قسمت هشتم
آیت الله جوادی آملی
ابرار و مقربین در قرآن
برای تحقق اهداف انبیاء (ع) عاملی مهمتر از یاد معاد نیست، چون یاد معاد هم مسائل نظامی را حل می کند: “وقالوا لا تنفروا فی الحر قل نار جهنم اشد حرا”
و هم مسائل اقتصادی را حل می کند: ” بسم الله الرحمن الرحیم، ویل للمطفقین، الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون، و اذا کالوهم او وزنو هم یسخرون، الایظن اولئک انهم مبعوثون لیوم عظیم”
آیا اینها که کم می فروشند و زیاد می گیرند به فکر قیامت نیستند، در موقع گرفتن استیفاء می کنند ولی در موقع دادن کم می دهند.
خداوند گاهی از قیامت به عنوان “یوم عظیم” یاد می کند و گاهی بنام “یوم تقیل” روز سنگین معرفی می کند.
“یوم یقوم الناس لرب العالمین”
در آن روز همگان در برابر خدا از قبر بر می خیزند.
فجار و کتاب آنها
“کلا ان کتاب الفجار لفی سجین”
انیچنین نیست که اگر آنها به غفلت پرداختند ،مطلب هم امر جزئی باشد، بلکه کتاب فجار در سجین است.
” و ما ادریک ما سجین؟” سجین چگونه کتابی است؟ “کتاب مرقوم” سجین کتابی است که رقم زده شده و نوشته است که کتابی در کتابی، مثل حسابهای روز، که دفترهای جزئی دردفترهای کلی ثبت است از نظر وجود کتبی، اینها هم کتابهای تکوینی دارند که بعضی محیط است به بعض دیگر.
“ویل یومئذ للمکذبین، الذین”
“یکذبون بیوم الدین و ما یکذب”
” به الا کل معتد اثیم”
… تکذیب نمی کند روز قیامت را مگر انسان ستمگر و گناهکار که هر وقت آیات ما بر او تلاوت شود می گوید : اینها افسانه های پیشینیان است.
” کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا”
“یکسبون”.
نه اینچنین نیست که انیها اسطوره باشد بلکه آنچه اینان کسب کرده اند،قلوبشان را چرکین نموده است. قلب چرکین معرفت ندارد، در نتیجه در روز قیامت به رؤیت الهی نمی رسد. امیرالمؤمنین (ع)بیانی از پیامبر (ص) نقل کرده که فرمود: ” من در شگفتم! انسانی که شبانه روز پنج بار در چشمه ای که درمنزل اوست شستشو می کند، معذلک چرا پاک نمی شود! منظور نماز است که حضرت آن را به چشمه ای زلال تشبیه کرده اند.
اگر انسان چرک و رین قلب را شستشو نکند چنین می شود که: “کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون”
نه، آنها در آن روز، از دیدار پروردگارشان محجوب هستند. معلوم می شود گناه حجاب است و مانع از دیدن خدا می شود، گرچه در قیامت خدا را با چشم سر نمی توان دید چون: “لا تدرکه البصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر”
این آیه جزء محکمات قرآن است، چه در دنیا و چه در آخرت خدا را با چشم سر نمی توان دید، اما آنچه علی (ع) فرمود: ” ما کنت اعبد ربا لم اره” عبادت نمی کنم خدائی را که ندیده ام، خود در جواب می فرماید: “لاتدرکه الابصار بمشاهده العیون”
” بل تدرکه القلوب بحقایق الایمان”
چشمها با مشاهدت او را درک نمی کنند بلکه دلها با حقای ایمان او را درک می کنند
آن اگر در دنیا نصیب انسان مؤمن نشد در قیامت به مقدار درجه ایمانش نصیب او می گردد که با مشاهده جان، خدا را می بیند ولی انسان عاصی چون گرفتار چرک و رین است از خدا محجوب است که بدترین عذاب است: “ثم انهم لصالوا الجحیم ثم یقال”
“هذا الذی کنتم به تکذبون”
فرق بین ابرار و مقربین
“کلا ان کتاب الابرار لفی علیین و ما ادریک ما علیون، کتاب موقوم بشهده المقربون”
“سابقون” که در سوره واقعه به مقربین تشبیه شدند،بالاترین درجه برای آنها است، ابرار، کتابشان در علیین است، علیین مقامی عظیم است که فرمود: علیین کتابی است که مقربین بالاتر از ابرارند که کتاب ابرار مشهود مقربین است، آنها می دانند که ابرار چه کرده اند، آنها شاهدند که در جان چه داشته اند و در عمل چه کرده اند، پاداشی هم که به مقربین می دهند بالاتر از پاداشی است که به ابرار می دهند چون فرمود: در قلب مقرّب جز محبت، الله نیست، نه اینکه محبوبی دارد غیر از خدا و آن را نثار مقدم الله می کند، و این غیر از ابرار است که به چیزی علاقه دارند و آن را در راه خدا صرف می کنند خواه آن چیز، جان باشد و خواه مال و فرزند و غیر آنها.
“ان الابرار لفی نعیم، علی الارائک ینظرون تعرف فی وجوههم نره النعیم”
ابرار غرق در نعمت هستند، بر سریرها و تختها نظر کریمانه دارند و در چهره های ایشان تازگی نعمت را مشاهده می کنی،
“یسقون من رحیق مختوم”
آنها از شرابی سیرآب می شوند که سربسته و مهر شده است، مهرش چیست ” “ختامه مسک” سرش به مشک مهر شده است که دیگران راه ندارند، نه تنها آن شراب بوی مشک می دهد، و بوی آن از چندین فرسخ به مشام انسان می رسد بلکه خود رحیق نیز مختوم است.
“و فی ذلک فلیتنا فی المتنافسون”
اگر انسان نفس نفس می زند که بجائی برسد، بکوشد به اینجا برسد، چرا برود به جائی که به چاه بیافتد؟! چرا برای سرنگونی در چاه سبقت بگیرد؟! می فرماید: این تناقس را در راه رسیدن به این مقام بکن نه جای دیگر ” و مزاجه من تسنیم” فرود این شراب خالص نیست، بلکه ممزوج به تسنیم است
تسنیم چیست؟
تسنیم چیست ؟ تسنیم چشمه مرتفعی است که از آن چشمه ای بالاتر نیست و مخصوص مقربین است . “عینا یشرب بها المقربون”
چشمه ای است که مقربین از آن می نوشند چشمه را به اهل بهشت معرفی می کند، نمی گوید کجا می جوشد، چون جشمه های بهشت تابع بهشتی است، نه بهشتی تابع چشمهاست، مثل دنیا که هرجا چشمه باشد انسان خیمه می زند، نه، در آنجا هر جا بهشتی بخواهد چشمه می جوشد، اگر این چنین است که خالص را به مقربین و ممزوج را به ابرار می دهند بخاطر آن است که مقرب، خالص است و در قلب مقرب جز محبت الله نیست، نه اینکه محبوبی دارد غیر از خدا و آن را نثار مقدم الله می کند. نه، اصلاً او اجازه نمی دهد که محبت غیر خدا در دلش جای گیرد.
مرحوم مجلسی در بحار نقل می کند: شخصی از علی (ع) عرض حاجتی کرد، حضرت به یکی از خدمتگزاران فرمود : اَعَطِهِ اَلفاً، هزار واحد به این شخص بده، خدمتگزار رو کرد به امیرالمومنین (ع) عرض کرد: شما که فرمودید: هزار واجد، آیا هزار مثقال طلا یا هزار مثفال نقره؟ در هم یا دینار؟ فرمود: “کِلا هُما عِندی حُجَران، هم طلا سنگ است ( منتهی زرد است) و هم نقره سنگ است ( منتهی سفید). شرایطی ایجاب کرده که یک قدری زیر خاک مانده این زرد شده و آن سفید. “اعطه انفعهما بحاله” برای او هرچه نافع تر است همان را بده، این نه به آن معنی است که علی (ع) با سایر اهل بیت (ع) به چیزی غیر خدا محبت داشتند، آنگاه این محبوب را فدای الله کردند! نه، مقرب است که چشمه خالص از اوست چون کار او هم طبق این آیه است:
“الا لله الدین الخالص…”
و این غیر از ابرار است که به چیزی علاقه دارند و آن را در راه الله صرف می کنند یعنی ابرار به غیر خدا محبت دارند ولی محبوبشان را خواه جان، مال، عیال و هر چه باشد فدای الله می کنند.
“لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شییء فان الله به علیم”
آنچه محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید تا به مقام ابرار برسید. و در جای دیگر فرمود:
“لیس البران تولوا وجوهکم قبل”
“المشرق و المغرب ولکن البر من”
“آمن بالله و الیوم الاخر و ”
“الملائکه و الکتاب و النبیین و ”
“اتی المال علی حبه ذوی”
” القربی و الیتامی و المساکین و ”
“ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب و اقام الصلوه و آتی”
“الزکوه و الموفون بعهدهم اذا”
“عاهدوا و الصابرین فی البأساء”
“والضّراء و حین الباس اولئک”
” الذین صدقوا و اولئک هم المتقون”
قرآن به تعبیر استاد علامه طباطبائی (ره) کتاب تعلیم محص نیست، تعلیم و هدایت و نور است لذا در حین تشریح بر، بر را معرفی می کند، در تحلیل معنی نیکی نیکان را معرفی می کند که منظور دانستن بر نیست، بر شدن مراد است.
بر یکی از اسمای حسنای حق تعالی است “هوالبر الرحیم” ابرارند که در سختیها و ناگواریها صبر می کنند (فی البأساء و الضراء و حین البأس)، کسی که به جبهه رفته و در سنگر نشسته است این صابر است فی البأسأ و الضراء، آنوقت که حمله شروع می شود و در میدان است – که آن حال سنگین تر از حالات دیگر است- این می شود صابر حین البأس، اینها هستند که صادقند و اینهایند که متقی اند.
“و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً”
” ویتیما و اسیرا”
ضمیر حُبِّه به الله برمی گردد، یعنی مقربین عَلی حُبِّ الله اطعام می کنند چنان که فرمود:
“لما نطعمکم لوجه الله لانرید”
“منکم جزاء و لاشکورا”
مقرب، کافر حربی را هم ناامید نمی کند چون دیدنش دید الهی است.
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: عبادت من ” خَوفاً عَلیَ النار” نیست و شَوقاً اِلَی الجَنه ” هم نیست” حُباً لله ” است او جزء مقربین است.
آن دید اینچنین است که افطاری خود را به کافر حربی می دهد ولی ابرار به دوستان و نزدیکان و بستگان می پردازند.
در جوامع روائی ما درجات اهل بهشت را تبیین می کنند، می گویند : فاصله برخی از مقامها مثل فاصله زمین با ستارگان آسمان است و دارد که منزل مؤمن تمام اهل دنیا را جا می گیرد، این کدام مؤمن است و چه منزلتی است؟.
مرحوم ابن بابویه در کتاب امالی خود می گوید: وقتی مؤمن وارد بهشت می شود، درب بهشت کوبه ای دارد از یاقوت، اهل بهشت وقتی این کوبه را به سینه درب می کوبند “طَنَّت وَ قالَت یا عَلی” طنین صدای کوبه یا علی است.
مرحوم استاد علامه طباطبائی (ره) هنگام درس، این حدیث را چنین معنی می کردند:
انسان وقتی وارد خانه ای می شود، صاحب خانه را صدا می زند و استیذان می کند آنکه صاحب بهشت است و قسیم الجنه است و بهشت را بر محور کار او تقسیم می کنند جز علی و اولاد او، کسی دیگر هست؟
“و سقاهم ربهم شراباً طهورا”
مرحوم طبرسی (ره) در مجمع البیان از معصوم (ع) نقل می کند که شرابا طهورا یعنی شراب یطهره عن ما سوی الله، هرچه محبت و مهر غیر خدا است از حرم امن دل مقربین شستشو می شود.