امامان محبوبترینها
آیتالله سيد احمد خاتمی
محور
سلسله مقالات «در آستان امامان» زیارت جامعه کبیره بود. در این مقاله به شرح فرازی
دیگر از آن زیارت میپردازیم:
« بِأَبِي
أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ أُسْرَتِي»: پدر و مادر و خانواده و مال و تبارم
فدایتان باد. این
تعبیر در دیگر زیارتها هم آمده است و گویای عمیقترین ابراز عشق به این انوار
تابناک الهی است.
پدر
و مادر، محبوبترینها برای انسان هستند، پس از آن همسر و فرزندان و آن گاه مال و ثروت و سپس
خاندان.
این ترتیب طبیعی است. در این فراز زائر عرضه میدارد این محبوبترینها را تحتالشعاع
محبت شما قرار میدهم. این هرگز اهانت به پدر و مادر و… نیست، بلکه بدین معناست که شما
محبوبترین هستید و مؤمن باید این چنین باشد.
در
روایتی از نبیاکرم«ص» رسیده است: « لا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّي أَكُونَ أَحَبَّ
إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ، وَ تَكُونَ عِتْرَتِي إِلَيْهِ أَعَزَّ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ
تَكُونَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِهِ»: بندهای مؤمن نخواهد بود مگر آن گاه
که مرا از خود دوستتر بدارد و خاندان مرا از خاندان خود و خانواده مرا از خانواده
خود و جان مرااز جان خود.»(۱)
این
ابراز عشق مبنای منطقی هم دارد. در جهان هستی چنین است که موجود پایینتر فدای
موجود افضل میگردد. جمادات فدای نباتات میگردند و نباتات فدای حیوانات و حیوانات
فدای انسانها.
از
جمادی مردم و نامی شدم
وز
نما مردم ز حیوان سر زدم
مردم
از حیوانی و آدم شدم
پس
چه ترسم کی ز مردن کم شوم
بار
دیگر از ملک پران شوم
آنچه
اندر وهم ناید آن شوم
پس
عدم گردم عدم چون ارغنون
گویدم
کانا الیه راجعون
(مولانا)
و
انسان کامل اشرف از انسان عادی است، به هنگام خطر باید فدای انسان کامل شد که
حضرات معصومین «ع» هستند.
اسوههای
ابراز عشق به معصوم
یاران
فداکار سالار شهیدان تجلی این ابراز عشق بودند و اسوه و در این عرصه آموختند باید
ابراز عشق به امام را در عمل به نمایش بگذارند. همه ابعاد «عاشورا» عبرتآموز و
الهامبخش است، از جمله ویژگیهای یاران شهید سالار شهیدان.
اینک
نمونهای از ابراز عشق عاشورائیان به سالار شهیدان را تقدیم میکنیم تا مصداق عینی
جمله فوق « بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ أَهْلِي…» عرضه گردد.
۱ـ
سردار رشید کربلا حضرت ابوالفضل عباس بن علی«ع»
در
زیارت ناحیه این چنین به این فداکار راه خدا، اسوه ایثار عرض ارادت میشود: « السَّلامُ
عَلی أبی الْفَضْلِ العَبَّاسِ بْنِ أَمیرِالْمُؤمنینَ المُواسی أَخاهُ بِنَفْسِهِ»:
سلام بر ابوالفضل عباس فرزند امیرمؤمنان
از خود درگذرنده با جان برای برادر.»(۲)
رجز
فداکارانه این شهید سرفراز کربلا این است:
لا
أَرْهَبُ الْمَوْتَ إِذَا الْمَوْتُ رَقا
حَتَّى
أُوارى فِی الْمَصالیتِ لَقا
فْسِی لِسِبْطِ الْمُصْطَفى الطُّهْرِ وَقا
إِنِّی انَا الْعَبَّاسُ اغْدُو بِالسَّقا
وَلا
أَخافُ الشَّرَّ یَوْمَ الْمُلْتَقى
از
مرگ نمیهراسم
زیرا
مرگ ترقی و صعودی است
که
مرا در پشت شمشیرها پنهان میکند
جانم
سپر جان پاکیزه مصطفی باد
من
عباسم که سقا گشتهام
و
به روز برخورد هراسی از شرّ ندارم(۳)
۲ـ
جَون غلام ابوذر
او
بردهای سیاه بود از یاران امام حسین«ع». وی در روز عاشورا خواست به میدان برود.
امام از او خواست که از این کار منصرف شود، اما او چون که عاشق بیقرار فرزند
پیغمبر ابیعبدالله الحسین«ع» بود گفت: « والله إِنَّ ريحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبي
لَلَئيمٌ وَ إِنَّ لَوْنِي لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ لَيَطيبَ ريحِي
وَ يَشْرُفَ حَسَبِي وَ يَبْيَضَّ لَوْني لا وَ اللهِ لا أُفارِقُكُمْ حَتّى يَخْتَلِطَ
هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِكُمْ»: به خدا سوگند بویی بد، تباری پست و
رنگی سیاه دارم، پس بهشت را از من دریغ مدار تا بویم خوش، تبارم نیکو، رویم سپید
شود. نه به خدا سوگند از شما جدا نمیشوم تا اینکه خون سیاهم با خون شما درآمیزد.»(۴)
و سپس مردانه جنگید و در عرصه عشقبازی در راه خدا جاودانه شد.
۳ـ
عمروبن قرظه انصاری
او
فرزند قرظه انصاری است که از رزمندگان جنگ احد و از همراهان مولی علی«ع» در عهد
خلافت بود. قرظه دو پسر داشت. یکی علی در اردوگاه عمرسعد و دیگری عمرو در اردوگاه
ابیعبدالله«ع» و عاشق بیقرار حضرت. رجز او این است:
قَدْ عَلِمَتْ كَتيبَةُ الاَنْصارِ
اَنِّى
سَاَحْمِي حَوْزَةَ الذِّمارِ
ضَرْبَ غلامٍ غَيْرَ نُكْسٍ شارٍ
دُونَ
حُسَينٍ مُهجَتى وَ دارى
بیگمان
جنگاوران انصار میدانند
که
من از حریم خود حمایت میکنم
بسان
جوانی که نمیگریزد ششمیر میزنم
و
خون و خانهام را در راه حسین میدهم(۵)
این
یعنی فداکاری و عشق به امام معصوم«ع».
درباره
این شهید فداکار عاشورایی آمده: «کان لا یأتی الی الحسین سهم الّا اتقاه بیده و لا
سیف الّا تلقاه بمهجته؛ تیری به سوی حسین نمیآمد جز آنکه دستش را جلو میگرفت و
شمشیری کشیده نمیشد، جز آنکه با قلبش با آن رویارویی میکرد.»
و
در آخرین لحظات، در حالی که پیکرش خونین بود و زخمها زمینگیرش کرد، رو به حضرت
کرد و گفت: «اوفیت؟»: آیا به پیمانم وفا کردم؟ یعنی مدال افتخار وفاداری را به من
میدهی؟ حضرت فرمود: «نعم و انت امامی فی الجنه فاقرأ رسول الله عنی السلام و
اعلمه انّی فی الاثر»: آری تو در بهشت پیش روی من هستی، سلام مرا به پیامبر برسان
و به او بگو من در پی تو میآیم.»(۶) آنگاه فداکارانه جنگید و به فوز
عظیم شهادت نائل آمد.
۴ـ
مسلم بن عوسجه
بزرگمرد
شجاع و عابد کربلایی که در نهضت کوفه و همکاری با مسلم بن عقیل، نماینده
سیدالشهداء سنگ تمام گذاشت. او پس از شکست نهضت کوفه، خود را به کربلا و به امام
حسین«ع» رساند و عاشقانه فدایی امام بود. در آخرین لحظات عمر سراسر افتخارش حبیب
بن مظاهر دوست قدیمیاش بر بالینش آمد و گفت اگر نبود که میدانم در پی تو خواهم
آمد، دوست داشتم که تمام وصایای تو را بشنوم و اجرا کنم. او گفت: «فانی اوصیک بهذا
و اشاره بیده الی الحسین فقاتل دونه حتی تموت»: من به تو سفارش این را میکنم (و
با دستش به حسین اشاره کرد) جانت را در دفاع او بگذار. حبیب هم گفت حتماً و به روی
چشم.(۷)
۵ـ
زهیربن قین
زهیر
از چهرههای برجسته عاشورایی است. او در روز عاشورا فرماندهی جناح راست سپاه امام
را برعهده داشت. او در بین راه به سیدالشهداء پیوست و قبل از آن از هواداران عثمان
بود. نشانهاش این است که در حکومت مولی علی«ع» نامی از او و همراهیش نیست. در بین
راه حضرت او را خواست و همین یک دیدار، او را متحول کرد و تا بهشت برد.
شب
عاشورا که سیدالشهداء به یارانش اجازه داد که کربلا را ترک کنند، او وفاداری و عشق
خویش به امام زمانش را چنین به نمایش گذارد «والله لودون انی قتلت ثم نشرت ثم قتلت
حتی اقتل کذا الف قتله و ان الله یدفع بذلک القتل عن نفسک و عن انفس هولاء الفتیه
من اهل بیتک»: به خدا سوگند دوست دارم که کشته شوم، آن گاه دوباره زنده گردم و باز
کشته شوم و تا هزار بار کشته شدنم تکرار شود و خداوند با این کشته شدنم از تو و از
این جوانان خاندانت کشته شدن را برطرف کند.»(۸)
در
زیارت ناحیه مقدسه آمده است: «السَّلَامُ عَلَى زُهَيْرِ بْنِ الْقَيْنِ
الْبَجَلِيِّ الْقَائِلِ لِلْحُسَيْنِ ع وَ قَدْ أَذِنَ لَهُ فِي الِانْصِرَافِ لَا
وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ ذَلِكَ أَبَداً أَ أَتْرُكُ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص أَسِيراً
فِي يَدِ الْأَعْدَاءِ وَ أَنْجُو أَنَا لَا أَرَانِي اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ »:
سلام بر زهیر بن قین بجلی که وقتی حسین«ع» به او اجازه داد که برو، گفت به خدا
سوگند چنین چیزی هرگز اتفاق نمیافتد که پسر پیامبر خدا را در دست دشمنان رها کنم
و خودم را نجات دهم. خدا چنان روزی را نیاورد.(۹)
۶ـ
سعید بن عبدالله حنفی
او
از چهرههای سرشناس نهضت عاشورا و از دعوتکنندگان سیدالشهداء به کوفه بود. به
هنگام ورود جناب مسلم بن عقیل به کوفه، مردم را برای بیعت با حضرت مسلم بسیج کرد.
او نیز همانند زهیر در شب عاشورا حماسه سرود و به هنگام اجازه سیدالشهداء برای
انصراف چنین گفت: « وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أنِّی أقْتَلُ ثُمَّ أحْیا ثمَّ أحْرَقُ
ثُمَّ أذْرَ یفْعَلُ ذَلِک بِی سَبْعِینَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُک حَتَّی ألْقَی حِمَامِی
دُونَک…»: اگر میدانستم که کشته میشوم و بار دیگر زنده میشوم و زنده زنده
سوزانده و تکه تکه میشوم و هفتاد بار با من چنین میکنند، باز از تو جدا نمیشدم
تا در راه تو بمیرم.»(۱۰) و (۱۱)
اینها
تنها نمونهای از نمونههای بسیار ابراز عشق به سیدالشهداء از سوی یاران ابیعبدالله«ع»
بود. واضح است آوردن تمام آنها از عهده یک مقاله بیرون و خود کتابی مستقل است.
روابط
مکتبی
ابراز
عشق با این ادبیات، گویای آن است که شیعه روابطش براساس مکتب است. اصلی که قرآن
کریم بر آن تأکید ویژه دارد و میگوید تمام محبتهای خود را تحتالشعاع محبت
خداوند قرار دهید. پدر و مادر را دوست داشته باشید. در کنار دعوت به توحید، سفارش
به احسان والدین است، اما در دو راهی خدا و محبت والدین، باید خدا را برگزید. «وإِنْ جاهَداكَ عَلى
أَنْ تُشْرِكَ بی ما لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا
مَعْرُوفاً»: (۱۲) اگر پدر و مادر کوشیدند تو را وادار سازند تا چیزی
را شریک گیری که هرگز نمیدانی چیست، از آنها اطاعت مکن، اما در دنیا با آنها به
خوشی رفتار کن.»
« یا
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاء
إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْکُفْرَ عَلَی الإِیمَانِ…»:(۱۳) ای کسانی که
ایمان آوردهاید اگر پدران و برادرانتان کفر را از ایمان دوستتر دارند، آنها را
دوست مگیرید… .»
و
در آیهای دیگر سخن این است که نباید هیچ چیز و هیچ محبتی را با خدا عوض کنید: « قلْ
إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ
وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَه تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها
أَحَبَّ إِلَیْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ
حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ»:(۱۴)
بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خاندانتان و اموالی را که گرد آوردهاید
و تجارتی که از کسادی آن میترسید و خانههایی که مایه خشنودی شماست، نزد شما از
خدا و رسول و از جهاد در راه او محبوبتر است، پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را
به اجرا درآورد و خدا مردم نافرمان را هدایت نخواهد کرد.
« بِأَبِي
أَنْتُمْ وَ أُمِّي… » گویای این باور است که در روابط مکتبی برترین محبتها
تقدیم امامان نور است که چراغ راهمان هستند و زهی افتخار!!
پاورقیها
۱ـ
علل الشرایع، ص ۱۴۰، حدیث ۳.
۲ـ
دانشنامه امام حسین، ج ۷، ص ۸۰.
۳ـ
المناقب، ج ۴، ص ۱۰۸، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۱.
۴ـ
الملهوف، ص ۱۶۳، بحارالانوار، ۴۵، ص ۲۲.
۵ـ
تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۳۴، الکامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۵۶۵.
۶ـ
الملهوف، ص ۱۶۲، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۲.
۷ـ
الملهوف، ص ۱۶۱، البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۱۸۲.
۸ـ
تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۱۸، الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج ۲، ص ۵۵۹.
۹ـ
دانشنامه امام حسین، ج ۶، ص ۲۹.
۱۰ـ
تاریخ طبری، ج ۵/۴۱۸، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۵۵۹.
۱۱ـ
در این فصل از کتاب دانشنامه امام حسین«ع» بهره گرفتم.
۱۲ـ
لقمان، ۱۵.
۱۳ـ
توبه، ۲۲.
۱۴ـ
توبه، ۲۴.
سوتیترها:
1.
در
روایتی از نبیاکرم«ص» رسیده است: بندهای مؤمن نخواهد بود مگر آن گاه که مرا از خود
دوستتر بدارد و خاندان مرا از خاندان خود و خانواده مرا از خانواده خود و جان مرا
از جان خود.
2.
یاران
فداکار سالار شهیدان تجلی این ابراز عشق بودند و اسوه و در این عرصه آموختند باید ابراز
عشق به امام را در عمل به نمایش بگذارند. همه ابعاد «عاشورا» عبرتآموز و الهامبخش
است، از جمله ویژگیهای یاران شهید سالار شهیدان.