سید محمد صدر
اگر چه جنگ تحمیلی مقوله جدیدی نیست و ظاهراً تازگی ندارد ولی از آن جا که اصلی ترین مسئله انقلاب است هر چه درباره اش گفته شود و نوشته شود باز کم است چرا که به قول امام عزیزمان شرف و آبروی ما بستگی به این جنگ دارد و نتایج حاصله از آن است که سرنوشت اسلام و انقلاب اسلامی را در جهان تعیین خواهد نمود.
برای این که به طور دقیق بتوانیم مهمترین مسئله انقلاب را بررسی نمائیم لازم است قدری به عقب برگردیم و نیم نگاهی به شرایط شروع تجاوز نموده تا در نهایت به چشم اندازی روشن در این زمینه دست یابیم.
قبل از هر چیز لازم است به این سئوال پاسخ داده شود که چرا جنگ شروع شد و چرا صدام تجاوز را آغاز کرد؟ پاسخ این سئوال نیاز به توضیح مختصر ذیل دارد:
امت مسلمان ایران پس از سال ها مبارزه و مجاهده و ایثار و فداکاری موفق گردید رژیم تا دندان مسلح آمریکایی شاهنشاهی را در چنگال قدرتمند خود خرد نموده و ریشه های این حکومت فاسد را بسوزاند و پس از سال ها به آروزی دیرینه مسلمانان جامه عمل پوشانده و حکومت جمهوری اسلامی را پایه ریزی نماید. این حکومت که به زودی توانست نظر کلیه مسلمین و مستضعفین جهانی را به خود جلب نماید ویژگی هایی داشت که برای مستکبرین که ابرقدرت ها نمود عینی آن هستند، خطراتی به همراه داشت.
مهمترین خطری که ابرقدرت ها را مورد تهدید قرار می داد دعوت مردم دنیا جهت آشنایی به توان حدود ایدئولوژی اسلامی و نفی آقایی و قدرت جهانی ابرقدرت بود.
انقلاب اسلامی به مسلمین و مستضعفین جهانی آموزش د اد که می توان بدون تکیه بر ابرقدرت ها زندگی کرد، نفس کشید و حتی می توان بدون پشتیبانی یکی از آنان با دیگری به مبارزه پرداخت و پیروز شد.
باید انصاف داشت و به ابرقدرت ها حق داد که از چنین پدیده جدیدی که نافی وجود و ماهیت آن ها است به هراس بیفتند و جهت نابودی آن دست به کار شوند.
پدیده جدید به نام انقلاب اسلامی ایران مطالبی را مطرح می کند که در صورت فعلیت یافتنن آن قطب بندی جهانی به هم می خورد و جهان دو قطبی تبدیل به سه قطبی شده و چه بسا در آینده ای نه چندان دور تبدیل به جهان یک قطبی شود. در این جاست که دو قطب موجود برای فعلیت نیافتن قطب بالقوه جدید دست به دست هم داده و تصمیم به نابودیش می گیرند.
برای اجرای طرح، احتیاج به مجری است و برای اجرای طرح نابودی انقلاب اسلامی ایران، مجری مخصوص با ویژگی های خاص مورد نیاز است. این مجری باید اولاً خود از این پدیده جدید احساس خطر نماید. ثانیاً دارای افکار بلند پروازانه باشد تا بتوان او را به راحتی باد کرد و شخصیت جهانی یا منطقه ای برای او تصویر نمود. ویژگی سومی که باید این مجری داشته باشد این است که آدم ساده لوحی باشد تا وقتی به او می گوید بعد از یک هفته پیروزمندانه در تهران خواهی بود! باور نماید. ویژگی چهارمی که مجرمی باید داشته باشد و با طرح در آن اشتراک دارد عدم شناخت نیروی مردم و به خصوص امت مسلمان است که این ویژگی ناشی از خصلت های دیکتاتوری و مسلح بودن به تکنولوژی تسلیحاتی است که اجازه درک این قدرت بزرگ را نمی دهد.
آخرین ویژگی این بود که شخص مجری، شرایط جغرافیایی حمله به انقلاب اسلامی را داشته باشد.
مجموعه خصوصیات فوق در شخص صدام وجود داشت و به همین دلیل مجری طرح نابودی انقلاب اسلامی ایران از طرف ابرقدرت ها و ارتجاع منطقه گردید.
پیروزی های اولیه صدام در جنگ تحمیلی که به علت شرایط خاص زمانی که عمدتا وجود بنی صدر مخلوع در رأس ارتش و بی لیاقتی های او بود این امید را در دلش زنده کرد که تا پیروزی نهایی و سپس کسب مقام رهبریت جهان عرب راهی نیست. اما این امید مدت زمان طولانی پایدار نماند و با برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا توسط امام امت و عزل وی از مقام ریاست جمهوری توسط مجلس شورای اسلامی و تأثیر مستقیم مجلس توسط رهبر بزرگ انقلاب اسلامی، چهره و جهت جنگ عوض شد. از این پس امت مسلمان که تاکنون از شرکتشان در جنگ تحمیلی جلوگیری به عمل می آمد به یک باره نقش اساسی پیدا کردند و اداره آن را چه در جبهه و چه در پشت جبهه به عهده گرفتند.
با این تغییر به مرور زمان روند جنگ معکوس گردید و پیروزی های صدام یکی پس از دیگری تبدیل به شکست شد. رزمندگان اسلام نه تنها اکثر خاک اشغالی به وسیله متجاوزین را پاکسازی نموده بلکه شروع به آزادسازی مردم مسلمان عراق از زیر بار ستم این ستمکار بزرگ نمودند و این جریان به یاری خدا ادامه داشته و خواهد داشت.
صدام که پس از مدتی به واقعیات تلخ دست یافت و موجودیت خود را در خطر دید تصمیم گرفت به هر وسیله ای شده این جنگ را پایان داده و جمهوری اسلامی ایران را به سر میز مذکره بنشاند.
اولین اقدامی که در این زمینه انجام داد یک حرکت سیاسی تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ایران مبنی بر صلح طلب بودن عراق و جنگ طلب نشان دادن ایران بود.
اگر چه در این زمینه کلیه رسانه های صهیونیستی و امپریالیستی جهان و هم چنین کلیه ابرقدرت ها و قدرت ها و ارتجاع عرب او را یاری دادند و تا حدی هم در این مورد موفقیت به دست آمد ولی این تبلیغات به هیچ وجه نتوانست عزم جزم امت مسلمان ایران و مسئولین جمهوری اسلامی را خدشه دار کرده و در تصمیم آن ها مبنی بر ادامه جنگ تا پیروزی نهایی خلل وارد کند. بنابراین حربه صدام با شکست مواجه شد.
بمباران مناطق مسکونی
اقدام دیگری که جهت تضعیف جمهوری اسلامی ایران و در نهایت دستیابی به صلح انجام داد بمباران مناطق مسکونی بود. این جنایت که ماه ها توسط این جانی انجام می شد و تبلیغات جهانی نیز هیچ گونه عکس العملی در مقابل آن انجام نمی داد نقطه ضعفی از طرف جمهوری اسلامی ایران تلقی می گردید چرا که به دلیل مسایل انسانی اقدام متقابل انجام نمی داد و در نتیجه دست صدام برای ادامه جنایت باز بود. این حالت ادامه داشت تا دهه فجر گذشته که رژیم عراق تصمیم عراق به بمباران هفت و سپس یازده شهر گرفت و اسامی آن ها را از قبل اعلام نمود تحلیل صدام از انجام این عمل این بود که اولاً سالگرد انقلاب که برای مردم ایران جشن بزرگی است به کام آن ها تلخ می شود و ثانیاً با ایجاد مجدد آواره جنگی و تخلیه شهرها، مشکل اجتماعی دیگری برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد می شود و این روش ادامه دارد تا جمهوری اسلامی ایران بر سر میز مذاکره بنشیند. به قول حضرت امام اشکال این ها این است که نه مردم را می شناسند و نه اسلام را، صدام نمی دانست که همان اسلامی که در شرایطی اجازه اقدام متقابل نمی دهد در صورتی که شرایط عوض شود نه تنها مجوز اقدام صادر می نماید بلکه انجام آن را تأکید می نماید زیرا در این مورد هیچ چیز مهمتر از حفظ خود اسلام نیست بر مبنای همین مطلب مسئولین جمهوری اسلامی اعلام نمودند که در صورتی که رژیم عراق مناطق اعلام شده را بمباران نماید، بعضی از شهرهای عراق که اعلان گردید بمباران خواهد شد و قبلا از مردم این شهرها درخواست گردید که شهر را ترک نمایند. اعلام این تصمیم از طرف جمهوری اسلامی ایران سیستم فکری حاکمیت عراق را مغشوش نمود زیرا آنان تمام برنامه هایشان را با این پیش فرض تدوین کرده بودند که جمهوری اسلامی ایران دست به اقدام متقابل نخواهد زد. به همین دلیل در آغاز زمان اعلام شده توسط رژیم عراق بمباران صورت نگرفت ولی بعد از مدتی عمل گردید که جمهوری اسلامی ایران با یک فرصت ۲۴ ساعته به مردم عراق دست به اقدام متقابل زد.
رژیم عراق که از این عمل متقابل جمهوری اسلامی ایران زیان بی حدی دریافت کرده بود سعی کرد به هر وسیله ای جهت حل قضیه متوسل شود. و بر این مبنا رهبر منافقین را که مدت ها است در دامانش می پروراند به یاری گرفت. و اعلام نمود که یک هفته بمباران مناطق مسکونی قطع خواهد شد. این عمل اوج استیصال رژیم عراق را می رساند زیرا جهت نجات مرحله ای از تروریست هایی کمک می گیرد که کوچکترین آبرویی در میان امت مسلمان ندارند. در عین حال اوج بدبختی منافقین را مشخص می سازد که نامه التماس آمیز برای قاتل هزاران فرزند این مرز و بوم ارسال می دارند.
خلاصه این که حربه دوم صدام که جهت به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران به کار می گرفت و به موفقیت آن امیدها بسته بود با تصمیم مسئولین جمهوری اسلامی ایران بی اثر گردید.
اما آخرین حربه
صدام مدت ها قبل اعلام کرده بود در صورت حمله جدید از طرف جمهوری اسلامی ایران عراق از سلاح هایی استفاده خواهد کرد که تاکنون به کار نبرده و در صورت استعمال چنین و چنان خواهد شد با شروع عملیات خیبر و و الفجر ۶ مشخص شد که این وسیله همان سلاح شیمیایی است که کاربردش در جنگ ها از طرف مجامع بین المللی ممنوع اعلام گشته و به کار برنده مجرم جنگی شناخته می شود.
آخرین سلاح صدام یعنی بمب شیمیایی به کار رفت و نه تنها نتایجی که صدام منتظر آن بود به دست نیامد بلکه آثار مثبتی جهت جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشت.
این آثار عبارت بودند از:
۱- افشا شدن چهره خبیث رژیم عراق در دید جهانیان که تاکنون با کمک تبلیغات جهانی از او یک چهره صلح طلب ساخته بودند.
۲- منزجر شدن مردم جهان از این رژیم و محکومیت سیاسی توسط بعضی از سازمان های بین المللی و دولت ها.
۳- بیشتر مشخص شدن پایبندی جمهوری اسلامی ایران به اصول انسانی و ایجاد زمینه مساعد برای فهم ادعای جمهوری اسلامی ایران مبنی بر این که اگر این جانی باقی بماند منطقه روی صلح را نخواهد دید.
۴- مجهز شدن رزمندگان اسلام به وسایل لازم جهت بی اثر ساختن آثار سلاح شیمیایی و …
این نتایج باعث گردید سومین حربه صدام و آخرین آن ها که امیدها به آن بسته بود بی اثر گردد و نتایج معکوسی از به کار بردن آن ها به دست آورد.
حال که تمام تیرهای ترکش صدام به پایان رسیده و نیز توان مبارزه در میدان نبرد را ندارد و در حال از دست دادن آخرین نفس هاست لازم است آخرین تصمیمات اتخاذ گردد زیرا اکنون در یک طرف صدام مفلوک است به همراه ارتشی وا خورده و بی روحیه و در مقابل جمهوری اسلامی ایران با یک امت رزمنده و شهیدپرور، عقل حکم می کند که فرصت را نباید از دست داد و لازم است هر چه سریعتر ریشه فساد و تجاوز را خشکاند تا انشاء الله هر چه زودتر منطقه چهره صلح را رؤیت نماید صلحی پایدار و شرافتمندانه.