشد, چه اگر او را دوست بدارد, مورد احترامش قرار مى دهد و اگر دشمنش بدارد, به وى ستم نمى كند)).
پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) وسائل الشيعه, ج14, باب نكاح. 2 ) همان.