نگاهی به تاریخ سینمای ایران ـ قسمت ۱۴
دکتر عبدالحمید انصاری
در دو شماره گذشته تعدادی از فیلمهای سال ۱۳۶۵ معرفی و تحلیل گردید. از آنجا که سال مذکور یکی از پرکارترین سالها در زمینه ساخت فیلمهای سینمایی بود، در این قسمت نیز به تشریح تعداد باقیمانده آن سال میپردازیم:
الف) ژانر اجتماعی، خانوادگی، اعتیاد، کودک و نوجوان
۳۲ـ بیبی چلچله؛ کارگردان: کیومرث پوراحمد، بازیگران: داود رشیدی، سیامک اطلسی، معصومه قلیپور، علیرضا شجاع نوری؛ محصول: بنیاد سینمایی فارابی.
داستان فیلم: ماجرای کودک ۹ سالهای را روایت میکند که به همراه مادرش در خانه ناپدری سکونت دارد. پوراحمد مناسبات اجتماعی، عاطفی یک زندگی معمولی و ملموس را به خوبی به تصویر میکشد. فیلم سرشار از سکانسهای عاطفی و انسانی تأثیرگذار است. گرچه اصل داستان خارجی است ولی اقتباس و بومیسازی فضای آن به نحو قابل قبولی انجام میگیرد. مخاطب با آن همذاتپنداری میکند، هر چند سابقه کاری و نگاه اجتماعی مثبت و سالم پوراحمد قابل احترام است، اما فیلم هنگام اکران با نقدهای تأملبرانگیزی مواجه شد که به نظر میرسد ناشی از انطباق فضای اصلی قصه و بومیسازی آن بوده باشد. این امر نشان میدهد که کارگردان باهوش نباید کوچکترین غفلتی در ساخت اثر خود داشته باشد و نباید تاریکترین زوایای قصه را از نظر دور بدارد و تماشاچی را نباید ساده و فاقد اندیشه تصور کرد.
۳۳ـ هوای تازه؛ کارگردان: تورج منصوری، بازیگران: حسن اکلیلی، ماهگل عماد، رضا جورابچی، سرور رجایی، فاطمه شفیعی، محصول: بنیاد مستضعفان.
قصه فیلم به زندگی آپارتمانی، گرفتاریهای کاری زوج شاغل و تنهایی فرزندان این قبیل خانوادههای شهری و درگیر کردن پدر یا مادربزرگ برای کمک به حل مسئله میپردازد، حواشی کار تا حدودی قابل حدس است. فیلم کمخرجی با بازیگران غیرحرفهای و ناآشنا که طبعاً میزان تأثیرگذاریاش نیز به همان اندازه خواهد بود.
۳۴ـ روزهای انتظار؛ کارگردان: اصغر هاشمی، بازیگران: مجید مظفری، مرحوم فیروز بهجت محمدی، اصغر همت، محمد مطیع، فرشته صدر عرفانی، گوهر خیراندیش، ایرج طهماسب، ملیحه نظری، محصول: بنیاد مستضعفان.
داستان فیلم به مناسبات و روابط روستاییان چادرنشین و ایلی میپردازد. کارگردان به خوبی توانسته است مشکلات و جذابیتهای زندگی کشاورزی، دامی تولیدگر را به نمایش بگذارد. فیلم پر از بازیگرانی است که هر چند فعلاً شناختهشده هستند، ولی در آن زمان به جز چند نفرشان معروف نبودند. برخی از آنان علیرغم عمر کوتاه خود، بازیگران بسیار توانمندی شدند. ایفای نقش «طغای» در سربداران توسط مرحوم فیروز بهجت محمدی ماندگار و غیرقابل تکرار است. بازیگری محمد مطیع در نقش وزیر اعظم در سریال سلطان و شبان، ساخته داریوش فرهنگ نیز ماندنی است. فیلمبرداری فیلم توسط محمود کلاری و موسیقی متن به وسیله فرهاد فخرالدینی ساخته شده است که بیانگر فاخر بودن است.
۳۵ـ بگذار زندگی کنم؛ کارگردان: شاپور قریب، بازیگران: مهدی هاشمی، افسانه بایگان، فخری خوروش، مرحومه مهین شهابی، محبوبه بیات.
دخالتهای تیمور و اطرافیان موجب متلاشی شدن زندگی زن و شوهر جوان و فشار مشکلات نگهداری دو فرزند خردسال خمیرمایه داستان فیلم قرار گرفته است. ساختن این قبیل فیلمها شبیه کاربرد «شمشیر دموکلس» است که اگر ظرافت کافی به کار نرود، ممکن است برضد نیت سازندگان و دستاندرکاران فیلم عمل کند. مرز دقیق و ظریف دخالت و همکاری باید روشن شود تا از آسیبهای ناشی از خلط موضوع پیشگیری به عمل آید. کارگردانان تازهکار به سختی میتوانند مرز خطرناک مثبت و منفی اینگونه داستانها را حفاظت کنند.
۳۶ـ کلید؛ کارگردان: ابراهیم فروزش، فیلمنامه: عباس کیارستمی، بازیگران: امیر محمدپور، مهناز انصاریان، فاطمه آساره.
قصه این فیلم نیز برپایه زندگی شهری طبقه متوسط و مشکلات آنان به ویژه با پدیدهای به نام آپارتماننشینی بنا شده است. فیلمنامه به خودی خود به لحاظ اینکه معضل زندگی قشر وسیعی از مردم معمولی را به تصویر میکشد، قابل قبول است و از آنجا که به ظرائف دلنشین مناسبات انسانی میپردازد، تماشاگر را با خود همراه میسازد، اما عیب عمده نگاه اینچنینی خنثی بودن قصه است که بیشتر به عکسبرداری بیطرفانه مشغول است تا هدایت و تربیت ولو کمرنگ، البته در آن سالها امکان نمایش سیاهگونه زندگی اجتماعی مانند امروز فراهم نبود، اما صاحبنظران زیادی آخر خط را که هماکنون شاهد آن هستیم تذکر میدادند.
لازم به یادآوری است که ابراهیم فروزش سالهای طولانی است که عمدتاً در حوزه کودک و نوجوان مشغول فیلمسازی است. باید یادآوری نمود که این قبیل فیلمها هر چند میتوانست بهتر و تأثیرگذارتر ساخته شوند، ولی به همین میزان هم قابل قبولاند. با تذکر این نکته که بخش خصوصی هیچگاه پیشقدم ساخت آنها نبوده و نظیر این اثر که کانون پرورش فکری هزینه ساخت آن را پرداخته است. سایر آثار مشابه نیز توسط بخشهای دولتی و عمومی عرضه شدهاند.
۳۷ـ مأموریت؛ کارگردان: حسین زندباف، بازیگران: اکبر عبدی، مرحومه مهین شهابی، مرتضی احمدی، سرور نجاتاللهی و مرتضی ضرابی.
داستان تکراری شباهتهای دو نفر انسان متفاوت که موجب بروز مشکلات ناخواستهای برای برطرف مثبت میشود با تعلیقهای عامهپسند که پیگیری داستان را جذاب میسازد. فیلم یک اثر معمولی است که صرفاً برای سرگرمی تماشاگر ساخته شده است. در داستانهای فرعی فیلم گریزی به باندهای مواد مخدر و مسئله خواستگاری هم گنجانده شده است تا کششهای عامیانه آن حفظ شود.
۳۸ـ خانه ابری؛ کارگردان: اکبر خواجوئی، بازیگران: هوشنگ توکلی، ثریا قاسمی، مهسا کرامتی، سیروس گرجستانی و مرحومه حمیده خیرآبادی (نادره).
اعتیاد مرد خانواده، غیبت ۴ ساله او از منزل و فداکاری مادرانه زن خانه برای اداره و سرپرستی سه فرزند دختر و پسر، خمیرمایه داستان فیلم است. نمایش صحنههای عاطفی تلاش و همت زن برای اداره یک زندگی سالم ستودنی است و به موازات آن بیغیرتی و بیتفاوتی مرد معتاد فضای متضاد دلنشینی برای جذب مخاطب عادی فراهم آورده است.
۳۹ـ شبح کژدم؛ کارگردان: کیانوش عیاری، بازیگران: جهانگیر الماسی، فرزانه کابلی، کاظم افرندنیا، ناصر آقایی و مرحوم نعمتالله گرجی.
ماجرای جوان علاقمند به سینما و فیلمسازی که به علت عدم موفقیت وسوسه میشود فیملنامه خود را در عالم واقع عملیاتی کند. فیلمنامهای که براساس سرقت از جواهرفروشی و ماجراهای پس از آن نوشته شده است. فیلم مانند همه آثار کیانوش عیاری معیارهای سینمایی قابل قبولی دارد، هر چند متعلق به سینمای بیطرف و سرگردان میان حق و باطل است. اگر کیانوش عیاری نگاه متعهدانهتر و دورنگرانهتری به اجتماع خود داشت، موفقیت بسیار بیشتری کسب مینمود.
۴۰ـ تیغ و ابریشم؛ کارگردان: مسعود کیمیایی، بازیگران: جمشید آریا (هاشمپور)، مجید مظفری، فرامرز صدیقی، فریماه فرجامی، محمدصالح علاء، سیروس گرجستانی.
مانند سایر آثار کیمیایی، جذابیتهای داستانی و عامهپسند که تکیه بر عواطف طبقه متوسط و فرودست جامعه دارد، با چاشنی صحنههای اکشن و تخلیهگر روحی طبقه جوان دستمایه فیلم سرگرمکننده تیغ و ابریشم است. پایه اساسی قصه فیلمهای کیمیایی، انتقام، هنجارشکنی، خیانت و لوطیگری رفیقانه و گاهی بزرگوارانه است، البته این اجزاء در فیلمهای غربی نیز پایه خلق آثار فراوان و معروفی بوده است، هر چند کیمیایی مدعی است که فیلمهای متفاوتی ساخته است، اما بسیاری از صاحبنظران معتقدند ایشان از سال ۴۸ـ۴۷ مشغول تکرار فیلم «قیصر» است.
۴۱ـ قصه زندگی؛ کارگردان: خسرو شجاعی، بازیگران: مرحوم هادی اسلامی، منیژه گلچین، داود موثقی، روحانگیز مهتدی و مهری ودادیان.
داستان زندگی دو خانواده معمولی اجارهنشین را روایت میکند که درگیر مسائل روزمره طبقه متوسط و پایین هستند. با آغاز جنگ تحمیلی، فرزندان این خانواده داوطلبانه در جبههها حضور یافته و با رشادت خود، رزمندگان را یاری میرسانند.
۴۲ـ خانه دوست کجاست؟ کارگردان: عباس کیارستمی، بازیگران: بابک احمدپور، احمد احمدپور، محصول: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
پسربچه دانشآموزی پس از آمدن به روستای خود هنگام شب متوجه میشود که به اشتباه دفترچه دوست همکلاسیاش را با خود آورده است. از آنجا که دانشآموزان میبایست مشق شب خود را در دفترچه خود انجام دهند، پسربچه تصمیم میگیرد دفترچه دوستش را به منزل او که در روستای دیگر واقع است برساند. با اینکه این کار در شب دشوار است، اما پسربچه با جوانمردی کودکانه این کار را انجام میدهد.
عباس کیارستمی کار خود را با ساخت چنین فیلمهایی آغاز کرد، اما به تدریج به سمت خلق آثار غربپسند و جشنوارهای روی آورد و بعضاً فیلمهایی ساخت که نگاه غالبشان سیاهنمایی، مذهبستیزی و تحقیر فرهنگ بومی اسلامی است. جشنوارههای غربی به عنوان بخشی از لشکر استعمار برای تصرف جهان برنامههای گستردهای را اجرا میکنند. آنان با دادن جوایز رنگارنگ به فیلمسازانی که خواسته یا ناخواسته منویات آنان را پی میگیرند، مشغول هدایت فیلمسازان به سمت اهداف خود البته با نام فرهنگ مستقل و روشنفکرانه هستند. فیملسازان وطندوست باید هوشیار باشند که این روشها قریب به دویست سال است که با نام زیبای مدرنیته در کشورهای اسلامی در حال اجراست و در این مدت فقط ظاهر و پوسته آن عوض شده است.
۴۳ـ دبیرستان؛ کارگردان: ایرج صادقی، بازیگران: بیژن امکانیان، آزیتا لاچینی، افسانه بایگان، سعید میرباقری.
دبیر دبیرستان که خود معتاد بوده و پس از ترک اعتیاد به کار خود بازگشته در برخورد با یکی از دانشآموزان متوجه اعتیاد وی به هروئین میشود. کنجکاویهای بعدی وی معلوم میکند که دانشآموز معتاد دارای خانوادهای از همپاشیده و بعضاً معتاد و خلافکار است، گرچه پدر و خواهر دانشآموز در آتشسوزی از بین میروند، ولی معلم موفق به نجات دانشآموز از گرداب مواد مخدر میشود.
۴۴ـ اجارهنشینها؛ کارگردان: داریوش مهرجویی، بازیگران: اکبر عبدی، عزتالله انتظامی، فردوس کاویانی، ایرج راد، رضا رویگری، مرحومه حمیده خیرآبادی (نادره)، سیاوش طهمورث.
ماجرای همسایگی چهار خانواده ضعیف و فرودست مستأجر در حاشیه شهر دستمایۀ مهرجویی برای ساخت این فیلم شده و رفتارهای خاکستری، فراز و فرود زندگی مردم معمولی کوچه و بازار و تلخ و شیرین مناسبات و روزمرگی آنان موجب شده است که بیننده معمولی با فیلم و قصه همذاتپنداری قابل قبولی داشته باشد. صداقت در رفتار و گفتار و قدرت بازیگری بالای هنرپیشگان، ماجراها را باورپذیر و دلچسب نموده و استقبال تماشاچیان را باعث شده است.
همان نقدی که بسیاری از تحلیلگران به امثال کیمیایی و عیاری دارند، عیناً به مهرجویی هم وارد است. کاش ظرفیت این قبیل فیلمها در خدمت فرهنگسازی، تربیت و اعتلای اخلاق عمومی به کار گرفته میشد و از عکسبرداری صرف و ژستهای بیطرفانه (که بعضاً هم واقعیت ندارد) فاصله میگرفت.
سوتیتر:
۱٫
پایه اساسی قصه فیلمهای کیمیایی، انتقام، هنجارشکنی، خیانت و لوطیگری رفیقانه و گاهی بزرگوارانه است، البته این اجزاء در فیلمهای غربی نیز پایه خلق آثار فراوان و معروفی بوده است، هر چند کیمیایی مدعی است که فیلمهای متفاوتی ساخته است، اما بسیاری از صاحبنظران معتقدند ایشان از سال ۴۸ـ۴۷ مشغول تکرار فیلم «قیصر» است