حجت الاسلام یحی سلطای
زمامداری برای خدمت
یکی از مسائل مسلم در آیین اسلام این است که زمامداری فقط یک وظیفه برای خدمت به دین و ملت است و کسی که آن را به عنوان یک مقام ریاست عهده دار گردد خود را گرفتار نموده و سعادت اخروی خود را در معرض خطر قرار داده است روایاتی که از رهبران گرامی اسلام نقل شده و از ریاست خواهی مذمت نموده بسیار است و ما نمونه هایی از آن را در نوشته های خود آورده ایم و تکرار نمی کنیم آن روایات که در یک مضمون مشترک ریاست خواهی را برای دین مسلمان خطرنک دانسته نظر به کسانی دارد که ریاست را به خاطر خدمت و انجام رسالت نمی خواهند بلکه آن را به عنوان یک مقام و منصب خواسته تا بر دیگران حکومت نمایند.
مقام زمامداری از دیدگاه امام علی (ع)
از ابن عباس نقل شده که او گفت در محلی به نام ذی قار بر امیرالمومنین (ع) وارد شدم و دیدم که با دست مبارک خود کفش خود را وصله می زند پس از این که کار اصلاح کفش تمام شد فرمودند قیمت این کفش چه قدر است عرض کردم این کفش هیچ ارزشی ندارد فرموتد به خدا قسم همین کفش در نظر من محبوب تر است از امارت و فمرانروایی شما مگر این که حقی را اقامه کنم یا از باطلی جلوگیری کنم .
قال عبدالله بن عباس دخلت علی امیرالمومنین (ع) بذی قار و هو یخصف نعله فقال لی ما قیمه هذه النعل فقلت لا قیمه لها فقال علیه السلام و الله لهی احب الی من امرتکم الا ان اقیم حقا و ادفع باطلا
و درخطبه ۳ نهج البلاغه از امام علیه السلام نقل شده که فرمود به آن خدایی که دانه را شکافت و روح انسان را آفرید اگر حجت بر من تمام نبود و جمعیت برای یاران من حاضر نبود و اگر نبود که خداوند از دانایان پیمان گرفته که در برابر پرخوری ستمکاران و گرسنگی ستمدیدگان آرام نگیرند خلافت را رها می کردم شما خوب یافته اید که این دنیای شما در نزد من بی ارزش تر از آبی است که بزی آن را از بینی خود می افکند.
«اما والذی فلق الحبه و برأ النسمه لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماأ الا یقاروا علی کظه ظالم و لاسغب مظلوم لألقیت حبلها علی غاربها و یقیت آخرها بکأس اولها و لا لفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطه عنز»
بر حسب مستفاد از این دو سخن که از علی ( ع) نقل شده زمامداری به عنوان یک مقام و منصب دنیوی در نظر آن حضرت بی ارزشتر از کفش کهنه و بی مقدارتر از آب بینی بز بوده است فقط برای زمامداری از این نظر ارزش قائل بوده که وسیله قدرتی باشد برای اقامه حق و جلوگیری از باطل و گرفتن حق ستمدیدگان از ستمکاران
نگهبانی از احکام اسلام
یکی از بزرگترین وظایفی که بر عهده زمامدار اسلامی گذارده شده که بیشتر به ولی امر و امام امت مربوط می گردد نگهبانی از احکام اسلام است برای این که احکام خدا محفوظ بماند و دستخوش اغراض مغرضین نگردد حفظ و حراست آن بر عهده امام گذارده شده و تاکید شده که مسلمانان در موارد اختلاف به امام مراجعه نمایند این امر مربوط به امام معصوم است که در زمان غیبت فقیه عادل باید از وی نیابت نماید.
علی در ضمن بیان این که امامت ولایت را مخصوص اهل بیت رسول خدا دانسته و کسی را با آن ها قابل مقایسه نمی داند می فرماید آن ها اساس دین و استوانه یقین می باشند. تندروان به سوی آن ها بر میگردند و عقب افتادگان باید خود را به آن ها برسانند.(یعنی اهلبیت رسول خدا «ص» به علت علم و اطلاع وسیعی که از اسلام اصیل دارند همیشه الگو و نگهبان دین خدا هستند و امامت حق آنها است و هر مسلمانی باید دین خود را از آنها بیاموزد.)
لا یقاس بآل محمد ص من هذه الامه احد و لا یسوی بهم من حیرت نعمته علیه ابداء هم اساس الدین و عماد الیقین الیهم یفی ء الغالی و بهم یلحق التالی و لهم خصائص حق الولایه.
از اسحاق ابن عمار نقل شده که او گفت از حضرت صادق (ع) شنیدم که می فرمود: زمین هیچ گاه از امام خالی نمی ماند و امام برای این است که هرگاه مومنان چیزی را بر دین افزودند آن ها را از برگرداند و هرگاه چیزی را از دین کم نمودند آن را تکمیل نماید.
«عن اسحاق ابن عمار عن ابی عبدالله «ع» قال سمعته «ع» یقول: ان الارض لا تخلو الا و فیها امام کیما ان زاد المومنون شیئا ردهم و ان تقصوا شیئا اتمه لهم
خدمت به دین خدا:
پس از آن که روشن شد زمامداری در اسلام وسیله خدمت است باید بدانیم که اولین وظیفه زمامدار خدمت به دین و توجه دادن مردم به احکام اسلام و احیاء سنت های مذهبی و اجرا حدود الهی است.
از علی (ع)نقل شده که آن حضرت فرمود: بار خدایا! تو آگاهی که آن چه از ما سرزده در جنگلها و مبارزه ها به خاطر به دست آوردن سلطنت و حکومت و یا به دست اوردن چیزی از متاع دنیا نبوده بلکه تلاش ما برای این بوده که احکام و معالم دین تو را که از بین رفته بود برگردانیم و در شهرها و بلاد تو اصلاحی به وجود آوریم تا بندگان ستمدیده تو در ایمنی و آسایش زندگی کنند و حدود تعطیل شده تو اجرا گردد.
«الّلهم انک تعلم انّه لم یکن الّذی کان منا منافسه فی سلطان و لا التماس شی من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک.
و نیز از آن حضرت نقل شده که در بیان وظیفه امام می فرماید: امام جز وظایفی را که به موجب فرمان خداوند بر عهده او گذارده شده وظیفه دیگری ندارد و آن وظایف از این قرار است:
۱٫ رساندن پند ها و اندرزها به مردم (در راه امر به معروف و نهی از منکر بدون هیچگونه کوتاهی)
۲٫ کوشش و جدیت در خیرخواهی برای مردم ( و سوق دادن آنها به سوی یک زندگی بهتر و یک حیات انسانی تر).
۳٫ زنده نمودن و زنده نگاهداشتن سنت های اسلامی.
۴٫ اقامه حدود و مجازات نمودن کسانی را که سزاوار مجازات می باشند.
۵٫ رسانیدن سهمیه های بیت المال به مستحقین و یا به مصرف های لازم «انه لیس علی الامام الا ما حمل من امر ربه: الا بلاغ فی الموعظه و الاجتهاد فی النصیحه والاحیاء السنه و اقامه الحدود علی مستحقیها واصدار السهمان علی اهلها»
به هر حال جای تردید نیست که خدمت به دین خدا و اجرای حدود و احکام الهی اولین وظیفه زمامداران و در -دید و سیع تر- تنها وظیفه آن ها است.
خدمت به مردم :
چون زمامداران سرپرست مردم می باشند لذا باید به مردم خدمت کنند. خدمت به زیر دستان بر عهده زمامدار یک حق قانونی و عرف است که در سخنان رهبران اسلام نیز به عنوان یک حق یاد شده است
علی «ع» در زمان زمامداری خود در بیان حقی که ملت بر عهده او دارند چنین می فرماید: ای گروه مردم برای من بر عده شما حقی است و برای شما نیز بر عهده من حقی ثابت است. اما حق شما بر عهده من این است که خیرخواه شما باشم همیشه خواهان رشد و سعادت شما و در فراوانی بودجه و بالا بودن سطح اقتصاد شما بکوشم (ونگذارم چیزی از اموال شما حیف و میل گردد و آنرا عادلانه بر شما تقسیم نمایم)و آنرا و شما را دانش بیاموزم تا در جهالت نمایند و در تأدیب شما کوشش کنم تا دانا شوید.
«ایها الناس ان لی علیکم حقا و لکم علی حق فاما حقکم علی فالنصیحه لکم و توفیر فیئکم علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا»
در خطبه ۲۰۷ از نهج البلاغه کلام مفصلی از علی (ع)نقل شده که آن حضرت لزوم رعایت حقوق متقابلی را که ملت بر عهده زمامدار و زمامدار بر عهده ملت دارند بیان می فرماید. از آن کلام شریف استفاده می¬شود که نه تنها خدمت به مردم حقی است برای آن ها بر عهده زمامداران بلکه از مهمترین و بزرگترین حقوقی است که خداوند رعایت آن را واجب فرموده است.
در آن جا می فرماید: از جمله حقوقی که خداوند سبحان مقرر فرموده حقوقی است که آن را برای بعضی از مردم بر عهده بعضی دیگر واجب نموده است… و از بین حقوق واجب بزرگترین حقی را که خداوند واجب فرموده حقی است که والی بر عهده ملت و ملب بر عهده والی دارد این حقوق فریضه ای است که خداوند آن را برای هر کدام بر عهده دیگری واجب نموده است. «ثم جعل –سبحانه- من حقوقه حقوقا افترضها لبعض الناس علی بعض… و اعظم ما افترض سبحانه من تلک الحقوق، حق الوالی علی الرعیه و حق الرعیه علی الوالی فریضه فرضها الله سبحانه لکلٍ علی کلٍ.»
جلب رضایت توده مردم
در استقرار نظام حکومت توده مردم نقش بسیار موثری دارد و کار مهم حکومت نیز اداره صحیح امور مردم و کارهای اجتماعی آن ها براساس مکتب است از این جهت باید نظر زمامداران با اجرای دقیق قوانین شریعت جلب رضایت توده ملت باشد زیرا بارهای سنگین اداره کشور را توده ملت بر دوش می کشند و ملت است که باید از زمامدار راضی باشد و از او پشتیبانی نماید تا نظام حکومت پابرجا بماند
از علی نقل شده که به مالک اشتر فرمود
و انما عمود الدین و جماع المسلمین و العده للاعداء العامه من الامه فلیکن صفوک لهم و میلک معهم.
استوانه بر پا دارنده دین توده مردم هستند و جمعیت مسلمین و نیروی متشکل و آماده برای جنگ با دشمنان را همین توده مردم تشکیل می دهند باید میل تو به سوی آن ها باشد و با ان ها همراه باشی.
و در همان عهدنامه قبل از قسمت فوق چنین می فرماید: باید محبوب ترین کار در نظر تو میانه روی در حق باشد و بهترین کار برای تو کاری باشد که بیشتر رضایت توده ملت را جلب کند و عدالت را بهتر گسترش دهد و آن را عمومی تر نماید باید بکوشی که رضایت عامه مردم را جلب کنی و نباید نظرت جلب رضایت عده خاصی باشد زیرا نارضایتی عامه مردم و توده ملت رضایت افراد مخصوص و معدود را پایمال می کند ولی نارضایتی افراد معدود در مقابل رضایت عامه ملت اهمیتی ندارد.
«ولیکن احب الامورالیک اوسطها فی الحق واعمها فی العدل واجمها لرضی الرعیه فان سخط العامه یجهف برضی الخضه ان سخط الخاصه یغتفر مع رضی العامه»
یکی از کارهایی که ملت را خشمگین می سازد بی عدالتی در قانون و تبعیض های ناروا است زمامدار باید در اجرای قانون عدالت را کاملا مراعات نماید و برای هیچ کس امتیازی قائل نگردد بین خود و دیگران و بین مردم و نزدیکان خود با عدل و انصاف رفتار نماید از لی نقل شده که آن حضرت به مالک اشتر فرمود از جانب خودت و خویشان نزدیکت و دوستان و هوادارانت به خداوند انصاف بده یعنی اوامر و نواهی خدا را عمل نما و نزدیکان را نیز به عمل وادار کند و برای خود و نزدیکان را و دوستانت امتیازی قرار نده و بین آن ها با مردم با عدل و انصاف رفتار کن و اگر این کار را نکردی ستم کرده ای و کسی که به بندگان خدا ستم کند با او دشمن است و هر کس خدا با او دشمن باشد عذش پذیرفته نمی شود و او همواره در جنگ با خدا است تا از ستم دست بردارد و توبه نماید.
از کلام امام در این جا استفاده می شود که تبعیض در قانون و رعایت نکردن انصاف نسبت به مردم ظلم است و در حکم جنگ با خداست.
«انصف الله وانصف الناس من نفسک و من خاصه اهلک و من لک فیه هوی من رعیتک فانک ان لاتفعل تظلم و من ظلم عبادالله کان الله خصمه دون عباده و من خاصمه الله ادحض حجته و کان لله حربا حتی ینزع و یتوب»
گسترش عدالت در جامعه
علاوه بر این که زمامدار باید در اجرای قانون عدالت را مراعات کند و از تبعیضات ناروا جلوگیری نماید یابد در قلمرو حکومت خود زمینه را به گونه ای مساعد نماید که عدالت در جامعه گسترش یابد و هر کدام از افراد مردم نیز با یکدیگر با عدل و انصاف رفتار نمایند در عهدنامه مالک اشتر از علی (ع) نقل شده که فرموده بهترین چشم روشنی برای زمامداران این است که عدالت در شهرها برقرار باشد و پشتیبانی ملت و دوستی آن ها نسبت به زمامداران آشکار گردد و دوستی آن ها آشکار نمی گردد مگر این که آن ها صاف باشد .و در خود احساس خشم و نفرت و رنج و ناراحتی نکند «و ان افضل قره عین الولاه استقامه العدل فی البلاد و ظهور موده الرعیه و انه لا تظهر مودتهم الا صدروهم»
گسترش عدالت در جامعه در سایه رشد فرهنگی و اخلاقی و منظم بودن امور اقتصادی و سالم بدون دستگاه قضائی محقق می گردد که به خواست خدا در باره وظیفه زماداران در رابطه با امور فوق بحث می کنیم.
آن چه را در این جا یادآور می شویم این است که انجام این امور در صورتی میسور است که زمامداران با ملت کاملا در ارتباط باشند و علاوه بر ارتباط لازم بین آن ها و ملت دوستی و محبت باشد و همان گونه که از کلام علی نقل کردیم: بهترین چشم روشنی برای زمامداران این است که دوستی ملت با آن ها روشن و آشکار باشد یکی از چیزهایی که بین زمامداران و ملت فاصله ایجاد می کند و کم کم ملت را دلسرد می سازد و در بین مردم نارضایتی به وجود می آورد قطع رابطه آن ها با توده ملت است.
در اسلام از وجود حجاب بین مسئولین و مردم بسیار مذمت شده و رهبران اسلام آن را خطرناک دانسته اند بنابر نقل نهج البلاغه علی به مالک اشتر زمامدار مصر می فرماید پنهان بودن خود را از ملت طولانی مکن زیرا پنهان شدن زمامداران از ملت قسمی از تنگی و سختگیری است و باعث می گردد که زمامدار از امور جاری در قلمرو حکومت خود کم اطلاع باشد و در نتیجه کارهای بزرگ در نظر او کوچک و کارهای کوچک در نظر او بزرگ و خوب ها بد و بد ها خوب جلوه کند و حق با باطل آمیخته گردد زیرا زمامدار بشر است و نمی داند در پشت پرده چه می گذرد و مردم دور از اطلاع او چه می کنند!
«اما بعد فلا تطولن احتجابک الولاه عن الرعیه شعبه من الضیق و قله علم باالعمور. والا حتجاب منهم یقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فیصغر عندهم الکبیر و یعظم الصغیر و یقبح الحسن و یحسن القبیح و یشاب الحق باالباطل و انما الوالی بشر لایعرف ماتواری عنه الناس به من الامور»
در اسلام تاکید شده که باید مردم به آسانی بتوانند با مسئولین تماس بگیرند درد و دل های خود را بگویند.
از امیرالمومنین علی نقل شده که فرمود هر والی و زمامداری که خود را مردم پنهان سازد به گونه ای که از حوائج مردم ناآگاه باشد خداوند روز قیامت خود را از حوائج او دور می نماید (یعنی به حوائج او رسیدگی نمی شود)«عن امیر المومنین(ع) : ایما و ال احتجب ان حوائج الناس احتجب الله تعالی یوم القیامه عن حوائجه»
به طور کلی در اخبار و احادیث از وجود حجاب بین مومنان مذمت شده و تاکیده شده که باید هر مومنی با مومن دیگر در ارتباط باشد تا بتوانند به حوائج یکدیگر سیدگی نموده و از حال یکدیگر با خبر باشند
از حضرت صادق نقل شده که آن حضرت فرمود هر کس به قصد دیدار سوی برادر مومن خود برود با او حاجتی داشته باشد یا بخواهد سلامی عرض کند و آن برادر مومن خود را از او پنهان کند و به او راه ندهد همیشه در لعنت خدا خواهد بود تا آن گاه که مرگ او فرا رسد.(و بنا بر نقل دیگر تا آنگاه که او را ملاقات نماید)
«قال الصادق«ع» من صارالی اخیه المومن فی حاجه او مسلما فحجبه، لم یزل فی لعنه الله الی ان ضرته الوفاه»
و نیز ار آن حضرت نقل شده که فرمود:
هر مومنی که بین او و مومن دیگر حجابی باشد خداوند بین او و بهشت هفتاد هزار دیوار می کشد که بین هر دیوار تا دیوار دیگر فاصله هزار سال راه است.
«قال ابوعبدالله ایما مومن کان بینه و بین مومن الجنه سبعین الف سور ما بین السور الی السور مسیره الف عام»
در دوران گذشته کاروان ها معمولا در یک شبانه روز ۸ فرسخ راه را طی می کردند و در طول یکسال /۲۹۲۰ فرسخ راه طی می شد بنابراین مسیر یک هزار سال راه نزدیک به ۳ میلیون فرسخ راه می شود و اگر آن را در هفتاد هزار ضرب کنیم عدد بسیار بزرگی می شود.
این تعبیرات کنایه از این است که افرادی که بین خود و برادران مومن خود حجاب دارند و خود را از دیگران پنهان می کنند بگونه ای که مومنان نمی توانند به آن ها دسترسی داشته باشند از رحمت خداوند بسیار به دور می باشند.
به طول یکلی از روایات متعدد استفاده می شود هر بنده ای از بندگان خدا در دنیا با هر صفتی که زندگی می کرده و در آخرت در معرض تجلی همان صفت از صفات خداوند قرار می گیرند کسانی که در دنیا رحم داشته اند در آخرت مشمول رحمت خداند قرار میگرند وکسانی که با خشم و غضب با مردم رو به رو می شدند گرفتار غضب پروردگار می شدند همین طور کسانی هم که بدون جهت از روی بی اعتنایی بندگان خدا را از خود دور می کردند از رحمت خدا دور می شوند.
در تاریخ نقل شده که مردی معروف به ابراهیم جمال که گویا مردی شتردار و از شعیان متدین بوده است از علی بن یقطین که در آن روزگار در پست وزارت بوده اجازه خواست که بر او وارد شود علی بن یقطین او را اجازه نداد در همان سال علی بن یقطین به مسافرت حج رفت و در مدینه از حضرت امام موسی ابن جعفر اجازه ورود خواست حضرت به او اجازه نداد .
علی بن یقطین پرسید گناه من چیست که مرا اجازه ورود نمی دهید حضرت فرمود تو را راه ندادم به علت این که برادرت ابراهیم جمال را راه ندادی خداوند به سعی و کوشش تو در انجام حج و زیارت ارزش نمی دهید و حج تو مقبول درگاه او نمی گردد مگر این که ابراهیم جمال تو را ببخشد. سپس علی بن یقطین به دستور امام روانه کوفه شد و یک راست به خانه ابراهیم جمال رفت و از او عذرخواهی نمود و برای این که گناهش بخشیده شود با اصرار از ابراهیم خواست تا کف پای خود را بر گونه او بگذارد و در آن حالت گفت خدایا تو شاهد باش که در مقابل این برادر اینگونه خضوع نمودم و پس از مراجعت از کوفه امام علی (ع) او را به حضور پذیرفتند.
یک تذکر لازم
در شرایط فعلی کشور که تراکم جمعیت زیاد و مسئله حفاظت نیز احتیاج به جمعیت زیاد و مسئلت نیز احتیاج به تدبیرات دقیقی دارد باز بودن درب خانه شخصیت ها و آزادی ملاقات با آن ها مقدور نمی باشد لذا حفظ رابطه آن ها با مردم برنامه دیگری دارد که در آینده انشاالله مورد بحث قرار خواهیم داد.