ازدواج
در شماره های گذشته سخنی داشتیم در رابطه با افراط و تفریط حاکم بر جامعه که در بخشی از آن به سخنان یکی از مسئولین اشاره ای شده بود. برادری بر ما خرده گرفت که گویا لحن انتقاد برادرانه و خیرخواهانه نبوده است و نوشته بود شما نباید از ایشان انتقاد می کردید بلکه باید به او تذکر می دادید. البته ما به آن برادر پاسخ خصوصی دادیم ولی از آنجا که این مطلب ممکن است به ذهن دیگران نیز خطور کند لازماست در اینجا تذکر دهیم که ما نه به شخص انتقاد داریم و نه به جریان خاصی، بلکه انتقاد ما متوجه طرز تفکری است که بر جامعه حاکم است و همانگونه که در ابتدای این سلسله مقالات اشاره شد هر جامعه بخصوص پس از انقلاب دچار افراطها و تفریطهائی می شود که رهبران جامعه موظفند با راهنمائیهای خود این حالت را در هر زمینه ای تعدیل کنند.
در جامعۀ ما با توجه به بیداری و وظیفه شناسی رهبران عالیقدر آن افراطها به حدّاقل خود رسیده است. امام امت دام ظله با سیاستهای حکیمانۀ خویش و با حفظ توازن قوی و تعادل نیرو در طرز تفکرهای و سلیقه های مختلف با مهارت خاصی توانسته اند جامعه و بخصوص مسئولین آن را در صراط مستقیم به طور اعجاز آمیزی نگهدارند. سایر شخصیتها و رهبران جامعه نیز با تذکرات خویش در حفظ توازن جامعه بسیار کوشیده اند و بحمدالله تا کنون موفق بوده اند و ان شاء الله در آینده توفیقات بیشتری نصیب خواهد شد. ما نیز در پیروی از آن سیاست حکیمانه و تعقیب آن هدف عالی انگشت بر جزئیاتی که شاید صلاح نباشد آن بزرگان به آن اشاره کنند می گذاریم.
گر چه همین جهات نیز کم و بیش در سخنان بزرگان ما آمده است. بهرحال ما نظر به گفتۀ آن مسئول بجز به عنوان مثال نداشتیم. البته باید با کمال تأسف بگوئیم که در آن مورد و موارد مشابه هنوز تغییر محسوسی دیده نشده است و اگر تغییری مشاهده شود، شاید در آن سو باشد که مطلوب نیست.
به هر حال، در این شماره سخن ما دربارۀ ازدواج است. این امر با این که هم از نظر مذهبی و هم از نظر اجتماعی بسیار مهم است امّا کمتر به آن توجه شده و جامعه در این زمینه نیز از جهات مختلف دچار افراط و تفریط شده است.
ما با بررسی آن جهات و تذکرات لازم امیدواریم هر چه زودتر با برطرف شدن مشکلات ازدواج، جامعه ای سالم و رو به رشد داشته باشیم. زیرا ازدواج به نظر ما از آن جهت که آرامش و آسایش به افراد می بخشد، جامعه را که چیزی بجز همان افراد نیست از بسیاری لغزشها و نابسامانیها و انحرافات اخلاقی نجات می دهد. جامعه ای که جوانان آن در اوائل بلوغ جنسی اقدام به ازدواج کنند بدون شک از جامعه ای که چنین نیست به مراتب سالم تر و مترقی تر خواهد بود.
۱- مَهْر و شیر بها
در دورانهای قدیم و جامعه های غیرمتمندن و غیر متدین دختر، همانند کالائی بود که پدر و مادر آن را می فروختند و آنچه به عنوان مهر می گرفتند چیزی از آن به وی نمی رسید. اعراب جاهلیت به کسی که دختر زیبائی داشت تبریک می گفتند که ثروتمند خواهی شد و چون چنین بود اگر یکی از آنها از این جهت امیدی به آیندۀ دختر نداشت یا اینکه غیرت احمقانه او بر طمعش رجحان می یافت یا خود، ثروتمند و مستغنی بود دختر بیچاره را زنده بگور می کرد. آری، در آن جامعه بی فرهنگ به فرزند بجز از دریچۀ منافع شخصی نگاه نمی کرد و پسر را هم که می خواستند به این امید بود که روزی مردی نیرومند شود و دفاع از خانواده و عشیره کند بلکه در جنگها غنایم بدست آرد. به هر حال آن دوران سیاه گذشت و آن تاریکی ها با طلوع خورشید اسلام زدوده شد ولی هنوز هم در بسیاری از جامعه ها آثاری از آن فرهنگ باطل باقی است.
یکی از آنها بالا بردن مَهْر است که در آن دوران چون دختربه عنوان کالا مطرح بود مهر طبق قانون عرضه و تقاضا بالا می رفت و پائین می آمد ولی اکنون که طبق دستور اسلام مهر حق دختر است و هیچ جزئی از آن به پدر و مادر نمی رسد، باز هم سعی خانواده ها بر این است که مهر را تا حد مقدور بالا ببرند ولو به قیمت تأخیر ازدواج دختر از وقت معمولی آن باشد و گویا تنها انگیزۀ آن یک انگیزۀ جاهلی است که از آن دوران به صورت یک عادت و رسم باقی مانده و آن فخر فروشی خانواده و مخصوصاً مادر دختر است و مکرر شنیده شده مادر اصرار دارد که اقلاً به صورت ظاهر مهری سنگین اعلام شود که در برابر قوم و فامیل سرافکنده نباشیم و این همان انگیزۀ باقیمانده از جاهلیت است که باید یک فرد مسلمان خود را از آن پاک و منزه کند. این مهرهای سنگین بجز فساد جامعه و تأخیر در امر ازدواج نتیجه ای ندارد.
ملت مسلمان و انقلابی ایران باید روش و سیرۀ رسول اکرم(ص) و ائمه هُدی (ع) را الگوی خود قرار دهند. رسول اکرم(ص) طبق روایت یکی از صفات بهترین زنان امت خویش را کم بودن مقدار مَهر آنان دانسته است. یک فرد مسلمان آن هم در یک جامعه انقلابی هیچ مسئله ای را نباید از دیدگاه فردی ملاحظه کند، بلکه باید آن را از نظر اجتماعی مورد بررسی قرار دهد و نباید خود را جدای از جامعه بداند.
شک نیست اگر همه یا اکثر افراد این گونه با مسئله ازدواج برخورد کنند، این شرایط و مهر سنگین که سدّ راه صلاح جامعه است به کلی از بین خواهد رفت.
در مقابل آن گروه که متأسفانه هنوز هم اکثریت جامعه را تشکیل می دهند گروهی دیگر در حق دختران خویش تفریط می کنند و به قول معروف به صلواتی راضی می شوند. این نیز از نظر روایات و سنت اسلامی مطلوب نیست و باید اعتدال و میانه روی در همه امور مد نظر باشد. خوب است اگر مهر السنۀ که مهر زنان و دختران رسول خدا(ص) بوده است مورد توجه قرار گیرد و آن پانصد درهم یعنی تقریباً ۲۶۰ مثقال نقره میباشد. گر چه این نکته به نظر بعید نمی آید که آن مهر مناسب آن روز بوده و اکنون باید آنچه مناسب این زمان است قرار داده شود. به هر حال بهتر آن است که خواستگار از جهاتی که مورد نظر است یعنی دین و اخلاق اگر مناسب بود باید نسبت به مهر ملاحظه تمکن و استعداد او را نمود و نباید مهر آنگونه بالا باشد که ازدواج را در جامعه مشکل کند و نه آن اندازه پائین باشد که موجب نکوهش کوته نظران و کوچک جلوه دادن زن باشد. البته ارزش زن به مهر او نیست بلکه به دین و عفت و اخلاق و خانه داری اوست. ولی چون نظرها و دیدگاهها مختلف است باید همۀ جهات را ملاحظه کرد.
در اینجا نکته ای مهم که باید مود توجه قرار گیرد این است که پدر و مادر نباید از پیش خود مهری یا شرطی تعیین کنند و این فقط حق دختر است و باید با او در میان بگذارند. پدر و مادر از نظر شرعی هیچ ولایتی در این جهت بر دختر ندارند و تنها چیزی که هست طبق نظر حضرت امام رضایت آنان در اصل مسئله ازدواج مطرح است. آن هم در صورتی که مانع از ازدواج وی با شخص مناسب از نظر شرعی و عرفی نشوند و گرنه همان حق نیز از آنان سلب می شود بنابراین پدران و مادران توجه داشته باشند که دراین امر مهم عمل خلاف شرع انجام ندهند و مهر را از پیش خود تعیین نکنند مگر اینکه دختر خود به آنها واگذار کرده باشد و وکالت داده باشد.
و امّا شیربها، مسئله ای است که به طور کلی از آثار همان افکار جاهلی است. زیرا درست قیمت گذاشتن بر دختر است. گویا مادر قیمت شیری که به پسر داده نمی خواهد زیرا برای او ارزش واقعی قائل است ولی برای دختر ارزشی قائل نیست که شیر را مجاناً به او بدهد و لذا قیمت آن را از داماد می گیرد و این گذشته از نظر حکم شرعی (که تفصیل آن در شماره ۲۰ مجله در بخش پرسشها و پاسخها ضمن ترجمۀ سخن امام دام ظله در تحریر الوسیله آورده ایم)، از نظر روانی اثر سوء بر دختران دارد و از نظر اجتماعی سنگی است جلو راه ازدواج، و در نتیجه خود مایۀ فساد جامعه است. لذا باید به شدت با آن برخورد کنیم و آن را به طور کلی از فرهنگ جامعه انقلابی و مسلمان خود محو سازیم.
۲- دخالت پدر و مادر
یکی از ره آوردهای تمدن غربی که در رژیم سابق به سرعت رشد می کرد بی بند و باری دختران و پسران بود که غالباً خانواده های به اصطلاح متمدن و غرب زده در مسئله ازدواج فرزندان خود در مقابل عمل انجام شده ای قرار می گرفتند و دیگر جای نظر دادن و مصلحت اندیشی نبود و در این رابطه مشکلات بسیاری برای خانواده ها به وجود می آمد که چون راه حلی برای آن نداشتند خود را بیش از پیش در دامان فرهنگ غربی می افکندند و بر بی بند و باری می افزودند تا به کلی از قیود و دست و پا گیر دین و رسم و شئون اجتماعی خویش رها شوند.
این نتیجۀ افراط در آزادی دختران و پسران بود.
در مقابل آن گروهی که به صورت مظاهر متدین و پای بند مذهب و راه و رسم اجتماعی خویشند به طور کلی خود را ولیّ اَمْرِ فرزندان خویش حتی پس از بلوغ می دانند و نه فقط از آنها در امر مهم ازدواج که زندگی آیندۀ پرفراز و نشیب آنان را تشکیل می دهد نظر خواهی نمی کنند بلکه به مخالفت آنان نیز اهمیتی نمی دهند و آنها را بر ازدواج دلخواه خویش مجبور می سازند و این امر نسبت به دختران بیشتر است و اتفاقاً موجب ناراحتیها و مشکلات بیشتری نیز هست. ما در این رابطه نامه های بسیاری داریم که پسری با فشار بیش از حد خانواده ازدواجی کرده که دلخواه او نبوده و هم اکنون با چند فرزند تصمیم بر طلاق دارد و طبق اظهار خود راهی به جز این نمی باشد و به نظر می رسد که حق با اوست ولی آیا گناه این جدائی و در بدری فرزندان بیچارۀ آنها بر گردن کیست؟ روشن است که مقصر، پدر و مادر بی فرهنگ و بلکه غیر متدین این گونه فرزندان است که نمی دانند اصولاً اگر زوجین راضی نباشند عقد آنها باطل است. و گوئی عقدی صورت نگرفته است مگر اینکه بعداً راضی شوند و اگر به هیچ وجه راضی نشوند و فقط به این خیال که ازدواج شرعاً نیز بر آنها تحمیل شده است تن در داده باشند، صحت عقد آنها مشکل است در آن صورت شما خود حدس بزنید چه مشکلاتی از نظر شرعی و عرفی و روانی رخ خواهد داد؟
از این بدتر اجبار دختران است و مخصوصاً در صورتی که مصلحت آنها در نظر گرفته نشود که بسیار دیده شده است پدران و مادران به طمع جهات مادّی، دختران نوجوان خود را به ازدواج مردان چهل، پنجاه ساله درمی آورند که بسیاری از آنها در اثر ناسازگاری پس از رشد کامل فکری و جنسی دچار انحراف می شوند که نمونه هائی از آن در دادگاه های انقلاب دیده شده است و چه بسیارند آنان که کسی از وضع و حال آنها مطلع نیست.
از نظر شرع مقدس اینگونه اعمال جایز نیست و پدر، پس از بزرگ شدن فرزند و بلوغ شرعی ولایتی بر او ندارد. و اما مادران که خود را غالباً به این دلیل که حقشان بزرگ است ولیّ فرزندان خویش می دانند، باید بدانند که هیچ گونه ولایتی از نظر شرعی ندارند و جایز نیست در اینگونه شئون فرزندان خویش دخالتی کنند مگر از راه نصیحت و خیرخواهی. گذشته از حرمت اینگونه دخالتها عقد نیز صحیح نیست مگر اینکه بعداً زوجین به آن عقد راضی شوند. هم اکنون نامه ای داریم که مردی که دارای چهار فرزند است از روز اول به ازدواج راضی نبوده و حتی شناسنامۀ خویش را تحویل نداده است و خانوادۀ وی با المثنای شناسنامه ازدواج او را ثبت کرده اند. ما در نامه ای او را نصیحت کردیم که بخاطر فرزندانش به این ازدواج راضی شود و طلاق ندهد. ولی او در نامۀ دومش وضع نابسامان زندگی زناشویی را برای ما نوشته است که جداً تحمل آن وضع احتیاج به فداکاری و گذشت فوق العاده ای دارد. چرا باید پدران و مادران به دلیل بی فرهنگی مایۀ بدبختی و ناراحتی فرزندان خویش در طول زندگی باشند؟ و چرا دفتر ثبت ازدواج دقت کامل در تشخیص رضایت طرفین به عمل نیاورد؟ و چرا با این همه نظم و ترتیب و دفتر و اسناد احکام الهی و روشنترین حقوق اجتماعی افراد نادید گرفته شود؟
ولی فراموش نشود که داماد و خانوادۀ او نباید مطالبۀ جهیزیههای سنگین بکنند. اصولاً این گونه رسمهای غلط را باید کنار گذاشت. آنچه از سنتهای اسلامی و سیرۀ رسول اکرم(ص) رسیده است این است که با همان مَهر جهیزیۀ عروس را تهیه می کرده اند و همچنان که مهر نباید سنگین باشد جهیزیه نیز باید مناسب آن باشد، زیرا هدف تشکیل خانواده و سعی در سعادت و خوشبختی آن است. بنابر این هر چه ساده تر و آسان تر و دورتر از قیود دست و پا گیر باشد آینده ای بهتر و دورنمائی موفق تر و خوشبخت تر خواهد داشت.
۳- مراسم ازدواج
یکی از مشکلاتی که سدّ راه ازدواج است خرج سرسام آور مراسم آن است که این نیز از باقیمانده های عادات جاهلی است که در رژیم گذشته رونق بیشتر یافته بود. افراط در خرجهای بیجا و بی مورد مراسم ازدواج، اکثر جوانان را از فکر تشکیل خانواده منصرف می کند. باید بطور کلی این رسمهای غلط و مشکل آفرین را کنار گذاشت ولی نه به این معنی که هیچ مراسمی نباشد زیرا این نیز تفریط است و از نظر شرع برگزاری مراسم ساده مطلوب است و اطعام یعنی سور دادن در ازدواج مستحب است ولی به مقدار تمکن آن شخص و اگر هیچ ممکن نیست نباید اصل ازدواج که یک مسئله مهم اجتماعی و فردی است فدای اینگونه رسمها و حتی آداب شرعی بشود. بنابراین نصیحت ما به آنان که قدرت دارند این است که از خرجهای زیاد و به رخ کشیدن ثروت و مکنت خویش بپرهیزند تا بطور کلی این رسمهای غلط از میان برود و ناچار نباشد آن مرد فقیر یا متوسط با قرض و خواهش مراسم عروسی را برگزار کند. یا اگر بدون مراسم بود احساس محرومیت کند. نصیحت ما به آنان که می خواهند به اصطلاح اسلامی و انقلابی باشند، این است که در صورت قدرت تفریط نکنند و به آداب شرعی در برگزاری مراسم ساده و اطعام ولو در محدوده فامیل و همسایه عمل کنند. و نصیحت به آنان که قدرت برگزاری هیچ گونه مراسم و اطعام را ندارند این است که اصل ازدواج را فدای این جهت نکنند زیرا اینها مستحب است و در وضع کنونی بخصوص برای آنانکه ممکن است مبتلا به گناه شوند شاید ازدواج واجب باشد.
نکته ای که در این مورد لازم است تذکر داده شود مسئله تحصیل است. بسیار دیده و شنیده شده است که ناصحان خیرخواه، جوانان را از ازدواج منع می کنند به دلیل این که دست و پا گیر است و مانع تحصیل می شود. البته اگر کسی مورد رزقی نداشته باشد که بتواند در عین تحصیل خرج خانه را بدهد شاید از این جهت مشکلی برای او پیش آید ولی در مورد کسی که از نظر مخارج زندگی تأمین شده باشد یا بتواند در فرصتی که دارد خرج خانه را به دست بیاورد ازدواج نه تنها مانع تحصیل نیست بلکه به آن کمک می کند، زیرا مهمترین عامل در پیشرفت تحصیل آرامش روح و تمرکز فکر است. جوانی که زیر فشار غریزه جنسی باشد آرامش ندارد و مخصوصاً اگر مبتلا به روش های غیر مشروع در ارضاء غریزه باشد که هم از نظر جنسی و هم از نظر روانی در اثر احساس گناه و شرم آرامش نخواهد داشت. بلکه می توان گفت در بعضی از موارد اگر ازدواج با تحصیل منافات داشته باشد باید ازدواج را اختیار کند. زیرا ممکن است با ادامۀ آن وضع، علم که بدستش نیامده عقلش را نیز از دست بدهد یا در اثر گناه گرفتار مجازاتهائی شود که جانش را نیز فدا کند. بنابراین در هر مورد باید ملاحظه اهم و مهم از نظر وضع مالی، جسمی و روحی مشخص بشود آنگاه گفته شود کدام یک را اختیار کن.
مسائل و مشکلات ازدواج، خیلی بیشتر از آن است که در این مقاله گنجانیده شود و این مسئله خیلی مهم تر از آن است که به نوشتن یک مقاله اکتفا شود باید یک حملۀ تبلیغاتی وسیع تحت ارشاد و رهبری بزرگان و شخصیتهای مذهبی فکری و سیاسی برای براندازی رسمهای غلط که مانع راه ازدواج است بشود تا هر چه بیشتر مردم را به تسریع در این امر تشویق و از سختگیری در آن باز دارند.
برای درک اهمیّت مطلب حدیثی از رسول اکرم(ص) در اینجا می آوریم که فرمود:
«اذا جاءکم من ترضون خُلقه ودینه فزوجوه. الاّ تفعلوه تکن فتنۀ فی الارض و فساد کبیر»
اگر کسی برای خواستگاری آمد که از نظر دین و اخلاق مورد پسند بود او را بپذیرید. اگر چنین نکنید در زمین آشوب و فساد بزرگی برپا می شود.
و این همان آشوب و فسادی است که جامعه بشری متمدن امروز گرفتار آن است. به امید آن روز که همگی با درک و احساس مسئولیت اجتماعی ریشۀ فساد را از زمین بر کنیم.
ان شاء الله.