اسرائيل و توطئه جديد


چرا تركيه خواهان يورش به سوريه است؟!
در حالى كه مشكلات روزمره زندگى ما را به خود مشغول كرده بود, ناگهان دريافتيم كه در منطقه خاورميانه, نقشه كشى ها و مرزبندىهاى جديدى در حال صورت گرفتن است و به دنبال آن متوجه شديم كه تركيه, سوريه را تهديد كرده و از او خواسته است كه طى 45 روز رهبر حزب كردستان را تسليم نمايد.
هم زمان با اين خبر ناگهانى, خبر ديگرى نظر همگان را به خود جلب كرد. در همان روزى كه بحران ميان تركيه و سوريه شدت گرفت, روزنامه هاى صبح, از پيشرفت گفت و گوهاى به اصطلاح صلح خاورميانه خبر دادند كه نشست مضحك عرفات, نتانياهو و اولبرايت بر درستى آن گواهى داد.
در اين جا اين سوال به ذهن هر انسان هوشمندى مى رسد كه چه رابطه اى ميان اين دو حادثه وجود دارد كه يكى خبر از جنگ مى دهد و ديگرى خبر از صلح؟!
به چه سبب تركيه ناگهان موضع گيرى خود را تغيير داده, قضيه حزب كارگر كردستانى را ـ كه 14 سال بدون هيچ تغييرى مسكوت مانده بود ـ پيش مى كشد و سوريه را وادار به تسليم عبدالله اوحلان ـ رئيس حزب ـ مى نمايد؟ و چگونه با اين كه گفت وگوهاى به اصطلاح صلح 18 ماه به علت سرگرم بودن واشنگتن با رسوايى هاى جنسى كلينتون بدون هيچ پيشرفتى باقى مانده بود, ناگهان امريكا و اسرائيل به شكل خوش بينانه اى پيشرفت اين گفت و گوها را اعلام نمودند؟
البته پيشرفتى را كه افعى پير مادلين اولبرايت وانمود مى كند, نتيجه عقب نشينى بيش از اندازه عرفات در برابر درخواست امريكا مبنى بر خروج از تنها 10 درصد زمين هاى كرانه باخترى است به اين اميد كه سازمان ملل نيز در ماه مه سال آينده برپايى دولت مستقل فلسطين را اعلام كند!
مسإله اى كه بيش تر انسان را به ترديد وامى دارد اين است كه تهديدات تركيه نسبت به كشورى است كه تاكنون در برابر نقشه هاى امريكا و اسرائيل ايستادگى كرده است. در اين جا دو نكته قابل اهميت است:
1 ـ تركيه يك دولت معمولى نيست بلكه عضو پيمان آتلانتيك شمالى ـ ناتو ـ مى باشد و تهديدهاى خارجى آن فقط به خودش مربوط نمى باشد بلكه ناتو نيز در آن دخالت دارد يا دست كم با سياست هاى اين پيمان مخالفتى ندارد, بنابراين مى توان تهديد تركيه را به مثابه فشار غرب بر سوريه براى شكستن اراده و مقاومت آن دانست.
2 ـ پيش از تهديدات تركيه نسبت به سوريه, تماس هاى فراوانى بين آنكارا و تل آويو صورت گرفته است. طبق نوشته مجله ((جيتر)) مدير كل وزارت دفاع اسرائيل ((ايلان بيران)) دو هفته پيش از آغاز تهديدات تركيه به آنكارا سفر كرده و در اين مورد با سران اين كشور به مذاكره نشسته است. علاوه بر اين, اسرائيل يك مستشار بزرگ نظامى (آمان) به تركيه فرستاده تا عكس هاى جديدى كه به وسيله ماهواره هاى اسرائيلى از موقعيت و امكانات ارتش سوريه گرفته شده, در اختيار تركيه قرار دهد.
نكته جالب توجه ديگر اين است كه ياسر عرفات بلافاصله پس از اجلاس قدس در رباط به آنكارا سفر كرد كه اين مسإله پرسش هاى فراوانى به وجود آورد. براى برطرف شدن شك و ترديد, گفته شد كه هدف از اين ديدار درخواست كمك تركيه به كشورهاى عربى به منظور ايستادگى در برابر يهودى كردن قدس مى باشد!!
هنوز مدت زيادى نگذشته بود كه مسعود ييلماز, نخست وزير تركيه, به اردن, اسرائيل و فلسطين سفر كرد. اسرائيل هم زمان با دوره خاموشى گفت وگوهاى صلح تلاش مى كرد روابط خود را با تركيه افزايش دهد يعنى در همان زمانى كه حكومت نتانياهو قراردادهاى اسلو را رسما رد كرد و آن ها را زير پا گذاشت, مشغول تربيت نيروهاى مسلح خود شد كه از نمونه هاى آن مى توان به بستن قراردادهاى نظامى با تركيه اشاره كرد.
پس از گسترش روابط آنكارا و تل آويو نخست وزير تركيه از اردن خواست كه او نيز به اين قراردادها بپيوندد كه اردن اين درخواست را رد كرد. با اين كه بسيارى از دلايل سفر ييلماز به فلسطين پشت پرده مانده است اما كاملا آشكار است كه هدف از اين ديدار تقويت روابط دوستانه ميان تركيه و حكومت خودگردان است تا در صورت بروز جنگ بين تركيه و سوريه از حمايت حكومت خودگردان برخوردار باشند.
هدف ديگرى كه مى توان به آن اشاره كرد تصريحات نخست وزير اسرائيل است كه در روزنامه ((مليت)) تركيه در تاريخ 97/9/7 به چاپ رسيد. او مى گويد:
((ما در نزديكى كشورى هستيم كه موشك هاى پيشرفته بالستيك با كلاهك هاى غير عادى (اتمى) مى سازد و مى تواند هر زمان كه بخواهد آن ها را پرتاب نمايد. (منظور ايران است) و اين مسإله خطر بزرگى براى ما به وجود آورده كه نبايد از آن غافل باشيم. ))
به اين ترتيب, آنكارا و تل آويو همكارىهاى نظامى خود را به منظور آمادگى براى رويارويى با هرگونه حمله ناگهانى اعلام و همواره تإكيد مى كنند كه اين همكارىها تنها جنبه دفاعى دارد و هيچ گونه خطرى متوجه كشورهاى منطقه نيست! اما بر همه كاملا روشن است كه اين پيمان هاى نظامى بسيار فراتر از آن است كه تنها جنبه دفاعى داشته باشد و نيز ديگر پنهان نيست كه واقعا اين همكارىها خطر بزرگى براى كشورهاى منطقه به شمار مى رود.
با دقت در تمام آن چه گفته شد مى توان دريافت كه اسرائيل در قلب تهديدات تركيه به سوريه قرار گرفته است. البته مسإله حزب كردستانى نيز بين دو كشور اختلافاتى به وجود آورده ولى تركيه از آن به عنوان دستاويزى براى اعمال فشار بر سوريه و رسيدن به مقاصد بالاتر استفاده مى كند. در حقيقت تلآويو به اين وسيله مى خواهد از سدى كه سوريه در مسير به اصطلاح صلح به وجود آورده و هفتمين خان به شمار مى رود نيز بگذرد.
همكارى تركيه و اسرائيل براى فشار بر سوريه يكى از بازتاب هاى فعاليت هاى نظامى جديد در خاور ميانه است كه مستقيما از عنايت و كمك كامل امريكا برخوردار مى باشد. يكى از اين فعاليت ها بازرسى كشتى هايى است كه در درياى سياه رفت و آمد دارند. اين كار كه بدون هيچ سند رسمى يا قانونى انجام مى گيرد, به بهانه جلوگيرى از انتقال سلاح از اوكراين به منطقه است و تاكنون تعداد زيادى از كشورهاى عربى به وسيله كشتى هاى تركى يا اسرائيلى, بازرسى و تفتيش شده اند كه باعث نگرانى كشورهاى عربى و درخواست آن ها از تركيه براى توقف اين رفتارها شده است.
همان طور كه گفته شد قراردادهاى نظامى تركيه و اسرائيل علاوه بر اعمال فشار بر سوريه, نقش ديگرى دارند و آن زير نظر داشتن ايران است. به ويژه پس از موفقيت هاى بزرگ ايران در زمينه هاى تسليحاتى و نظامى كه باعث نگرانى بيش از اندازه اسرائيل شده است.
علاوه بر اين لازم به يادآورى است كه تركيه و اسرائيل در عراق نيز منافع مشتركى دارند. تركيه به مناطق نفت خيز شمال عراق نظر دارد و اسرائيل با كردهاى عراق روابط گسترده اى دارد كه سابقه آن به بيش از ربع قرن مى رسد.
اخيرا در روزنامه ((واشنگتن پست)) گزارش مفصلى از اطلاعاتى كه اسرائيل در مورد تسليحات عراق به بازرسان سازمان ملل مى دهد, چاپ شد. طبق اين گزارش بازرسان سازمان ملل از سال 95 تاكنون مهم ترين اطلاعات در مورد توان تسليحاتى عراق را از مسئولان اطلاعاتى اسرائيل دريافت كرده اند و عكس هايى كه ماهواره هاى جاسوسى امريكا از مراكز نظامى عراق مى گيرند ابتدا به اسرائيل مى رود. در آن جا نسخه هايى از اين عكس ها تهيه مى كنند و نگه مى دارند و پس از آن در اختيار بازرسان قرار مى دهند!
اگر كمى فراتر رفته نگاهى به شرق بياندازيم متوجه اهميت دادن اسرائيل به هند مى شويم. به طورى كه حجم تبادلات تجارى ميان آن ها از 128 ميليون دلار به 600 ميليون دلار در سال 96 رسيد. هم چنين اسرائيل با برخى از ايالت هاى هند قراردادهاى تجارى امضا كرده كه ارزش تنها يكى از آن ها به بيش از 800 ميليون دلار مى رسد و از همه اين ها مهم تر همكارىهاى نظامى آن ها با يكديگر است. طبق گزارش هاى رسيده, اسرائيل دستگاه هاى مجهز به اشعه ليزر در اختيار هند قرار داده تا در هواپيماهاى خود براى پرتاب موشك از آن ها استفاده نمايد. علاوه بر اين, هند تعداد زيادى ماشين و قايق جنگى از اسرائيل خريدارى كرده است. اسرائيل حتى در آزمايش هاى هسته اى هند و پاكستان نيز نقش بسزايى داشته است. روزنامه ((واشنگتن پست)) در اين زمينه گزارش هايى از ديدارهاى مسئولان وزارت دفاع و دانشمندان هسته اى هند از اسرائيل منتشر كرده است.
و اما اگر توجهى به شمال داشته باشيم درمى يابيم كه اسرائيل با دولت هاى آسياى ميانه نيز از روابط بسيار محكمى برخوردار است به طورى كه بين تلآويو و پايتخت هاى اين كشورها خطوط هوايى وجود دارد و شركت هاى اسرائيلى (از جمله العال) در بسيارى از اين كشورها شعبه دارد. و شرمآور است كه بگوييم تنها راه موجود از كشورهاى عربى به آسياى ميانه, عبور از تلآويو يا استانبول است.
و خوب است بدانيم كه امريكا بود كه كليدهاى آسياى ميانه را در اختيار اسرائيل نهاد. همان گونه كه روزنامه هاى امريكايى اشاره كردند در سال 93 بين امريكا و اين كشورها قراردادى امضا شد كه به موجب آن كمك هاى امريكا از طريق اسرائيل به اين كشورها برسد. طبق نوشته اين روزنامه ها پيش از اين قراردادها در اين باره بين موساد و سى آى اى گفت و گوهايى صورت گرفته است. اگر با توجه به مسإله گفته شده نگاهى به نقشه خاورميانه بياندازيم به اين نتيجه مى رسيم كه:
1ـ اسرائيل تسليحات خود را سنگين تر از كفه كشورهاى عربى مى بيند. و اين سبب مى شود كه خود را نيروى برتر منطقه بداند و خواسته هاى خود را بر ديگران تحميل كند. او با هم پيمانى با تركيه اين موقعيت خود را تقويت نموده, مى تواند دولت هايى را كه خطرى براى او به وجود مىآورند ((تإديب)) نمايد.
2 ـ اسرائيل خواستار احاطه ايران از غرب با هم پيمانى با تركيه, و از شمال با حضور آسياى ميانه و از شرق با انتشار در هند مى باشد و كاملا واضح و روشن است كه اين اقدامات به خاطر ترس و واهمه اى است كه از برنامه ها و امكانات تسليحاتى ايران دارد. خصوصا پس از موفقيت تهران در ساخت موشك دوربرد شهاب ـ 3.
اسرائيل در دوره نتانياهو هم چنان سياست تسلط بر خاورميانه را تنها با كمى تغييرات دنبال مى كند. با اين كه در زمان شيمون پرز تسلط اقتصادى مد نظر بود اما اكنون تسلط امنيتى و نظامى نيز مطرح است. اسرائيل با تكيه بر نيروى نظامى خود و با استفاده از شيوه تروريسم بين المللى ـ همان طور كه نتانياهو در كتاب خود ((مكانى زير آفتاب)) به آن اذعان دارد ـ به پيش مى تازد. در حالى كه شيمون پرز با شيوه هاى آرام تر و با استفاده از عوام فريبى و شعار رشد اقتصادى منطقه تحت رهبرى اسرائيل عمل مى كرد. با اين كه اين دو در روش با يكديگر اختلاف دارند اما هدف همه آن ها يكى است و آن به دست گرفتن زمام دولت ها و ملت هاى منطقه است. البته تعجبى در اين مسإله نيست ولى آن چه شگفتآور است سرگردانى ما و مقصر دانستن سوريه است نه اسرائيل.والسلام.
پاورقي ها: