حضرت آیتالله جوادی آملی
تدوین: حجتالاسلام والمسلمین مصطفیپور
یکی از حقایقی که قرآن کریم به آدمیان گوشزد میکند، رابطهای است که بین اعمال انسان و حوادث جهان وجود دارد. یعنی کارهای خوب و بد آدمیان و نیت آنان در حوادث خیر و شرّ عالم نقش و با آنها پیوندی ناگسستنی دارند. البته حوادث عالم نیز متقابلاً در رفتار انسان نقش دارند.
به دیگر سخن عقیده، اخلاق، گفتار و رفتار بشر با حوادث روزگار مرتبطند، چنان که حوادث جهان نیز مستقیم یا غیرمستقیم در چگونگی تفکر و گفتار و معیشت مردم اثر دارند، پس اگر مردم صالح باشند، باران بههنگام میبارد و آفتاب هم بهوقت میتابد، در نتیجه زمین هم رویش مناسبی خواهد داشت و مردم از نعمتهای فراوان الهی بهره میبرند و اگر مردم باتقوا و مؤمن نباشند، حوادث طبیعی به مدد آنان نمیآیند و به سود آنها کار نمیکنند، بلکه باران در شورهزار میبارد و زمین آبش را فرو میبرد، در نتیجه از نعمتهای فراوان محروم میشوند.
این مطلب هم با برهان عقلی اثبات میشود و هم ادله نقلی، یعنی آیات و روایات آن را تأیید میکند.
برهان عقلی بر تأثیر متقابل اعمال انسان با جهان خارج
یکی از اصول عقلی مقبول همگانی اصل علیت است. یعنی هر چه در جهان رخ میدهد علتی دارد که آن رویداد را به وجود آورده است و سلسله علتها مثل حلقههای زنجیر با هم ارتباط دارند. انسان نیز با همه شئون و ابعاد وجودی، حلقهای از زنجیره جهان هستی است و با همه حلقههای زنجیری عالم ارتباط دارد، معلول بسیاری از علتها و نیز علت بسیاری از معلولهاست.
انسان از موجودات دریایی، صحرایی، زمینی و هوایی تأثیر میپذیرد و متقابلاً بر آنها تأثیر میگذارد، بنابراین اعمال انسان بر رویدادهای گوارا و ناگوارا جهان مؤثرند و از آن تأثیر میپذیرند. این تأثیر و تأثر متقابل فقط در خصوص قلمرو بدن انسان نیست، بلکه در عقاید، اخلاق و رفتار و گفتار و کردار وی نیز مشهود است. رابطه مستقیم انسان با طبیعت به صورت کلی با برهان عقلی قابل اثبات است که بحثهای تفصیلی آن را باید در کتابهای فلسفی و کلامی پیگیری کرد.
برهان نقلی بر تأثیر متقابل اعمال انسان و طبیعت
قرآن کریم رابطه مستقیم اعمال انسان و طبیعت را در آیات گوناگون بیان و برهان عقلی را تأیید کرده است. گرچه عقل جریان اصل تعامل انسان و طبیعت را براساس قانون علیت اثبات میکند، ولی قرآن علاوه بر تأیید این اصل کلی، در برخی از موارد جزئی را مورد توجه قرار میدهد.
آیات قرآن در این زمینه به چند دسته تقسیم میشود:
۱ـ آیات ناظر به اصل ارتباط متقابل عمل انسان و طبیعت
برخی آیات قرآن بر پیوند اعمال انسان با حوادث جهان دلالت دارند و توضیح میدهند که حسنات و نیکیها نعمت و سیئات و بدیها نقمت را به دنبال دارد؛ « لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَال؛(۱) آدمی فرشتگانی در پی دارد که همواره از پیش روی او و از پشت سرش او را احاطه کردهاند و به فرمان خدا او را از گزندهایی که برخاسته از فرمان خداست حفظ میکنند. این موهبت همچنان ادامه دارد چرا که خداوند نعمتی را که به مردمی داده است به بلا و محنت تبدیل نمیکند تا آنان که خود، خویشتن را دگرگون سازند و به کفر و ناسپاسی روی بیاورند و هنگامی که خدا محنت و بلایی را برای مردمی بخواهد بازگشتی برای آن نیست و جز خدا هیچ سرپرستی در برابر آن بلا و محنت نخواهند داشت».
این آیه بر دو مطلب دلالت دارد، یک مطلب روشن که همانا رابطه بین اعمال انسان با حوادث جهان است و یک مطلب لازمه آیه است و آن نوعی تنبیه و اعلام خطر و هشدار به انسانهاست که بدانند چگونه عمل میکنند و پیامد عمل آنان چیست.
خلاصه آنکه یک سلسله از کارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و اخلاقی است که خود انسان به آنها علم دارد و با مشورت و دوراندیشی آنها را میشناسد و تصمیم میگیرد وآن را انجام میدهد. این امور یا مطابق با شریعت و آموزههای دین است و یا مخالف آن.
در هر دو صورت خدای سبحان خارج از حوزه پیشبینی، دوراندیشی و مشاوره و تصمیمگیری برای همان جامعه مقرر میفرماید که این حوادث تلخ و شیرین از نوع اعمال انسان سرچشمه میگیرد و به عبارت دیگر این آیه نشانه قانونی سرنوشتساز و حرکتآفرین در زندگی انسان است که به ما میگوید مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شماست و هرگونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت میکند.
اصل آن است که ملتی خود بخواهد سربلند و سرافراز و پیروز و پیشرو باشد و یا به عکس، تن به ذلت و زبونی و شکست دهد. حتی لطف خداوند یا مجازات او بیمقدمه دامان هیچ ملتی را نخواهد گرفت، بلکه این اراده و خواست ملتها و تغییرات درونی آنهاست که آنها را مستحق لطف با مستوجب عذاب خدا میسازد.
در آیه دیگری میفرماید: « ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَم یَکُ مُغَیِّرًا نِعمَهً أَنعَمَها عَلىٰ قَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم وَأَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیم(۲) این کیفر به خاطر آن است که کفاری که با خدا و رسولش به ستیزه برخاستند و بدین سبب شایستگی نعمت را از خود سلب کردند و خداوند نعمتی را که به قومی ارزانی داشته است به محنت و عذاب تبدیل نمیکند تا اینکه آنان خود آنچه را در دل دارند دگرگون سازند و با کفر و ناسپاسی خویش قابلیت نعمت را از خود سلب کنند و نیز بدان سبب است که خدا شنونده فریادخواهی مسلمانان و آگاه به نیازهای آنان است. این آیه در واقع آیه بیانگر سنت الهی در وعده و وعید است.
اصل نخست وعده است، بدین معنا که اداره جهان براساس انعام و احسان استوار است، از این رو همه بهرهمندیهای آدمیان و استمرار آنها از عطایای رایگان الهی و بیاستحقاقی بندگان است: « وَما بِکُم مِن نِعمَهٍ فَمِنَ اللَّهِ ؛(۳) هر نعمتی که به انسان میرسد از سوی خداست. فرد یا جامعه تقوامدار، حقشناس و سپاسگزار، پیوسته از لطف و فزونی بخشش خداوند برخوردار است.»
اصل دوم وعید است که خدا نعمت را از مبتلایان به گناه بازمیستاند، زیرا آنها به کفران نعمت و در نتیجه، مبارزه با دین خدای نعمت بخش روی آورده و بر خویشتن ستم کردند. واکنش آفریدگار قهار در برابر این دسته از ستمکاران، طغیانگران و استثمارگران ـ همچون فرعونیان و قریشیان ـ جایگزینی نقمت به جای نعمت است.
گونه تغییر فرعونیان و قریشیان
تغییر آل فرعون و عدهای از قریشیان این گونه نبود که آنها از ایمان به کفر و از عدل به ظلم و از حق به باطل و از صدق به کذب و از خیر به شر و مانند آن تغییر جهت داده و همواره در حال شرک و جهالت به سر برده باشند، بلکه از آن لحاظ بود که با ظهور حضرت موسی «ع» و تجلی حضرت پیامبر خاتم«ص» و تلاش برای احیای فطرت و دعوت آنها به بازگشت از جهل به علم و از ظلمت به نور، با تمام توان خود تلاش کردند نور حقیقت را خاموش کنند و آتش جنگ را برافروزند و از بد به بدتر و از تیرگی به تاریکی عمیقتر تغییر جهت دهند، از این رو تمام قدرتها و نعمتهای قبلی از آنان گرفته شد و به خواری و مذلت ناشی از خواستههای نفس مبتلا شدند.
برخی از پیامدهای گناه در روایات
از روایات استفاده میشود که گناهان پیامدهای بدی برای انسان دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
۱ـ بیبهرهگی از روزی: امام باقر«ع» فرمود: « إنّ العبد لیذنب الذّنب فیزوی عنه الرّزق؛(۴) انسان گناهکار از روزی بیبهره میشود و روزی از او سلب میگردد.»
۲ـ نیامدن باران: امام باقر«ع» فرمود: « مِنْ سَنَهٍ أَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَهٍ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَضَعُهُ حَیْثُ یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعَاصِی صَرَفَ عَنْهُمْ مَا کَانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِی تِلْکَ الْمَطَرِ فِی تِلْکَ السَّنَهِ اِلَی غَیْرِهِمْ؛(۵) این طور نیست که در یک سال باران ببارد و سال دیگر کمتر از آن ببارد. اگر خدا بخواهد در هر سرزمینی باران را نازل میکند. وقتی مردمی به معاصی الهی و نافرمانی خدا مبتلا شدند خدای سبحان آن بارانی را که برای آنان در آن سال مقدر کرد، در جای دیگری نازل میکند.»
۳ـ محرومیت از نماز شب: امام صادق«ع» فرمود: « اِنّ الرّجُلَ لَیُذنِبُ الذّنبَ فَیُحرَمُ صَلاه الَلّیلِ وَ اِنّ العَمَلَ السّیّئ اَسرَعُ فی صاحِبِهِ مِنَ السّکّینِ فِی اللَّحم؛(۶) انسانی که گناه میکند از نماز شب محروم میشود و تأثیر عمل بد در عامل آن از تأثیر کارد بر گوشت بیشتر است.»
۴ـ گرفتاری به بلاهای ناشناخته: امام رضا«ع» فرمود: « کُلّما اَحدَثَ العِبادُ مِنَ الذُّنوبِ ما لَم یَکُونُوا یَعمَلُونَ، اَحدَثَ اللهُ لَهُم مِنَ البَلاءِ ما لَم یَکُونُوا یَعرِفونَ. (بحارالانوار؛(۷) کسانی که گناه میکنند و کارهایی را انجام میدهند که پیش از آن انجام نمیدادند، خدای سبحان آنها را به بلاهایی که پیش از آن نمیشناختند مبتلا میکند. یعنی انسان موجودی تکوینی است و حتماً با دیگر حقایق نظام هستی پیوند عینی دارد، به طوری که هم از رخدادهای خارجی متأثر است و هم عقاید و اعمال و اخلاق میتواند در حوادث جهان اثرگذار باشد همان گونه که تقوا و عمل صالح جامعه انسانی فراوانی نعمتها را به دنبال دارد، عمل ناپسند ملت و امت خاص نیز میتواند زمینه کمیابی و یا نایابی برکات الهی باشد.
مرحوم فیض کاشانی در وافی مینویسد: «ستمگری باعث تغییر نعمت و قتل سبب پشیمانی و ظلم سبب نزول نقمت و میگساری سبب پردهدری و زنا و آلودگی جنسی باعث محرومیت از روزی و قطع رحم و خویشاوندی سبب مرگ زودرس و ناراحتی پدر و مادر موجب رد دعا و تاریکی هوا میشود.»(۸)
۲ـ آیاتی که دلالت بر رابطه کارهای نیک و حوادث گوارا دارند
آیاتی از قرآن دلالت میکند بر اینکه کارهای خوب سبب حوادث شیرین میشود. « وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقًا»؛(۹) ای پیامبر بگو به من وحی شده است که اگر جن و انس در آن راه تسلیم خدا بودن پایداری میکردند، ما آبی فراوان که بنوشند در اختیارشان میگذاشتیم (نعمتی فراوان روزی آنان میکردیم).»
برپایه این آیه، پایداری بر راه راست سبب بهرهمندی از راه فراوان است که مزارع و مراتع و جنگلها و حیوانها و انسانهای تشنه را سیراب میکند.
این آیه سند زندهای است برای معقول بودن نماز استقسا یعنی نماز باران، زیرا نماز عمود دین است و نماز باران نماز خاص و مصداق بارز استقامت در صراط مستقیم است، هر چند (ماء غدق) فقط باران نیست، بلکه شامل پر آب شدن سرچشمهها و قناتها و چاهها نیز میشود.
پس خدای سبحان با کارهای نیک ملتها را از برکات و نعمتهای مادی بهرهمند میسازد چنان که بسیاری از گناهان ممکن است به فرمان الهی موجب پایین رفتن آبها شود که دست حفارها و صنعتگران به آن نرسد « قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ ؛(۱۰) بگو به من خبر دهید اگر آب مورد نیاز شما در زمین فرو رود چه کسی آبی روان برای شما خواهد آورد.» (ماء معین) آبی است که چشم آن را میبیند و قابل دسترسی است.
در آیه دیگری میفرماید « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْض؛(۱۱) اگر مردم به خدا ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، ما برکتها را از زمین و آسمان به روی آنها میگشاییم.»
براساس این آیه، ایمان و تقوای اهل شهر و روستا موجب گشایش درهای برکات آسمان و زمین به روی آنان است. برکات آسمان و زمین میتواند معانی گوناگونی داشته باشد:
الف) برکات آسمانی؛ بارش برف و باران و تابش آفتاب و برکات زمینی؛ آمادگی زمین و جوشش چشمهها و قناتها و روییدن گیاهها و میوههاست.
ب) برکات آسمانی؛ علوم و معارف است و برکات زمینی؛ نعمتهای مادی.
ج) برکات آسمانی؛ علوم کشفی و شهودی و برکات زمینی؛ علوم حصولی.
به هر روی، خواه مقصود آیه مسائل علمی باشد و خواه عملی و مسائل علمی، خواه علم حصولی باشد یا علم حضوری، همگی از مصادیق علوم خارجی هستند و رابطه اعمال نیک انسان با رویدادهای گوارای جهان را میفهماند.
آیات ناظر به رابطه کارهای بد با حوادث ناگوار
همان طور که بین کارهای خوب و حوادث گوارا رابطه وجود دارد، بین کارهای بد و حوادث ناگوار نیز رابطه برقرار است. از جمله فرمود: « ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ ؛(۱۲) فساد در خشکی و دریا ظاهر گردید به خاطر عملکرد مردم تا نتیجه برخی اعمال خود را بچشند شاید توبه کنند و برگردند.» و در سوره شوری فرمود: «مَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیر؛(۱۳) هر مصیبت تلخی که به انسان میرسد نتیجه اعمال خود اوست، گرچه خدا از بسیاری گناهان درمیگذرد.»
از آیه استفاده میشود که بین کارهای ناپسند انسان و ظهور فساد در دریا و خشکی رابطه طبیعی وجود دارد و روشن میکند که تبهکاری جامعه و رخدادهای تلخ پیوند تکوینی دارند. در آیه دیگری میفرماید: « “وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَهً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیرا؛(۱۴) اگر بخواهیم منطقهای را ویران کنیم، متمکنان و مترفان آنان را به احکام الهی امر میکنیم، پس آنان برابر دستورهای الهی به مخالفت میایستند و از راه حق منحرف میشوند، آنگاه عذاب الهی دامنگیرشان میگردد و همه را نابود میکنیم». سران تبهکار فسق میورزند و مردم عادی هم به جای نهی از منکر، از آنها پیروی میکنند یا به تماشای معاصی آنها مینشینند، و چون همه آنها بر خود ستم میکنند محکوم قهر الهی میشوند.
نتیجهگیری
از مجموعه این مقاله، با تمسک به آیات قرآن و دلایل عقلی، یکی از سنتهای الهی یعنی رابطه بین اعمال انسان و حوادث جهان و تأثیر متقابل آنها بر همدیگر است، به گونهای که ایمان و تقوا و اعمال و عقاید و اخلاق خوب سبب حوادث خوشایند و نزول نعمت الهی میشود، در مقابل کفر و تبهکاری و گناه و آلودگیها سبب حوادث ناگوار در عالم میشود که هم آن حوادث خوشایند در زندگی انسان تأثیر دارد و هم آن حوادث ناخوشایند، یکی باعث شیرینی زندگی و دیگری باعث تلخی آن میگردد.
پینوشتها
۱ـ رعد، ۱۱.
۲ـ انفال، ۵۳.
۳ـ نحل، ۵۳.
۴ـ کافی، ج ۲، ص ۲۷۰.
۵ـ همان، ص ۲۷۲.
۶ـ همان، ۲۷۲.
۷ـ همان، ۲۷۵.
۸ـ ج ۵، ص ۱۰۳۹، و روایات فراوان دیگر در ج ۵ و ج ۹، ص ۱۶۶۷ آنها را نقل کرده است.
۹ـ جن، ۱۶.
۱۰ـ ملک، ۳۰.
۱۱ـ اعراف، ۹۶.
۱۲ـ روم، ۴۱.
۱۳ـ شوری، ۳۰.
۱۴ـ اسراء، ۱۶.
سوتیترها:
۱٫
اگر مردم صالح باشند، باران بههنگام میبارد و آفتاب هم بهوقت میتابد، در نتیجه زمین هم رویش مناسبی خواهد داشت و مردم از نعمتهای فراوان الهی بهره میبرند و اگر مردم باتقوا و مؤمن نباشند، حوادث طبیعی به مدد آنان نمیآیند و از نعمتهای فراوان محروم میشوند.
۲٫
ایمان و تقوا و اعمال و عقاید و اخلاق خوب سبب حوادث خوشایند و نزول نعمت الهی میشود، در مقابل کفر و تبهکاری و گناه و آلودگیها سبب حوادث ناگوار در عالم میشود که هم آن حوادث خوشایند در زندگی انسان تأثیر دارد و هم آن حوادث ناخوشایند، یکی باعث شیرینی زندگی و دیگری باعث تلخی آن میگردد.