حضرت فاطمه(س) از منظر پيامبر اعظم(ص)
حجةالاسلام عبدالكريم پاك نيا
در گلستان رسالت گل زيبا زهراست
اسوه پاك زنان در ره تقوا زهراست
آيد از دامن او پاكترين فرزندان
الگوى مادر شايسته دنيا زهراست
خادم بيت شريفش شده جبريل امين
ميوه قلب نبى ام ابيها زهراست
گهر عصمت و درياى كرم كوه وقار
معنى كوثر و محبوبه يكتا زهراست
هست مجموعه اوصاف خداوند جليل
مظهر نور خدا آيت عظما زهراست
يكى از روزهاى شيرين و به ياد ماندنى زندگى رسول خدا(ص) روز بيستم جمادى الثانى سال پنجم بعثت است. در اين روز مبارك در خانه نبوت نوزاد دخترى چشم به جهان هستى گشود كه محفل نورانى پيامبر اكرم(ص) را بيش از پيش روشن ساخته و به زندگى پيامبر و خديجه طراوت و شادابى مضاعف بخشيد. پيامبر خاتم(ص) آن چنان از وجود اين مولود به شوق آمده بود كه مىفرمود: «و هى روحى هى بضعةٌ منّى و هى نور عينى و ثمرة فؤادى الّتى بين جنبىّ و هى الحوراء الانسيّة؛(1) اين دختر پاره تن من، روشنايى چشمانم و ميوه دلم، روح و جان من است. او فرشتهاى است به صورت انسان.»
و در سال 1320 هجرى قمرى و در روزى كه جشن ولادت حضرت زهرا سلام اللّه عليها برگزار مىشد در خمين فرزندى از نسل آن بانو چشم به جهان گشود كه همچون مادر، در برابر طوفان سهمگين حوادث ايستاد و مقاومت كرد و دشمنان را رسوا و مفتضح ساخت، روح اللّه در اين روز چشم به جهان گشود و با ولادتش، تاريخى نوين را آغاز كرد.
در جمهورى اسلامى ايران اين روز خجسته و مبارك بنام روز زن و روز مادر نامگذارى شد تا بانوان متعهد و پاكدامن كشورمان با الگو قرار دادن حضرت زهرا سلام اللّه عليها در تمام مراحل مادى و معنوى و اجتماعى از آن حضرت پيروى كنند تا به سر منزل مقصود برسند.
يگانه دختر رسالت كه خداوند با عناوين كوثر، مشكاة، واز مصاديق عبادتگران نيمه شب، صالحين، به شمار آورده است از منظر حضرت خاتم الانبياء(ص) منزلت برجستهاى دارد. نقطه اوج عظمت فاطمه(س) زمانى است كه از كلام گهربار رسول خدا بشنويم كه خداوند متعال وجود حضرت زهرا(س) را علت و فلسفه خلقت قرار داده است. جابربن عبداللّه انصارى از رسول خدا(ص) نقل مىكند كه آن حضرت يكى از احاديث قدسى را كه خداوند متعال به پيامبر خاتم نازل كرده بود چنين نقل مىكند: «يا احمد لولاك لما خلقت الافلاك و لولا على لما خلقتك ولولا فاطمه لما خلقتكما؛(2) اى احمد اگر تو نبودى هستى را خلق نمىكردم و اگر على نبود ترا نمىآفريدم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را خلق نمىكردم.»
خلقت نور فاطمه
رسول اكرم(ص) در مورد خلقت نور فاطمه(س) فرمود: نور فاطمه قبل از آفرينش زمين و آسمان آفريده شده است. خداوند متعال قبل از آفرينش آدم فاطمه را از نور خود آفريد و نور فاطمه در زير عرش الهى مشغول تسبيح و تقديس و تهليل و تحميد خداوند متعال بود. وقتى خداوند متعال مرا از نسل آدم آفريد نور فاطمه را به صورت سيبى در بهشت درآورد و جبرئيل آن را به من داد و گفت: يا محمد انّ هذه تفّاحةٌ اهداها اللّه عزّ و جلّ اليك من الجنّة؛ اى محمد، اين سيب را از بهشت خداوند عزيز و جلال بر تو هديه كرده است. من آنرا گرفته و بر سينهام گذاشتم و جبرئيل گفت: آن سيب را بخور. وقتى كه آنرا شكافتم از داخل آن نورى درخشيد و من بيمناك شدم، جبرئيل گفت: اى محمد! آنرا بخور و نگران نباش. اين نور در آسمان منصوره و در زمين فاطمه ناميده مىشود. پرسيدم: اى دوست من جبرئيل چرا به اين نامها موسوم گرديده است. پاسخ داد:در زمين «فاطمه» ناميده شده زيرا پيروان خود را از آتش جدا مىكند و دشمنان خود را از دوستىاش محروم گردانيده است. و در آسمان «منصوره» ناميده شده زيرا دوستان خود را نصرت و يارى مىكند و اين تفسير گفتار خداوند متعال است كه مىفرمايد: و يومئذٍ يفرح المؤمنون بنصر اللّه ينصر من يشاء؛(3) در آن روز مؤمنان بخاطر يارى خداوند خوشحال مىشوند و او هر كه را بخواهد يارى مىكند. مقصود از اين نصرت، يارى فاطمه به شيعيان و دوستارانش مىباشد.(4)
تولد محبوبه خداوند
در مورد ولادت حضرت زهرا(س) گزارشهاى مفصل و متعددى در جوامع حديثى و موسوعههاى تاريخى دانشمندان وجود دارد.
امام صادق(ع) تولد حضرت فاطمه(س) را اينگونه روايت مىكند: وقتى كه تولد حضرت فاطمه(س) نزديك شد خديجه به زنان قريش پيغام داد: «مرا در اين مورد يارى كنيد». آنان از يارى خديجه خوددارى كرده و گفتند: تو در ازدواج با محمد به حرف ما گوش نكردى و با ما مخالفت نمودى ما هم امروز از حمايت و پرستارى خود، ترا محروم خواهيم كرد.
خديجه از اين سخن ناراحت و دل شكسته گرديد. امّا خداوند متعال براى قدردانى از تلاشها و زحمات حضرت خديجه، چهار بانوى برگزيده بهشتى را به يارى آن يار فداكار و با ايمان پيامبر(ص) فرستاد. آنان آمدند امّا خديجه از ديدن آن بانوان ناشناس، متحيّر و شگفت زده شد. يكى از آنان خود و همراهانش را معرفى كرد، و گفت: اى خديجه! تعجب نكن! ما فرستادگان خداوند براى خدمت و پرستارى به سوى تو هستيم. من سارا و اين آسيه – كه همنشين تو در بهشت است – و آن ديگرى مريم دختر عمران و چهارمين بانو، مادر تمام آدميان و مادر ما حوّا، است.(5)
آنان همانند زنان ديگر، يكى سمت راست و يكى سمت چپ و سومى در مقابل و چهارمى پشت سر خديجه قرار گرفت. فاطمه پاك و مطهر متولد شد و چون در زمين قرار گرفت نورى از وجودش درخشيد و اين نور نه تنها تمام خانههاى مكه را روشن ساخت بلكه نقطهاى در شرق و غرب عالم نماند مگر اينكه از نور فاطمه(س) به آنجا تابيد.
در اين حال، ده نفر حورالعين كه هر يك طشت و ابريق بهشتى پر از آب كوثر، به همراه خود داشتند وارد خانه پيامبر شدند و فاطمه(س) را با آب كوثر شستشو دادند و بعد، دو پارچه سفيد و خوشبو آورده و نوزاد را به آن پيچيدند. فاطمه(س) در اولين لحظات زندگى لب به سخن گشوده و كلمات دلنشين توحيد را زمزمه كرده و گفت: «اشهد ان لا اله الّا اللّه و انّ ابى رسول اللّه سيد الانبياء و ان بعلى سيد الاوصياء و ولدى سادة الاسباط؛(6) گواهى مىدهم بر اين كه جز خداوند يكتا، معبود ديگرى نيست و پدرم رسول خدا(ص) سرور پيامبران، همسرم سالار اوصياء و پسرانم سرآمد پيامبرزادهگانند.»
در حريم عفتش حوّا زجان خدمتگزار
مريم آنجا ايستاده با ادب در چاكرى
ريحانه بهشتى
رسول خدا(ص) به دختر دلبندش بيش از حد علاقه داشت و آن حضرت فاطمه(س) را آنچنان مورد مهر و محبت قرار مىداد كه موجب شگفتى ديگران مىشد.
چرا كه فاطمه(س) خلاصه وجود پيامبر(ص) نسيم آرام بخش پدر، كوثر قرآن، سرور بانوان جهان، ريحانه بهشتى، يادگار خديجه، همسر على و مادر حسنين بود. وقتى به پيامبر گفته شد: شما فاطمه را در آغوش مىگيرى بسيار مىبوسى و اين همه عطوفت و مهربانى برايش ابراز مىدارى در حالى كه به ساير دخترانت اين همه اظهار محبت نمىكنى؟ رسول خدا(ص) فرمود: نطفه فاطمه از غذاهاى بهشتى است من بوى بهشت از وجود او استشمام مىكنم.(7)
وقتى عايشه در مورد علاقه زياد پيامبر(ص) به دخترش فاطمه(س) اعتراض كرد، حضرت خاتم الانبياء(ص) فرمود: اى عايشه! هنگامى كه در شب معراج مرا به آسمانها بردند، داخل بهشت شدم جبرئيل مرا به نزد درخت طوبى برد و از ميوههاى آن درخت خوردم و خداوند متعال از همان ميوههاى درخت طوبى وجود فاطمه را خلق كرد هر وقت او را مىبوسم و مىبويم بوى دلپذير درخت طوبى و عطرهاى بهشتى به مشامم مىرسد.(8)
رسول خدا(ص) همواره به حضرت زهرا(س) مىفرمود: «يا فاطمة انّ اللّه تبارك و تعالى ليغضب لغضبك و يرضى لرضاك؛(9) فاطمه جان! به راستى كه خداى تبارك و تعالى به خاطر خشم تو خشم مىگيرد و به خاطر خشنودى تو خشنود مىشود.»
سرور زنان عالم
خورشيد اسلام از روزى كه از جزيرةالعرب طلوع كرده و آسمان انسانيت را روشنائى بخشيد بر احياى حقوق انسانها تأكيد كرده و از منظر معنوى فرقى ميان زن و مرد قرار نداد و با نداى وحيانى فرمود كه:«من عمل صالحاً من ذكرٍ او انثى و هو مؤمنٌ فلنحييّنه حياةً طيّبةً و لنجزينّهم اجرهم باحسن ماكانوا يعملون؛(10) هر كس از مرد يا زن عمل صالحى انجام دهد قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى حيات حقيقى مىبخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد.
آئين متعالى اسلام از حقوق از دست رفته بانوان چنان دفاع كرد كه يك زن را از ذلت بردگى مردان و حقارت و پستى، كه به عنوان كالا به او نگريسته مىشد به عاليترين مقام انسانى رسانيد.
وجود حضرت زهرا(س) مصداق عينى اين حقيقت است كه اسلام او را برترين بانوى عالم و سرور زنان بهشتى معرفى مىكند در اين مورد به چند سخن از رسول خدا(ص) بسنده مىكنيم:
1- يكى از همسران رسول خدا(ص) گفته است: روزى پيامبر اكرم(ص) نشسته بود كه فاطمه(س) به سوى آن حضرت آمد و سوگند به خدائى كه معبودى جز او نيست او مانند رسول خدا راه مىرفت چون حضرت او را ديد دوبار فرمود: دخترم خوش آمدى، دخترم خوش آمدى! سپس فرمود:
«اما ترضين ان تأتى يوم القيامة سيّدة نساء المؤمنين؛(11) آيا راضى؛ نيستى كه در روز قيامت سرور بانوان اهل ايمان باشى.»
2- سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مىكند كه روزى رسول خدا(ص) در مورد اهل بيت خود سخنانى بيان كرد تا اينكه به فاطمه رسيد و در ستايش از دخت ارجمند خويش فرمود: دخترم فاطمه، سرور بانوان عالم از اولين تا آخرين است او پاره تن من، روشنائى چشمانم، ميوه دلم، روح و جانم است كه تمام وجودم را فرا گرفته، فاطمه انسانى فرشته خو است هرگاه در محراب عبادتش در پيشگاه الهى به نماز مىايستد نور او براى ملائكه آسمان مىدرخشد همچنانكه ستارگان آسمان بر اهل زمين نور افشانى مىكنند در آنحال خداى بزرگ به فرشتگانش مىفرمايد: اى فرشتگان من به بندهام فاطمه بنگريد كه چگونه در پيشگاهم به راز و نياز ايستاده است خوف و شوق من به تمام وجودش لرزه انداخته و با قلب و دل به عبادت من روى آورده است شما گواه باشيد به خاطر او تمام پيروانش را از آتش جهنم امان دادم.(12)
3- زمانى كه فاطمه بر آن حضرت وارد مىشد آن حضرت به او خوشامد مىگفت دستهاى او را مىبوسيد و در جاى خود او را مىنشاند. وقتى هم كه پيامبر به خانه فاطمه مىرفت او نيز به استقبال پدر مىشتافت و خوشامد مىگفت و دستهاى پدر ارجمندش را مىبوسيد.(13)
4- ابوثعلبه خشنى مىگويد: پيامبر اكرم(ص) هرگاه از سفر بر مىگشت اول نزد فاطمه(س) مىرفت، فاطمه نيز با مشاهده پدر مىايستاد و به استقبالش مىشتافت پدر را در آغوش مىگرفت و ميان دو چشم پدر را مىبوسيد.(14)
مقام فاطمه (س) در قيامت
پيامبر اكرم(ص) از مقام معنوى و شكوه حضرت زهرا(س) در روز قيامت خبر داده و فرمود:
دخترم فاطمه در روز قيامت سوار بر يك شتر بهشتى به محشر مىآيد پوشش آن شتر از حرير و لجامش از لؤلؤ تازه است. روى آن قبهاى از نور است كه بيرونش از درون و درونش از بيرون ديده مىشود درون آن را عفو الهى و بيرونش را رحمت واسعهاش فرا گرفته بر روى آن تاجى از نور است كه هفتاد پايه دارد كه به درّ و ياقوت آراسته است و چون ستاره درخشان در آسمان روشنى مىدهد. در سمت راست فاطمه زهرا(س) هفتاد هزار فرشته و در سمت چپش هفتاد هزار فرشته در حال حركتند جبرئيل در حالى كه افسار مركب مجلل فاطمه(س) را در دست دارد با صداى رسا به اهل محشر اعلام مىكند كه:«غضّوا ابصاركم حتّى تجوز فاطمة بنت محمّدٍ؛ اى اهل محشر چشمان خود را فرو بنديد تا فاطمه دختر محمد (ص) بگذرد. تمام پيامبران، رسولان، صديقان و شهيدان كه در آنجا حضور دارند چشمان خود را فرو مىبندند تا فاطمه از ميان جمعيت عبور كرده و مقابل عرش خداوند توقف مىكند. به تنهائى از شترش پايين مىآيد و به درگاه خداوند عرضه مىدارد: بارالها! اى مولاى من، بين من و كسانى كه به من ستم كردند و فرزندانم را كشتند خودت داورى كن!
از سوى خداوند بزرگ ندا مىرسد: يا حبيبتى و ابنة حبيبى سلينى تعطيى و اشفعى تشفّعى فوعزّتى و جلالى لاجازنى ظلم ظالمٍ؛اى حبيبه من و دختر حبيب من! هر چه دوست دارى از من بخواه تا برايت عطا كنم براى هر كسى مىخواهى شفاعت كن كه پذيرفته خواهد شد به عزت و جلالم قسم كه ستم ستمگر را ناديده نخواهم گرفت.
در اين لحظه حضرت زهرا(س) به خداوند عرضه مىدارد: الهى و سيّدى ذرّيتى و شيعتى و شيعة ذرّيتى و محبّى و محبىّ ذرّيتى ؛ اى آقا و مولاى من! ذريّه، فرزندان و شيعيانم و پيروان فرزندانم و دوستدارانم و دوستداران ذريّهام را نجات بده و به فريادشان برس.
از سوى خدا ندا مىرسد: اين ذرّية فاطمة و شيعتها و محبّوها و محبّو ذرّيتها؛ ذريّه و شيعيان و دوستداران فاطمه و دوستداران فرزندان فاطمه(س) كجايند؟
آنان همگى حاضر مىشوند و در حالى كه فاطمه زهرا(س) در پيشاپيش آنان در حركت است و فرشتگان رحمت گرداگرد آنان حلقه زدهاند به سوى بهشت روانه مىشوند.(15)
اين نوشتار را با نقل سرودهاى سرور آفرين از علّامه بزرگوار كمپانى به پايان مىبريم.
علّامه محقق آية اللّه شيخ محمد حسين كمپانى در مورد عظمت و جلال فاطمه(س) سروده زيبايى دارد كه بخشهايى از آن اشعار دلانگيز را به خوانندگان گرامى تقديم مىكنيم:
آيينه حق نما
دختر فكر بكر من، غنچه لب چو واكند
از نمكين كلام خود حق نمك ادا كند
ناطقه مرا مگر روح قُدُس كند مدد
تا كه ثناى حضرت سيّده نساء كند
فيض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه
چشم دل ار نظاره در مبدأ و منتها كند
صورت شاهد ازل، معنى حسن لم يزل
وَهم چگونه وصفِ آيينه حق نما كند
مطلع نور ايزدى، مبدأ فيض سرمدى
جلوه او حكايت از، خاتم انبياء كند
ليله قدر اولياء، نور نهار اصفياء
صبح جمال او، طلوع از افق علا كند
بضعه سيد بشر، امّ ائمه غرر
كيست جز او كه همسرى باشه لافتى كند؟
وحى نبوتش نسب، جود وفتوتش حسب
قصهاى از مروتش سوره «هل اتى» كند
لوح قدر به دست او، كلك قضا به شصت او
تا كه مشيّت الهيّه چه اقتضا كند
در جبروت حكمران، در ملكوت قهرمان
در نشآت كن فكان، حكم به ما تشاء كند
عصمت او حجاب او، عفت او نقاب او
ستر قدم حديث از آن سرو از آن حيا كند
نفخه قدس بوى او، جذبه انس خوى او
منطق او خبر ز«لاينطق عن هوى» كند
قبله خلق روى او، كعبه عشق كوى او
چشم اميد سوى او، تا به كه اعتناء كند
متاب رو، از در او به هيچ سو مفتقرا
ز آنكه مس وجود را فضّه او طلا كند
فرا رسيدن اين دو عيد را به همه آزاد مردان و آزاد زنان و تمامى مبارزان راه خدا در سراسر جهان و به فرزند، شاگرد و خلف آن امام والا مقام، حضرت آيت اللّه العظمى خامنهاى مدظله العالى و تمام پيروان راه خمينى كبير تبريك و تهنيت عرض مىكنيم و اميدواريم خداوند پرتوى از نور ايمان و حرارت قلب خمينى عزيز را بر قلوب ما بتاباند تا سردىها را مبدّل به گرمى نموده و حرارت على وار بخشد و پايدارى و استقامت در راه او را به ما عطا فرمايد.
پىنوشتها: –
1. الفضائل، ص 8، بشارة المصطفى، ص 197.
2. شفاء الصدور، ص 225.
3. سوره روم، آيه 4 و 5.
4. معانى الاخبار، ص 396، بحارالانوار، ج 43، ص 4. با تلخيص.
5. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 525.
6. امالى شيخ صدوق، مجلس 87، ص 593.
7. علل الشرايع،ج 1، ص 183.
8. تفسير عياشى، ج 2، ص 212.
9. دلائل الامامه، ص 52.
10. سوره نحل، آيه 97.
11. امالى طوسى، ص 333.
12. ارشاد القلوب، ج 2، ص 295.
13. امالى طوسى، ص 400.
14. المناقب، ج 3، ص 332.
15. امالى صدوق، ص 17؛المناقب، ج 3، ص 327.