نهضت سید الشهدا «ع» چه تفاوتی با قیامهای دیگر داشت؟

شرح خطبه امام حسين
«ع» در منا
آخرین بخش

حضرت آیت الله حاج
آقا مجتبی تهرانی

 

اشاره: این
سلسله مطالب بیانات آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی راجع به خطبه­ امام حسین«ع» در منا بود. خطبه­ای که حضرت دو
سال قبل از واقعه عاشورا ایراد کردند. اين خطبه سه بخش دارد و همه آن بخش­ها هم ناظر
به حوادثی است که بعد از پیغمبر اکرم تا آن زمان پیش آمده بود؛ در بخش اول این
خطبه، امام حسین«ع» مسئله امامت و نقش آن در اسلام را مطرح فرموده­اند، در بخش دوم
هم مسئله امر به معروف و نهی از منکر را به اعتبار آن لاابالیگری­هایی که بنی‌امیه به
نام دین ترویج می­کردند، بيان كرده­اند و در بخش سوم هم وظیفه افرادی را که در جامعه
وجاهت دینی داشتند تعیین كرده و فرمودند: این افراد باید قیام می­کردند و نمی‌گذاشتند
بنی‌امیه در امور حكومت دخالت کنند و چون به وظیفه­شان عمل نکردند،
این مفاسد پیدا شد.

 

 

هدف امام
حسين رياست و مال نبود

هدف امام
حسین«ع» از این قیام، مادیِ دنیایی نبود و این قیام ماهیتاً و از نظر هدف، با قیام­های
بشری و حرکت‌های اجتماعی در جوامع که نظامی را کنار می‏زنند
و نظام دیگری را می­آورند، تفاوت دارد. امام حسین«ع» بعد از این سه بخش كه خطاب به
جمع بیش از هزار نفر صحابه و تابعین در منا بود، می‌فرمایند:
«اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُساً
فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ»؛  خدایا! بدون شک می­دانی کاری که ما انجام می­دهیم،
براي به دست آوردن قدرت سیاسی و ثروت و نعمت­های زائد نیست. یعنی مبارزه ما بر ضد دستگاه
بنی‌امیه و خود معاویه (که حضرت قبلاً با صراحت گفت)، نه براي جاه
است و نه براي مال.

«وَ لَكِنْ
لِنُرِيَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ وَ يَأْمَنَ
الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ يُعْمَلَ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَّتِكَ وَ أَحْكَامِكَ»(1)؛
بلكه برای این بود که اصول و ارزش­های درخشان دینی­ات را ارائه کنم و در کشور و قلمرو
حکومت اسلامی اصلاحات پدید بیاورم و بندگان ستمدیده، ایمن و برخوردار از حقوقشان باشند،
همچنین به وظایف و احکامي که مقرر داشته­اي عمل شود. وقتی حضرت به خدا خطاب می­کند،
معنایش این است که با خدا می‏گوید که هدف من بقای اسلام است. قیام من برای بقای اسلام
است نه برای ریاست و مال.

 

همسو بودن
سخنان امام حسين و پدر بزرگوارشان

آنهایی که
اهل تحقیق هستند به شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید مراجعه
کنند. در آنجا نظیر این جملات را از علی«ع» نقل می­کند. «اللَّهُمَّ إِنَّكَ
تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ»؛ این برخوردی
که ما با اینها داریم برای حکومت نیست. «وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْ‏ءٍ مِنْ فُضُولِ
الْحُطَامِ»؛ برای پول هم نیست که بخواهیم زیاده‌طلبی كنيم
و پول بیشتری گیرمان بیاید. «وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ
وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک».(2)
کأنه حسین«ع» در اینجا همان جملات پدر را نسبت به هدفگیری قیامش استخدام کرده است.
سخنان علی«ع» و حسین«ع» هیچ تفاوتی ندارد.

 

تفاوت ريشه­اي
قيام امام حسين با ساير قيام­ها

ماهیت این
قیام با قیام­های بشری فرق می­کند و فرقشان این است که قیام­های بشری این است که تو
نباشی و من باشم، ریاست دست تو نباشد و دست من باشد، البته بعضی­ها هم می­آیند شعارهایی
می­دهند كه می­خواهم اصلاحاتی کنم، بعد هم می­بینیم دروغ درآمد. اما قیام­های الهی
این‌طور نیستند، چون هدف نه ریاست است و نه پول، هدف دین است. دین
باشد ولو من نباشم.

هدف این
است که دین باشد، امام حسین هم همین را می­گفت. از اول تا آخر قيام گفت كه می­دانم
من را می­کشند و همه شما را هم که با من هستید می­کشند، نه به کسی وعده پست و ریاست
داد و نه وعده پول. اين دو قيام صد و هشتاد درجه با هم تفاوت دارند. امام حسین بسيار
زيبا آخر خطبه هدفش را بیان می­کند. به خدا مي­گويد: خدایا! می­دانی كه قيام من نه
برای ریاست است و نه براي پول، بلكه می‌خواهم دین تو را
نگه دارم، هدف من بقای اسلام است. اسلام باقی باشد ولو من به حسب ظاهر فانی شوم. این
تفاوت ماهوی و ریشه­ای قيام حضرت با قيام­هاي بشري است.

 

برنامهريزي چندين
ساله امام براي قيام

امام حسین
چه موقعی دارد این سخنان را می­گوید؟ دو سال قبل از واقعه عاشورا، در منا و در جمع
بیش از هزار نفر از صحابه پیغمبر و تابعین. آيا امام حسین نمی­دانست دارد چه کار می­کند؟
آيا در عمل انجام شده قرار گرفت؟ كسي كه چنین حرفی بزند، سواد و اطلاعات ندارد. همه
کارهای امام حسین حسابشده است. ده­ها سال بود روی این حركت، هدفگیری و کار کرده بود.

ديد مادی­گری
همین است، شما ببینید الآن این قدر پول خرج می­کنند برای اینکه به ریاست برسند. مي‏گويند:
ما احساس تكليف مي­كنيم. این حرف­ها و شیطنت­ها و فریب­کاری­ها چیست؟ اگر احساس تکلیف
کردی بايد بروي از هر دری که شده، از هر راه حرام و حلالی كه شده دست بیندازي و آن
مقام را به چنگ بیاوري؟ اين قدر خرج مي­کني که به یک مقام و منزلت اجتماعی برسی؟ این
براي خداست؟

 

ياري نكردن
امام؛ خاموش كردن نور نبوت

حضرت سپس
يك مطلب اساسی را مطرح مي­كنند؛ به همین جمعیتی که بودند خطاب مي­كند که وظیفه من این
است كه انجام می­دهم اما شما: «فَإِنَّكُمْ إِلَّا تَنْصُرُونَا وَ تُنْصِفُونَا
قَوِيَ الظَّلَمَةُ عَلَيْكُمْ وَ عَمِلُوا فِي إِطْفَاءِ نُورِ نَبِيِّكُمْ». یعنی
اگر شما دست ‏به‏کار نشوید و ما را کمک نکنید، باطل را یاری کرده‌اید و نتیجه‏اش
این می‏شود که نور نبوّت خاموش خواهد شد(ما به اينها «تالی فاسد» می­گوییم). «وَ حَسْبُنَا
اللَّهُ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْهِ أَنَبْنَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِير».(3)
می­گوید: بنابراین اگر شما- یعنی چهره­های دینی و مذهبی كه در جامعه جایگاه و مقامی
دارید- ما را در این راه یاری نکنید، بدانید كه این ستمگرها در مقابل شما قدرت بیشتری
پیدا خواهند کرد و در خاموش کردن مشعل نبوت فعالتر خواهند شد. اینها مي­خواهند اسلام
را از بین ببرند.

امام حسين
برای بقای اسلام قیام کرد، چون دید كه اگر بنی‌امیه­ای­ها
بمانند، فاتحه اسلام را می­خوانند: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَام»(4)؛
از اسلام دیگر خبری نیست و کارش تمام می­شود. این هم تالی فاسد ياري نكردن امام كه
فرمود: «فَإِنَّكُمْ إِلَّا تَنْصُرُونَا وَ تُنْصِفُونَا قَوِيَ الظَّلَمَةُ
عَلَيْكُمْ وَ عَمِلُوا فِي إِطْفَاءِ نُورِ نَبِيِّكُمْ».

 

ولايت امام
عادل؛ شرط قبولي اعمال

اگر در معارفمان
نگاه کنید، هم راجع به اطاعت از حکّام جور و هم راجع به اطاعت از حکّامی که جور نباشند،
مثل معصومین«صلوات­الله­علیهم» داريم كه اطاعت از حکّام جور موجب عذاب و عقاب الهی
می­شود ولو اینکه به همه واجبات هم عمل کنی و هيچ‌يك از محرّمات
را هم انجام ندهي و حتّي نماز شب بخواني. یک وقت می­گوییم: كسي كه شرب خمر کرده يا
غیبت كرده يا دروغ گفته يا تهمت‌زده يا نعوذبالله
زنا كرده است، به جهنّم مي­رود؛ اما در اينجا شخص، هیچ‌کدام از
این کارها را نکرده است، از آن طرف به تمام واجباتش هم عمل کرده است؛ اما چون از حکّام
جور، یعنی كسانی که از نظر الهی برای حکومت لیاقت نداشتند، اطاعت کرده است، مستحق عذاب
خواهد بود.

اطاعت از
حاكم جور با همه اعمال نیکی که داری موجب می­شود كه تو را مستقيم در آتش ببرند. اینها
همه روایت دارد. در مقابل، کسانی که از نظر پذیرش حکومتی مقیّد بودند از حکّامی که
خدا آنها را منصوب کرده است، اطاعت کنند، تمام اعمال نیکشان مقبول است. اعمال آنها
مقبول نیست، مردود است، ولي اعمال اینها مقبول است.

در وسائل
الشيعه هم بابي در مسئله مقبولیت اعمال به پذیرش ولایت منصوبان از ناحيه خداوند وجود
دارد. این دو تا حرف است، یک وقت بحث بطلان عمل است، یک وقت بحث مقبولیت عمل است. بطلان
و اینها ظواهر و دستورات شرع است، اينكه مثلاً وقتي نماز مي­خوانی، رو به قبله باشی،
لباست پاک باشد، نمازت صحيح است، اما اگر ولايت نباشد مقبول نیست، یعنی خدا آن را نمی­پذیرد.
مقبولیت عمل را هم در این طرف گذاشته‏اند.

ما در این‌باره، دو
دسته روایات داریم. مثلاً از پیغمبر داريم كه فرمود: «قال رسول الله«صلی­الله­علیه­وآله­وسلم»
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِي الْإِسْلَامِ أَطَاعَتْ
إِمَاماً جَائِراً لَيْسَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ
فِي أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّه»(5) خداوند فرموده که من مردمی
از اهل اسلام را حتماً عذاب خواهم کرد که حاکمی جائر و غیر منصوب از جانب مرا اطاعت
کنند؛ اگر چه همه اعمالشان هم خوب باشد. نظیر این روايت را از امام باقر«ع» داریم که
فرمود: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ
فِي الْإِسْلَامِ أَطَاعَت إماماً جائِراً»(6) از آن طرف هم داریم:
«لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ الَّتِي
يَعْمَلُونَهَا إِذَا تَوَلَّوُا الْإِمَامَ الْجَائِرَ الَّذِي لَيْسَ مِنَ اللَّهِ
تَعَالَي»(7) يا روایت داریم: «لَا يَنْفَعُ عَبْداً
عَمَلُهُ إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»(8) خداوند عمل هیچ بنده‏ای را
با تولّای حاکمی جائر که منصوب از طرف خدا نیست، نمی‏پذیرد.

 

حاكم الهي،
جامعه را الهي مي­كند

مسئله امامت
در اسلام، جنبه زیربنایی دارد، اینکه روی اين مطلب تأکید می­کنم برای این است که اگر
حاكم، الهی بود، جامعه هم یک بینش الهی پیدا می­کند و روال کارها، روال الهی می‏شود.
ولی اگر او الهی نبود، بتدریج این دین الهی و آیین اسلام از بین خواهد رفت. این همان
است که امام حسین«ع» می­گفت. روایتی از امام هشتم«ع» است که من بخشي از آن را می­خوانم،
حضرت فرمود: «إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَام»(9)
حضرت کار را تمام کرد و فرمود: ریشه اسلام امامت است، اگر این ریشه را بکنی، درخت هم
از بین خواهد رفت. «إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَام»، این همان
حرفي است که در خطبه گفتیم و امام فرمودند.

 

پينوشتها:

1ـ بحارالأنوار،
ج97، ص79.

2ـ شرح ‏نهج‏البلاغه،
ج8، ص263.

3ـ بحارالأنوار،
پیشین.

4ـ همان، ج44، ص326.

5ـ همان، ج25، ص110.

6ـ همان، ج65، ص142.

7ـ همان، ج24، ص43.

8ـ همان، ج27، ص192.

9ـ همان، ج25، ص120.

 

سوتیترها:

*حضرت در
خطبه منا با صراحت انگیزه های مادیی چون پول و مال و جاه و ریاست را از حرکت خودشان
نفی می
کنند: خدایا! بدون شک می­دانی کاری
که ما انجام می­دهیم، براي به دست آوردن قدرت سیاسی و ثروت و نعمت­های زائد نیست.

 

*امام حسین«ع»
در ادامه تصریح می
کنند که هدف از قیامشان
چه بوده است: بلكه برای این بود که اصول و ارزش­های درخشان دینی­ات را بنمایم و ارائه
کنم و در کشور و قلمرو حکومت اسلامی اصلاحات پدید بیاورم و بندگان ستمدیده، ایمن و
برخوردار از حقوقشان باشند، همچنین به وظایف و احکامي که مقرر داشته­اي عمل شود.

 

* در قيام­هاي
بشری براندازی می­شود، کودتا می­شود، همه اين قيام­ها همین است. اما قیام­های الهی
این
طور نیست، چون هدف نه ریاست است و
نه پول، هدف دین است. دین باشد ولو من نباشم. امام حسین از اول تا آخر قيام گفت می­دانم
من را می­کشند و همه شما را هم که با من هستید می­کشند؛ نه به کسی وعده پست و ریاست
داد و نه وعده پول. اين دو قيام صد و هشتاد درجه با هم تفاوت دارند.

 

*امام حسین
خطاب به خواص هشدار داد: اگر شما- یعنی چهره­های دینی و مذهبی كه در جامعه جایگاه و
مقامی دارید- ما را در این راه یاری نکنید، بدانید كه این ستمگرها در مقابل شما قدرت
بیشتری پیدا خواهند کرد و در خاموش کردن مشعل نبوت فعالتر خواهند شد.