سوگوارى براى سالار شهيدان در جهان اسلام 2

پاكستان
مردم پاكستان تحت تأثير شعائر عاشورايى به سوى وحدت و همدلى گام برمى دارند، آنان با الهام از عاشورا قيام كردند و شعارشان اين بود: «عاشوراى محرم يادآور وظيفه مسلمانان» عاشورا يكى از تعطيلات رسمى و ملى پاكستان است، عموم مسلمانان اعم از شيعه و سنى كه طالب تأسيس پاكستانى مستقل از هندوستان بودند در توجيه خواست خويش، مبارزه را همچون نبرد و مقاومت ياران امام حسين (ع) بر حق مى‏دانستند و به همين سبب تحت لواى اسلام متحد شدند. اقبال لاهورى نجات اين سرزمين را مرهون عاشورا مى‏دانست، در برخى نقاط پاكستان بارگاهى از امام حسين را حمل مى‏كنند كه ضريح نام دارد، علاوه بر سينه زنى، زدن زنجير هم در پاكستان متداول است. مراسم عاشورا آن چنان براى استعمار گران انگليسى رعب آور بود كه در سال 1288 ه.ش (1909 ميلادى) مراسم عمومى در روز دهم محرم و اربعين را ممنوع كردند. در سال 1361 پليس پاكستان استفاده از بلندگوها را در حسينيه‏ها و تكاياى شيعيان در ماه محرم ممنوع كرد و چون نيروهاى انتظامى موفق نشدند اين ممنوعيت را ادامه دهند انجمنى با تمايلات وهابى تحت عنوان سپاه صحابه در شهر جهنگ پاكستان تأسيس كردند كه عزاداران حسينى را طى زد و خوردى شديد به خاك و خون مى‏كشانند، البته عزاداران پاكستانى هم بايد از خرافات و امور بيهوده و وهن‏انگيز دست بردارند، آنان متأسفانه به جاى اينكه با شمشير و قمه فرق و پشت دشمنان و بيگانگان را نشانه روند اين آلات را بر بدن خود مى‏زنند كه كار درستى نيست. به بركت همين مجالس سوگوارى و عزادارى در پاكستان گروههاى زيادى از نويسنده و شاعر بوجود آمده و در غناى فرهنگ تشيع فعاليت فكرى، علمى و ادبى دارند.(1)
هنگامى كه مجلس عزادارى آغاز مى‏گردد تمام شيعيان اعم از زن و مرد، از
نوشيدنى‏ها و خوردنى‏ها و سخن گفتن تا پايان مراسم خوددارى مى‏كنند، هركس در هر رتبه و مقامى كه باشد اگر بخواهد از اين قاعده سرپيچى نمايد مورد توبيخ و ملامت قرار مى‏گيرد، افراد غير پاكستانى كه در اين مجالس حضور مى‏يابند با گوشزد دست اندركاران مراسم سوگوارى به روش فوق عمل مى‏كنند. در محل عزادارى كه امامباره نام دارد و مردان و زنان از هم جدايند و نان مخصوص كه بطور سنتى در محل طبخ مى‏گردد بين عزاداران توزيع مى‏گردد پس از آن چند نفر سوزخوان عزادارى را آغاز مى‏كنند، سردسته سوز خوان‏ها با صدايى حزين شروع به خواندن اشعارى سوزناك مى‏كند و در جاهاى حساس همكارانش با وى هم صدا مى‏شوند، چگونگى خواندن آنان، آهنگ اشعار و حالت نشستن سوزخوانان هيجان شگفتى در مجلس برقرار مى‏نمايد. اين برنامه تا مدتى كوتاه برقرار است كه پس از خاتمه واعظ بالاى منبر مى‏رود و درباره امامت و ولايت و مصائب
خاندان عترت سخنرانى مى‏كند با پايان سخنرانى، عزاداران برمى خيزند، طبق معمول شيعيان ايران به حضرت امام حسين، امام رضا(ع) مهدى سلام مى‏دهند.
پاكستانى‏ها اسب هايى را به نام ذوالجناح نام مى‏گذارند كه در ايام محرم آنها را زين كرده و تيرهايى برآنها مى‏آويزند و به ياد مركب امام حسين (ع )در جلو دسته‏هاى عزادارى به راه مى‏اندازند،
اين اسب‏ها مورد احترام هستند و ديگر كسى حق ندارد از آنها كار بكشد يا سوارشان گردد. آنان تابوتى مى‏سازند بر رويش پارچه‏هاى گرانبها قرار داده، چند عدد كبوتر را به رنگ خون، سرخ فام نموده و بر روى تابوت قرار مى‏دهند، شخصى شبيه شمر يا يكى از اشقياى كربلا لباسى قرمز بر تن مى‏نمايد و با شلاقى كه در دست دارد به اطفالى كه در جلوى دسته حركت مى‏كنند نهيب مى‏زند و با گريز كودكان به اين سوى و آن سوى شورى خاص در مردم بوجود مى‏آيد.(2)
سنت ضريح سازى در هندوستان و پاكستان موجب گرديد كه عناصر خاك سپارى و ساخت تابوت (تعزيه) نوعى از معمارى را پديد آور كه نمادى از قدرتمندى فرهنگ اسلامى مى‏باشد. تحت تأثير چنين احساساتى شيعيان اين سامان بارگاههاى مقدس بسيارى ساخته‏اند و از خاندان عترت مدت مى‏گيرند تا بر شرايط انده بار و ناگوار خود فائق آيند، اين ضريح و بارگاه علاوه بر نمادى از هويت امام حسين (ع) نمادى از عشق و دل بستگى مى‏باشد، اين مراسم با عينيت بخشيدن به سنت‏هاى مردمى و بومى و تركيب آن با باورهاى مذهبى و آيينى در عين حال زبانى براى گفتگويى صميمانه درباره تنوع فرهنگى و هويت ملى فراهم مى‏آورد.(3)
آسياى جنوب شرقى
1- اندونزى
سابقه تشيع در اندنزى به گفته محمد اسد شهاب، دانشمند اين ديار به قرن سوم هجرى مى‏رسد، در قرن يازدهم هجرى شيعيان اندونزى در مقابل استعمار هلند مقاومت كردند، در مسير تحولات تاريخى برخى از آداب و رسوم تشيع در شهرهاى اندونزى باقى مانده است و اين برخلاف تغييراتى است كه به مرور زمان و بر اثر قطع ارتباط مسلمانان اين سرزمين و مسلمين جهان بويژه طى سيصد و پنجاه سال حاكميت استعمار هلند بوجود آمده است. يكى از سنت هايى كه از گذشته در جامعه مسلمان اندونزى حضور داشته و ريشه‏اى شيعى و ايرانى دارد مراسمى است كه طى دهه اول محرم و در روز عاشورا برگزار مى‏شودكه با سنت‏هاى بومى و ملى در آميخته است. در مناطقى چون پارى‏مان در غرب سوماترا، بنگكولوو پى دى در استان آچه، گرسيك و با نيوانگى و چند نقطه ديگر در جزيره جاوه مراسم مختلفى در طول ماه محرم وجود دارد.
در جزيره سوماترا به عزاى حسينى ذكر «تابوت» گفته مى‏شود،
محرم در جاوه ماه «سورا(عاشورا)» در آچه در سوماترا ماه حسن و حسين (ع) و در غرب سوماترا مردم پادانگ آن را ماه «تابوئيك» مى‏نامند. ذكر شهادت و خاطره مظلوميت سيد الشهداء در اين نواحى هماره با برپايى مراسمى در قالب نمادهايى چون تابوت، طبخ انواع غذا و غير آن‏ها مى‏باشد.
مردم شهرهاى جاوه و سوماترا غذاى مخصوصى در دهه اول محرم تهيه مى‏كنند كه در جاوه «بوبور سوآ» نام دارد كه شامل نخود، برخى غلات و شير است كه با برخى ادويه‏ها تزيين مى‏گردد و به غذاهاى ايرانى شباهت دارد. اين غذا را در روز عاشورا بين فقيران، همسايگان، دوستان و اعضاى خانواده به نام امام حسين توزيع مى‏كنند، در آچه اين آش كانجى عاشورا ناميده مى‏شود كه به مسجد يا مركز دينى و فرهنگى شهر و يا روستا مى‏برند و بين افراد توزيع مى‏نمايند. در چاوه در روز عاشورا «شوروا» مى‏پزند و به ياد امام حسن و امام حسين آن را به دو رنگ قرمز و سفيد تهيه مى‏كنند آنگاه اطفال را جمع مى‏كنند تا يتيمى و غم خاندان عترت در روز عاشورا را تصوير كرده باشند. مردم آچه بر اين باورند كه انجام امورى چون تجارت، زراعت، برداشت محصول و مانند اين كارها موجب هتك حرمت ماه محرم مى‏شود و هر كس در اين ايام به اين امور اشتغال ورزد به رويدادهاى ناگوارى دچار مى‏گردد.
يكى از عزادارى‏هاى سنتى مهم در اندونزى، مراسم تابوت است. در پى در از توابع استان آچه اهالى تابوتى چوبى را كه با كاغذهاى الوان، تزيين شده و بر روى آن بارگاه امام حسين (ع) نقاشى گرديده بر دوش مى‏شكند، آن را در تمام روز، در شهر مى‏گردانند و در عصر عاشورا آن را به دريا مى‏اندازند.
در پارى‏مان در دهمين روز محرم، مقدارى گل از رودخانه مى‏گيرند، اين گل در ظرفى كه با پارچه‏اى سفيد پوشيده شده قرار مى‏گيرد كه آن را در تابوتى كفن پوش مى‏گذارند، تابوت سمبلى از مرقد امام حسين (ع) است. در پنجمين روز ماه محرم ساقه درخت موز از باغى بريده مى‏شود، اين ساقه را بايد تنها با يك ضربه شمشير تيز بريد و آن نشانه‏اى از شجاعت حضرت قاسم (ع) در كربلا ست. در هفتمين روز محرم بعد از ظهر نمادى از دست امام كه در گلدانى نهاده شده در معابر و خيابان‏ها گردانيده مى‏شود و مردم به ياد وقايع جانسوز كربلا به گريه و زارى مى‏پردازند. صبح نهم محرم عمامه‏اى سفيد رنگ كه «توران» خوانده مى‏شود به نشانه عمامه امام حسين (ع) تهيه مى‏گردد و در مراسمى خاطراتى از فداكارى‏هاى سالار شهيدان يادآورى مى‏شود، در روز عاشورا تابوت، عمامه و نماد دست بريده در يك حركت دسته جمعى در خيابان‏ها گردانيده مى‏شود، غروب آن روز گروههاى عزادار به صورت دسته‏هاى منظم به ساحل پارى مان مى‏روند تا انداختن تابوت به دريا را شاهد باشند وقتى تابوت در امواج آب ناپديد شد، مراسم پايان مى‏يابد و مردم با فريادهاى يا حسين به خانه‏هاى خود باز مى‏گردند.(4)
2- مالزى
در كوالالامپور اقشار گوناگون مالزيايى، پاكستانى، بنگلادش، افغانى، عراقى و هندى در حسينيه سفارت جمهورى اسلامى ايران، در روز عاشورا، اجتماع مى‏كنند تا به ياد فداكارى‏ها و جانفشانى‏هاى شهداى كربلا سوگوارى كنند، آنان با فريادهاى يا حسين، ضجه، ناله و فغان ياد حماسه كربلا را گرامى مى‏دارند.(5)
البته مسلمانان اين سامان عزادارى و نوحه سرايى را در ادوار گذشته على رغم فشار برخى حكومت‏ها و استعمارگران برگزار مى‏نموده‏اند و آن را جزو سنت‏هاى بومى و ملى خود مى‏دانند.(6)
3- برمه (ميانمار)
اگر چه اكثريت مسلمانان برمه، اهل تسنن هستند ولى حدود ده هزار نفر شيعه در اين سرزمين سكونت دارند. شيعيان يك مسجد و چند حسينيه دارند كه از فرهنگ ايرانى و هندى الهام گرفته‏اند آنان در ماههاى محرم و صفر به سخنرانى و عزادارى مى‏پردازند و طى اين مدت عروسى ممنوع است، لباس نو نمى‏خرند و به سينما نمى‏روند. حتى تلويزيون نگاه نمى‏كنند. اكثر مردان جامعه مشكى مى‏پوشند و زنها از آرايش پرهيز مى‏كنند، در دهه اول محرم شيعيان از نقاط گوناگون برمه به رانگون مركز اين كشور مى‏آيند تا عزادارى با شكوهى برگزار كنند.(7)
4- تايلند
گسترش اسلام و بخصوص تشيع در اين كشور مرهون فعاليت‏هاى شخصى از اهالى قم به نام شيخ احمد قمى مى‏باشد كه ضمن فعاليت‏هاى تجارى با رفتار اسلامى، صداقت و خلوص مردم تايلند را نسبت به اسلام علاقه‏مند ساخت و در دستگاه دولتى نفوذ پيدا كرد.(8) مؤلف سفينه سليمانى (سفرنامه سفير ايران) مى‏نويسد: سيد مازندرانى كه در آنجا حاكم و صاحب اختيار بود به استقبال سفير ايران شتافت و با فرا رسيدن محرم 1098 ه.ق اين فرمانروا در بدو حال كه به مسند حكومت آن ولايت به دستيارى مردم ايران كه به مراسم عزادارى امام حسين(ع) مشغول بوده‏اند نشست، مقرر داشت مردم اين سامان بر اساس آيين محلى و سنت‏هاى بومى مراسم تعزيه و سوگوارى بر پا كنند.(9)
سيد صالح شهرستانى مى‏نويسد پسر خواهرم مهندس حاج سيد محمد على شهرستانى كه از بانكوك مركز تايلند در اول محرم سال 1394ه.ق ديدن كرده، برايم نقل كرده است: عزاى حسينى با مظاهر آن در بانكوك و برخى نقاط تايلند برگزار مى‏شود و مجالس سوگوارى و اجتماعات نوحه سرايى بر امام حسين در دهه اول محرم اقامه مى‏گردد. شركت كنندگان در سوگوارى لباس سياه برتن مى‏كنند و به سينه و پشت خود مى‏زنند. اشك از ديدگان آنان جارى است. اطعام مساكين و فقرا و توزيع طعام بين عزاداران در اين دهه متداول است.(10)
در سال‏هاى اخير مؤسسه‏اى به نام مركز اسلامى اهل البيت توسط سيد محمد زكى از روحانيان مسلمان احداث شده كه در مناسبت‏هاى مذهبى شيعيان خصوص ايام محرم مراسم با شكوهى ترتيب مى‏دهد.(11)
سفارت جمهورى اسلامى ايران در بانكوك حسينيه فاطمه زهرا(س) را بنيان نهاده است كه در اين مكان با حضور جمع زيادى از عاشقان امام حسين (ع) برنامه‏هاى ويژه عزادارى در ايام محرم برگزار مى‏گردد طى اين مراسم عزاداران با ارج نهادن به مقام سالار شهيدان و ياران فداكار آن حضرت برمصائب اهل بيت مى‏گريند. مراسم شام غريبان نيز در شامگاه عاشورا با حضور هيأت‏هاى شيعه منعقد مى‏گردد.(12)
5 – فيليپين‏
يكى از عوامل گسترش اسلام در فيليپين مهاجرت سادات و بزرگانى بود كه بر اثر فشار سياسى حاكم بر عربستان و عراق و ناگوارى‏هاى ديگر به اين جزاير دوردست روى آورده‏اند. علاوه بر اين در سال 310ه.ق عده‏اى از نوادگان امام صادق براى تبليغ از عراق وارد جزاير سوماترا شدند و از آنجا به اين سرزمين مهاجرت نمودند. در قرن هفتم هجرى شريف الهاشم از عربستان به جنوب شرقى آسيا رفت و در مالاكا موقعيت علمى و فرهنگى بدست آورد و چون جزو فقهاى طراز اول قلمداد گرديد براى ترويج اسلام رهسپار مجمع الجزاير مولو در فيليپين شد و در جزيره مولو با دختر راجا گيندا شاهزاده سوماترايى ازدواج كرد با مرگ جاگيندا مردم شريف الهاشم را به جانشينى وى برگزيدند و او با تكيه بر فرهنگ اسلامى مدتى در اين سامان فرمانروايى مى‏كرد، در زمان وى و فرزندانش كه حدود چهار قرن بر فيليپين حكومت كردند سنت‏هاى شيعه در اين جزاير رواج يافت و مردم به سوگوارى‏هاى محرم علاقه نشان دادند و از آن زمان تا كنون مسلمانان فيليپين سوگوارى‏هاى با شكوهى كه با فرهنگ بومى آميخته است در دهه اول محرم برگزار مى‏نمايند.(13)
آسياى شرقى
مؤثرترين عامل معرفى اسلام به ژاپنى‏ها پس از آشنايى مقدماتى با اين آئين، مهاجرت گروهى از مسلمانان آسياى مركزى به اين سرزمين در پى انقلاب اكتبر 1917 م شوروى سابق بود، نيروهاى ژاپن با كشورهاى مجاور، مسايل تجارى، پژوهش‏هاى ژاپنى‏ها در آيين اسلام، ازدواج با مسلمانان از عوامل ديگر گسترش اسلام در ژاپن است، اگر چه شيعيان ژاپنى اند كند اما سنت‏هاى شيعى در اين كشور بين برخى از مسلمانان رواج دارد و شيفتگان ولايت همه ساله به ياد حماسه آفرينان عاشوراى سال 61 هجرى به برپايى مجالس عزادارى و سوگوارى روى مى‏آورند، در حسينيه وابسته به سفارت جمهورى اسلامى ايران در توكيو، عاشقان امام حسين همه ساله در روز عاشورا پس از ماتم دارى در فضايى سرشار از معنويت، نماز ظهر و عصر را اقامه مى‏كنند و با قلب هايى آكنده از عشق به خاندان عترت با خواندن زيارت عاشورا با خاندان عصمت ابراز همدردى مى‏نمايند.
شيعيان مقيم پكن – مركز حكومت چين – نيز براى اقامه مجالس سوگ و ماتم به مناسبت فرا رسيدن عاشورا عاشقانه تلاش مى‏كنند و با يادآورى مصائب عاشورا و وقايع جانگدازى كه در كربلا به سال 61 هجرى روى داد به گريه و زارى مى‏پردازند. علاوه بر شيعيان پكن، ايرانيان مهاجر و پاكستانى‏هاى شيعه در هرچه با شكوه‏تر شدن اين مراسم فعالند.(14)
تركيه
با وجود آن كه تركيه در قرون متمادى تحت سيطره عثمانى‏ها بوده و با روى كار آمدن آتاتورك بر جدايى دين از سياست تكيه گرديد، شيعيان و حتى اهل تسنن در برپايى مجالس سوگوارى براى خامس آل عبا اصرار دارند. سيد محسن امين مى‏نويسد: چندين بار در مجالس عزاى حسينى در استانبول حاضر شدم شنيدم مى‏گفتند حسينى كه رهبر ماست، و اطاعت او بر ما واجب است ستم را نپذيرفت و با يزيد بيعت نكرد و براى حفظ اسلام، عزت خاندان خويش، جان خود و اولاد و يارانش را فدا كرد.
سياحان متعددى از عزادارى‏هاى تركيه گزارش تهيه كرده‏اند، يكى از آنان مى‏نويسد: تظاهر كنندگان در دسته بزرگى كه بالغ بر هزار مرد و نوجوان بود بر سرزنان نوحه مى‏خواندند و گريه مى‏كردند و پشت سر آنها دسته مردان سفيد پوش كه زنجيرهاى سنگين آهنى در دست داشتند و هماهنگ و منظم فرياد مى‏زدند يا حسين وا حسين در حال حركت بودند و در فاصله اين دو رديف چند نفر راه مى‏رفتند و مصيبت امام حسن و امام حسين (ع) را با صداى بلند و سوزناك مى‏خواندند. بچه‏ها همراه با اسبى سفيد كه دو نفر سفيد پوش به نشانه حسنين برآن نشسته بودند مى‏گذشتند و فريادهاى واى حسين بلندتر مى‏شد دسته‏ها يا سينه مى‏زدند و يا زنجيرها را روى سر چرخانيده و بر دوش‏هاى برهنه خود فرود مى‏آوردند.
فرد ديگرى پس از مشاهده مراسم عزادارى تركيه نوشته است در مراسم مقدماتى نه روزه تا شب عاشورا مراسم نوحه خوانى مقدماتى ادامه داشت مراسم با كوبيدن طبل آغاز مى‏گرديد. سپس دسته‏اى با آهنگ موسيقى عزا به ميدان گام مى‏نهد، ملايى به صندلى نشسته و با لحنى اندوهگين به نقل وقايع كربلا مى‏پردازد. در پيشاپيش دسته‏اى كه به اين مكان وارد مى‏شد مردى بود با بيرقى در دست كه پارچه‏هاى الوان و زيبا از آن آويخته بود، در پى او مردى ديگر با علم مخصوص كه پارچه‏هاى سفيد و سياه داشت و سر آن نوشته‏ها و تصويرى از يك پنجه گلدوزى شده بود حركت مى‏كرد. اسب‏ها پوشيده از شال‏ها و قالى‏ها مى‏خواستند به عزاداران يادآور شوند كه صاحبان آنها كشته شده‏اند و در واقع نمادى از ياران شهيد امام حسين(ع) نمايش داده مى‏شد. بر اسبى بدون زين دو سپر و دو شمشير آخته، چليپاوار قرار داده شده بود. ديگر حامل كجاوه‏اى پوشيده با پرده‏هاى سبز و سياه بود كه از ميان پرده‏ها يك زن و چند كودك به نشانه خانواده امام حسين (ع) مشاهده مى‏شدند. نزديك اين اسب افرادى سوار بر اسب كاوه به اطراف پراكنده مى‏نمودند، بر آخرين اسب پوششى سفيد و خونين به نشانه اهل بيت امام آويزان بود. غير از اين، دو كبوتر سفيد كه پاهاى آنان به هم بسته بود و پرهايشان را به رنگ قرمز آغشته بودند و دو تير طلائى بلند نمادى از شهادت، فداكاران كربلا بودند. پشت سر اين اسب صف فشرده‏اى از مردان كه بطور هماهنگ و محكم بر سينه مى‏زدند و فرياد يا حسين سر مى‏دادند در حال حركت بودند. به دنبال آنان عزادارانى ديده مى‏شدند كه پيراهن گلدوزى شده سياه بر تن داشتند كه با زنجيرهاى بلند آهنين به همراه ضرب سنج بر دوش برهنه خود مى‏زدند. سپس دويست يا سيصد مرد با حالت كفن پوش و سرهاى تراشيده در دو رديف پياده حركت مى‏كردند و مراسم اين گونه ادامه مى‏يافت و در اواخر شب به پايان مى‏رسيد.
پيروان فرقه بكتاشيد در آناتولى تركيه طى سوگوارى‏هاى محرم به گريه اكتفا مى‏كنند. رايج‏ترين اعمال عزادارى امساك از خوراكى‏هاى لذيذ و خوردن آب مى‏باشد، آنان در ده روز اول محرم عزادارى مى‏نمايند سعى مى‏كنند كمتر به آرايش و نظافت شخصى بپردازند و از بوهاى معطر، رقص، خنده، تفريح و…اجتناب مى‏ورزند بكتاشى از شب دهم تا بعد از ظهر روز عاشورا با امتناع از نوشيدن آب با مصائب امام حسين (ع) همدردى مى‏كنند سپس روز يازدهم آب مخلوط با تربت ابا عبدالله را مى‏نوشند.
از ديگر كارهاى مهم در مراسم محرم، غذاى مخصوصى است با عنوان «آشوره» كه در دهم محرم به ياد شهيدان كربلا طبخ مى‏گردد. اين غذا در آناتولى تركيه بر حسب بخش‏هاى مختلف، نام‏هاى گوناگونى دارد اما معناى تمام آنها آش بلغور گندم است كه باباقلا، نخود، فندق، بادام، كشمش و شكرپخته مى‏شود، پختن اين آش مفهوم بسيار مهمى دارد، علويان روستايى مقيم آناتولى مراسمى با عنوان يازقربانى دارند كه طى آن حيوانى را به عشق و احترام امام حسين(ع) سر مى‏برند. در همان شب عاشورا عده‏اى در حالى كه مرثيه مى‏خوانند آش مذكور را مى‏پزند، ابتدا بزرگ جمع كه بابا نام دارد با قاشقى بزرگ غذا را بر هم مى‏زند و حوالى صبح آن را از روى آتش برداشته پايين مى‏گذارند و گردش حلقه مى‏زنند و در اين ميان فردى با صدايى خوش به ياد امام حسين (ع) نوحه مى‏خواند، بابا با خواندن دعايى آش را بين حاضران توزيع مى‏كند و همه بطور دسته جمعى در همان حوالى مى‏نشينند و آش را ميل مى‏كنند و هر اندازه آش بيشترى به مردم دهند ثواب افزون‏ترى دارند.
ترك‏هاى آناتولى شبيه خوانى ندارند اما به جاى آن متن‏هاى ادبى به نام مرثيه و مقتل به گونه‏اى نمايش در مجالس محرم نقل مى‏شود كه غالب آنها توسط شاعران معروف سروده شده‏اند البته برخى هم اشعار عاميانه مى‏باشند، معروف‏ترين مقتل‏ها ترجمه روضة الشهداى ملا حسين كاشفى است به نام حديقة السعدا توسط فضولى به زبان تركى برگردانيده شده است. خواندن قتل‏ها توسط نقالان حرفه‏اى صورت مى‏گيرد كه نقل آنها توأم با حركات نمايش، تغيير صدا و فرو رفتن در نقش‏هاى متعدد و گاه متضاد مى‏باشد. البته در سال‏هاى اخير تمثيلى از واقعه كربلا را به نمايش مى‏گذارند كه در طول آن زنان شركت كننده در مراسم به هنگام مشاهده شهادت على اصغر امام حسين و گهواره خالى او ناله و فقان سر مى‏دهند و مردان به نشان شركت در غم شهداى كربلا به زنجير زنى مى‏پردازند. شيعيان جعفرى از اول تا دهم محرم لباس سياه بر تن مى‏نمايند و به سينه زنى روى مى‏آورند.(15)
آسياى مركزى و قفقاز
در تركستان غربى يا آسياى ميانه اگر چه شيعيان نسبت به اكثريت مسلمان سنّى كمترند ولى شعائر عزادارى و دسته‏هاى حسينى در شرايط اختناق تشكيلات كمونيستى برگزار مى‏شد و با فروپاشى شوروى سابق اين مراسم با هيجان افزون‏ترى انجام مى‏گيرد، مى‏گويند سابقه سوگوارى در اين نواحى به قرن سوم هجرى باز مى‏گردد زيرا در اوايل اين قرن عده‏اى از خراسان ناچار به هجرت شدند و در بخارا و خيوه توطن اختيار كردند. در دورانى كه مسلمانان اين سامان از سيطره نظام اشتراكى رنج مى‏بردند مجالس عزا در خانه‏ها و بطور پنهانى برگزار مى‏گرديد، بدين شكل كه خانواده‏هاى شيعه در منزل يكى از شيعيان اجتماع مى‏كردند و خطيب بر منبرى مى‏رفت و وقايع عاشورا را براى حاضران به گونه‏اى حزن‏انگيز بيان مى‏كرد، آنان متأثر شده، بر سر و سينه زده و نوحه سرايى مى‏نموده‏اند:(16)
بنا به پژوهش‏هاى پروفسور رسول هادى زاده استاد بخش تاريخ ادبيات فارسى آكادمى علوم تاجيكستان، مردم سمرقند به حضرت على و فرزندانش اعتقاد ويژه‏اى دارند و از اشعار سنايى غزنوى بر مى‏آيد كه سنت عاشورا و يادبود امام سوم در ميان اهل تسنن اين منطقه از قرون گذشته متداول بوده است. در تاجيكستان رسم است اگر يك زن دوقلو بزايد و هر دو پسر باشند نامشان را حسن و حسين مى‏گذارند و اگر دختر باشند فاطمه و زهرا ناميده مى‏شوند. اگر نوزادى در روز عاشورا به دنيا بيايد در ابتداى نامش كلمه عاشورا اضافه مى‏گردد كه اين لفظ به مرور ايام به «عشور» تبديل شده است. در شهر دوشنبه پايتخت اين كشور مسلمانان محلى به همراه ايرانيان و افغانى‏هاى مقيم تاجيكستان به نوحه خوانى و سينه زنى مى‏پردازند. در مراسم شام غريبان عده‏اى از عزاداران با شمع‏هاى افروخته ياد شهداى نينوا را گرامى مى‏دارند. شبيه اين مراسم در تركمنستان هم در ايام محرم و خصوص عاشورا قابل مشاهده است كما اينكه در آلماتى مركز قزاقستان نيز مجالس سوگوارى‏هاى عاشورا برپاست.(17)
در افغانستان و در زمان سلطه استعمارگران و فشار سياسى اعوان و انصار آنان مردم اين ديار خصوص شيعيان براى انجام مراسم عزادارى با ناگوارى‏هاى زيادى روبرو بوده‏اند، در مصاف هزاره‏ها با تجاوزهاى انگلستان، به طرز وحشتناكى شيعيان سركوب شدند، املاك و دارايى‏هاى آنان ضبط گرديد و در سال 1312ه.ق برپايى مراسم سوگوارى براى اباعبدالله الحسين(ع) ممنوع شد و كشتار مردم در محرم و صفر به حدى رسيد كه در ربيع الاول اين سال ميرزاى شيرازى طى تلگرامى از دولت ايران خواست با انگلستان تماس گيرد و علت قتل شيعيان را توسط اميرعبدالرحمان با تحريك‏هاى بريتانيا جويا شود اما باز هم هزاره‏ها از زيارت ائمه هدى در عتبات عراق و ايران محروم شدند و در سال 1313ه.ق دستور اكيد صادر گرديد كه شيعيان حق برگزارى مجالس سوگوارى سيد الشهداء را ندارند، مقارن اين ايام عده‏اى دستگير و كشته شدند. در عاشوراى سال بعد (1314ه.ق) شيعيان مخفيانه به ذكر مصائب امام حسين (ع) پرداختند.
سپهسالار سوم غلام حيدرخان از اين مراسم اطلاع حاصل كرد و چند تن از نيروهاى نظامى را مأمور تنبيه عزاداران نموده افراد مذكور در برخى مناطق اهل مجلس حسينى را مورد سركوب، شكنجه و توبيخ قرار دادند، امير عبدالرحمان حاكم وقت سپاهيان را از اين بابت تشويق نموده و دستور داد بايد تمام برپا كنندگان مجالس را دستگير نموده و به كابل بياورند.(18)
شهيد سيد اسماعيل باخى كه توسط رژيم كابل تبعيد و بعدها مسموم گرديد، يكى از مهمترين فعاليت‏هاى او برپا كردن مراسم سوگوارى بود. در دهكده جندل و افشار خاطره‏هاى خوبى از سخنرانى‏هاى شهيد بلخى دارند، او منطقه وسيعى را با الهام از عاشورا به دژ تسخيرناپذير در برابر يورش استعمار سرخ نمود روس‏ها بعدها چهار حسينيه منطقه را تعطيل كردند و در هنگام بازگشايى با بكار گذاشتن يك بمب ساعتى در اين مكان مذهبى ده‏ها تن از عزاداران حسينى را شهيد نمودند و اين انفجار بر خلاف تضور رژيم كابل به انقلاب مردمى منجر گرديد، عاشورا در افغانستان به شيعيان اختصاص ندارد و همه مسلمانان در برپائى مجالس ماتم حسينى فعال اند. مراسم عاشورا در افغانستان به حركت‏هاى ضد استعمارى سرعت بخشيده است در محرم سال 1402ه.ق مراسم محرم به يك حركت عمومى مبدّل گشت و در آن ده‏ها نفر شهيد و مجروح شدند. شهرهاى درّه صوف و شولكره در سال 1403 ه.ق بپا خاست و عاشورا به يك قيام و خيزش فرا گير مبدّل گشت اما هليكوپترهاى دولت وابسته به ارتش سرخ شوروى بر فراز بام حسينيه‏ها به پرواز در آمدند و مردم را كه مشغول عزادارى بودند به رگبار گلوله بستند، مقاومت پرشكوه مردم افغانستان در برابر اشغال بيگانه با تأثير پذيرى از عاشورا ثمر بخش گرديد و اگر ياد عاشورا و كربلا نبود هرگز اين پايدارى به پيروزى نمى‏رسيد.(19)
در هر يك از سرزمين‏هاى قفقاز هر قدر شيعيان كم باشند شعائر سوگوارى و دسته‏هاى عزادارى از قديم رواج داشته و دارد البته در دوران استيلاى كمونيست مردم ناگزير بودند اين مراسم را در اختفا و غالباً در منازل برگزار كنند و اجازه نداشتند دسته‏هاى سينه زنى و زنجير را در معابر حركت دهند، قفقاز كه تا زمان قاجارها جزو قلمرو ايران بود از بسيارى از مراسم و شعائر ايرانيان تأثير پذيرفته و در عزادارى از آذربايجان پيروى مى‏كنند.(20)
بر اساس گفته‏هاى شيعيان نخجوان، مردم آذربايجان در دوران سلطه لنين واستالين در ايام عاشورا از بيم مأمورين در دره‏ها، كنار رودخانه‏ها، داخل باغ‏ها، كوهها، بيابان‏ها، اتاق‏هاى تاريك اجتماع مى‏نمودند و عزادارى مى‏كردند، اما با زوال نظام كمونيستى مراسم مزبور با شكوه هرچه بيشتر در ميان مسلمانان برپا مى‏گردد و فعاليت‏هاى روزمرّه تعطيل و تكايا و مساجد مملو از جمعيت عزادار مى‏شود. با وجود كنترل اجتماع كنندگان هر سال بر تعداد آنها افزوده مى‏شود از شدت ازدحام خيابان‏ها مسدود مى‏شود، دسته‏هاى سينه زنى و زنجيرزنى در كوچه‏ها و خيابان‏ها خاطره حماسه حسينى را زنده نگاه مى‏دارند، مراسم عاشورا در حيات اجتماعى و سياسى آذربايجان بسيار مؤثر بوده و هست. در آذربايجان براى سلامتى كودكان، آنان را از زير پرچم‏هاى عزاداران امام حسين (ع) عبور مى‏دهند.(21) در نظر مردم، سيد الشهداء به منزله شهيدى است كه عضو همه خانواده‏ها مى‏باشد، نغمه‏ها، نوحه‏ها، مراثى و قصايدى كه آنان در منزلت اباعبدالله مى‏خوانند از ميزان ارادت و عشق آنان به خاندان عترت حكايت دارد، ترجمه بخشى از يك مرثيه تركى چنين است: چطور سنگ و كوه امروز خون نگيرد ببين كه چه سرهايى امروز از تن جدا شدند، با خلعتى گلگون، اسب سرورم از راه رسيد. ماه محرم آنقدر در بين مردم حرمت دارد كه در اين ماه مراسم عروسى برگزار نمى‏شود، ساخت خانه جديد را شروع نمى‏كنند تا پايان محرم و اربعين حسينى بانوان موهاى خود را رنگ نمى‏كنند، لباس نو نمى‏دوزند و خانواده‏ها تغيير مكان نمى‏دهند خانواده‏هاى مذهبى كه امكانات مالى دارند به نيت امام احسان مى‏دهند و در خانه‏هاى خود مراسم نوحه خوانى منعقد مى‏نمايند. در نخجوان مراسم ماه محرم از محدوده سنت‏هاى شيعى خارج شده و به مراسم عمومى و فراگير تبديل شده است.(22)
آفريقا
1- مصر
شيعيان و علويان در مصر حضور پرتلاش داشته‏اند تا اين كه متوكل عباسى فرمان داد خاندان ابى طالب از اين سرزمين به عراق بروند و در ماه رجب 234ه.ق آنان از مصر خارج شدند در روزگارهاى بعد علويان ساكن مصر با بنى عباس درگيرى داشتند و بر عليه خلفاى اين سلسله قيام هايى ترتيب مى‏دادند تا اين كه در عاشوراى سال 350ه.ق نزاعى ميان سربازان و گروهى از مردم در محل مقبره كلثوم علوى رخ داد، دليل اين تشنج صرفاً بيان مصائب اهل بيت و شيون و زارى علاقه‏مندان در كنار مزار بانوى مزبور بود و منجر به كشته شدن تعدادى گرديد پس از اين رخ داد فشار بر علويان و ارادتمندان خاندان عترت شدت يافت. در زمان فرمانروايى كافورا خشيدى به محض اين كه نشانى از شيعيان يافت مى‏شد و يا فريادى از آنان بلند مى‏گرديد ضرب و شتم، شكنجه، طرد و آزارشان شدت مى‏يافت اما با روى كار آمدن فاطميان نفوذ، رونق و گسترش تشيع در مصر به اوج رسيد و شعارهاى شيعى جلوه گر گشت. در عصر اقتدار اين سلسله در روز عاشورا بازارها تعطيل مى‏شد و دسته‏هاى سوگوارى باشكوهى خاص تشكيل مى‏گرديد. مورخان يادآور شده‏اند در عاشوراى سال 396ه.ق پس از تعطيلى كار و كسب مردم سوگوار به سوى دانشگاه الازهر حركت نموده و در آنجا گرد آمدند و به نوحه و سوگوارى پرداختند، در اين روز خليفه فاطمى در گوشه‏اى عزلت انتخاب مى‏كرد. قاضى القضاة و بسيارى از مردم در حالى كه جامه‏هاى سياه برتن داشتند به زيارت بارگاه رأس الحسين رفته و در آنجا آماده سوگوارى مى‏شدند. سپس وزير وارد مجلس مى‏شد و در كنار قاضى مى‏نشست، نوحه سرايان يكى يكى اشعارى سوزناك مى‏خواندند و شاعرانى مرثيه سرايى مى‏كردند.
سپس همگان به مقر حكومت خليفه فاطمى فرا خوانده مى‏شدند. در آنجا نيز سوگوارى و نوحه سرايى را پى مى‏گرفتند و پس از بر پايى بساط حزن و ماتم با عدس، كره، پنير، شير، عسل و نانى كه عمداً طورى پخته بودند تا رنگش به سياهى بزند، از حاضران پذيرايى مى‏كردند، همگان با وجود تفاوت در رتبه، مقام و نوع شغل و سطح زندگى، در كنار هم از اين غذاها خورده و سپس به منازل خود مى‏رفتند اما نوحه سرايان تا غروب روز عاشورا در شهر قاهره گشته و سروده‏هاى سوزناكى را زمزمه مى‏نمودند با روى كار آمدن ايوبيان، به دليل دشمنى اين سلسله با فاطميان، روز عاشورا به يوم سرور و شادمانى تبديل شد. در اين روز خلفاى مزبور انواع و اقسام شيرينى‏ها را تهيه كرده و سرمه مى‏كشيدند و بر طبق روال شاميان كه حجاج بن يوسف ثقفى در روزگار حكمرانى عبدالملك مروان پايه ريزى كرده بود، به حمام مى‏رفتند. آنان با اين كارها مى‏خواستند خصومت و عداوت خود را با شيعيان على هر چه بيش‏تر آشكار كنند، ناگفته نماندكه در زمان فاطميان جشن‏هاى ولادت حضرت امام حسين برگزار مى‏گرديد كه هنوز در مصر رواج دارد. جشن‏هاى يك ماهه ايام ميلاد امام سوم در ميدان امام حسين و در مجاور بارگاه رأس الحسين همه ساله در شعبان المعظم برگزار مى‏شود. فاطمى‏ها وقتى طى تشريفاتى سر مبارك امام را از عسقلان فلسطين به مصر انتقال دادند و در مكان كنونى دفن كردند اين جشن‏ها را آغاز نمودند و با اين كه قرن‏هاست آن سلسله منقرض شده‏اند آثار و آيين‏هاى آنان باقى است. مصريان به اين محله حى الامام الحسين مى‏گويند در هر حال بزرگداشت روز عاشورا از جمله مراسم به جاى مانده شيعى در مصر فعلى است اگر چه صلاح الدين ايوبى آن را از حالت حزن و اندوه به جشن و سرور تبديل كرد. در دهه‏هاى اخير علاقه‏مندان اهل بيت در ايام محرم به صورت دسته هايى در حالى كه پرچم‏هاى سياه با خود حمل مى‏كنند، بيرون مى‏آيند و در دست آنان زنجيرهاى آهنى است كه بر پشت خود مى‏نوازند و به سانِ شيعه در اظهار حزن و اندوه نسبت به حماسه آفرينان عاشورا عمل مى‏كنند و با چنين حالى به سوى مرقد سيده زينب به راه مى‏افتند متأسفانه گروهى از حاملان فرهنگ جديد و خود باخته و تجدد طلب نسبت به دوستان اهل بيت قلم مى‏فرسايند و حب آنان را مورد انتقاد، خرده‏گيرى قرار مى‏دهند و اين شعائر عاشورايى را به باد تمسخر مى‏گيرند و بدين گونه پرچم مخالفت با شيعه را با خود حمل مى‏كنند.
سوگند به رأس الحسين در نزد مصريان يك سنت است و على رغم اين كه روايات تأكيد شده بعدها سر امام حسين به بدن مطهر در كربلا پيوست ولى مردم مصر نه براى تحريف تاريخ بلكه از روى شور و اشتياق خود به امام حسين (ع) همچنان به زيارت رأس الحسين مى‏شتابند و در آن جا ندبه و سوگوارى، التجا و زارى دارند. در هر عاشورا منطقه حى الحسين در قاهره به يك آتشفشان مردمى و فراگير تبديل مى‏شود، سمينارها و جلسات گوناگونى درباره قيام امام حسين و هدف نهضت عاشورا برگزار مى‏گردد، در شهر اسيوط جوانان با نام حسين قيام كردند و حركت عمومى مردم مصر در رسانه‏هاى گروهى استكبار به عنوان اعتراض به آرد و نان القاء گرديد. بر اين نهضت كه با نام حسين بن على(ع) شروع شد سرپوش نهادند. يكى از رهبران مبارزات اسلامى در مصر گفته بود خالد اسلامبولى و يارانش دست به كارى حسينى زدند، رزمندگان مصرى در زندان‏هاى انور سادات و حسنى مبارك با الهام از قيام امام حسين مقاومت مى‏كنند و با وجود شكنجه و فشار و اختناق، فرياد حق‏طلبى در كوير ستم سر مى‏دهند.(23)
2- مراكش (مغرب)
مراكش در شمال غربى آفريقا و در ساحل جنوبى درياى مديترانه قرار دارد، 99درصد مردم آن مسلمان و اكثراً سنى مذهب‏اند(24)، مردم مغرب در يك مشاركت اجتماعى روز عاشورا زكات اموال خود را پرداخت مى‏كنند، توجه به اين اصل شرعى و اسلامى به صورت دسته جمعى آن هم در روز عاشورا موجب مى‏گردد كه همه افراد براى چنين امر خيرى تشويق گردند و افراد كم درآمد و بى بضاعت از اموال صاحبان ثروت و مكنت برخوردار گردند. در اين روز از همه خانه‏ها هدايايى همراه با عواطف قلبى به سوى بستگان و همسايگان نيازمند سرازير مى‏گردد و موجب خير و بركت در اموال زكات دهندگان مى‏شود، استاد محمد واعظ زاده خراسانى مى‏گويد، در سفرى كه به مغرب(مراكش) داشتم آقاى دكتر خطيب از رهبران انقلابى حركت اسلامى مغرب گفت: خدا فرانسوى‏ها را لعنت كند كه در دوران استيلاى خود بر اين كشور اسلامى آفريقاى، عزادارى امام حسين را بر انداختند. من در دوران جوانى آن مجالس را درك كرده‏ام به گفته دكتر عبداللطيف سعدانى (استاد زبان و ادبيات فارسى دانشگاه فاس و رباط، نمودهاى تشيع در مغرب وجود دارد، او در مقاله‏اى در يادنامه شيخ طوسى مى‏نويسد، به محض آن كه محرم آغاز مى‏گردد حزن و اندوه مردم مراكش را فرا مى‏گيرد كه تا آخر ماه صفر ادامه دارد، مجالس عروسى تعطيل مى‏شود اما غالباً مردم علت آن را نمى‏دانند. در حالى كه مردم مغرب سنى مالكى هستند ولى از زمان روى كار آمدن ادارسه (ادريسيان) همواره يكى از سلسله‏هاى سادات بر آنها حكومت مى‏كردند و محبت و احترام ويژه‏اى در خصوص اهل بيت دارند. نسبت اين طايفه به محمد نفس زكيه از نسل امام حسن مجتبى (ع) مى‏رسد. اگر چه احياى عاشورا براى مردم مغرب يادآور شهادت جا نگذار امام حسين (ع) است و گرامى داشت اين روز در جامعه مغرب حضور دارد و فراموش نشدنى مى‏باشد اما متأسفانه گروهى از سادات علوى كه در اين سرزمين زندگى مى‏كنند به استناد خبرى جعلى مبنى بر اين كه كشتى حضرت نوح (ع) در روز عاشورا بر ساحل آرام گرفت و توبه حضرت آدم (ع) در اين زمان پذيرفته گشت به جاى سوگوارى براى حضرت اباعبدالله الحسين، جشن‏هاى سرور و شادمانى برپا مى‏كردند، صدها مجلس ازدواج راه انداخته و شيرينى پخش مى‏نمودند، آيةالله سيد محمد كاظم قزوينى وقتى از برپايى چنين رسومى آگاه شد به سوى مراكش عزيمت نمود و پس از چهارماه تلاش‏هاى علمى، تبليغات اصولى و تأليف و انتشار كتابى درباره عاشورا و امام حسين (ع) مجالس شادى مذكور را تبديل به مراسم سوگ و ماتم نمود و سنت پوسيده‏اى را كه امويان و ايوبيان بنيان نهاده بودند، ريشه كن ساخت.(25)
3- تونس
از زمان استيلاى فاطميان بر تونس، مذهب تشيع و آيين‏هاى شيعه در اين سرزمين رواج يافت و از آن هنگام مراسم عاشورا جزء سنت‏هاى اجتماعى مردم گرديد و از نسلى به نسل ديگر تا عصر حاضر منتقل گرديد. از آيين‏هايى كه در ايام محرم در تونس برگزار مى‏شد خوردن نان فطير، گوشت نوعى پرنده و نيز خوردن خشكبار مثل بادام و كشمش و اجتناب از خوردن غذاهاى تجملاتى و تشريفاتى. در ايام محرم در تونس از برگزارى هر گونه مراسم شاد مثل عروسى، ختنه كنان و… اجتناب مى‏گرديد و عقيده داشتن اين كارها در محرم خوش يمن نخواهد بود. براى همراهى در عزادارى حضرت فاطمه زهرا(س) مردم اين سامان در صبح روز عاشورا به قبرستان مى‏رفتند در برگزارى اين مراسم مردم چنان پاى بند و پرشور بوده‏اند كه مأموران شهردارى قبلاً ساعات مشخصى را براى رفتن زنان و مردان تعيين مى‏كردند. معمولاً خانواده‏ها صبح زود با سبدهاى پر از نان و انجير خشك به منظور صدقه دادن به فقيران رهسپار قبرستان مى‏شده‏اند متأسفانه گرايش به زندگى با شيوه غربى و مدرن اين سنت را از ميان برده است و تنها معدودى از خانواده‏ها به چنين رسومى پايدار مانده‏اند.
مردم تونس و برخى ديگر از كشورهاى مغرب بزرگ در روز عاشورا با ريختن آب و گل گذاشتن بر مزار اموات از رفتگان خويش ياد مى‏كنند. شب عاشورا با آتش زدن علف‏هاى خشك و شعله ور نمودن آنها، گلوله هايى را شليك مى‏نمايند و بر اين اعتقادند كه اين، موجب شادمانى اطفال باقى مانده از فاجعه كربلا مى‏گردد، اين عادت از حضور شيعيان در تونس حكايت دارد. اگرچه گراميداشت روز عاشورا و اجراى مراسم ويژه در روزهاى نهم و دهم محرم تا چندى قبل جزء سنت‏هاى مذهبى تونس محسوب مى‏گرديد در سال‏هاى اخير پس از مدرنيزه ساختن تونس و رواج فرهنگ غربى كم كم به بوته فراموشى سپرده شده است افرادى كه در سنين حدود ميان سالى و بعد از آن هستند چنين مراسمى را به خوبى به خاطر دارند. حتى عاشورا تا چندى قبل جزء تعطيلات رسمى تونس بود ولى اكنون اين گونه نمى‏باشد.(26)
4- الجزاير
الجزاير يكى از مهم‏ترين و بزرگترين كشورهاى اسلامى افريقاست كه در شمال غربى اين قاره قرار دارد، فرهنگ عاشورا از روزگار حكومت فاطميان و ايام اقتدار آنان، در الجزاير ريشه دوانيد وجودى نمادى از دست فاطمه زهرا(س) در آرم الجزاير به نشانه اركان پنج گانه اسلام، يادگارى از نفوذ تشيع در اين كشور است، روز دهم محرم در الجزاير تعطيل رسمى است، قيام بربرها در اوايل قرن دوم هجرى و نهضت الموحدون در سال 452ه.ق كه توسط يكى از سادات به نام ابوعبدالله محمد بن عبدالله تومرت صورت گرفت از ثمرات برپايى مراسم عاشورا در اين كشور افريقايى است، ابوعبدالله با تأثيرپذيرى از عنصر امر به معروف و نهى از منكر انگيزه خود را جلوگيرى از خلاف و گناه و فساد و رواج خوبى‏ها و نيكى‏ها اعلام كرد و با حركت وى تمام منطقه المغرب از جمله الجزاير يك پارچه و متحد گرديد مبارزات مردم اين سامان براى كسب استقلال از استعمار فرانسه در سال 1346ه.ق (1307ه.ش) نيز با الهام از آذرخش درخشان عاشورا صورت گرفت. قيام شيخ عبدالقادر جزايرى همراه با پدرش محى الدين حسنى، قيام ابومعزه و حركت مبارزاتى لالا فاطمه در منطقه جرجره، نمونه هايى از تأثير پذيرى الجزاير از حماسه حسينى مى‏باشد.(27)
پى‏نوشت‏ها: –
1. جهان اسلام، مرتضى اسعدى، ح‏2، ص 290 و نيز ج 2، ص 131، 161؛دائرةالمعارف تشيع، ج سوم، ص 605،606، شاهده شماره 288، ص 19.
2. ارمغان هندوپاك، سيد محمد مهدى مرتضوى لنگرودى، ص 7-11.
3. درباره تعزيه و تئاتر در ايران، به كوشش لاله نقيان مقاله تعزيه معمارى كم دوام در هندوستان، شكيل حسين ترجمه اختر اعتمادى، ص 112.
4. صفحات من تاريخ الشيعه فى اندونيسيا، محمد اسد شهاب، بيروت، موسوعه دورالعالم الاسلامى و رجلها، ج سوم، شاكر مصطفى بيروت، نهضت‏هاى نوين اسلامى در اندونزى دايار نوئر، ترجمه رزاقى و مهدى پور، ص 90-91؛كيهان فرهنگى، شماره 151، ص 58-59؛اعيان الشيعه، سيد محسن امين، ج اول، ص 435، در عزايت آسمان نيلى قباست، مهدى الماسى، ص 70، مجله شاهد، ش 288، ص‏19.
5. نشريه گلبانگ، ش 32، ص 6.
6. تاريخ عزادارى، ص 360.
7. يادداشت دست نويس نگارنده به نقل از گزارش‏هاى راديويى.
8. درباره وى بنگريد به مقاله نگارنده در كتاب ستارگان حرم، و نيز مجله مسجد.
9. مجله مشكوة، شماره 46، ص 79-83.
10. تاريخ عزادارى، ص 367-368.
11. مجموعه مقالات دومين كنگره بين المللى امام خمينى و فرهنگ عاشورا، ج دوم، ص 118.
12. گلبانگ مسجد، همان .
13. مجموعه مقالات، ج دوم، ص 117.
14. مجالس السنّيه فى ذكرى مصائب العترة النبويه، ص 198.
15. تعزيه هنر بومى پيشرو ايران، ص‏352- 348؛تاريخ عزادارى، ص 320، كيهان فرهنگى، مهر 1364، ص 28-29 ؛ گلستان قرآن، دوره جديد، شماره 59، ص 9-8؛ عاشورا در سرزمين، ج دوم، خاورميانه، بى آزار شيرازى، ص 32.
16. تاريخ عزادارى، ص 332.
17. نويد اصفهان، شماره 504، ارديبهشت 1377.
18. تاريخ تشيع در افغانستان، حسينعلى يزدانى، ص 337-339.
19. سروش، ش 259، ص 6.
20. تاريخ عزادارى، ص‏329.
21. جغرافياى تاريخى و سياسى آسياى مركزى، از نگارنده، ص 216، مجله مشكوة، شماره 41، زمستان 1372، ص 96 .
22. گلستان قرآن، ش 59، ص 10.
23. خطط مقريزى، ج اول، ص 271-270؛ الشيعه فى المصر، صالح الوردانى، ص 33؛ الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج 9، ص 110؛ تاريخ شيعه، علامه مظفر، ترجمه و نگارش دكتر سيد محمد باقر حجتى، ص 280- 281؛ بانوى با كرامت (سيده نفيسه) از نگارنده، ص 183، مجله مشكوة، تابستان 1373، ش 42، ص 34، مجله سروش، 21مهر 1361، شماره 259، ص 7.
24. سرزمين اسلام، از نگارنده، ص 367.
25. دائرة المعارف مذاكرات من التراث المغربى، ص‏36-37؛ چشمه خورشيد، ج اول، ص‏141؛ كاروان علم و عرفان، از نگارنده، ج سوم، ص‏154.
26. تونس در توصيف بيت الحكمه، ص 382، عاشورا در سرزمين‏ها، دكتر عبدالكريم بى آزار شيرازى، ج 4، ص 23-22.
27. مجموعه مقالات دومين كنگره، ج دوم، ص‏119-120،ريشه يابى نام و پرچم كشورها، رسول خيرانديش و سياوش شايان، ص 47، مجله شاهد، ش 288،ص‏20.