سود و زيان آزادى براى انقلاب اسلامى


بيست سال يا عمر يك نسل, از پيروزى انقلاب مبارك اسلامى مى گذرد. گذشت بيست سال تمام از يك انقلاب مردمى, آن را ـ تا اندازه اى ـ از رويدادهاى خطرناك و رعد و برق هاى سياسى طوفان زا, بيمه مى كند ولى بيم آن مى رود كه نسل جديد انقلاب, نتواند آن را ـ همان گونه كه بوده است, نه آن گونه كه بيگانگان و غرب پرستان مى خواهند ـ مصون نگه دارد و از تلاطم امواج سهمگين دشمنان حفظ كند, و به نسل آينده به گونه اى دست نخورده ـ بسپارد.
ترديدى نيست كه دشمن طى اين بيست سال تلاش هاى زياد و گوناگونى كرده و نقشه هاى مختلفى طراحى و اجرا نموده كه انقلاب را نابود و ويران سازد و يا حداقل از مسير الهى مردمى خود, منحرف نمايد كه در شق اول بحمدالله تمام نقشه هاى فيزيكى و مادى و استراتژيكيش نقش بر آب شده ولى در شق دوم, هنوز اميدوار است كه پيروز گردد و انقلاب را با تغيير مسير به بى راهه يا بدراهه بكشاند تا كم كم به دست فراموشى سپرده شود و نسل هاى آينده از انقلاب اسلامى, تنها اسمى بشنوند يا عكسى مشاهده كنند و يا در تاريخ نامى از آن برده شود, بى آن كه انگيزه انقلابى دنبال شود و بىآن كه اهداف آن كه با خون صدها هزار شهيد, نگاشته شده, مد نظر قرار گيرد و راه و رسم زندگى به حساب آيد.
اينجا است كه مى بايست مديران و مسئولان انقلاب و ستون هاى محكم آن به فكر چاره جويى جدى بيافتند و اين جا است كه بايد صاحبان اصلى انقلاب, مردم محروم وفداكار ايران اسلامى, تك تك بيانديشند و راه تداوم انقلاب اسلامى را دنبال كنند و چنان كه تاكنون با چنگ و دندان و با دادن هزاران شهيد و معلول, بى وقفه, آن را حفظ كرده اند, هم چنان در پى نگهدارى آن باشند و لحظه اى غفلت نكنند كه بى گمان امروز حساس ترين روزهاى انقلاب مى گذرد و بى توجهى و فراموشى, ممكن است ـ خداى نخواسته ـ ضربه هائى جبران ناپذير بر كالبد مقدسش وارد آورد; گو اين كه ديده مى شود, بى گانگان و آنان كه پيوسته آن را آماج تيرهاى زهرآگين قرار داده بودند, منتظر فرصت هستند تا به تدريج و با لطايف الحيل آن را از دست صاحبانش بگيرند و به گونه اى وارونه, به نااهلان بسپارند.
قطعا دشمن توانايى آن را ندارد كه يك باره بر انقلاب چيره شود ولى مترصد فرصت است كه به تدريج آن را بكوبد. لذا اصول و مفاهيم انقلابى را تغيير مى دهد و توسط افرادى كه خود فروخته هم نيستند و شايد در انقلاب, نقش هايى هم داشته اند, اصول جديد را جايگزين اصول اصلى نمايند, همان اصولى كه بنيانگذار انقلاب (امام خمينى) آن ها را ترسيم و تبيين كرده و با خون دل سال هاى زندگى افتخارآميزش, ثبت نموده و با قلم و بيان, به مناسبت و بى مناسبت, اعلام فرموده و خواهان جاودانگى آن بوده است. بايد عزيزان انقلاب ـ چه مسئولين و چه ساير مردم ـ بيش از پيش مواظب باشند كه اصول انقلاب را با دقت پى گيرى كنند آن ها را پس از تشخيص, چنان كه امام مى خواهد, نه چنان كه اجتهاد شخصيشان تفسير مى كند, به مرحله اجرا و عمل بگذارند و آن را از محدوده خود خارج نسازند و از چارچوبى كه امام تعيين كرده فراتر نروند, زيرا فاصله حق وباطل مانند فاصله دو انگشت است و گاهى يك ميلى متر انحراف, منجر به تغيير كامل مى گردد. و هر تغييرى د ر اصول انقلاب, خروج از محدوده آن است, و شايد خروج از محدوده مكتب نيز باشد, چرا كه امام قطعا اصول انقلاب را با اصول مذهب منطبق نموده و بر ملت عرضه داشته است. و ملت نيز كه او را پيشوا و رهبر خود مى داند و به او اطمينان كامل دارد, سخنش را هم چون سخنان معصومين عليهم السلام مى پذيرد و با دل و جان و بدون تبصره زدن, اطاعت مى كند.

آزادى
يكى از اصول بسيار دقيق و مهم انقلاب اسلامى, آزادى است. آزادى مفهومى گسترده دارد كه اگر درست شكافته نشود, نه تنها از چارچوب مذهب فراتر مى رود, بلكه به ويرانى كشور و نظام نيز مى انجامد.
بايد ديد مقصود از آزادى كه يكى از آرمان هاى امام و امت بوده است چيست؟ و محدوده آن چقدر است؟
آزادى در محدده سخنان معصومين, با آزادى به معناى روز فرق مى كند. ائمه و پيشوايان ـ عليهم سلام الله ـ آزادمرد به كسى مى گويند كه خود را از قيد و بند گناهان رها سازد و تنها بر خدا توكل كند و جز ((الله)) معبود ديگرى را براى خويش نپسندد و به بندگى او بسنده كند. آزادمرد كسى است كه نه خوف از دوزخ و نه طمع در بهشت او را به عبادت وامى دارد, بلكه فقط چون خدا را شايسته عبادت مى داند, پرستش مى كند.
شايد خواننده تصور كند كه از مطلب دور شده ايم ولى چنين نيست. هنوز در متن مطلب قرار داريم. ما آزادى را در محدوده پرستش خدا مى پذيريم و آزادى را در چارچوب قانون قرآن قبول داريم. ما با آزادىهاى وارداتى كه از غرب مىآيد و جوانان ما را به سوى الگوهاى غربى فرامى خواند و از پرستش خدا دور مى كند, مخالفيم.
اگر خداوند انسان ها را آزاد آفريده, به اين معنى نيست كه هر كس هرچه مى خواهد بگويد و هرچه مى خواهد بنويسد, هرچند مردم را به بردگى و بندگى غير خدا وادارد. آزادى در اسلام مطلق نيست بلكه محدود است. نخواندن و پخش نكردن و ترويج ننمودن ((كتب ضاله)) و نوشته هاى گمراه كننده جزء مبانى فقه اسلام و در ضميم قانون قرآن است. مگر مى شود بى بندو بارى را آزادى تلقى كرد؟ و مگر مى شود قلم هاى مسموم و زهرآگين را آزاد گذاشت؟!
اشتباه بزرگى است كه برخى انديشمندان اسلامى مى كنند كه بايد هر كس در هر چه مى نويسد و پخش مى كند, آزاد باشد, هرچند مطالبش, مردم را از اسلام, قرآن و نظام روىگردان كند. توطئه كردن و نظام اسلامى را برانداختن تنها به هجوم مسلحانه نيست, بلكه قطعا تهاجم فرهنگى, شديدتر, كوبنده تر و خطرناك تر از هر نوع تهاجمى است.
امام و رهبر بزرگ انقلاب رحمه الله عليه, همواره با قلم و بيان, از خطر فزون از حد قلم هاى مسموم, هشدار داده و مردم را برحذر داشته است. نبايد در مقابل ((نص)), اجتهاد كنيم و با آزادسازى انگشت و زبان, سخنان امام را تخطئه كرده و زير سوال ببريم.
قطعا يكى از اصول مسلمه انقلاب و نظام اسلامى آزادى است ولى اسلام مانند غرب نيست كه آزادى را به طور مطلق بپذيرد كه آن ديگر آزادى نيست, بلكه بى بند و بارى و لجام گسيختگى و اشاعه فحشا است و اشاعه فحشا و منكرات تنها به صورت فيزيكى محقق نمى شود, بلكه بالاترين منكر و خطرناك ترين فحشا, فحشاى زبان و قلم است.
اصلا آن چه انسان را به بهشت يا به جهنم وامى دارد, بيش از هرچيز زبان او است كه در روايات بسيار زيادى, انسان ها را از لجام گسيختگى زبانش برحذر داشته و ثمره بدسخن گفتن و بد نوشتن را جهنم دانسته است. و اين چنين نيست كه برخى فكر كنند اگر زبان شخص او را به جهنم وامى دارد, چه ربطى به جامعه دارد! قطعا خطر زبان و قلم براى جامعه بيش تر است تابراى فرد و اصلا در صورتى زبان, انسان را به خطر مى اندازد و به دوزخ مى افكند كه در پى تحميل غلطهاى خود بر جامعه باشد وگرنه صرف داشتن يك ايده و يا يك انديشه غلط, خطرى را بر جامعه تحميل نمى كند و انسان را به بدبختى و شقاوت شايد نكشاند.
اشاعه فحشا و پخش نمودن سخنان توطئه آميز است كه مردم را به انحراف مى كشاند و قرآن بالاترين عذاب را براى صاحبش در نظر گرفته است.
((ان الذين يحبون إن تشيع الفاحشه فى الذين آمنوا, لهم عذاب إليم فى الدنيا و الاخره والله يعلم و انتم لاتعلمون;
كسانى كه دوست دارند منكرات و زشتى ها در ميان مومنان, منتشر شود و شيوع پيدا كند, عذابى دردناك در دنيا و آخرت براى آنان خواهد بود. خداوند مى داند و شما نمى دانيد.))(سوره نور, آيه19)
آرى! تصور نشود كه اگر يك برگ, مسائل خلاف و توطئهآميز و انحراف كننده و گمراه كننده در روزنامه يا مجله اى پخش شود, مشكل براى جامعه نمىآفريند و خطرى ندارد. اى بسا يك سخن توطئه آميز, بسيارى از مردم پاكدل و پاك طينت را به انحراف وادارد و اى بسا يك سخنرانى تحريك كننده, جامعه ما را به اضطراب و انحراف بكشاند و كار به جايى رسد كه ديگر هيچ كس توانايى كنترل اوضاع را نداشته باشد. آن جا است كه همگان انگشت ندامت را به دهان مى گيرند و از وضعيت پيش آمده, اظهار پشيمانى مى كنند ولى ديگر در آن روز پشيمانى سودى نخواهد داشت.
بيائيد تا كنترل از دست نرفته ـ اى ياوران انقلاب ـ به فكر چاره جويى باشيد. از يكديگر انتقام نگيريد. به خاطر مصالح شخصى, نظام را به خطر نياندازيد. گذشته را هر چند دردناك باشد, به خاطر اسلام و انقلاب اسلامى و امام از ياد ببريد, با يك دست و يك زبان و با مهر و محبت و با صفا و وفا پيمان ببنديد كه يار انقلاب و يار امام باشيد و هم چون دوران پيش از انقلاب, تلاش ها و جهادها و اجتهادها را در راه تداوم انقلاب و حفظ نظام اسلامى كه ميراث امام عزيز و شهيدان شاهد است, به كار بنديد. اختلاف سليقه نبايد شما را از خدا دور سازد. آزاد باشيد و آزاد بينديشيد ولى در محدوده قرآن و اسلام. آزادى را چنان كه امامان مى خواهند براى خود برگزينيد نه چنان كه شرق و غرب بخواهد و نه چنان كه هواى نفس بخواهد و نه چنان كه نادانان و جاهلان بخواهند.
وصيت امام را در گوش جان بسپاريد كه فرمود:
((اكنون وصيت من به مجلس شوراى اسلامى در حال و آينده و رئيس جمهور و روساى جمهور مابعد و به شوراى نگهبان و شوراى قضايى و دولت در هر زمان, آن است كه نگذارند اين دستگاه هاى خبرى و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند و بايد همه بدانيم كه آزادى به شكل غربى ـ آن كه موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مى شود ـ از نظر اسلام و عقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانى ها و كتب و مجلات و برخلاف اسلام و عفت عمومى و مصالح كشور حرام است, و بر همه ما و همه مسلمانان, جلوگيرى از آن ها واجب است و از آزادىهاى مخرب بايد جلوگيرى نشود و از آن چه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسير ملت و كشور اسلامى و مخالف با حيثيت جمهورى اسلامى است, به طور قاطع اگر جلوگيرى شود, همه مسئول مى باشند و مردم و جوانان حزب اللهى اگر برخورد به يكى از امور مذكور نمودند, به دستگاه هاى مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهى نمودند, خودشان مكلف به جلوگيرى هستند, خداوند تعالى مددكار همه باشد)).(وصيت نامه سياسى الهى)
يك بار ديگر با دقت بيش تر اين سخنان درربار را بخوانيد و ببينيد امام چه مى گويد؟
شايد تعجب كرديد كه امام درست دست بر مشكل دوران ما گذاشته و از خطرى بزرگ هشدار مى دهد. و شايد شگفتى شما ـ برادر و خواهر عزيز خواننده ـ از اين باشد كه چطور تاكنون اين بخش وصيت نامه جاودانه امام را نخوانده ايد؟! قطعا خوانده ايد ولى دقت نكرده ايد. الان لازم است كه به خاطر خدا و به خاطر آزرده نكردن روح والاى امام عزيزمان, اين سخنان را از بر كنيم, حفظ كنيم, بنويسيم, منتشر كنيم, در لوح هاى زرين بنگاريم, به قلب خود بسپاريم و از همه مهم تر در جامعه اجرا كنيم.
چقدر جالب است كه امام با خون دل و با سوز روان, اين مطالب را نگاشته و از همه مسئولين, و آحاد ملت و جوانان آزاده, خواسته است كه اين وصيت را بيش از ديگر وصيت هايش مد نظر قرار دهند و به كار گيرند و به مرحله اجرا درآورند و هرگز به فراموشى نسپارند.
امام همه مسئولين را به نام ياد مى برد و اين تإكيد بر مطلب است. مسئولين نظام را به طور كلى دعوت نمى كند, بلكه تك تك, مسئوليت هاى مهم را يادآور مى شود و به آن ها هشدار مى دهد. رئيس جمهور را مورد خطاب جدى قرار مى دهد و اكتفا نمى كند به گفتن ((رئيس جمهور)) بلكه تمام روساى جمهور آينده را فرا مى خواند و تمام اعضاى دولت را در هر زمان مخاطب قرار مى دهد و به آن ها سفارش جدى مى كند.
امام آينده بين است و متوجه خطر بالقوه آزادى به شكل غربى (يعنى بى بند وبارى سياسى) و هرج و مرج مى باشد و لذا همه گروه هاى مسئول را ـ در ابتدا ـ مورد خطاب قرار مى دهد و مسئوليت را متوجه همگان مى كند.
امام اين نوع آزادى را نه تنها تخطئه مى كند كه آن را از نظر فقهى ((حرام)) مى داند و عدم مشروعيتش را اعلام مى فرمايد.
ضمنا ناگفته نماند كه امام تمام رسانه هاى جمعى را مد نظر داشته است و همه را يكسان به دورى از بى بند و بارى امر مى كند و خطر توطئه آنان را از هر خطرى بالاتر مى داند. و آن چه كه حيثيت جمهورى اسلامى را ممكن است به خطر بياندازد, دستور قاطع مى دهد كه از آن جلوگيرى شود و همه را در برابر اين امر بسيار مهم و حياتى, مسئول مى داند.
امام هرگز خواهان هرج و مرج نيست و نمى خواهد كه مردم سر خود كارى را بكنند و يا تصميمى بگيرند كه خداى نخواسته, منجر به اضطراب شود و هرج و مرج حكمفرما گردد و كنترل از دست برود و مردم به جان هم بيافتند و گروه ها به جنگ و دعوا با يكديگر بپردازند, و دشنام هاى ناروا به يكديگر بدهند و در حالت كينه توزى و دشمنى, انتقام بگيرند و برادرى و برابرى خود را فراموش كنند و انقلاب اسلامى را فداى هواهاى نفسانى خويش كنند و مسئولين محترم نظام را ـ هر كس به گونه اى ـ زير سئوال ببرند و دست از اطاعت رهبرى بردارند و به يكديگر تهمت بزنند و ناسزا گويند و دشمن اصلى را فراموش كنند و جنايت هاى صهيونيست را از ياد ببرند و خطرهاى بالفعل و بالقوه دشمنان قسم خورده انقلاب را ناديده بگيرند و در نتيجه همه نهادها و مقام ها و شخصيت ها و اصول زير سئوال برود و مردم به حيرت و سرگردانى روى آورند و حالت يإس و نوميدى بر قلوب مومنان مستولى گردد و آرزوى ديرينه دشمنان محقق شود و غرب پرستان بر انقلاب, مسلط شوند و سرانجام خدا فراموش شود و احكام قرآن پايمال گردد و روح پاك شهيدان آزرده شود و روح امام از ما ناراضى شود.
امام به خاطر اين كه اين مسائل رعايت شود, قبل از اين كه مردم را مخاطب قرار دهد, مسئولين را تك تك دعوت مى كند و آن ها را در تمام اعصار و دوران ها مورد خطاب قرار مى دهد كه جلوى اين مشكل بزرگ را بگيرند و نگذارند, قلم هاى زهرآگين دشمنان, اسلام و نظام اسلامى و حيثيت جمهورى اسلامى را به خطر اندازند ولى در آخرين جملات وصيت خويش, مردم و جوانان حزب اللهى را نيز در اين مسئوليت شريك مى داند و آن ها را ـ كه همواره حافظ و نگهبان انقلاب بوده اند و بدون هيچ طمع و چشم داشتى از جان و مال خود براى نگهدارى آن گذشته اند ـ دعوت به مشاركت مى كند ولى نه به طور خودسرانه بلكه با حفظ مراتب, يعنى بايد در اين گونه امور, به دستگاه هاى مربوطه رجوع شود و مسئولين, مطلع و آگاه شوند و در جريان كار قرار گيرند ولى اگر روزى رسيد كه متإسفانه از عهده امر برنيامدند يا شانه خالى كردند يا مطلب را جدى نگرفتند, در آن صورت چاره اى نيست جز اين كه خود كمر همت را محكم ببندند و هم چون هميشه در صحنه حاضر شوند و از انحراف موجود جلوگيرى كنند و اين تكليف الهى را با دقت و بدون تضييع وقت, به مرحله عمل درآورند.
اميد واثق داريم كه مسئولين, با بيدارى و هشيارى جلو مفسده هاى فرهنگى را بگيرند و پيش از اين كه آزادى غربى بر ايران اسلامى حكمفرما شود و آزادى واقعى را از ما بگيرد, آن را به نابودى كشانند و از انحراف و به بى راهه رفتن, خود جلوگيرى كنند كه اين وظيفه همه مسئولين و در پيشاپيش آنان, رئيس جمهور محترم و اعضاى هيئت دولت مى باشد.
باز هم سخن امام را در آغاز پيروزى بشنويد كه چه خوش است سخن حق از حق شناس شنيدن:
((حالا كه قلم آزاد شد, اين طور نباشد كه هر كس هر چه دلش بخواهد بگويد و هر كس كارى كند كه اين مملكت (كشور) از نظم بيرون برود, از نظام بيرون برود. اين معناى آزادى است؟! آن آزادى كه در ممالكى كه ما را مى خواهند بخورند هست, اين طورى است؟! اگر اين طور بود انسجام پيدا نمى كردند, اين ترقيات را پيدا نمى كردند, آن ها با اسم آزادى كه در مغز اين جوانان مى اندازند, با اسم آزادى مى خواهند شما را تحت حمايت خودشان قرار بدهند و آزادى را از شما سلب كنند.))(9 / 10 / 58)
امام از روز اول انقلاب تا آخرين وصيت نامه اش بر اين معنا تإكيد فراوان دارد كه نبايد آزادى غربى در ايران اسلامى راه يابد و نبايد آزادى را به گونه اى كه در غرب تلقى مى شود, در ايران حكمفرما گردد و نبايد جوانان ما از آن آزادى الگو بگيرند.
بايد رسانه هاى تبليغاتى خودشان را اصلاح كنند و هر كس مواظب سخن گفتنش و قلم به دست گرفتنش باشد. آزادى را كه هديه اى است الهى, به انتقام الهى نكشانيد و بر ضد مصلحت نظام و كشور قلم فرسايى ننمائيد.
در پايان, سخنى هم از رهبر معظم انقلاب, حضرت آيه الله خامنه اى نقل كنيم كه خود نتيجه سخنان و گزيده مطالب است و تكرار هشدار امام و وصيت جاودانه اش مى باشد:
((ما به آزادى بيان و آزادى فعاليت هاى اجتماعى معتقديم, اصلا اين مفاهيم و اين حقايق را, انقلاب و پيشروان انقلاب در اين كشور آوردند.
اما اين آزادى محدود است; حد اين آزادى كجاست؟ حدش عبارت است از آن حدودى كه اسلام تعيين كرده است. اگر بنا شد كسانى مردم را به بى ايمانى و به شهوات سوق بدهند, آن ها در اين كار آزاد نيستند. اين آزادى, آزادى خيانت است. اگر كسانى قرار شد بنشينند توطئه كنند و اين توطئه را به شكلى در يك نوشته منعكس كنند, اين آزادى توطئه است; اين آزادى مردود است. بنده منتظر مى مانم ببينم دستگاه هاى مسوول چه مى كنند;و الا جلوگيرى از اين حركات موذيانه, كار دشوارى نيست.
بنده منتظر اجازه سازمان هاى بين المللى براى نحوه اداره اين كشور نمى مانم; منتظرم دستگاه هاى مسوول, وزارت ارشاد, دستگاه قضايى, دستگاه هاى امنيتى ـ كار خودشان را بكنند; ببينيم اين كسانى كه در بعضى از اين مطبوعات, ايمان مردم را هدف گرفته اند, از جان مردم چه مى خواهند.
من يك بار ديگر هم در اول امسال اين هشدار را دادم; اين هم بار دوم است. من با مسوولان اتمام حجت مى كنم. مسوولان بايد در اين مورد اقدام بكنند, ببينند كدام روزنامه است كه از حدود آزادى پا را فراتر مى گذارد آن چه كه براى اين ملت مفيد است, آن چه كه آزادى حقيقى است, آن چه كه بيان رإى بدون توطئه است, آن را از توطئه و خيانت و اضلال و نااميد كردن مردم جدا كنند.
اين ملت, ملت انقلابى است. اين كشور, كشور اسلام و امام زمان و اهل بيت و قرآن است. ريشه هاى ايمان در اين كشور, خيلى عميق است.
بنده مى دانم كه در درون اين ملت, امواج خروشان عشق به مبدإ ايمانى و اسلامى موج مى زند. بنده مى دانم كه اكثريت قاطع جوانان اين كشور, با فطرت دينى و ايمانى تربيت مى شوند; دين را مى خواهند و نجات را در دين مى يابند. مى بينند كه اين ملت به وسيله تمسك به دين و به حبل الله توانست به عزت و استقلال برسدو آماده دفاع از دين است; هر وقت هم كه لازم باشد, از دين دفاع مى كند و فكر مصالح و منافع خودش را نمى كند.))(25 / 6 / 77)
فرا رسيدن دهه مبارك فجر و سالروز پيروزى بزرگ انقلاب اسلامى را به عموم برادران و خواهران عزيز, تبريك و تهنيت عرض نموده, اميدواريم, پس از بيست سال انقلاب, سالروزش, آغازى براى انقلاب درونى ما باشد و هم چنان كه بر نظام پوسيده شاهنشاهى پيروز شديم و ديو و ددان را از كشور خارج ساختيم, بر نفس اماره خويش نيز پيروز گرديم و شيطان و اغواهاى شيطانى را براى هميشه پاكسازى كنيم كه در آن صورت به پيروزى در ابعاد گوناگونش رسيده ايم و انقلاب اسلامى را از هر گزندى مصون خواهيم داشت.
پاورقي ها: