آیت الله محمدی گیلانی
قسمت اول
مقصودی را که ما دراین نوشته مورد بحث و دقت قرار می دهیم، این است که شئون مربوط به اجتماع انسانی و شکل های گوناگون و متدرج حکومت ها و معیشت ها و رنگ های مختلف آداب و رسوم و روابط متغیر و حدوث جنگ ها و صلح ها و به یک کلام، تعاقب خوشبختی ها و بدبختی ها در ابعاد مختلف زندگی جوامع بشری، بر قواعد ثابت و روش های تغییر ناپذیر الهی جاری در جوامع انسانی است که ادعاء شناخت آن، دست آویز محکمی برای بروز بسیاری از انقلاب های اجتماعی بوده، ومنشأ تولد دانش هائی گردیده که از آن ها به علوم اجتماعی تعبیر می کنند.
و نخستین مرشدی که آدمی را بدین قواعد ارشاد فرمودند، قرآن کریم بوده است و بس چه آن که در هیچیک از کتب آسمانی موجود، به هیچ وجه اشارتی بر آن نرفته است، بلکه معهود از پیروان ادیان سماوی پیش از دین اسلام این است که اراده خداوند متعال در ارتباط با شئون متحول جامعه، جزافی و مشابه اراده جزافی حاکم خودسر و بی ضابطه است.
همانطوری که زمامدار خودکامه، بدون ضوابط بر مردم حکمرانی می کند، و در مستوای حکومت چنین حاکمی پاداش ها و کیفرها بر اساس شایستگی و استحقاق مبتنی نیست، بلکه تنها عامل فوز و تعالی و اشغال پست و مقام همانا تحصیل عنوانی است که به گونه ای بزمامدار انتساب دارد و عامل مقابل اینها نیز سلب انتساب مفروض است، اراده خداوند متعال نیز در کیفرها و پاداش ها و موهبت ها سیادت ها و زبونی ها و شادکامی ها و مصیبت ها به فرد و جامعه انسانی بر ویژه مذکور تابع انتساب به پیمبری از پیمبران و مآلاً جزاف و بی ضابطه است «و العیاذ بالله».
مثلاً ملت یهود به حکم انتساب به حضرت یعقوب و دیگر پیمبران از آن بیت جلیل، می پنداشتند که فقط قوم یهود شایستگی زعامت و رهبری و سیادت را دارند و عنوان «تهود» تمام محبوبیت نزد خداوند عزّوجل است بلکه این عنوان، مقام فرزندی خداوند سبحان را موجب می شود و فقط همین عنوان مجوز دخول در بهشت است.
و در مقابل آنان، ملت نصاری خود را اولیاء و ابناء خداوند متعال گمان می کرده اند و می پنداشتند که فقط عنوان «تنصر»، تمام موضوع سعادت و سیادت دارین است، و یگانه عامل دخول در بهشت موعود عنوان تنصر است و اما شایستگی علم و عمل، ارزشی در اکتساب سیادت و تعالی و زبونی و سقوط ندارد!
«و قالوا لن یدخل الجنه الا من کان هودا او نصاری، تلک مانیهم قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» (آیه ۱۱۱ از سوره بقره).
«و هر یک از ملت یهود و نصاری می گویند: هرگز داخل بهشت نمی شود مگر کسی که یهود یا نصاری باشد. این است آرزو و هوس آنان، بگو اگر در این مدعا راستگو هستید برهانتان بر آن را عرضه بدارید».
و در آیه هیجدهم از سوره مائده است: «و قالت الیهود و النصاری، نحن ابناء الله و احباؤه»:
«هر یک از ملت یهود و نصاری می گویند: که فقط ما فرزندان خداوند و محبوبان او هستیم».
اینگونه پندارها و خرافات، اولین بار به وسیله قرآن کریم اعلام گردید که بی پایه و بی اساس است و از آرزوهای این بوالهوسان است، و میزان سعادت و عظمت را لیاقت و کوشش در میدان علم و عمل معرفی فرمود و بیان داشت که اراده و مشیت باریتعالی در شئون مختلف جامعه بر قوانین متقن و روش های تغییر ناپذیر استوار است که هر کس بر وفق سنن سعادت و عظم آفرین الهی مشی کند ،پیروز و موفق است و آن کس که سرپیچی کند، گرفتار سنن کیفر خیز الهی می شود و انتساب های اعتباری هیچگونه دخالتی در سعادت و شقاوت ندارد:
«لیس بامانیکم و لا امانی اهل الکتاب، من یعمل سوءا یجز به و لا یجد له من دون الله ولیا و لا نصیرا» «آیه ۱۲۳ نساء».
«نظام ربوبی وابسته به هوس های شما و هوس های اهل کتاب نیست، هر کس عمل سوئی انجام دهد به همان کیفر می شود و غیر خداوند متعال برای خود سرپرست و یاری نخواهد یافت».
و در آیه شصت و دوم از سوره بقره همه عناوین موهوم را الغاء می فرماید و معیار و میزان سعادت را علم و عمل صالح اعلام می نمایند: «ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین، من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون».
«مدعیان ایمان و اسلام، و یهودیان و نصاری و صابئیان ـ از ارباب این عناوین ـ آنهائی که واقعا ایمان به خدا و روز واپسین داشته و عمل صالح انجام می دهند، پاداش خوب نزد پروردگارشان دارند و معیشتی بدور از خوف و حزن، بهره آنان است».
و اعلام داشت: مادامی که اصول فضائل در جامعه بارور است، نعمت های الهی از آنان سلب نمی شود و کثرت و قلت نعم الهی رابطه با قوت و ضعف فضائل دارد، و با سقوط فضائل سقوط امت حتمی خواهد بود و این هنگام است که بقایای صور اعمال عبادی هیچگونه سودی ندارد و دعاهایشان مستجاب نمی گردد:
«حتی اذا اخذنا مترفیهم بالعذاب اذا هم یجأرون، لا تجائروا الیوم انکم منا لا تنصرون» (مؤمنون ـ آیات ۴۵ و ۴۶).
«تا آن که عیاش هایشان را به عذاب مأخوذ نمودیم ناگهان رو به عبادت و دعا و زاری آوردند، ولی عمال الهی به آنان گفتند: زاری و نیایش نکنید که سودی ندارد و یقیناً شما از جانب ما مورد یاری نیستید».
اگر چه آدمی با پشت سر نهادن دوران های پر رنج و سوگبار تاریخ پر پیچ و خمش و عبور از گردنه های دشوار حوادث متعاقبه تا بدین جا که رسیده است نه فقط خستگی راه او را فرسوده نساخته و از پا نیفتاده است بلکه با استقامتی سزاوار تحسین، به پا خاسته و با آفرینش نیروهای دامن گستر، تمامی کره زمین را تقریبا با ساکنان این سیاره به هم مرتبط گردانیده آن چنانکه کوچکترین حادثه درهر نقطه ای در کوتاهترین فاصله زمانی به اطلاع ساکنان این سیاره می رسد و اثر نیک و بد آن متناسب قرب و بعد رابطه، عاید مجموع می شود و در تسخیر کرات بالا عزم خویش را استوار و جزم کرده است، و بدون تردید از این مقامی که شاغل است امکان فراتر از آن را دارد.
رسواترین سیمای ممکن بدو ارائه کرده، نه در حضیض زمین که در اسفل سافلین بهیمیت مردود و سرنگونش ساخته و عروس زیبای جهان نو را همچون عجوزه های شوهاء گردانیده است و از این رو، با هرس و وحشتی، آینده ی خویش را در میان مه غلیظ نومیدی می نگرد، و احیاناً می پرسد:
«آیا بشر آینده ای هم دارد؟ چه آن که من و ابناء نوع من، تازه قدم از مرداب جهل کهنسال و تنازع بقاء برون نهاده ایم، از میان ما بسیاری سرمست از سلطه ای که بر طبیعت یافتند گمراه شدند و نیروی خود را در راه انقیاد ابناء نوع به کار بستند، این راه سرابی بیش نبوده و ما را به همان مردابی که به تازه از آن قدم بیرون نهاده بودیم باز می گرداند، ولی تمام نیروی ما نیز دراین مسیر احمقانه تباه نشد، دانش ما در باب جهانی که در آن زندگی می کنیم، در مورد سحاب، ذرات اتم، در مسائل ناچیز و مشکلات عظیم بدان درجه رسیده است که در گذشته تصور آن هم مقدور نبود، شاید بگوئی که دانش چیزی مطلوب نیست، مگر آن که در اختیار کسانی باشد که خرد و شعور بهره برداری صحیح از آن را داشته باشند، این خرد نیز وجوددارد گر چه تا به امروز به صورتی پراکنده تجلی کرده است و هنوز بدان قدرت نرسیده است که جریان حوادث را تحت نظر خود بگیرد، خردمندان و پیمبران بیهوده بودن ستیز و مناقشه را موعظه کرده اند و اگر ما به گفتار آنان گوش فرا دهیم، به خوشبختی نوی دست خواهیم یافت».
این فغان و زاری همه فرزانگان قرن بیستم است که از حنجره ی راسل دانشمند معروف انگلستان برخاسته است و آینده بشر را نه در تیرگی که در نابودی با نگرانی می نگرند، زیرا در هر زمانی احتمال آن می رود که دیوانه های قدرتمند زمامدار با اجراء سیاست «انتقام آنی» بمب های جهانسوز ایدروژنی را به صفیر در آورند و به سوی یکدیگر پرتاب کنند و یا اشتباهاً بدون قصد اجراء سیاست مذکور دست به چنین دیوانگی بزنند:
«اشتباه زیاد پیش آمده است، چند بار پرواز پرندگان وحشی و دست کم یک بار ماه با موشک های شوروی اشتباه شد، علامت داده شد، و بمب افکن های امریکا رهسپار مقصد شدند، تا امروز اشتباه به موقع معلوم گردیده است و بمب افکن ها باز پس خوانده شده اند اما هیچگونه تأمینی وجود ندارد که اشتباه های آینده هم قبل از آن که کار از دست رود، معلوم، و بمب افکن ها فرا خوانده شوند و چه بسا جهان در مهلکه جنگ اتمی و ایدروژنی فرو غلطد، بدون اینکه قصد در کار بوده باشد و مادام که نظریه انتقام آنی با بمب ایدروژنی در دستور عمل قرار دارد، بقاء ما آدمیان در حال حاضر و سال های آتی فقط و فقط منوط به بخت و اقبال است».
اما دریغا که تناول میوه های این شجره علم و تمدن! آدمی را از لباس کرامت مخلوع نموده و سوآت وی را در این ناله نومیدانه چنانکه ملاحظه می کنید یگانه جرقه امید، پیروی از خردمندان و پیمبرانست و این گرایش به معنویات و غیب جهان، مقتضای فطرت توحید است که آدمی هنگام گرفتاری در ورطه شدائد به طور خودکار و ناخودآگاه و حتی علی رغم الحادش، به مرکز هستی و مغناطیس فطرت ها منعطف می گردد و در جستجوی سنن سعادت آفرین الهی بر می آید، و از فطرت در ظلمات کفر و شرک فرو رفته اش این برق امید جهیدن می گیرد: «و اذا مس الانسان الضر دعانا» (سوره یونس آیه ۱۲).
در این سلسله گفتار مقصود ما ترسیم طرح کلی «قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر» به طور ایجاز و اختصار است به آن امید که اندیشمندان حوزه های علمی و دانشگاه که انقلاب اسلامی، تفرق آنان را به اتحاد و پیوستگی مبدل ساخته به شکرانه این موهبت الهی در مقام اکتشاف این قواعد قویمه و روش های تغییر ناپذیر الهی که مورد ارشاد قرآن متکرراً واقع شده بر آیند، و گرنه این طلبه در این باب، هیچگونه ادعائی ندارد جز تسحر و تأسف از اینکه نزدیک به چهارده قرن از عمر ارشاد قرآن کریم و هدایتش بدین طرق اقوم می گذرد با آن که درباره وجوه قراآت قرآن و بیان مخارج حروف و قواعد تجوید آن کتاب ها نوشته شده و عمرهائی در تعلیم و تعلم آن صرف گردیده است ولی درباره سنن یاد شده حتی فهرستی از سلف صالح تألیف نگردیده! این اظهار حسرت و اسف بر حرمان ما از رهنمائی پیشینیان است نه ناسپاسی از زحمت های آن فرزانگان و صالحان.
علی ای حال، با استعانت از خداوند متعال، در ترسیم طرح مذکور می پردازیم و چون عنوان طرح، «قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر» بوده است، مناسب می بینیم که از مفردات عنوان یاد شده، شرح و تفسیری مختصر به عمل آورده، سپس به مقصد موعود خواهیم پرداخت.
ادامه دارد