دانستنى هايى از قرآن خدا شر دشمن را دفع مىكند «يا أيها الذين آمنوا اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ همّ قومٌ أن يبسطوا إليكم أيديهم فكفّ ايديهم عنكم و اتقوا الله و على الله فليتوكل المؤمنون»( سوره مائده، آيه 11) اى مؤمنان به ياد آوريد نعمتى را كه خدا به شما داد، أنگاه كه گروهى ( از دشمنان) قصد داشتند دست به سوى شما دراز كنند (وشما را از بين ببرند) اما خدا دست آنان را از شما بازداشت. پس تقوا داشته باشيد و از خدا بترسيد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند. از ظاهر آيه معلوم مىشود مقصود از افرادى كه به شما مؤمنين حمله كردند و خدا شر آنها را از شما دور ساخت، يك فرد نيست بلكه جمعى از افراد است زيرا تأكيد دارد با كلمه ” قوم “. اگر تنها صيغه جمع آورده بود ممكن بود فردى را مشخصاً مد نظر دارد ولى صيغه جمع آورده است مانند آيه ولايت كه به صيغه جمع آمده ولى تنها اميرالمؤمنين عليه السلام را مورد عنايت قرار داده است زيرا او را با وصف ” يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة و هم راكعون ” توصيف نموده و اين وصف بر احدى منطبق نمى شود جز بر أميرالمؤمنين عليهالسلام و خاصّه و عامّه بر اين اجماع نظر دارند. اما در آيه مورد نظر بحث از صيغه جمع به تنهائى نيست بلكه از واژه ” قوم ” استفاده شود و از آن معلوم مىشود كه يك فرد نبوده است بلكه گروهى در پى توطئه عليه مؤمنين بودند و خداوند آن توطئه را دفع كرد و آنان را از شر قطعى نجات داد. با اين حال مفسرين در شأن نزول آيه اختلاف زيادى دارند. برخى گويند مقصود يهودياناند كه در غزوه بنى قريظه قصد كشتن رسول خدا صلىاللّه عليه و آله را داشتند. در حالى كه برخى معتقدند قبيله قريش مىخواستند پيامبر را به قتل برسانند و خداوند مانع از آن شد. ولى بسيارى از مفسران بر اين باورند كه آيه مربوط مىشود به “يوم بطن النخله ” كه در آن روز مشركين قصد داشتند پيامبر و مسلمانان را در حال نماز به قتل برسانند و خداوند اين امر را به رسولش خبر داد ولذا حضرت نماز خوف خواندند و برخى گويند مقصود شخص پيامبر است ولى به لحاظ اينكه آن حضرت، رهبر و امام و سيد مسلمانان است لذا صيغه جمع آمده است. به هر حال براى ما خيلى مهم نيست كه چرا و در چه زمانى نازل شده آن قدر كه براى ما اصل موضوع قابل اهميت است. و آن عبارت است از نصرت پياپى و مستمر خداوند نسبت به مؤمنان و تقواپيشگان در حالى كه بايد دو صفت داشته باشند تا مورد نصرت الهى قرار گيرند. مگر نه خداوند وعده نصرت به مؤمنان داده است و بر آن در آيات زيادى تأكيد كرده است؟! پس نصرت الهى جزء سنن تغيير ناپذير خدا است ولى دو شرط دارد كه در صورت محقق شدن آن دو شرط، نصرت قطعى است. در پى آيه مىفرمايد: ” واتقوا اللّه و على اللّه فليتوكّل المؤمنون ” ممكن است دليل اينكه تقوا قبل از توكل آمده است، به اين لحاظ باشد كه مؤمنين گرفتار غرور نشوند و هرگز نپندارند كه خودشان به تنهائى توانستند دشمن را از پاى درآورند، بلكه قطعاً خداوند آنان را كمك و يارى داد و مورد لطف و عنايت خاص خود قرار داد كه هرچند از نظر ظاهرى توان مقاومت دشمن تا دندان مسلح را نداشتند ولى خداوند به خاطر ايمان و تقوايشان، آنان را بر دشمن پيروز كرد. از سوى ديگر تأكيد آيه بر تقوا دليل اين است كه خود تقوا عامل پيروزى مسلمين خواهد بود يعنى اينكه تقوا و دفع ضرر دشمن از سوى خدا لازم و ملزوم يكديگرند، پس اگر تقوا نباشد خداوند آن قوم را رها مىكند و ضرر قطعى دشمنان را از سر آنان بر نمى دارد. پس همچنانكه نبايد انسانها پس از دفع ضرر و آزار دشمنان، غرور پيدا كنند و نصرت را از پيش خود بدانند، لازم است كه تقوا داشته باشند تا عنايت خاص خدا شامل حالشان شود و گزند دشمنان را از سرشان بردارد. اين شرط اول و شرط دوم هم اين است كه براى تحقق اين لطف الهى بايد مؤمنين تنها و تنها بر او توكل كنند. ممكن است ما از لحاظ وسائل جنگى كم و كاستى نداشته باشيم، آيا همين كافى است كه ما را بر دشمنمان پيروز كند؟ قطعا كافى نيست بلكه بايد ضمن تهيه كردن ابزار و آلات مناسب (تا حد توان) براى مقابله با دشمنان، تكيه گاهمان فقط خدا باشد. در آن صورت است كه خداوند ما را يارى مىكند و از شر دشمن در امان نگه مىدارد. اذكروا: به ياد آوريد. معناى ذكر حضور معنى در نفس است و اين نقيض نسيان و فراموشى است يعنى آن را پس از نسياندانند. گويا مطلب قبلا مورد نظر قرار گرفته و اكنون خداوند مردم را يادآورى مىكند. و اين خود دليل بر استمراريت مطلب نيز مىباشد . يعنى خداوند مردم را يادآورى مىكند كه: هان اى مردم ! فراموش نكنيد اين نعمت بزرگ خدارا. پس معلوم مىشود اين اولين بارى نبوده است كه خداوند دست دشمن را قطع كرده و شما را از چنگال ظالمان نجات داده است بلكه همواره و پيوسته خداوند شر دشمنان را از سر شما دور مىكند مشروط بر اينكه تقوا داشته باشيد ونسبت به اوامر الهى نافرمانى نكنيد و احكام خدا را محترم بشماريد وانگهى بر او توكل كنيد نه بر بيگانگان و از خدا غافلان. بگذاريد اشارهاى كوتاه به وضعيت خودمان داشته باشيم و با طى صفحات تاريخ انقلاب اين خاصيت و امتياز را درست بررسى كنيم و اين لطف بى حساب را از ياد نبريم. كافى است با بررسى كوتاه پرونده انقلاب به اين حقيقت بزرگ دست يابيم كه همواره خداوند اين مردم را به خاطر ايمان و عزم راسخى كه داشتند و به خاطر توكل بر خدايشان مورد لطف و حمايت خويش قرار داد كه گاهى با الطاف خفيه و نامرئى و گاهى با الطاف علنى و آشكار مانند طوفان شن و تغيير جهت سياستمداران نسبت به ايران با آن همه تبليغات مخالف، آنان را از اين خاصيت و امتياز برخوردار نمود تا آنجا كه بر همگان واضح و روشن شد كه دست خدا در ميان است و لطف خدا شامل حال اين مردم خداجوى است كه جز او پناهگاهى ندارند و همواره بر او توكل مىكنند. اكنون نيز كه دشمن از هر سوى قصد حمله روانى و تبليغاتى و سياسى و فكرى و حتى نظامى به ايران اسلامى را دارد، قطعا اگر وضعيت دوران انقلاب و جنگ تحميلى را در خود زنده كنيم و با دو بال تقوا و توكل به جنگ دشمنان برويم، ما بر آنها پيروز خواهيم شد و خداوند ما را يارى خواهد داد چنانكه قبلا از نصرت الهى در مواقع سخت برخوردار بودهايم. اميد است ملت ايران اين نعمت الهى را از ياد نبرد و پيوسته به ياد خدا باشد تا مورد نظر و لطف او قرار گيرد. ” ان تنصروا اللّه ينصركم و يثبت أقدامكم ” و السلام على عباد الله المتقين.