فقه
لباس خونی شهید سند افتخاراوست که باید با آن محشور شود.
حجه الاسلام و المسلمین قدیری
عضو حوزه استفتاء امام
بسم الله الر حمن الرحیم
واژه ای محترم تر و والاتراز واژه شهید نیست. و عنوانی با عظمت تر و بالاتراز عنوان شهید نیست و آرزویی برای اولیاء خدا از آرزوی شهادت مقدم نیست. کسی که خود را از خدا و مسئول نزد خدا و زندگیش را برای خدا و تمام حرکاتش را در محضر خدا و بازگشتش به سوی خدا می داند، طبیعی است که همواره آرزوی کشته شدن در راه خدا دل و جان و روح و روانش را درانتظار رسیدن به رضوان خدا نگهدارد . این است که در هر حال که خود را در مظان استجابت دعا می بیند دست نیاز به درگاه بی نیاز او برمیدارد و کشته شدن در راه خدا را توفیق می داند، و دعا می کند که:
وَ قَتلاً فی سَبیلِکَ فَوَفِّق لَنا (توفیق کشته شدن در راه خدا را به ما عطاکن)
این است که آنگاه که رسیدن به فوز شهادت را نزدیک می¬بیند خوشحالی میکند، و در رسیدن به آن از رفقای خود سبقت میگیرد، چنانکه اصحاب حضرت سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین (ع) چنین بودند .وچنانکه خود آن بزرگوار باشد مصائبی که براو واردشده بود هرآن صورت مبارکش شکفته¬تر و انس با خدابیشتر میشد، و چنانکه در شهدای کربلاهای ایران این حال بخوبی دیده می¬شود، و بوضوح معلوم است که اقتدای به امام کرده اندو در همان را ه که او را اصحاب با وفای او سیر نمودند قدم گذاشته و با عشق نیل به شهادت راه می¬پویند، و زبان حال و مقالشان اینست که:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا دراغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ
و من با استمداد از خداوند متعال هدیه ارواح طیبه شهداء اسلام بحث این مقاله را راجع به شهید و بعض احکام فقهی آن بطوراختصاراختصاص میدهم و آن را در چند جهت بیان میکنیم:
۱-تعریف شهید:
فقهاء عظام و علماء اسلام شهید را چنین تعریف کرده اند: «الشَّهیدُ المَقتوُل ُ فی المَعرِکَهِ عِندَالجِهادِ مَعَ الاِمامِ(ع) اَو نائِبِهِ الخاص وَ یَلحَقُ بِهِ کُلُّ مَن قُتِلَ فی حِفظِ بَیضهِ الاِسلامِ فی حالِ الغَیبه».
یعنی شهید کسی است که درمیدان جنگ درخدمت امام(ع) یا نائب خاصش کشته شود، وملحق می¬شود به او هرکس در حفظ اسلام در زمان غیبت امام کشته شود. و از روآیات شریفه و احادیث مرویه ازاهل بیت عصمت علیهم السلام به دو خبراشاره می-کنیم که می تواند دلیل بر تعریف مذکور باشد.
اول:صحیح ابان بن تغلب، قال: «سَاَلتُ اَبا عَبدِالله (ع) عَن الَّذی ِ یُقتِلُ فی سَبیلِ اللهِ اَیُغسَّلُ وُ یُکفَّنُ وَ یُحَنَّط؟ قالَ(ع): یُدفَنُ کَما هُوَ فی ثِیابِهِ اِلّا اَن یَکوُنَ بِهِ رَمَقٌ…»
ابان میگوید: از حضرت صادق (ع) سؤال کردم در مورد کسی که در راه خدا کشته می-شود، آیا غسل و کفن و حنوط داره؟ حضرت فرمود: بهمان حالش در لباسهایش دفن میشود مگراین که مسلمین او را زنده درک کنند.
دوم:مصحح ابان: «سَمِعتُ اَبا عَبدِالله ِ (ع)یَقوُل: الَّذی یُقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ یُدفَنُ فی ثِیابِهِ وَلا یُغسَلُ اِلِا ان یُدرِکهُ المُسلِموُنَ وَ بِهِ رَمَق…»
ابان میگوید: شنیدم ازحضرت صادق (ع) که میفرمود: کسی که درراه خدا کشته شود درلباسهایش دفن می¬شود و غسل داده نمی¬شود مگرانکه مسلمین او را زنده درک کنند.
از این دو حدیث شریف استفاده میشود که شهید کسی است که عنوان مقتول فی سبیل الله براو صادق باشد چه در جهاد با امام (ع)یا نائب خاص او باشد و چه درحفظ اساس اسلام در زمان غیبت، چون در همه این موارد، مقتول فی سبیل الله به او گفته میشود.
و مقتول فی سبیل الله هرچند مطلق است، و مقتول در غیر حال جنگ را هم شامل است لکن به قرینه «یدرکه المسلمون و به رمق» و مأنوس بودن حکم و موضوع دراذهان اهل شرع معلوم میشود که مراد مقتول در جنگ است، پس تعریف فوق ثابت است.
سراینکه چنین شخص پرافتخار و با عظمتی را شهید میگویند وجوهی است که ذکر فرموده¬اند:
درمجمع البحرین فرموده:«قیلَ سَمِّیَ بِذلِکَ لِاَنَّ مَلائِکَهَ الرَّحمَهِ تَشهَدهُ» یعنی شهیدش گفته اند چون ملائکه رحمت نزد او حاضر میشوند.«وَقیلَ لِاَنَّ اللهَ وَمَلائکَتَهُ شُهُودٌلَهُ فی الجَنَّه»یعنی شهید نام دارد چون خدا و ملائکه او در بهشت شهود او هستند. «وَقیلَ لِاَنَّهُ مِمَّنِ استُشهِدَ یَومَ القیامهِ مَعَ النَّبیِّ (ص) عَلَی اَلامَمِ الخالیَّه .»یعنی شهید نام دارد چون از کسانی است که با پیغمبراکرم (ص ) در روز قیامت برامم سابقه به شهادت گرفته میشوند.«و قیلَ لِاَنَّهُ لَم یَمُت کَاَنَّهُ شاهِد» یعنی شهید است چون نمرده است و حاضراست، «اَولِقیامِهِ بِشَهادَهِ الحَقِّ فِی اللهِ حَتّی قُتِل» یعنی شهید است چون به شهادت حق قیام کرد در راه خدا تا کشته شد.
درهر صورت نظرخوانندگان محترم را به دو آیه شریفه ذیل که عظمت مقام شهید از آن معلوم میشود و شاید مؤید یکی از وجوه فوق باشد جلب میکنم:
« • (آل عمران- آیه ۱۶۹)
گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند بلکه زندگانند نزد پروردگارشان روزی میبرند.
« »(بقره- آیه ۱۵۴)
و نگویید برای کسی که کشته شده است درراه خدا مردگان بلکه زندگانند ولی شما درک نمیکنید. و می توان گفت مستفاد از آیه شریفه این است که شهید به معنای شاهداست، یعنی حاضر درزمان است که هرزمان هدف خود را دنبال میکند و مردم هرزمان را دعوت می نماید که هدف او را پی گیری نمایند.
۲-حکم شهید را جع به تغسیل و تکفین:
از دو حدیث سابق استفاده می¬شود که اگر مسلمانان او را درک نکردند و به شهادت رسید غسل و کفن ندارد، و اگراو را درک کردندو هنوز رمقی دارد غسل و کفن دارد هرچند شهید و مقتول فی سبیل الله است.و گرچه این عبارت مطلق است، و کسی که در معرکه به شهادت رسیده و مسلمین او را زنده درک کرده اند ولی قبل از اینکه او را از میدان خارج کنند شهید شده برطبق این عبارت غسل و کفن دارد .لکن مشهوراز فقهاء عظام فرموده اند که اگراو را خارج کرده اند ، و درخارج معرکه به شهادت رسیده غسل و کفن دارد والا غسل و کفن ندارد هرچند مسلمین او را زنده درک کرده باشند. و چون استناد به این دو حدیث کرده اند معلوم میشود، از این دو حدیث چنان فهمیده اند، و اگر چه فهم مشهور برای فتوای فقهی حجت نیست، لکن بعض مواقع اگر مشهور مطلبی را از روایتی فهمیدند، اطمینان حاصل میشود که قرینه ای دربین بوده که چنین فهمیده اند. و شاهد براین که مجرد ادراک مسلمین درحال حیات شهید سقوط تغسیل و تکفین را از بین نمی¬برد قضیه عماراست که مسلمین نزد او حاضر شدند و طلب آب کرد و به او شیر دادند با اینکه حضرت امیراو را غسل ندادند چنانکه دراخبار مستفیضه وارد شده است. بنابراین آنچه مشهور فرموده اند منصور و صحیح است.
۳- سقوط تغسیل و تکفین از شهید عزیمت است نه رخصت:
یعنی جایز نیست شهید را تغسیل و تکفین کنند. و اگراو را غسل دهند و کفن نمایند خلاف کرده اند و دلیل آن ظهور دو حدیث سابق و روآیات دیگر در عزیمت است چنانکه فرمود: یدفن کما هو فی ثیابه. یعنی بهمان حالش درلباسش دفن میشود. واز این تعبیر نه تنها استفاده میشود که لازم است بهمان حال یعنی بدون تغسیل وتکفین دفن شود بلکه استفاده میشود که لازم است شهید را با لباسهایش دفن کنند.
و در روایت دیگر وارد است که کفش و کلاه و کمربند و بعضی لباسهای دیگر را میتوانند از او بکنند مگراینکه خون شهید به آن رسیده باشدکه دراین صورت حق ندارند آنها را هم از بدن شهید بیرون آورند.و از اینجا معلوم میشودکه:
لباس خونی شهید سند افتخاراو است که باید این سند با او باشد و با این سند محشور شود.
۴-مس بدن شهید موجب غسل مس میت نیست:
زیرا روآیات وجوب غسل مس میت گرچه بظاهرابتدائی مطلق است، مثل صحیحه عاصم بن حمید:«سَاَلَتهُ عَنِ المِیِّتِ اِذا مَسَّهُ الاِنسانُ فیهِ غُسل؟ فَقالَ:اِذا مَسستَ جَسَدَهُ حینَ یَبرَدُ فَاغتَسِل». یعنی سؤال کردم از امام درباره¬ی میت زمانی که انسان او رامس کند که آیا دران غسل هست؟ فرمود: زمانی که جسد میت سرد شده اگران را مس نمودی غسل کن.
همین طور که ملاحظه میشود موضوع آن میت است، و به اطلاق شامل شهید و غیرشهید هست لکن این ظهور بدوی متبع نیست، زیرا از جمع بین روآیات داله برنجاست میت به موت و پاک شدن آن به غسل مثل خبرابراهیم:«قالَ سَاَلتُ اَباعبداللهِ (ع)عَن رَجُلٍِ یَقَعُ ثَوبُهُ علی جَسَدِ المِیِّتِ .قالَ اِن کانَ غُسِّلََ المَیَّتُ فَلا تَغسِّل ما اَصابَ ثَوبَکَ مِنهُ واِن کانَ لَم یُغَسِّل فَاغسِل ما اَصابَ ثَوبَکَ مِنهُ یعنی اِذا برَدَالمَیَّت.»
ابراهیم می¬گوید: سؤال کردم از حضرت صادق(ع) ازمردی که لباسش بر جسد میتی می¬افتد فرمود :
اگر میت را غسل داده¬اند شستن لباس لازم نیست، و اگر غسل نداده اند مقداری از لباس که با میت اصابت کرده رابشوی. یعنی زمانی که میت سردشده.
وروآیات داله برسقوط غسل از شهید استفاده می شودکه بدن شهید طاهراست، ولذا حکم اموات دیگر را ندارد، و همین کفایت می کند که ظهورابتدایی صحیحه ی عاصم را بشکند، و می فهماند که سؤال دران از حکم مس سایراموات است، و مؤید اینکه موضوع روآیات مس میت غیر شهید است، این حدیث است.
صحیحه صفار: «اِذا اَصابَ یَدُکَ جَسَدَ المِیتِ قَبلَ اَن یُغَسَّل َ فَقَد یَجِبُ عَلَیکَ الغُسلُ.»
یعنی زمانی که دست توبه جسد میت رسید پیش از اینکه غسل داده شود غسل برتو واجب میشود. و این حدیث میفهماند که موضوع وجوب غسل مس میتی است که غسل دارد.و هرچند دراین روایت میتوان گفت که منافاتی بین این صحیح و اطلاق صحیحه عاصم نیست، چون صحیحه صفار نفی وجوب غسل مس میّت در مس میّتی که غسل ندارد نمیکند .ولی استدلال ما حمل مطلق بر مقید نیست تا این ایراد واردشود، بلکه ما از این صحیحه میتوانیم بفهمیم که موضوع روآیات مس میت، میتی است که غسل میت دارد.
۵-حکم سقوط کفن مخصوص شهیدی است که لباس دربدن او مانده باشد، والا بایدتکفین شود و خلافی در مسأله نیست، و میتوان برای اقامه دلیل چنین گفت: روآیات وجوب تکفین میت مطلق است و شامل شهید و غیر شهید میشود. از اطلاق آن در مورد شهیدی که لباس در بدن او باشد بقرینه¬ی یدفن کماهوفی ثیابه خارج میشویم، و بقیه درتحت اطلاق باقی میماند، پس لازم است تکفین شوند.
والحمدلله رب العالمین