اسماعیل نساجیزواره
ضرورت بحث
پویایی و بالندگی هر جامعهای مرهون برخورداری مدیران و مسئولان آن از بصیرت و درایت است . در حکومت اسلامی یکی از مهمترین نکات درخور تأمل، انتخاب شایستهترین افراد برای مسئولیتهای جامعه است تا از یک سو اشتباهات و انحرافات به حداقل برسند و از سوی دیگر جامعه در مسیر رشد و موفقیت قرار گیرد.
وقتی جامعه بر اساس آرمانهای دینی شکل میگیرد، اما بر اساس افکار و ایدئولوژیهای مادی و غیرمذهبی اداره میشود، بیتردید در بخش مدیریت آسیبهای جبرانناپذیری میبیند که شناخت آنها امری ضروری است.
«آسیبشناسی اخلاقی» شناخت اشکالاتی است که در حوزه حکومت اسلامی متوجه امور اداری، اجتماعی و سیاسی میشوند. در این نوشتار به اهمّ آنها از منظر حضرت علی بن موسی الرضا«ع» بیان خواهد شد.
ریاستطلبی
از منظر آموزههای وحیانی و روایی وظیفه اصلی هر مسئولی در تشکیلات خود، خدمت به همنوعان است، اما یکی از خطراتی که مدیران هر نظام را همواره تهدید و آنان را از انجام وظایف اصلی خود دور میکند، پدیده شوم «ریاستطلبی» است. انسان ریاستطلب برای دستیابی به پست و مقام و حفظ آن به دروغ، ریا، حقکشی، نفاق و… متوسل میشود و برای تأمین اغراض دنیایی، افراد صالح و دلسوز را از خود میراند و کسانی را به دور خود جمع میکند که ثناگو و مداح او باشند.
چنین مدیری هیچگاه قادر نخواهد بود وظایف خود را بهدرستی انجام دهد؛ زیرا منصب را برای خدمت به دیگران قبول نکرده، بلکه مدیریت را وسیلهای برای ارضای امیال شخصی و نفسانی خود قرار داده است.
مردی نزد امام رضا«ع» از فردی که مقام را وسیله خودخواهیهای خویش قرار داده بود، سخن به میان آورد و عرض کرد که او ریاست را دوست دارد نه خدمت را. حضرت«ع» در کلام حکیمانهای زیان چنین مدیریتی را این گونه گوشزد کردند: «ما ذئبان ضاریان فی غنم قد تفرق دعاءها باضر فی دین المسلم من الرئاسه: اگر دو گرگ درنده را در گله گوسفندی رها کنند و چوپان نباشد، ضرر و زیان آنها کمتر از روحیه ریاستطلبی است.»(۱)
امام مدیر را نگهبان گله و منافع مردم به حساب میآورند و هرگاه این مسئول به جای اینکه چوپانی امانتدار باشد، همچون یک گرگ به منافع و امانتهای مردم حمله کند، بزرگترین فاجعهها را رقم خواهد زد و زمینه انحرافات زیانبار فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی را در جامعه فراهم خواهد کرد.
مقامپرستی آدمی را چنان نابینا میسازد که تمام اصول و ارزشهای انسانی را نادیده میگیرد. قرآن مجید تکلیف علاقمندان به ریاست را این گونه تعیین میکند: «تِلکَ الدّارُ الآخِرَهُ نَجعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدونَ عُلُوًّا فِی الأَرضِ وَلا فَسادًا وَالعاقِبَهُ لِلمُتَّقینَ : (۲) سرای آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که در زمین برتریجویی و برتریطلبی ندارند و فساد و تباهی را اراده نمینمایند و عاقبت از آن پرهیزگاران است.»
عدم کارآیی و توانایی
پیشرفت کار و شکوفایی استعدادهای افراد یک جامعه در گرو مهارتهای آنان و توان مدیریتی بالای مسئولان است؛ لذا در آموزههای دینی به موضوع توانایی در کار بسیار توجه شده است. وقتی حضرت یوسف«ع» به عزیز مصر پیشنهاد میکند که او را خزانهدار سرزمین مصر قرار دهد، از توانایی و آگاهی خویش این گونه خبر میدهد: « إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ: (۳) همانا من نگهبانی امین و کاردان هستم.»
بیلیاقتی و ناتوانی در انجام مسئولیتها موجب اخلال در امور و وارد شدن زیانهای فراوان به بیتالمال و اقتصاد مسلمانان میشود. امام رضا«ع میفرمایند که مسئولیت امور را نباید به افراد ضعیف و ناوارد واگذار کرد: «… البرائه ممن نفی الاخیار و آوی الطرداء اللعناء و استعمل السفهاء:(۴) بیزاری از کسانی که نیکان را به حاشیه میرانند و افراد ناآگاه و ناتوان را به کار میگمارند، جزو دستورات مسلم اسلام است.»
از منظر علیبن موسیالرضا«ع» مقام و منصب یک ودیعه الهی است که باید به افراد شایسته واگذار شود و اگر کسی به ریاستی منصوب گردد در حالی که افراد لایقتری وجود دارد، به این امانت الهی خیانت شده است. لذا آن حضرت«ع» به مأمون فرمودند: «از خدا بترس، زیرا امور امت اسلام را تباه کردهای و کار را به دست کسانی سپردهای که به غیر حکم خداوند داوری میکنند. روزگار بر مردم مظلوم و فقیر سخت میگذرد و آنان توانایی تأمین هزینه زندگی خود را ندارند و کسی را نمییابند که نزد او از روزگار خویش شکایت برند.»(۵)
آن حضرت در تعالیم اقتصادی خود عامل اصلی نابسامانی، محرومیت و مشکلات معیشتی جامعه اسلامی را روی کار آمدن اشخاص ناآگاه و ناکارآمد قلمداد میکنند، بنابراین شایستگی، کاردانی و تعهد از لوازم اساسی مدیریت در عرصههای گوناگون فرهنگی، اداری، اقتصادی و اجتماعی است و مدیرانی که فاقد این ویژگیها هستند، باعث عقبماندگی جامعه میشوند.
انحصارطلبی
انحصارطلبی یعنی آنکه مدیر در حوزه قدرت و اختیاراتش، امکانات و امتیازات اجتماعی را به اقوام و دوستان خود اختصاص دهد و دیگران را از آنها محروم سازد. امام رضا«ع» مدیران حکومت اسلامی را بهشدت از این پدیده برحذر میدارند و میفرمایند: «… والبراءه من الذین ظلموا آل محمد«ص» و البراءه من الناکثین و القاسطین و المارقین و البراءه من اهل الاستئثار…(۶) بیزاری از کسانی که به آلمحمد«ص» ظلم روا داشتهاند و برائت از پیمانشکنان و منحرفان و برائت از انحصارطلبان در اموال جزو اسلام و ایمان است.»
این فراز از نامه امام رضا«ع» به مأمون نشان میدهد که انحصارطلبی بزرگترین آفت یک دولت است. تاریخ جهان دولتهای فراوانی را سراغ دارد که در اثر انحصارطلبی مسئولان و مدیران بهسرعت رو به ضعف رفته و زمینه زوالشان فراهم گردیده و نابود شدهاند. امروزه مسئولان بسیاری از کشورهای اسلامی و غیراسلامی گرفتار انحصارطلبیهای گوناگون حزبی، نژادی، زبانی و مذهبی هستند که همین متغیرها موجب نابسامانیهای حکومتی شده است. بسیاری از جنگها و تجاوزها در جهان معلول انحصارطلبی زمامداران است. از این رو، دستاندرکاران امور حکومتی باید تلاش کنند تا با به کار گماردن مدیران سالم و توانمند از بروز این آفت جلوگیری کنند.
تکاثرگرایی
تکاثرگرایی یعنی اینکه مدیر خود را از همه مردم بالاتر ببیند، حق بیشتری را از آنچه که قانون معین کرده است، طلب کند، برای خود شأنی بالاتر از دیگران قائل شود و با ثروتمندان همکاری کند.
تکاثرگرایی و افزونطلبی که ریشه در خود برتربینی و خودپسندی دارد، یکی از بیماریها و آفتهای مدیریت به حساب میآید و در هر نظام و تشکیلاتی که پیدا شود، پایههای آن سازمان را در هم فرو میریزد. امام رضا«ع» میفرمایند: «… و البرائه ممن جعل الاموال دوله بین الاغنیاء؛(۷) و بیزاری از کسانی که اموال مسلمانان را میان خود و ثروتمندان به گردش درمیآورند.»
در این حدیث روی سخن امام با زمامداران و مدیرانی است که معیارها و برنامههای درست اجتماعی و اقتصادی را به کار نمیبرند و اموال عمومی و ثروت جامعه را با دست خود و سرمایهداران به جریان میاندازند و در بخش خصوصی متراکم و عموم مردم را از آن محروم میکنند. ایشان دلیل تکاثرطلبی را این گونه بیان میکند: «مال دنیا در سایه پنج رذیله اخلاقی جمع میگردد: بخل، آرزوهای طولانی، حرص زیاد، ترک صله رحم و فراموش کردن آخرت.»(۸)
همسانزیستی با ثروتمندان
جدا شدن از عموم مردم و همراهی با صاحبان ثروت از دیگر آسیبهای بزرگی است که مدیریت صحیح را به خطر میاندازد و روند آن را از رسیدن به اهداف آرمانی چون جامعه عدالتمحور دور میکند و به پرتگاهها و چالشهای خطرناک میکشد.
رسول خدا «ص» از آغاز تا پایان رسالت خود، همواره از منفعتپرستان و زراندوزان پرهیز فرمود تا بتواند رسالت الهی خویش را به دور از هرگونه شائبه جانبداری از غیر خدا و به صورت ناب دراختیار تشنگان مکتب الهی قرار دهد.
همسانسازی با ثروتمندان از آفات مسئولیت مدیران در جامعه اسلامی است که به سود طبقه ثروتمند و به ضرر طبقه محروم ختم میشود و زمینه افزایش نارضایتی مردم را فراهم میسازد. اگر یک مدیر در برنامههای خود، گرایشهای رفاهطلبانه داشته باشد، کمکم رابطه خود را با مردم عادی کم میکند و محرومان و بینوایان نمیتوانند به او دست یابند و مشکلاتشان را با او در میان بگذارند؛ از این روست که مدیران جامعه اسلامی باید با محرومان همسانزیستی داشته باشند.
یکی از کنیزان مأمون میگوید: «ما را به دربار مأمون روانه کردند. آنجا در بهشتی از خوردنیها، نوشیدنیها، عطرها و پول فراوان به سر میبردیم تا اینکه مأمون مرا به امام رضا«ع» بخشید. چون به خانه امام«ع» آمدم، تمام آن نعمتها از دست رفتند.»(۹)
سطح زندگی امام رضا«ع» نشان میدهد که سطح زندگی کارگزاران جامعه اسلامی باید با عموم مردم همسان باشد. این روش زندگی به سود طبقات محروم تمام میشود و زمینه را برای مبارزه با فقر آماده میسازد.
پنهان شدن از مردم
یکی دیگر از آسیبهایی که مدیران را از مسیر اصلی حکومت و مدیریت منحرف میسازد، دور شدن آنان از مردم است. امام رضا«ع» در سیره خود همواره به مدیران و کارگزاران نظام اسلامی در مورد این آسیب مهم هشدار میدادند و به آنان میفرمودند که میان خود و عموم مردم فاصله و مانعی را قرار ندهند.
مدیر باید بدون مانع با ارباب رجوع ارتباط داشته باشد تا عموم مردم بتوانند بهراحتی با او ملاقات کنند. امام رضا«ع» در این باره میفرمایند: «اما علمت ان والی المسلمین مثل العمود فی وسط الفسطاط من اراده اخذه؛(۱۰) آیا نمیدانی که حاکم مسلمانان همچون عمود خیمه است و هر کسی باید بتواند به او دسترسی پیدا کند؟»
بنابراین یک مسئول باید در دسترس همگان باشد و اگر مدت طولانی خود را از مردم پنهان کند، دچار بیاطلاعی از امور خواهد شد و در نتیجه بزرگ نزد او کوچک و کوچک، بزرگ میشود؛ کار نیک، زشت و کار زشت، زیبا جلوه داده میکند و حق با باطل آمیخته میگردند. از این رو، مدیریت سالم در اداره امور باید پاسخگوی نیازها و پرسشها و جهتدهنده مسیر تودههای مردم باشد.
تباهسازی اموال
امام رضا«ع» اسراف در اموال را خصلتی ناپسند میشمارند و پیروان راستین خویش را از این پدیده شوم بر حذر میدارند و میفرمایند: «ان الله یبغض القیل و القال و اضاعه المال و کثره السؤال؛(۱۱) بهدرستی که خداوند گفتار بیفایده و تباهسازی اموال و درخواست زیاد را دشمن میدارد.»
گاهی صرف بودجههای کشور در امور غیرضروری و نیز ناتواناییها، فقدان مهارتها و تخصصها فاجعه به بار میآورد. گاهی دستاندرکاران یک تشکیلات اجرایی چنان به مسائل مذهبی و زهدهای صوفیانه گرایش افراطی نشان میدهند که از واقعیتهای مسلم اجتماعی و نارساییهای اقتصادی غافل میشوند و بر اثر کوتاهی و سهلانگاری، امکانات و ظرفیتها و استعدادها و سرمایههای ملی و عمومی را تباه میکنند.
با توجه به سخنان امام رضا«ع» اگر در مدیریت مالی، برنامهریزی درست و حسابشدهای انجام نگیرد، اموال و سرمایهها تباه خواهند شد.آن حضرت هدر دادن و تباه ساختن اموال را مصداقی از فساد اقتصادی میدانند.(۱۲)
فقدان نظارت
فقدان نظارت بر عملکرد یک مجموعه، اصل ریاست را دچار مشکل میسازد. از آنجایی که اسلام دینی کامل و جامع است، در این زمینه هم دستورات متقنی دارد و مسئولان سازمانها را به داشتن یک نظام دقیق و عادلانه نظارت و بررسی سفارش میکند، زیرا سلامت و موفقیت هر مجموعه و سازمانی وابسته به وجود نظارت و بازرسی دقیق در آن سازمان است.
امام در مورد فرایند نظارت و کنترل چنین دستور میدهند: «زمانی که مردم به کارهای ممنوع دست میزنند و هر کسی هر کاری را که دلش میخواهد بی آنکه نظارتی باشد، انجام میدهد، جامعه به فساد و تباهی دچار میگردد.»(۱۳)
آن حضرت در دوران امامت خود در زمینه نظارت و مراقبت بر مدیران و مسئولان بسیار دقیق و هوشیارانه عمل میکردند. ایشان نامههایی را برای مأمون و کارگزارانش مینوشتند، نقاط قوت و ضعف آنان را متذکر میشدند و بازرسان و ناظرانی مخفی را بر خلیفه و کارگزارانش میگماشتند تا رفتار و عملکردشان را زیر نظر بگیرند و نتیجه را به آن حضرت گزارش کنند.
فساد مالی
یکی از پدیدههای شوم اجتماعی «فساد مالی» است که اگر بین مسئولان و مدیران شیوع پیدا کند، معضلات بزرگی را برای جامعه پدید خواهد آورد. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: « وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَامًا…؛(۱۴) اموالی را که خداوند قوام زندگی شما را بدان مقرر دانسته، به تصرف افراد نادان و بیخرد درنیاورید.».
از منظر اسلام، استقلال و پیشرفت مادی حاصل از مال و ثروت در گرو مشروعیت و حلال بودن آن است به طوری که در برخی از روایات، شرط بقای ایمان و بندگی واقعی خداوند، بهرهمندی از مال حلال معرفی شده است.(۱۵)
در تعالیم رضوی تجاوز به حق مالکیت و سرقت اموال، عامل فساد مالی است و حضرت در این زمینه میفرمایند: «حرمت السرقه لما فیها من فساد الاموال؛(۱۶) سرقت تحریم شده است چون مایه فساد مالی میشود.»
فساد مالی که در حدیث مزبور ذکر شد، روشن است؛ زیرا با سرقت، جریان مال در جامعه دچار هرج و مرج میگردد و امنیت کافی برای کارهای اقتصادی باقی نمیماند و انگیزه کار و تولید و فعالیتهای اقتصادی از افراد گرفته میشود.(۱۷)
از دیدگاه امام رضا«ع» فساد مالی مدیران علاوه بر اینکه آنان را از رسیدن به برنامهها و اهدافشان باز میدارد، زمینه شیوع فساد را نیز در جامعه فراهم میسازد. با گسترش فساد مالی در دوایر و سازمانها، عدالت اجتماعی رنگ میبازد و جای آن را تبعیض و فقر میگیرد و در نتیجه حکومت اسلامی فلسفه وجودی خود را که همان برقراری عدالت در ابعاد گوناگون جامعه است، از دست میدهد.
فقدان عدالت اجتماعی
تبعیض و بیعدالتی از آفتهای خانمانسوز یک نظام و سازمانهای آن است. بیعدالتی آتشی است که اگر شعلهور شود، همه چیز را در کام خود فرو میبرد و شعلههای آن به هر جا کشیده شود، ویرانی به بار میآورد. از بین رفتن استعدادها، به هدر رفتن فرصتها و به خاموشی گراییدن نبوغ از آثار زیانبار بیعدالتی است.
بیعدالتی در حوزه مدیریت ضربات جبرانناپذیری را بر پیکره ارزشهای راستین جامعه میزند و مدیران را از مسیر حق منحرف میسازد؛ لذا در تعالیم اسلامی، مسئولان جامعه از هرگونه ظلم و تبعیضی نهی شدهاند.
قرآن کریم علت نابودی اقوام پیشین را ظلم و بیعدالتی ذکر میکند و میفرماید: « وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ وَمَا کَانُواْ لِیُؤْمِنُواْ کَذَلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ؛(۱۸) و ما اقوام قبل از شما را به خاطر ظلمشان هلاک نمودیم و با اینکه پیامبران را با نشانههای روشن برای آنان فرستادیم، ولی ایمان نیاوردند و این گونه مردم گناهکار را به کیفر میرسانیم.»
امام رضا«ع» برای زدودن شرایط ناعادلانه زندگی، آن هم با توجه به بیعدالتی جامعه آن روز که حکومت خلفای عباسی (هارون، امین و مأمون) به آن دامن زده بود، شعار عدالت اجتماعی را عملی کردند و راه تحقق آن سیاستها را در پیش گرفتند. سراسر زندگی ایشان نشاندهنده اعتدال و اجرای عدالت در جامعه است. ظلمستیزی و مبارزه با ستم و بیدادگری چه در دوران امامت و چه پیش از آن از ویژگیهای زندگی آن امام همام است. حضرت در این زمینه میفرمایند: «اول من یدخل النار امیر متسلط لم یعدل؛(۱۹) اولین کسی که در روز قیامت وارد آتش میشود، حاکم قدرتمندی است که به عدالت حکم نمیکند.»
امام مسئولان را به رفتار عادلانه با ارباب رجوع و پرهیز از ظلم و دوری از تبعیض سفارش میکنند. تبعیض در رفتار، تقدم روابط بر ضوابط و تقدم خویشان و دوستان، عدم رعایت حقوق مردم مخصوصاً قشر محروم و مستضعف جامعه، همگی از نمودهای ظلم و بیعدالتی در سازمانها و ادارات هستند. حضرت به مأمون فرمودند: «عدالت را در سرزمینهای اسلامی برقرار، فقر و محرومیت را ریشهکن و به گرفتاریهای مردم رسیدگی کن.»
بر این اساس اگر مسئول یک سازمان عدالت را رعایت نکند، مرتکب ظلم شده است و طبیعی است که با رفتار ناعادلانه و تبعیضآمیز، نارضایتی عمومی پدید میآید و در اثر آن پایههای قدرت او بهتدریج سست میشود. بر این اساس یکی از ویژگیهای مدیران و کارگزاران عدالتخواهی است و مدیران نظام اسلامی باید از چنین خصیصهای برخوردار باشند تا بتوانند حق و عدالت را در جامعه اجرا کنند.
ضرورت تعهد به اجرای عدالت، بهخصوص در نظام جمهوری اسلامی امری حیاتی است و نظام ما برای نیل به اهداف و آرمانهای خود نیازمند نیروهای متخصص، متعهد و کاردانی است که بدون بهرهمندی از آنان، نظام اسلامی با چالشهای اجرایی، اقتصادی و قانونی فراوانی رو به رو میشود.
راهکارها و پیشنهادها
با الگوپذیری از سیره عملی امام رضا«ع»، به منظور بهینهسازی فرایند مدیریت در سازمانها و نهادها و رفع آسیبهای آن، راهکارهای زیر ارائه میشوند:
۱ـ سال ۱۳۹۴ هـ.ش از سوی مقام معظم رهبری، سال «دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی» نامیده شده است، لذا یکی از مهمترین ضرورتهای جامعه ما، تدوین طرح نوین مدیریت اسلامی و دولتی است.
۲ـ معیارهای تصمیمگیری مدیران باید منطبق با سیره پیشوایان معصوم«ع» باشد.
۳ـ مدیر و کارگزار باید در گزینش نیروهای اداری ضابطهگرا باشد، نه رابطهگرا.
۴ـ در جامعه اسلامی مدیران و مسئولان باید ساده و دور از تجملگرایی زندگی کنند تا عموم مردم با مشاهده سطح زندگی آنان، رنجهای ناشی از محرومیت خویش را فراموش و احساس کنند که تنها نیستند و همدرد دارند.
۵ـ با توجه به آموزههای اخلاقی مکتب رضوی مدیر باید با هوشیاری تمام در کنترل تمایلات نفسانی خود بکوشد و اجازه ندهد که نفس او زمام اختیارش را در دست بگیرد و او را به هر سو که بخواهد بکشاند.
۶ـ از آنجایی که مراجعین به یک سازمان از اقشار گوناگون جامعه هستند و در میان آنان اشخاص قوی و ضعیف، سرشناس و ناشناس، ثروتمند و تهیدست و… وجود دارند، نوع برخورد مسئول آن سازمان با آنان باید عادلانه باشد.
۷ـ از منظر امام رضا«ع» مدیرانی در کار خود موفق خواهند بود که قدرت برنامهریزی صحیح داشته باشند و بتوانند مشکلات را با اندیشیدن حل نمایند.
۸ـ مدیر موفق کسی است که در محیط کار، میدان ترقی را برای همه کارکنان باز بگذارد، نه آنکه بر اساس روابط و دور از ارزشهای راستین، فقط به اشخاص موردنظر خود در سازمان میدان بدهد.
۹ـ مدیر باید در حین انجام وظیفه، از نرمش و قاطعیت بهجا استفاده کند.
۱۰ـ از منظر تعالیم رضوی، مدیر باید از سعه صدر برخوردار باشد و هنگام ناراحتی تصمیمگیری نکند.
۱۱ـ مدیر باید در کار خود بصیرت و بینش داشته باشد تا بتواند در هر موقعیتی نقش مناسب را ایفا نماید.
۱۲ـ و بالاخره مدیران و مسئولان جامعه اسلامی باید برای ارتقای باورهای دینی و فضیلتهای اخلاقی خود و کارکنان شرایطی را فراهم آورند که همه در تمام لحظات کار، خود را در محضر الهی احساس کنند و از سوی دیگر برای کرامت انسانی خویش بهقدری ارزش قائل باشند که گوهر نفس خود را به لوث زشتیها و پلیدیها نیالایند.
پینوشتها
۱ـ اصول کافی، محمدبن یعقوب کلینی، ج ۲، ص ۲۹۷.
۲ـ قصص، ۸۳.
۳ـ یوسف، ۵۵.
۴ـ عیون اخبار الرضا«ع»، شیخ صدوق، تصحیح: سیدمهدی حسینی لاجوردی، ج ۲، ص ۱۲۶.
۵ـ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹، ص ۱۶۵.
۶ـ مسند الامام الرضا«ع»، عزیزالله عطاردی قوچانی، ج ۲، ص ۵۰۲.
۷ـ عیون اخبار الرضا«ع»، ج ۲، ص ۱۲۶.
۸ـ الخصال، شیخ صدوق، تصحیح: علیاکبر غفاری، ج ۱، ص ۲۷۶.
۹ـ مأخذ قبل، ج ۲، ص ۱۷۹.
۱۰ـ بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۶۵.
۱۱ـ تحفالعقول عن آل الرسول، ابن شعبه حرّانی، ص ۳۲۶.
۱۲ـ معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، محمد حکیمی، صص ۱۴۴ـ۱۴۳.
۱۳ـ عیون اخبار الرضا«ع»، ج ۲، ص ۹۹.
۱۴ـ نساء، ۵.
۱۵ـ نک: بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۱۷.
۱۶ـ وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، محمدبن حسن حرّ عاملی، ج ۱۸، ص ۴۸۲.
۱۷ـ معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، ص ۴۳.
۱۸ـ یونس، ۱۳.
۱۹ـ بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۴۱.
۲۰ـ عیون اخبار الرضا«ع»، ج ۲، ص ۱۶۰.
سوتیترها:
۱٫
وقتی جامعه بر اساس آرمانهای دینی شکل میگیرد، اما بر اساس افکار و ایدئولوژیهای مادی و غیرمذهبی اداره میشود، بیتردید در بخش مدیریت آسیبهای جبرانناپذیری میبیند که شناخت آنها امری ضروری است.
۲٫
مدیر موفق کسی است که در محیط کار، میدان ترقی را برای همه کارکنان باز بگذارد نه آنکه بر اساس روابط و دور از ارزشهای راستین، فقط به اشخاص موردنظر خود در سازمان میدان بدهد.
۳٫
مدیران و مسئولان جامعه اسلامی باید در راستای ارتقای باورهای دینی و فضیلتهای اخلاقی خود و کارکنان شرایطی را فراهم آورند که همه از یک سو در تمام لحظات کار، خود را در محضر الهی احساس کنند و از سوی دیگر برای کرامت انسانی خویش بهقدری ارزش قائل باشند که گوهر نفس خود را به لوث زشتیها و پلیدیها نیالایند.