استاد فخرالدین حجازی
مجله ای در مکه در آمده بود بنام «رساله المسجد» بیش از صد صفحه با رنگ و لعاب و کاغذ صیقلی و عکسها و زرق و برقها و چاپ اعلای کار فرنگ که مثلش را نه در آلمان دیده بودم، نه در امریکا و انگلیس و روس، پشت جلد منظره ای زیبا و رنگین از کعبه و مسجدالحرام و در کنارش تمثال اعلیحضرت صاحب الجلاله! ملک فهد پادشاه حجاز و در پشت جلد، حجرالاسود و باز در کنارش تمثال یک پسر بچه اشرافی مجلل که پیراهن و چفیه و عقالش عربی بود و نیم تنه اش انگلیسی و در زیر عکس نوشته بود والا حضرت صاحب السّموه عبد العزیز نجل ملک فهد!…
نفهمیدم که چرا علمای وهابی حجاز که هر گونه تمثالی را حرام میدانند و عکسهای امام ما را حتی از پشت شیشه های کاروانها بر میدارند، وچگونه استنباط فرموده اند که این عکسهای روتوش شده آنهم نه در کنار که در میان مقدسترین معبدی که عاکف و بادی در آن سوایند چاپ شود.
توی مجله پر بود از صد ها عکس مساجد مجللی که به نفقه آل سعود در سراسر جهان بر پا شده است از گلدن مسک (مسجد طلائی) فیلیپین که بهمت مارکوس جلاد مسیحی و دلار نفت سعودی ساخته شده تا مسجد های هند و پاکستان و مالزی و لندن و بروکسل و شهر های افریقا و جاهای دیگر… که در این مسجد ها آخوند های وهابی اعزامی از رابطه العالم الاسلامی نماز می خوانند و به مسلمانها آئین شریعت اسلام را می آموزند و از طریق حدیث و کلام، استدلال می کنند که دین از سیاست جداست!!
همه جای مجله «رساله المسجد» سخن از وحدت مسلمین بود و نهی از تفرقه و اثبات این مطلب که چون مکه ام القری و مسجد الحرام اعظم المساجد است پس حکومت حجاز هم محور قدرت و وحدت مسلمین است و نویسنده ها داد سخن داده بودند و عکسهاشان توی گل بوته های سرخ و سبز چاپ شده بود و همه جا سخن از وحدت مسلمانان بود و اتحاد مسلمین ورسالت مسجد در ایجاد این اتحاد.
ولی در یکی از صفحات آخر مجله با تیتر درشت نوشته بود (شیعه و تحریف قرآن) و از قول یک نویسنده مزدور و صهیونیست مصری آنچه به قلم پلیدش آمده بود علیه شیعه نوشته بود.
این نویسنده خود فروخته مصری از تبار همان انور ساداتی است که اسلامش را به یهود فروخت و با پای خودش به تل ابیب رفت و در برابر دوربین عکاسان و فیلمبرداران بر چهره خانم گلدامایر بوسه زد و در کنیسه یهود سخن از اتحاد گفت و با دشمن دیرینه خدا و رسول و مسلمانان رابطه متحابه برقرار کرد و پرچم اسرائیل غاصب را در برابر نگاههای خشم آلود مسلمانان مصری در قلب قاهره بر افراشت!
این آقا، در مجله رساله المسجد نوشته بود که اتحاد با شیعه ناممکن است زیرا شیعه اَخبث و اَخطر!! فرق اسلامی است و ما زمانی میتوانیم با شیعه متحد شویم که آئین مجوس را بپذیریم!!
کله ام داغ شد میخواستم ناشرین این سیاه نامه را پیدا کنم و مجله را بفرقشان بکوبم و یا اعلیحضرت ملک فهد را در کاخ قارونی طائف پیدا کنم و به او بگویم شما که به امام امت پیغام می دهید که اسلام در خطر خارجیان است و بیائید برای حفظ اسلام با هم متحد شویم آیا این است معنی اتحاد با این مجله تان! این ندای نفاق است که از رساله المسجد شما بر می خیزد نه دعوت به اتحاد.
عجیب است که چهارده قرن است مسلمانان شیعه و سنی در کنار هم برادر وار زندگی می کنند، در حجاز، مصر، ترکیه، عراق، لبنان، افریقا، ایران، پاکستان و هند و دیگر جا ها و اکنون در ایران اسلامی، برادان سنی ما با آزادی کامل در مساجد و مدارسشان عبادت و تعلیم و تعلم دارند و با نفقه امام مراکز اسلامی آنها آباد می شود و ده ها تن از عالمان سنی مذهب، در کنار عالمان بزرگ شیعه به دست کافران و منافقان بشهادت رسیده اند و کتابخانه های مدارس اهل تسنن پر است از مآخذ و منابع غنی و تمتع تشیع و شما در دنیائی که چین کمونیست با آمریکای کاپیتالیست متحد میشود و بر ژنف و کارتر و پاپ سر یک میز می نشیند اینگونه گستاخانه به مذهب ناجیه شیعه که برخاسته از مکتب وحی و اهل بیت پاک پیامبر است میتازد و ما را پلید ترین و خطرناکترین مذاهب میدانید و می خواهید جنگ و برادر کشی راه بیندازید؟
درست است که نویسنده یک مرتد و مزدور است ولی چاپ این مقاله در مجله رساله المسجد چرا؟
کجا شیعه، معتقد به تحریف قرآن بوده است؟ شما مگر نوشته های عالمان کبار تشیع را که پاسداران شریعت غرای محمدی بوده و هستند نخوانده اید که اینگونه یک امت اصیل و معتقد را در برابر سایر مسلمانان متهم و تحقیر می کنید؟
شیعه و عدم اعتقاد به تحریف قرآن
اکنون به اختصار و بمیزان حوصله این مقاله اقوال علمای بزرگ شیعه را برایتان می آورم تا میزان دروغ و تهمت شما مشخص شود و آنکه در او غش باشد سیه روی شود.
۱-شیخ صدوق علم بزرگ شیعی متوفای سال ۳۸۱ هجری در کتاب اعتقادات صدوق می نویسد:
(انَّ اعتقادنا انَّ القرآن الذی انزله الله علی نبیه هو ما بین الدفتین و ما فی ایدی الناس لیس باکثر من ذلک و من نسب الینا انا نقول انه اکثر من ذلک فهو کاذب علینا.
یعنی اعتقاد ما بر این است که آنچه خداوند بر پیامبرش نازل فرموده همین قرآنی است که در دست مردم است و بیشتر از این نیست و کسی که بما نسبت می دهد که ما می گوئیم آنچه نازل شده بیشتر است بر ما دروغ می بندد
۲-شیخ مفید عالم بزرگ دیگر شیعه متوفای سال ۴۱۳ در، اوایل المقالات می نویسد:
إنه لم ینقص من کلمه ولا من آیه ولا من سوره
یعنی هیچ کلمه ای و آیه ای و سوره ای از قرآن کم نشده است.
۳-سید مرتضی علم الهدی متوفای سال ۴۳۶ میگوید:
إنَّ القرآن کان علی عهد رسول الله مجموعاً مولفا علی ما هو علیه الان
یعنی قرآن در زمان پیامبر خدا به همین ترتیبی که اکنون هست جمع و تألیف شده است.
۴-شیخ طوسی متوفای سال ۴۳۶ در تفسیر «تبیان» می نویسد:
و اما الکلام فی زیادته و نقصانه فما لا یلیق به لانَّ الزیاده فیه مجمع علی بطلانه و النُقصان منه فالظاهر ایضاً من مذهب المسلمین خلافه و هو الا لیق بالصحیح من مذهبنا.
یعنی سخن درباره زیادی و کمی زیبنده قرآن نیست زیرا افزون شدن چیزی در قرآن قولی است بی اساس به اجماع همگان و کاهش چیزی از آن نیز بر خلاف روش و مذهب مسلمانان بخصوص شیعیان است.
۵-شیخ طبرسی متوفای سال ۵۴۸ در تفسیر مجمع البیان می نویسد:
«امّا الزیاده فیه فمجمع بطلانه و اما النقصان فیه فالصحیح من مذهب اصحابنا خلافه»
یعنی زیاد شدن چیزی بقرآن بطور اجماع باطل است و اما نقصان در آن بر خلاف مذهب ماست.
۶-شیخ بهائی متوفای سال ۱۰۳۱ در نفحات الرحمن می نویسد:
و الصحیح انَّ القرآن العظیم محفوظ عن ذلک زیاده کان او نقصاناً
یعنی صحیح این است که قرآن عظیم از زیادی و کمی محفوظ است.
۷-علامه مجلسی متوفای سال ۱۱۱۱ در بحار الانوار مینویسد:
ان الخبر قد صح عن ائمتنا انهم امروا بقرائه ما بین الدفتین و أن لا یتعدّاه بلا زیاده فیه و لا نقصان منه»
یعنی خبر صحیح از ائمه (ع) رسیده است که آنچه میان این جلد است تلاوت کنید و چیزی به آن اضافه و یا کم نکنید.
۸-شیخ جعفر کبیر نجفی (کاشف الغطاء) متوفای سال ۱۲۲۸ در کتاب کشف الغطاء
۹-قاضی سید نورالله شوشتری شهید بسال ۱۰۱۹ در مصائب النواصب.
۱۰-شیخ حسن بن زین الدین شهید ثانی بسال ۱۰۱۱ در معالم الاصول.
۱۱-میرزاابولقاسم جیلانی (معروف به میرزای قمی) در قوانین الاصول
۱۲-ملا محمد نراقی در شرح تجرید و سایر علما و اکابر شیعه هم قول تحریف قرآن را نفی کرده اند.
۱۳-یکی از علماء متأخر شیعه شش دلیل بر عدم تحریف قرآن می آورد و این شایعه دروغ را ساخته ملا حده وزنادقه و باطنیه می داند و ۱۴ قول از اکابر علمای اسلامی را در این باره ذکر می کند.
۱۴ و ۱۵- شیخ حر عاملی و شیخ عبدالعال کرکی هر یک رساله ای مستقل در عدم نقص قرآن نوشته اند.
۱۶-علامه شهیر شیخ آغا بزرگ تهرانی در اثر ارزنده اش الذریعه مینویسد
هذا المجموع بعین الفاظه المنزله من غیر تصرف لاحدً من البشر فیها بالضروره من الدین موضوع بین الدفتین
یعنی این مجموعه همان الفاظی است که نازل شده و هیچ بشری در آن تصرف نکرده است و این مسئله از ضروریات دین است.
۱۷-شیخ جواد بلاغی در کتابی که بعنوان مجادله با اهل کتاب نوشته درباره تحریف کتب عهدین و اصالت و سندیت قران به استواری سخن گفته است.
۱۸-علامه امینی در کتاب بزرگ الغدیر مسئله تحریف قرآن را نفی می کند.
۱۹-علامه سید شرف الدین عاملی بحثی مستوفی در این باره نموده است.
۲۰-مرجع فقید آیت الله بروجردی متوفای سال ۱۳۸۰ به شدت با این شایعه ناصواب بمبارزه برخاست و با احاطه ای که در علوم رجال و حدیث داشت مجعول بودن احادیث مبنی بر وقوع تحریف را اثبات کرد که بخشی از تقریرات ایشان چنین است:
«اما روایاتی که از طرف فریقین (شیعه و سنی) که درباره کیفیت جمع قرآن رسیده و پاره ای از آنها مورد استناد طرفداران تحریف قرآن است از طرف دوستان نادان این دو گروه به منظور بیان فضیلت و اثبات منقبت پیشوایان جعل گردیده است»
و سپس چنین می افزاید:
«بطور اجمال باید دانست که قریب به دو سوم اخبار و روایاتی که درباره تحریف قرآن آمده از طرف احمد بن محمد سیاری که از کاتبان و منشیان آل طاهر است روایت و احتمالاً جعل شده است و ارباب علم رجال او را به فساد مذهب نسبت داده و روایتش را تضعیف کرده اند با اینکه روایات وی بیشتر مرسل بحذف و ابهام واسطه است و در حدود یک چهارم آن اخبار را فرات بن ابراهیم کوفی صاحب تفسیر معروف، بنام وی روایت کرده و او نیز مورد قدح وطعن ارباب رجال است. مثلاً او گفته است که در آیه یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک کلمه (فی علی) برداشته شده است در صورتیکه اگر چنین کلمه ای وجود داشت خود حضرت علی در بیانات و احتجاجات خود به آن اشاره و استناد می کرد!»
این بحث کوتاه را از قول علمای بزرگ شیعه آوردیم تا نویسندگان رساله المسجد اگر چیزی می خواهند بنویسند لا اقل تحقیق کنند و مطالب مجله شان در ردیف دروغ پراکنی های نیویورک تایمز، واشنگتن پست، اشپیگل و لوموند و مجله معروف المجله که از طرف سعودیها در لندن چاپ میشود، نباشد.
ولی این حقیقت را نیز باید گفت که شیعه معتقد به تحریف در تفسیر و تأویل قرآن هست و صاحب بزرگوار کتاب کافی هم چنین عقیده ای را داشته که نویسنده مغرض و بی دانش مصری آنرا بوق و کرنا کرده و پس از هزار سال علم کرده است!!
و اینکه گفته است شیعه اخبث و اخطر است کلمه اولی نثار خودش و ناشرین مجله شان و همانطور که آن شب در سخنرانی منی گفتم، اگر بخواهیم میتوانیم اخبث را با دلیل ثابت کنیم که کیست. و اما کلمه (اخطر) را قبول داریم بلی ما خطرناکیم برای کافران و مستکبران و صهیونیستها و استعمارگران شرق و غرب نه برای یک میلیارد مسلمان عزیز و مظلوم که اکثریتشان در چنگال حکومتهای اخبث هستند.
امام ما بکرات برادری شیعه و سنی را تأکید فرموده اندو تفرقه بین برادران مسلمان را توطئه دشمنان دانسته و مسلمانان سنی مذهب هم انقلاب اسلامی ایران را تجلیل و تکریم می کنند و همه با هم برادریم و حبل المتین ما قرآن است که در دست همه مسلمانان یکی است بدون تحریف و تغییر، و این مزدوران بیگانه و عاملان صهیونیست هستند که میخواهند بین مسلمانان، تفرقه پدید آورند و این تهمتها را به شیعه میزنند شیعه ای که از خاندان پاک پیامبر پیروی می کنند و بیشترین سهم را در نگهبانی اسلام دارند.