لیله القدر

استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری
                   •               .
سوره از آن سوره هائی است که تُن و آهنگ مخصوص دارد و یک مسئله سئوال انگیز در این سوره مطرح شده است.
و حالا ببینیم با تدبّر در این آیات و آیات دیگر چه مطلبی از این سوره کوچک استفاده می شود …
زمان شب قدر
اول مطلبی که در اینجا است این است که می فرماید: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. ولی در این سوره تعیین نمی کند که شب قدر کدام یک از این شبهای سال است، ولی آیۀ دیگری در سورۀ بقره است که تا اندازه ای شب قدر را مشخص می کند و می فرماید: شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان.
ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن ماه نازل شد. پس معلوم می شود که شب قدر در ماه رمضان است، ماهی که قرآن در آن نازل شده، معین کرده است و این آیه هم نام و عنوان آن شب را معین کرده است، این دو تا ثابت می کند که شب قدر از ماه رمضان بیرون نیست.
در آیۀ دیگری از سورۀ دخان، توضیحی درباره شبی که قرآن در آن نازل شده می دهد که از آن آیه یک مطلب دیگر استفاده می شود و آن این است که می فرماید: ما قرآ‌ن را در یک شب مبارک و پربرکتی نازل کردیم، و ما همانا همیشه منذر و هشدار دهنده و اعلام خطر کننده بوده و هستیم.
پس آن شبی که قرآن در آن نازل شد بحکم این آیه از سوره بقره جزء ماه رمضان است، و به حکم آنچه در این سوره آمده است آن شبی است که در آن شب جریاناتی رخ می دهد یعنی یک شب تقدیر است، شبی است که یک سلسله مقدرات در آن شب تقدیر می شود. در اینجا هم که دربارۀ شب قدر می فرماید: در این شب فرشتگان و روح خدا می آید از هر امری، مجموعاً معلوم می شود که این یک جریان و مسئله ای از نظر قرآن است.
نزول قرآن
چند مسئله است که باید دربارۀ آنها گفتگو و بحث بشود:
۱- این سئوال بوجود آمده است که قرآن می گوید: قرآن در ماه رمضان است و در شب قدر نازل شد،‌آیا این دلیل بر این نیست که بعثت پیغمبر در ماه رمضان است، پس چرا ما بعثت را در ۲۷ رجب می گیریم، و حال اینکه لفظ قرآن است که قرآن در ماه رمضان نازل شده است؟
مطلب دیگری وجود دارد که البته برای جواب به این سئوال نیست، بلکه اساساً از خود قرآن استفاده می شود و آن اینست که قرآن بر پیغمبر اکرم دو نزول دارد:
نزول دفعی به معنی نزول اجمالی و نزول تدریجی به معنی نزول تفصیلی، یعنی یک نزول اجمالی به یک معنا غیر زمانی است، و یک نزول تفصیلی و تدریجی زمانی، به حسب قاعده در لغت عرب کلمه نزول در دو باب آمده که یکی را می گویند باب افعال که با اِنْزالْ آمده است، «     » و یکی به صیغۀ باب تفعیل، تَنْزیلْ وَ‌ اَنْزَلْناهُ.
علمای عرب می گویند که این دو صیغه هم این چنین با هم فرق دارد، که «اَنْزَلْناهُ» در جایی گفته می شود که یک شیء دفعتا وارد شده باشد و تنزیل در جایی گفته می شود که نزول تدریجی باشد، پس قرآن انزالی دارد و تنزیلی و آنجا که می فرماید: «     » یا «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزلَ فیهِ الْقُرْآن» یا: «     مُبارَکَۀٍ» که هم از باب افعال آمده، اینها ناظر به یک نزول دفعی و یک نزول اجمالی وبه یک معنا یک نزول غیر زمانی قرآن بر پیغمبر اکرم است که این مقدم بود بر نزول تدریجی و تفصیلی که در نزول اول قرآن بصورت نزول تدریجی یک روح بر پیغمبر نازل شده نه به صورت آیات و کلمات و الفاظ و سوره که اینها حالت تفصیلی است، بعد از پیغمبر اکرم دارای آن روح شده است، که روح قرآن بوده، در واقع بعدها اینها نزول دیگری پیدا کرده است نزول در مرتبۀ دیگر، آنوقت آن چیزی که ابتداء به مانند یک روح بر پیغمبر اکرم نازل شد، بصورت این الفاظ و کلمات درآمد.
در این جهت روایات ما زیاد دلالت دارد که قرآن دو بار یعنی به دو صورت بر پیغمبر اکرم نازل شده است، به نحو اجمالی و وسیع و دفعی و دیگر به نحو تدریجی و زمانی و تفصیلی، حال آن نزولی که قرآن بصورت دفعی و تمام قرآن بصورت یک روح بر پیغمبر نازل شد، همانست که در ماه رمضان بر پیغمبر نازل شد، در آن وقت هنوز پیغمبر مبعوث نبود، آن نزول قرآن ملاک بعثت پیغمبر نبود.
بعثت پیغمبر یعنی از آن وقتیکه جبرئیل بر پیغمبر نازل شد و این قرآن و این روح و این حقیقت را بر پیغمبر بصورت الفاظ و کلمات نازل کرد، آن زمان بعثت پیغمبر است و آنست که در ماه رجب صورت گرفته و ۲۳ سال هم ادامه پیدا کرده است …
حال می رسیم به: «     »، و تو چه میدانی که شب قدر چیست؟
معانی قدر
شب قدر را «  » می گویند؟ آیا به اعتبار این است که آن شب، شب تقدیر است؟ یعنی شبی است که مقدرات معین می شود، یعنی در سال یک شب هست که در آن شب مقدرات مردم در آن سال معین می گردد، یا به آن اعتبار گفته شده است که اصلاً قدر معنایش ارزش است. یعنی شب با ارزش، البته اگر دومی را هم بگوئیم باز با ارزش بودنش به اعتبار اولی است، که بعد می فرماید شب قدر از هزار ماه بهتر است.
اینجا این مسئله مطرح است که در باب زمان و مکان آیا اجزاء زمان یا اجراء مکان خودشان فی حد ذاته، قطع نظر از انتصابی که به یک حادثه دارند، ارزش دارند؟ قهراً مطلب اینطور است که اجزاء زمان از این جهت که اجزاء زمان هستند هیچ جزئی نسبت به جزء دیگر فرق نمی کند، یعنی درجه وجودیشان یک درجه وجودی است، فرقی بین یک جزء از زمان و جزء دیگر نیست که یک جزء از جزء دیگر بهتر باشد یک جزء با فضیلت باشد و جزء دیگر بی فضیلت.
حالا اجزاء مکانی: اجراء مکانی یعنی قطعات زمین با قطعات زمین دیگری تفاوت هایی دارد، اجزاء مکان مانند اجزاء زمان بسیط نیست، اینها با یکدیگر فرقهائی دارند ولی فرقها، فرقهای مادی است نه فرقهای معنوی.
یعنی چه؟ یعنی مثلاً یک سرزمین شوره زار است، چون شوره زار است، محصول نمی دهد، یک سرزمین دیگ شوره زار نیست و محصول زیاد می دهد، پس برای بشر از لحاظ استفاده مادی یک سرزمین، پر برکت است و یک سرزمین دیگر بی خیر و بی برکت است، به این معنا زمین ها در بعضی مکان ها با برکت است، و بعضی مکانها بی برکت، و این امری مادی است و به زندگی مادی مربوط می شود اما از جنبۀ معنوی چطور؟ آیا از جنبۀ معنوی سرزمین ها فی حد ذاته با یکدیگر فرق دارد؟ یعنی قطع نظر از هیچ حادثه ای و هیچ واقعه ای که در آن واقع شده باشد، قبل از آنکه انسانی در عالم بوجود آمده باشد، آیا این سرزمین ها خودشان با هم فرق دارند؟ مثلاً سرزمین مکه یا کعبه قبل از آنکه آدمی در دنیا پیدا شود و قبل از اینکه ابراهیمی و اسماعیلی پیدا بشود، اصلاً خود این سرزمین با سرزمین های دیگر فرق می کند یا نه؟ جواب این است که نه اجزاء زمان و نه اجزاء مکان از نظر معنوی ذاتا هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، نه یک زمین با برکت است و نه یک زمین خبیث (به معنای معنوی)، همه این سرزمین ها علی السویه هستند، ولی به واسطه امری عارضی، یک سرزمین تبدیل می شود به زمینی مبارک، مانند زمینی که در جایی افتاده، بعد صیغه مسجد خوانده می شود، و از آن ساعتی که صیغه خوانده می شود، مبعد می شود، سرزمینها هم همینطور است البته خداوند، متعال از ازل می داند که فلان سرزمین به چه دلیل محل برکت می شود، اینکه در علم خدا این مکان مبارک بوده، یک مسئله است و اینکه خودش ذاتا فرق داشته باشد، مسئله دیگری است. کعبه، بواسطۀ ابراهیم، بلکه احیانا از زمان آدم، اولین نقطه از زمین بود که برای مسجد انتخاب شد،‌ برای اینکه خدای یگانه در آنجا پرستیده شود، پس گذشته از اینکه معبدست خانه خدا هم نیز هست، کعبه دیگر یک احترامی مافوق احترام همه مسجدهای دیگر دارد، بخاطر اینکه ولیی از اولیاء خدا در آنجا نماز خوانده است، لذا با مساجد دیگر فرق می کند، مثلاً در عراق، تمام مساجد مقدس است، اما یک مسجد بدلیل اینکه علی (ع) در آنجا نماز خوانده یا خطبه خوانده و یا موعظه کرده است، قداستش افزوده شده است.
پس کعبه یک شرافتی پیدا کرده که هیچ مسجد و معبد دیگری پیدا نکرده است، زمانها هم همینطور هستند، زمان ها بواسطۀ انسان کسب فضیلت می کنند،‌ یعنی همانقدر که زمانی را برای عبادت قرار دادند و مردم در آن زمان عبادت کردند، فضیلت دیگری پیدا می کند.
حال به سراغ «  » میرویم، بدلیل خود قرآن اولا این شب قدر از هزار شب بالاتر است، یک شب در عالم بوده که شب قدر است و آن شبی بوده که قرآن بر پیغمبر نازل شده است.
آیا شب قدر برای هر پیغمبری بوده است یا نه؟ و هر پیغمبری که می آمده شب قدری داشته است؟ آیا قبل از اینکه آدمی یا پیغمبری در روی زمین پیدا شود شب قدری بوده یا نه؟ این دیگر محل تردید است. شب قدر یعنی شب انسان کامل و شب ولی کامل، از خود قرآن چه می فهمیم؟ قرآن بعد از آنکه فرمود:      اولا وقتی که می گوید:   بعد می گوید:     ، نفرمود:       ، شب قدر بهتر بود از هزار ماه!! بالاتر اینکه می گوید قرآن را نازل کردیم در شب قدر، یعنی بصورت ماضی بیان می کند و بعد بصورت فعل مضارع دوام یا استمرار دارد و می فرماید: •         .
یعنی: در این شب فرشتگان و روح به اجازۀ پروردگارشان به زمین نازل می‌شوند، شبی است که میان زمین و آسمان پیوند و ارتباط برقرار است، شب برقراری ارتباط میان زمین و آسمان است، آنهم نه یک ملک و نه دو ملک، بلکه ملائکه و روح فرود می آیند، نه اینکه آمد.
آنهائیکه قائل به ادامۀ شب قدر نیستند کم اند، ائمه (ع) می گویند: از آنها بپرسید که در شب قدر که ملائکه و روح فرود می آیند،‌ به کجا می آیند؟ آیا ملائکه و روح که فرود می آیند به زمین فرود می آیند یا اینها بر دل فرود می آیند؟ ملائکه بر انسان فرود می آیند بایستی قلب انسان قلبی باشد که ملائکه بر آن قلب فرود بیایند، اصلا فرود آمدن دیگر معنی ندارد؟ و مطلب صد در صد درست اینستکه شب قدر شب انسان کامل است، حالا چرا باید در ماه رمضان باشد؟ در اسلام لااقل در غیر ماه رمضان معنی ندارد، پیغمبران و همچنین اولیاء الهی مثل ائمه اطهار که از بسیاری از پیغمران مقام برتر و بالاتری داشته‏اند. اینها در همان علم قرب خودشان مسائلی دارند که برای ما مردم درک این مسائل مشکل است موسی (ع) بعد از اینکه پیغمبر شده است و می‏خواهد الواح بر او نازل شود، چهل روز به میقات پروردگار میرود، در سی شب اول نتوانست دورۀ سلوک خود را به پایان برساند، و أتممناها بِعَشرٍ… سی شب با موسی مواعده شده، و موسی در این ۳۰ شب کمال مجاهدت را میکرد، برای اینکه آن شایستگی نهائی را پیدا کند و نتوانست و بعد ۱۰ شب دیگر اضافه شد که ان ۳۰ شب از اول ماه ذی القعهده بود تا آخر ماه، و بعد نتوانست، ۱۰ شب دیگر اضافه شد و آن از اول ماه ذی الحجه تا دهم آن ماه بود، در دهم ماه بود که فتح برای قلب موسی شد و انچه را که باید بر او فتح میشد، شد.
هر انسانی هر ولی کاملی در هر سال یک دوره¬ا‏ی دارد، بلکه هر مومنی، وظیفه دارد شبانه روز ۵ بار نماز بخواند، ولی یک ماه عبادت، و ماه اختصاص برای عبادت و برای پاک شدن، برای سلوک الی الله و برای بالا رفتن است، که این ماه رمضان می‏باشد. ماه رمضان برای اینکار قرار داده شده و باین دلیل ماه رمضان از همه ماههای دیگر افضل میشود، برای موسی امکان دارد ۱۰ ذی الحجه با فضیلت‏ترین ایام بوده، اما برای پیغمبر اسلام، ماه رمضان است، هر امامی از اول ماه رمضان از ماه رمضان بهره میبرد، یعنی از اول ماه رمضان آندروه سلکوک خودش را شروع می‏کند تا میرسد به یک شب، که آن شب، شب قدر است، شب قدر که شد دیگر درها بروی او باز میشود: تَنَزَّلُ المَلائکَهُ وَ الرُّوحُ.
اینجا راجع باینکه شب قدر کدام شب است، در روایت تعیین نکرده‏اند تعمدی هم در اینکار بوده است، آیا شب قدر شب نوزدهم بوده یا شب بیست و یک یا شب بیست و سوم؟ یا اینکه مثلاً در شب نوزدهم یک سلسله مسائل تعیین میشود و در شب ۲۱ ابرام میشود و مثلاً در شب ۲۳ به مرحلۀ امضاء میرسد و احتمال دیگری در اینجا هست و آن این است که تعیین نکردن از این جهت است که شب قدر هر سال به آن امام تعلق دارد، و بستگی به وضع امام در آن سال دارد، ممکن است امام در شب نوزدهم دورۀ خود را به پایان برساند و در شب ۱۹ ملائکه فرود بیایند و ممکن است شب ۲۱ و ۲۳ باشد، یعنی از شب نوزدهم کمتر نمیشود، در یکی از این شبها اینکار صورت میگیرد، آنوقت انسان کامل در مقدرات عالم یا انسانها دخالتی دارد؟ بنابراین شب قدر شب انسان کامل است، و در شب قدر قرآن نازل شد، و پیغمبر هر سال شب قدری داشته است، و امام شب قدر دارد، و هیچ وقت زمین از انسان کامل خالی نیست و سال از شب قدر خالی نیست و شب قدر از ماه رمضان بیرون نیست. دانستیم که شب قدر در ماه رمضان است، شبی است که میان زمین و آسمان، ملک و ملکوت ارتباطی برقرار می‏ شود و به تعبیر قرآن درهای آسمانها به روی زمین باز میشود گویی که یکی میشود، طبیعت و ماوراء طبیعت از راه وجود امام در وجود امام، که هم وجود مادی و ملکی دارد و هم وجود ماورایی دارد، قرآن بطور اجمال و سربسته این مطلب را برای ما عنوان کرده است. ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و تو چه میدانی شب قدر چه شبی است؟ البته این «توچه میدانی» خطاب به پیغمبر است، مثل خیلی دیگر که مقصود مردم است، بشر چه میداند که شب قدر چیست؟ این یک شب چه چیزش بهتر از هزار ماه است؟ ارزش عبادتش چرا؟ برای اینکه ما وقتی نماز میخوانیم میگوئیم: اِیّاک نَعبُدُ وَ اِیّاک نَستَعینُ، عبادت هم وقتیکه به حالت جمعی باشد، بیشتر بالا میرود، اصلاً روح انسان آمادگی بیشتر و حضور بیشتر دارد، برای اینکه پاکانی هستند که در همین لحظه در حال عبادتند، و برای حالت ماده ثابت شده که امواجی است که به آن طرف دنیا میرسد، چه برسد به موجب روحی که نمیتوان درک کرد! اگر شب قدر شبی باشد که امام در آن شب در حالت عبادت است، و در هیجانی است که جو روحی عالم درهای زمین و آسمان به روی یکدیگر باز شده، اگر افرادی مثل ما تمایلی نشان بدهد، فیضی که در این شب میبریم برابر هزار شب است، یعنی آن جوّ روحی که بوجود میآید جوّ عبادت است، بالا برنده است و برای احیاء شب مناسبی است، فضیلت این شب برتری دارد بر هزار ماهی که شبهای ساده‏ای باشد.
نتیجه‏گیری
در پایان سخنم نتیجه گیری میکنم: ما از قرآن این اندازه می فهمیم که: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، و تو چه میدانی که شب قدر چه شبی است؟ شب قدر از هزار ماه بالاتر است، یعنی کثرت شبها به این نمیرسد، چرا؟ مگر چه خبر است؟ برای اینکه ملائکه و روح (روح در قرآن حقیقتی مافوق ملائکه است) با اجازۀ پروردگارشان فرود میآیند. «اجازه و امر» در قرآن به دو معنا بکار رفته است، گاهی اوقات «امر» به معنای فرمایش الهی است، و اگر امر باشد با هر کاری از کارهای عالم ارتباط دارد. سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجرِ، یعنی: از سر شب تا صبح سلام و سلامت است، سلام بمعنای درود است. فرشتگان درود می فرستند و با درود میآیند، و سلامت است به معنی اینکه در این شب برای کسیکه بخواهد از آن استفاده کند از آفتها، از وسوسه ها، و کیدهای شیطانی بدور است.
والسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *