حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی رهبر
اعتدال خط میانه افراط و تفریط است که از آن به قصد و اقتصاد نیز تعبیر میشود. خداوند امت اسلام را امت وسط نامیده «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا»، یعنی رهروان صراط مستقیم. علی«ع» میفرماید: «الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ، وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّهُ» انحراف به راست یا چپ گمراهی است. راه مستقیم، جاده حق است.
اگر از نقطهنظر فلسفی بنگریم، نه تنها کمال انسان در صراط مستقیم و میزان و اعتدال میسر است، بلکه آفرینش عالم براساس میزان و عدل است: « بِالْعَدلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَْرْض» آسمان و زمین به عدالت پابرجا هستند. آیه ۷ سوره کریمه الرحمن: «وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَان» از وجود نظم و تراز عدل در علم کیهان و افلاک سخن میگوید. هزاران ثابت و سیار در پهنای بیانتهای این عالم از خورشید و ماه و کره خاک گرفته تا ستارگان منظومه شمسی و کهکشانها و سحابیها با نظم دقیق و محاسبه حکیمانه در گردونه خلقت و فراز و فرود این نظام مشمول قانون عدل و میزاناند که نمونه کوچکی از آن را در گردش کره زمین به دور خود و به دور خورشید ـ وضعی و انتقالی ـ و گردش ماه به دور زمین و پدیدار شدن روز و شب و ماه و سال (شمسی و قمری) و تغییر فصول و آب و هوا میبینیم که به امروز و دیروز منحصر نیست و هزاران سال است از این میزان حاکم تخلف نکردهاند و آیه کریمه بدان اشاره دارد.
همچنین نظم و اعتدال از درون ذرات اتمی نیز میدرخشد و دانش امروز از این ذره بیانتها پردهبرداری کرده که عقل و خرد آدمیان را به حیرت و شیفتگی در برابر آفریدگار جهان وا میدارد. به گیاهان و جانداران مینگریم، میلیاردها میلیارد موجود مرئی و نامرئی با حیات نباتی و حیات حیوانی در این بحر بیانتها شناورند و در حیات ویژه هریک و رشد پویایی آنها آیات آفرینش و نظم و حساب موج میزند و از قطره دریاها گرفته تا گستره خاک با زبان حال و قال، گواه حکمت و صنع آفریدگارند و همه به یک زبان میگویند: « وَحدَهُ لا اِلهَ اِلاّ هُو».
به قول حکیم نظامی:
بلی با فکر هر دانندهای هست
که با گردنده گردانندهای هست
در اینجا موضوع اصلی بحث انسان است و ضرورت حاکمیت عدل و نظم بر زندگی او از جنبه فردی و اجتماعی. انسان اعجوبه عالم هستی و زبده آفرینش در کره خاک است و در وجود او جهانی بزرگ نهفته است.
این سخن امیرمؤمنان است:
اتزعم انک جرم صغیر؟
و فیک انطوی العالم الا کبر
آیا پنداری که پدیده کوچکی هستی؟
در حالی که جهان بزرگ در درون توست
اسرار پیچیده آفرینش انسان تا بدانجاست که برخی از دانشمندان عنوان «موجود ناشناخته» را به او دادهاند. در فرهنگ اسلامی معرفه النفس جایگاه ویژهای دارد تا آنجا که خودشناسی را کلید خداشناسی خواندهاند. برقراری عدل و میزان در وجود انسان به شناخت ابعاد مادی و معنوی عقلی و عاطفی، فردی و اجتماعی و گرایشها و کنشهای گوناگون او بستگی دارد. نخست باید این ابعاد شناخته شوند و آنگاه تعادل و توازن میان آنها برقرار گردد. این ویژگی انسان است که برقراری تعادل و توازن به اختیار و انتخاب اوست و خود باید آن را مدیریت کند و عقل و شرع اصول آن را به آدمیان بیاموزد و تخلف از آن پیامدی جز فساد و ویرانی ندارد.
حکمت عملی و سبک زندگی
فلاسفه و علمای اخلاق برای حکمت دو شاخه قائلاند: حکمت نظری و حکمت عملی. حکمت نظری عبارت است از معرفت موجودات آن گونه که هستند. در حکمت نظری بحث از وجود و ماهیت و وجوب و امکان و ویژگیهایی است که آنها را از یکدیگر ممتاز میسازد. منابع حکمی و فلسفی عهدهدار بیان این مباحث هستند که در اینجا موضوع سخن ما نیستند. حکمت عملی، دانشی است که در باره رفتار انسان از جنبه فردی و اجتماعی بحث میکند. در حکمت عملی از جنبههای حیاتی انسان سخن به میان میآید و شامل:
الف) علم اخلاق و تهذیب نفس
ب) تدبیر منزل و روابط خانوادگی
ج) سیاست مدرن و مدیریت کشور و جامعه است
علمای اخلاق اصول اخلاق را در چهار عنوان به بحث میگذارند: حکمت، عفت، شجاعت و عدالت.
مبنای این تقسیم آن است که آنها برای انسان سه قوه و نیرو قائل شدهاند. این سه قوه عبارتند از: فاهمه، شهویه و غضبیه. قوه فاهمه نیروی تفکر و اندیشیدن است. قوه شهویه، مبدأ شهوات و امیال نفسانی و قوه غضبیه، عامل دفاعی انسان در برابر دشمن هستند.آنان این سه قوه را منشأ همه فعالیتهای مادی و معنوی و جسمانی میدانند و برای هریک از این قوا حد میانه و اعتدالی قائلاند. اعتدال قوه فکریه را «حکمت»، اعتدال قوه شهویه را «عفت» و اعتدال قوه غضبیه را «شجاعت» مینامند. بدین ترتیب مباحث اخلاقی را در «حکمت، عفت، شجاعت و عدالت» خلاصه میکنند که عدالت حاکم بر سایر قواست و اگر عدالت نباشد هیچ یک از اصول اخلاق تحقق نمیپذیرد، بنابراین مدیریت خشم و شهوت در سایه عدل اخلاقی میسر است و عدل اخلاقی در سایه عقلانیت و ایمان قابل دسترسی است و جوهر دین همین است.
امیرمؤمنان علی«ع» میفرماید:« قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ اَلْعَدْلَ فَکَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْیُ اَلْهَوَى عَنْ نَفْسِه»: مؤمن خود را به عدل ملزم ساخته و نخستین مرحله عدل او مبارزه با هوای نفس است» و نیز میفرماید: « قَاتِلْ هَوَاکَ بِعَقْلِک: با عقل خویش با هوای نفس نبرد کن.»
عدل اخلاقی زیربنای عدالت اجتماعی است، زیرا افراد سنگ زیرین اجتماعاند و اگر از نظم اخلاقی و رفتار درستی برخوردار نباشند، سر به طغیان و تجاوز برمیدارند و نظم جامعه را برهم میزنند.
البته جامعه نیز بر افراد تأثیرگذار است و سالمسازی فضای جامعه از طریق امر به معروف و نهی از منکر وظیفه مسلملنان و دولت اسلامی است؛ بنابراین برای ساختن جامعه برین، نخست باید به تربیت اخلاقی و انضباط فردی پرداخت تا جامعه صالحی پدید آید. باید حریم عمومی را سالم ساخت تا به سلامت افراد صدمه وارد نشود. از این رو پیامبر گرامی اسلام میفرمایند: « بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاخلاق: برانگیخته شدم تا مکارم اخلاقی را تکمیل کنم.» یعنی با الگویی که مکتب وحی ارائه میکند انسان بسازم.
همان گونه که شخص نبی اکرم«ص» اسوه فضائل اخلاقی است و خداوند آن حضرت را به خلق عظم ستوده است: « إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیم» و او را اسوه فضائل انسانی دانسته و فرموده است: « لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَهٌ حَسَنَه» این است که سبک زندگی و سیره پیامبر اکرم«ص» در کلیه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و خانوادگی و مسائل عبادی، تربیتی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و روابط اجتماعی برای یک مسلمان الگو و سرمشق است و سنت و سیره نبوی در انتخاب سبک زندگی میبایست معیار عمل باشد. این وظیفه نخبگان فرهنگی و مربیان و معلمان و پیشوایان دینی است که این موارد را با استناد به سنت و سیره نبوی برای نسلها بیان کنند و کلاسهای درس و مجالس وعظ و خطبهها و منبرها و مقالات را با ذکر این موارد و مستندات قرآنی و روایی و سیره صالحین و ائمه طاهرین غنی سازند. رسانههای همگانی باید به مخاطبین آموزش دهند و بر اساس آن فیلم و هنر و نمایش و ادبیات را به خدمت گیرند. این یک ضرورت برای امت اسلام است و هر چند دیر هنگام است، لکن باید به جبران مافات و تدارک فرصتهای از دست رفته بپردازند.
باید توجه داشت که روش عقلانی و توجیهی در آموزش بهتر جواب میدهد و تربیت دینی براساس توجیه و عقلانیت، انسانها را هدایت میکند: «قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی» و تبشیر بر انذار مقدم است. در مواردی که فساد در یک جامعه ریشه دوانده و فرهنگ عمومی پذیرای توجیه و تبشیر نیست، انذار و هشدار تنها عامل تحول فرهنگی است، همان گونه که پیامبر اکرم«ص» در جامعه جاهلی نخستین مأمور به انذار میشوند تا جامعه خفته را بیدار کنند: « یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنذِر».
اعتدال در اخلاق و اعتقاد و عمل
یکی از پایههای عدالت اجتماعی و عرصههای اعتدال، اخلاق و سجایای انسانی است. اعتدال اخلاقی به عقل و حکمت متکی است. اگر عقل و خرد بر انسان حاکم باشد، از افراط و تفریط فاصله میگیرد.
علی«ع» فرمود: « لا تَرَی الجاهِلَ اِلّا مُفرِطاً اَو مُفَرِّطاً»(۱) جاهل یا افراطگراست یا تفریطکننده، تندروست یا کندرو، یعنی تعادل ندارد. افراط و تفریط حتی در ایمان و ولایت و اعمال شریعت مذموم است.
امیرالمؤمنین«ع» میفرماید: «دو صنف در ارتباط با من در هلاکت و ضلالت افتند. یکی آنکه مرا دوست دارد و افراطکاری در دوستی او را از مسیرحق خارج میسازد و دیگری آنکه از سر دشمنی با من از حق منحرف میشود.»(۲)
حضرت همچنین میفرمایند که افراط فاسدکننده قلب است « و کُلُّ إفراطٍ لَهُ مُفسِدٌ ». رعایت اعتدال در دنیا و آخرت موضوعی است که قرآن و روایات و سیره مبارکه معصومین«ع» ما را بدان فراخواندهاند. قرآن کریم، پیامبر اکرم«ص» را به رعایت اعتدال در انفاق فراخوانده و از افراط و تفریط برحذر میدارد: « وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلَى عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا»(۳) دست خود را بر گردنت زنجیر مکن و از گشادهدستی بپرهیز که به حسرت و پشیمانی خواهی نشست.
با همین مضمون در آیه دیگر است: «حق خویشاوندان و بیچارگان و در سفر ماندگان را بده، اما ولخرجی مکن که این یک عمل شیطانی است». البته این دستورات تنها برای پیامبر نیست، بلکه الگوی امت نیز هست.
امیرالمؤمنین«ع» در بصره به عیادت یکی از یاران خود به نام «علاء بن زیاد حارثی» رفت. خانه بزرگ و مجلل او را دید و فرمود: «با این خانه چه میخواهی بکنی در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری؟ اگر بخواهی میتوانی به وسیله آن آخرتت را تأمین کنی. از مهمان پذیرایی کن. صله رحم نما و حقوق واجب را بپرداز. در این صورت با این خانه به آخرت میرسی»
علاء بن زیاد عرض کرد: «از رفتار برادرم «عاصم» شکایت دارم.» حضرت پرسیدند: «چرا؟» پاسخ داد: «عبایی پوشیده و از دنیا کناره گرفته است.»حضرت فرمود: «او را حاضر کنید.» عاصم آمد. حضرت فرمود: «تو با خود دشمنی میکنی و شیطان تو را فریفته است. چرا به خانواده و فرزندانت رحم نمیکنی؟ خداوند طیبات را برایت حلال کرده، اما تو آن را حرام میکنی؟ تو در برابر خدا کوچکتر از آنی.» عاصم گفت: «شما را میبینم که با این لباس خشن و غذای ناگوار به سر میبرید.» فرمود: «وای بر تو! من مانند تو نیستم. خدای متعال بر پیشوایان عدل واجب شمرده که زندگی خود را با ضعفای مردم همسان سازند تا فقر و تهیدستی، آنان را به عصیان نکشاند: «فَرَضَ عَلَى أَئِمَّهِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه»(۴) متأسفانه امروزه رجال حکومتها به عکس آنچه حضرت فرموده عمل میکنند، بدین معنا که رفاه و رنج را میان خود و مردم تقسیم میکنند، رفاه برای خود و رنج برای دیگران.
حفظ تعادل جسم و روح، دنیا و آخرت، گرایشهای نفسانی و عقلانی، مادی و معنوی، عبادت و ریاضت، رفاه و رنج، عامل قوام زندگی انسان است که مدیریت آن را شرع مقدس رهنمود داده است و تخلف از آن نظام زندگی را بحرانی میکند. این بحران را در زندگی بسیاری از جوامع میبینیم. بیعدالتی و شکاف فقر و غنا و تبعات ناشی از آن افزون بر اینکه با روح شریعت سازگاری ندارد و در برابر خدا حساب و کتاب و پاسخگویی دارد، در جامعه منشأ عقدهآفرینی است که سر از جنایات گوناگون بیرون میآورد.
متأسفانه دامن زدن به تجملگرایی و اسراف و تبذیر از یک سو و فقر و فلاکت از سوی دیگر در متن جامعه فراوان است و تبلیغات تجاری از رسانهها برای کسب درآمد، سبک زندگی را تغییر و فاصله طبقاتی را افزایش داده است.
اقتصاد در عبادت
اقتصاد در عبادت عنوان بابی است از اصول کافی مشتمل بر روایاتی از پیامبر«ص» و ائمه معصومین«ع» که به رعایت اعتدال در آداب شرعی توصیه میکند. پیام این توصیهها این است که بندگی باید از روی اشتیاق و نشاط و به دور از ملال و دلزدگی باشد، چه ظرفیت افراد متفاوت است و حد نصاب عبادت باید متناسب با این ظرفیتها باشد که اگر جز این شد نتیجه معکوس خواهد شد. به برخی از روایات در این زمینه اشاره میشود:
علی ابی جعفر«ع»: قال رسولالله«ص» هذا الدین لمتین فاوغلو فیه برفق و لا تکرهوا عباده الله الی عبدالله فتکونوا کالراکب المنبت الذی لا سفرا قطع و لا ظهراً ابقی».(۵)
دین اسلام استوار و متین است، پس با متانت و مدارا وارد آن شوید و بندگی خدا را در نظر بندگان خدا منفور نسازید و مانند سوارهای نباشید که در راه مانده، نه مرکب سواری دارد و نه طی مسیر کرده است.
امام صادق«ع» میفرماید: « لا تُکَرِّهوا إلى أنفُسِکُمُ العِبادَه(۶) بندگی خدا را در نظر خود منفور نسازید.»
امام صادق«ع» میفرماید: «هر گاه خداوند بندهای را دوست دارد، اگر اعمال کم هم انجام دهد، پاداش زیاد دهد و این برای خدا دشوار نیست که کار کم را پاداش زیاد دهد.»(۷) و نیز امام صادق«ع» میفرماید: «من جوان بودم و در عبادت جد و جهد بسیار داشتم، پدرم فرمود: پسرم! خیلی جد و جهد میکنی. خدای بزرگ هرگاه بندهای را دوست بدارد به عمل کمتر از او راضی است».
عبادت و بندگی اگر توأم با تقوا و پرهیز از گناه باشد مانند دارویی است که با آن پرهیز باشد و همان گونه که در روایات آمده خدا عمل کم را از پرهیزکاران میپذیرد و گناه عمل صالح را فاسد میکند.
اعتدال و اقتصاد در عبادت این است که انسان گناه نکند و تکالیف شرعی را انجام دهد و البته اگر ظرفیت و توان مستحبات را دارد شایسته است که بندگی را به کمال رساند همان گونه که اولیاء خدا در نماز و دعا و عبودیت و جد و جهد به اوج کمال رسیدند. به علاوه، آن بزرگواران در خدمت به بندگان خدا و عدل و احسان و ایثار و اخلاق فاضله که از مصادیق بندگی است به اوج رسیده بودند که برای رهروانشان باید الگو باشد. پرهیز از گناه نیز از مصادیق بندگی است. امیرالمؤمنین«ع» فرمود: « أفضَلُ العِبادَهِ العَفاف: بهترین عبادت، پاکدامنی است».
نماز، روزه، حج، انفاق، دعا، توسل، زیارت و سایر اعمال عبادی با پرهیزگاری منشأ اثر و موجب پاداش است و گناه اثر این اعمال را خنثی میکند. امام صادق«ع» در روایتی به یکی از یارانش توصیه فرمود: «اُوصِیکَ بِتَقْوَی اللّه ِ وَ الْوَرَعِ وَ الْاِجْتِهادِ وَ اعْلَمْ اَنَّه لا یَنْفَعُ اِجتهادٌ لا وَرَعَ فِیه: تو را به تقوا و پرهیزگاری و جد و جهد در بندگی سفارش میکنم و بدان که بندگی بدون ورع و پرهیز از گناه سودی ندارد.»
ناگفته نماند که انجام واجبات و ترک محرمات کف بندگی است که کمتر از آن گنهکاری است، اما عبادت و بندگی مدارج عالی و والایی دارد که اولیای خاص بدان دسترسی دارند.
عبادات مستحب و نوافل و ادعیه و شبزندهداری و تضرع برای آنان که افق پروازشان تا بینهایت است، مراتب نامحدودی دارد، همان گونه که در زندگی معنوی و مناجاتهای معصومین«ع» اخبار آن را دیدهایم و منابع روایی بیانگر آن است. پیمودن این مدارج و ورود به این افق نامحدود برای انسانها حسب مراتبشان میسر است که همت و توفیق میطلبد و راه آن بسته نیست، بهویژه برای مسئولان و رهبران دینی و مربیان معنوی که اکسیر اعظمی است. همچنین زهد و پارسایی و ریاضت و قناعت نیز میدان گستردهای دارد که از زندگی اولیاء و زاهدان و عارفان خواندهایم و پیمایش آن برای هر کسی میسر نیست، همچنان که تکلیف همگان نیست، همان گونه که امیرالمؤمنین«ع» در گفتوگو با علاءابن زیاد فرمود «خداوند بر ائمه و رهبران عدل واجب نموده زندگی خود را با ضعفای مردم همسان کنند» و حضرتش چنین بود. دیگران نیز باید به تناسب زمان به آن حضرت اقتدا کنند.
اعتدال در معیشت
بدیهی است اگر برای همه مردم توسعه معیشت میسر شود و فقر و مسکنت در جامعه نباشد، استفاده از نعمتهای حلال الهی برای رهبران دینی منعی ندارد، همان گونه که در زندگی ائمه موارد آن را دیدهایم. قرآن کریم میفرماید: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْق: بگو چه کسی زیورهایی را که خدا برای بندگانش آفریده و غذای پاک و پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو اینها از آن کسانی است که در دنیا ایمان آوردهاند و در آخرت نیز بهرهمند خواهند بود.»
خلاصه آنکه اقتصاد در معیشت و عدالت در دخل و خرج و بهرهوری از نعمتهای الهی برای عموم مردم اصل پذیرفته شده در شرع مقدس است که در بحث اقتصاد و معیشت در سبک زندگی اسلامی بدان پرداختهایم. در آیات و روایات ما همان گونه که از اسراف و تبذیر و بیعدالتی منع شده، فقر و نداری هم که یک معضل اجتماعی است نکوهش شده است.
در روایت است که فقر آستانه کفر است «کاد الفقران یکون کفرا»(۸) و نیز فقر سیهرویی دو عالم است « الفَقرُ سَوادُ الوَجهِ فی الدّارَین»(۹) امیرالمؤمنین«ع» از فقر با عنوان مرگ بزرگ نام برده است: « أَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْکْبَرُ»(۱۰) و نیز آن حضرت از فقر به عنوان پدیدهای یاد میکند که عامل آن زیادهخواهی ثروتمندان است. «فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ»(۱۱) فقیری گرسنه نمیماند مگر اینکه حق او را ثروتمندی برده است و نیز فقر را یک عامل بیماری روانی و اجتماعی میداند و میفرماید: «الفقر یخرس الفطن عن حجته و المقیل غریب می وطنه»(۱۲) و نیز به فرزندش محمد بن حنفیه توصیه میکند: « یا بنی انی اخاف علیک الفقر فاستعذ بالله منه فان الفقر منقصه فی الدین مدهشه اللعقل داعیه للمقت: پسرم! از فقر بر تو میترسم. از فقر به خدا پناه ببر، زیرا فقر دین را ناقص و عقل را پریشان میکند و موجب بدبینی مردم به یکدیگر میشود.»(۱۳)
بنابراین امیرالمؤمنین«ع» که خود در مسند حاکمیت به سادهترین وجه زندگی میکرد، فقر را یک بلیه اجتماعی و موجب تباهی عقل و دین و بیاعتمادی میداند که باید با آن مبارزه کرد.
پینوشتها
۱ـ نهجالبلاغه، حکمت، ۷۰.
۲ـ خطبه، ۱۲۷.
۳ـ اسرا، ۲۹.
۴ـ نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۹.
۵ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۸۶.
۶ـ اصول کافی، ج ۲ف ص ۸۶.
۷ـ همان.
۸ـ کافی، ج ۴، ص ۳۰۷.
۹ـ بحار، ج ۳۹، ص ۳۰.
۱۰ـ نهج، قصار، ۱۶۱.
۱۱ـ همان، ۳۲۸.
۱۲ـ همان، ۳.
۱۳ـ همان، ۳۱۹.
سوتیتر:
۱٫
اعتدال خط میانه افراط و تفریط است که از آن به قصد و اقتصاد نیز تعبیر میشود. خداوند امت اسلام را امت وسط نامیده «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا»، یعنی رهروان صراط مستقیم. علی«ع» میفرماید: «الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ، وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّهُ» انحراف به راست یا چپ گمراهی است. راه مستقیم، جاده حق است.
۲٫
بدیهی است اگر برای همه مردم توسعه معیشت میسر شود و فقر و مسکنت در جامعه نباشد، استفاده از نعمتهای حلال الهی برای رهبران دینی منعی ندارد.قرآن کریم میفرماید: «بگو چه کسی زیورهایی را که خدا برای بندگانش آفریده و غذای پاک و پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو اینها از آن کسانی است که در دنیا ایمان آوردهاند و در آخرت نیز بهرهمند خواهند بود.»
۳٫
در روایت است که فقر آستانه کفر است «کاد الفقران یکون کفرا»(۸) و نیز فقر سیهرویی دو عالم است «الفَقرُ سَوادُ الوَجهِ فی الدّارَین» امیرالمؤمنین«ع» از فقر با عنوان مرگ بزرگ نام برده است: « أَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْکْبَرُ» و نیز آن حضرت از فقر به عنوان پدیدهای یاد میکند که عامل آن زیادهخواهی ثروتمندان است.