طرح تشکل در اسلام
رابطه تشکلهای دیگر با نظام امامت
نظام امامت همانطوری که مشروحاً بیان شد، یک تشکل فراگیراست و هر مسلمان معتقد به اسلام ناگزیر است خود را در آن تشکل وارد نماید و کناره گیری از آن، گناه محسوب می گردد، بنابراین تشکلهای دیگر باید بگونه ای تنظیم گردد که در داخل حوزه امامت جناج بندی بوجود نیاورد. هر تشکیلاتی که در داخل حوزه امامت جناه بندی بوجود بیاورد و امت را به دو شق و دو گروه تقسیم نماید –و به اصطلاح معروف- موجب شق عصای مسلمین گردد خلاف شرع است و وارد شدن درآن تشکیلات، گناهی بزرگ محسوب می گردد.
اگر می گوئیم نظام امامت یک تشکل فراگیر است به آن معنی نیست که بخواهیم تشکل های دیگر را نفی کنیم زیرا برای انجام هرکار و هر عمل اجتماعی، تشکیلات مخصوصی لازم است، هر نظام اداری یک تشکل مخصوصی است که با اساسنامه و آئین نامه مخصوصی اداره می شود. در واحدهای صنعتی، آموزشی، نظامی، کشاورزی و غیره اگر تشکیلات نباشد اداره آن امور مُعَوَّق می ماند و ناگزیر برای اداره آنها تشکلهای متعدد و مختلف لازم است. احزاب سیاسی نیز در نظام امامت می توانند با شرائط مخصوصی به صورت یک نهاد ارشادی استعدادها را شناسائی و جذب نمایند و آنها را با نظام امامت آشنا کنند بدون اینکه جناج بندی بوجود بیاورند و خود را از دیگران جدا بدانند.
درباره این موضوع توضیح بیشتری داریم که ذیلا مطرح می کنیم:
جناح بندی و شق عصای مسلمین.
شق عصای مسلمین که بمعنای دو نیم کردن و شکستن وحدت مسلمانان تعبیر می شود، یک عنوان معروف بین مسلیمن است که علمای اسلامی آن را ناپسند و گناه می دانند در قسمتی از بحثهای گذشته در ضمن روایاتی که نقل کردیم به این مطلب نیز اشاره کردیم و اینک با استفاده از دو بحث قرآنی موضوع را تکمیل می کنیم:
الف- لزوم تبعیت از راه مسلمین
قرآن مجید در سوره نساء آیه ۱۱۵، می فرماید: کسی که با رسول خدا در شقاق باشد و بعد از آنکه حق برای او روشن شد با وی مخالفت نماید و غیر از راه مؤمنین راه دیگری را پیروی کند ما ( در دنیا او را به خودش واگذار می کنیم) و بهمان راهی که رفته است می بریم و (در آخرت) او را به جهنم می سپاریم و بدجایگاهی است جهنم. در آیه شریفه دو چیز مطرح شده و از گناهان بزرگ به حساب آمده است: یکی مسئله شقاق و مخالفت با رسول خدا و دوم مسئله انتخاب راه غیر از راه (حقی) را که مؤمنین می روند: “و من یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدی و یتبع غیر سبیل المؤمنین نوله ما تومل و نصله جهنم و سائت مصیرا”
اگرچه بعضی از مفسرین گفته اند مجازاتی که در آیه شریفه تعیین شده (یعنی سلب توفیق در دنیا و عذاب دوزخ در آخرت) مخصوص کسانی است که هر دو عنوان را دارا باشند، یعنی بعد از روشن بودن حق، با علم و آگاهی با رسول خدا مخالفت نمایند و نیز راه خود را از مؤمنین جدا کنند ولی خیلی روشن است که انتخاب راهی غیر از راه حقی را که مؤمنی می روند و خداوند آنها را به رفتن آن راه امر نموده و در پیش گرفتن یک مشی خاص سیاسی که جامعه را به دو نیم می کند و جناح بندی خطرناک به وجود می آورد و عده ای را از مؤمنین جدا می سازد، خود عنوانی است مستقل که اطلاق آیه شریفه “ویتبع غیر سبیل المؤمنین” آن را شامل می شود. بنابراین از آیه شریفه به خوبی استفاده می شود که : جناح بندی در حوزه امامت و جداکردن عده ای را از مؤمنان در خط اسلام و امام و ضربه زدن به جماعت مسلمین و متلاشی کردن تشکل فراگیر اسلامی گناهی است که موجب گمراهی انسان در دنیا و موجب عقاب او در آخرت است.
برحسب نقل نهچ البلاغه، نامه ۶ بعد از آنکه مردم با امام علی (ع) بیعت کردند و ولایت او را پذیرفتند، حضرت نامه ای به معاویه نوشتند که در آن نامه چنین آمده است: همان مردمی که با خلفای قبل از من بیعت کردند با من نیز بیعت نمودند (و پس از اینکه مردم بیعت نمودند و با امام خود پیمان وفاداری بستند) نه برای کسانی که در بیعت حاضر بوده اند اختیار هست که بیعت او را بشکنند و نه کسی که غائب بوده می تواند امامت او را رد نماید. اگر کسی بخواهد بعنوان اعتراض یا بدعت گذاری و شکستن بیعت از امر مردم خارج گردد (و راه دیگری را انتخاب کند) مردم او را به راهی که از آن خارج شده برمی گردانند و اگر از برگشتن امتناع ورزد و روی موضع خود سرسختی کند با او می جنگند زیرا او غیر از راه مؤمنین راه دیگری را انتخاب کرده و از آن تبعیت نموده است و خداوند (از او سلب توفیق می کند) و او را به همان راهی که رفته می برد.
در این نامه علی (ع) شکستن بیعت و کناره گیری از امام و ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین را گناه دانسته و این عمل را بعنوان تبعیت از غیر راه مؤمنین، عملی خطرناک معرفی نموده و خاطرنشان ساخته است که مؤمنان باید با تفرقه افکنان که به راه مؤمنین بر نمی گردند و به آنها نمی پیوندند پیکار نمایند تا آنها را به راه خود برگردانند و از جملات امام (ع) کاملاً مشهود است که در ادای این مطلب ،به آیه شریفه نظر داشته و آن را مستند فرمایش خود قرار داده است و آنچه در نظر آن حضرت مهم بوده و به معاویه اعلام خطر نموده است جدا شدن او است از راه حقی که امت انتخاب کرده است. قسمتی از متن نامه این است:
“فلم یکن للشاهد ان یختار ولا للغائب ان یرد… فان خرج من امرهم خارج بطعن او بدعهٍ ردّوه الی ما خرج منه فان ابی قاتلوه علی اتباعه غیر سبیل المؤمنین و ولاّه الله ما تولّی”
اصحاب جمل که می خواستند نظام امامت علی (ع) را متلاشی کنند و جبهه دیگری تشکیل دهند، وارد بصره شدند. عثمان ابن حنیف فرماندار بصره جریان آنها را به عرض امام رسانید، امام در جواب فرماندار نامه ای به این شرح نوشتند: “فان عادوا الی ظل الطاعه فذاک الذی نحب و ان توافت الامور بالقوم الی الشقاق و العصیان فانهد بمن اطاعک الی من عصاک”
اگر به اطاعت برگشتند این همان است که ما دوست داریم (و باید از تعرض مصون باشند) و اگر کار آنها به دشمنی و نافرمانی کشید با کمک کسانی که فرمان تو را می برند بپاخیز و درمقابل آنها ایستادگی کن.
با توجه به مدارک مذهبی جای هیچگونه تردیدی نیست که اگر مردم برگرد امامی که مورد تأئید اسلام است و یا برگرد نماینده آن امام، در یکی از بلاد اسلامی جمع شده اند و تشکل مذهبی بوجود آمده است، متفرق کردن آنها از گرد امام و ضربه زدن به آن تشکل حرام و از گناهان بزرگ است. بنابراین همانطوری که اشاره کردیم: هر تشکلی که به نظام امامت ضربه می زند و مردم را به راهی غیراز راه امام و امت می برد و یا جماعت مسلمین را از هم می پاشد و جناح بندی بوجود می آورد، آن تشکل غیراسلامی و هرگونه کمک به آن گناه و خلاف شرع محسوب می گردد.
ب- داستان مسجذ ضرار
همانگونه که از قرآن مجید و روایات وارده استفاده می شود، در زمان رسول خدا (ص) عده ای که قصد ایجاد تفرقه بین مسلمانان را داشتند خدمت حضرت رسیده و از ایشان اجازه خواستند تا مسجدی جداگانه بسازند و اظهار آنها این بود که بعضی از پیرمردان و افراد علیل و ناتوان هستند که به علت دوری راه نمی توانند به مسجد حاضر شوند و نیز گاهی از شبها هوا بارانی است و برای افراد حضور در مسجد از راه دور مشکل است ولی باطن امر این بود که قصد ایجاد تفرقه بین مسلمانان را داشتند و می خواستند پایگاهی برای دشمنان خدا و رسول بسازند! پس از اینکه مسجد را آماده کردند خدمت رسول خدا رسیدند و از آن حضرت خواستند که به عنوان افتتاح مسجد اولین نماز به امامت شخص ایشان اقامه شود.
در آن هنگام رسول خدا عازم مسافرت برای تبوک بودند لذا فرمودند: فعلا در آستانه مسافرت هستم، انشاء الله پس از مراجعت از سفر ترتیب کار داده می شود. هنگامی که رسول خدا (ص) از تبوک مراجعت فرمودند خداوند با پیامی به رسول خود پرده از روی کار آنها برداشت و آیاتی به این شرح بر پیغمبر نازل فرمود: “والذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفروا و تفریقا بین المؤمنین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل و لیحلفن ان اردنا الا الحسنی و الله یشهد انهم لکاذبون. لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه”
گروهی دیگر از منافقان کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان) و (تقویت) کفر و ایجاد تفرقه در بین مؤمنان و کمینگاه برای کسانی که از پیش با خدا و رسول او می چنگنید . آنها سوگند یاد می کنند که جز نیکی نظری نداشته ایم اما خداوند گواهی می دهد که آنها دروغگو هستند. هرگز در آن مسجد به عبادت قیام نکن (نماز نخوان). آن مسجدی که از روز اول برپایه تقوی بنا شده شایسته تر است که در آن قیام و عبات کنی.
از آیات یاد شده که پرده از روی کار منافقان و مخالفان رسول خدا برداشته استفاده می شود که این مسجد دارای چهار خصوصیت بوده است:
۱-برای اجتماع مسلمانان ضرر داشته و باعث می شده که تجمع آنها کمتر باشد.
۲-باعث تقویت کفر بوده است.
۳- در بین مؤمنان ایجاد تفرقه می کرده و آنها را از یکدیگر جدا می نموده است.
۴-سنگری برای دشمنان خدا بوده و مخالفان آن را آماده می کردند تا محلی باشد برای فعالیت های ضد اسلامی شخصی که سابقه ستیز با خدا و رسول را داشته است، خداوند به پیامبر خود اعلام می کند که هرگز در آن مسجد نماز نخواند و عمل آنها را تأیید ننماید اگرچه ظاهر کار آنها نشان دهد که قصد خدمت داشته اند.بطوری که دربعضی از تفاسیر آمده پس از نزول این آیات رسول خدا (ص) دستور دادند تا آن مسجد را خراب کنند. مسلمانان ابتدا سقف آن را آتش زدند و بعد بنای آن را ویران نمودند و زمین آن را زباله دان شهر قرار دادند.
از آیات یاد شده استفاده می شود:
هر تشکیلاتی که برای اجتماع مسلمانان ضرر داشته باشد و عده ای را از گرد رهبر و جمع مؤمنان جدا کند و آنها را بصورت گروه خاصی در آورد بگونه ای که خود را از دیگران جدا و دیگران را از خود بیگانه بدانند، آن تشکیلات مورد رضای خدا نبوده و مسلمانان باید برای متلاشی کردن آن قاطعانه برخورد نمایند، اگرچه ظاهر آن نشان بدهد که بمنظور خدمت بنا شده است. و از این داستان استفاده می شود: به تشکیلات و سازمانهائی که مسلمانان را از رهبر جدا می کند و به وحدت آنها لطمه می زند نباید خوشبین بود زیرا با همه ظاهر فریبنده ای که دارد ممکن است توسط عوامل ناشناخته ای به منظور تقویت دشمن و تضعیف اسلام بوجود آمده باشد و سنگری برای دشمنان خدا باشد . ضرر زدن به وحدت مسلمانان و کم نمودن جمعیت آنها و ایجاد تفرقه و جناح بندی و رودررو قرار دادن مؤمنان و تقویت کفر و ساختن پایگاه برای دشمنان اسلام که مجموع آن در آیات شریفه آمده هرکدام عنوان مستقلی است که برای اسلام خطرناک معرفی شده و مورد نهی قرار گرفته است.
آزادی احزاب و حفظ وحدت در امت
با توجه به بحث های گذشته این سؤال مطرح می شود که تعدد احزاب معمولا موجب جناح بندی می گردد و این مطلبی است که تجربه نشان داد و غالبا هر حزبی یک جناج مخصوص را تشکیل داده است، پس چگونه در اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعدد احزاب آزاد اعلام شده؟ آیا این امر برخلاف نظام امامت نیست؟! جواب این است که در اصل یاد شده چنین آمده است:
«احزاب، جمعیتها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی… آزادند مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند ».
چنانکه ملاحظه می کنید این اصل آزادی احزاب را در صورتی صحیح می داند که موازین اسلامی رعایت شود و اساس جمهوری اسلامی نقض نگردد و در اصل دوم قانون اساسی می گوید: «جمهوری اسلامی نظامی است برپایه ایمان به خدای یکتا و … و امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی».
در این اصل، امامت جزء پایه و اساس جمهوری اسلامی معرفی شده است. بنابراین از نظر قانون اساسی آزادی احزاب مشروط است به اینکه نظام امامت را جزء پایه و اساس جمهوری اسلامی است نقض نکند و به وحدت امت لطمه ای وارد نسازد. اگر برنامه احزاب بگونه ای تنظیم گردد که از خط رهبری بیرون نروند و به جماعت مسلمین لطمه ای نزنند و رهبر را – برطبق موازین شرعی و قانونی – انتخاب نمایند، تعدد آنها مانعی ندارد و اگر احزاب بخواهند به وحدت مسلمین آسیبی نرسد باید از کلیه کارهائی که جناح بندی بوجود می آورد و مسلمانها را از یکدیگر جدا می سازد مانند رقابتهای منفی و گروه گرائیها و خودمحوریها و قدرت طلبی ها و تعصبات گروهی به شدت جلوگیری نمایند، در این صورت حزب تبدیل به یک کانون ارشادی و تربیتی می گردد بدون اینکه موضع خاص سیاسی جدای از سیاست عموم امت داشته باشد. بنابراین حساب حزب در اسلام از حزب به شیوه های غربی جدا است. احزاب غربی معمولا در کسب قدرت و بدست گرفتن امر سیاست با یکدیگر رقابت دارند و هر حزبی می کوشد قدرت را بدست گیرد ولی دراسلام قدرت باید در دست امام به پشتیبانی امت باشد و احزاب باید بکوشند که قدرت امام را بیشتر و امت را متشکلتر و حوزه امامت را گسترده تر نمایند، و اگر غیر از این راهی را انتخاب کردند باید بدانند به غیرراه مؤمنین می روند و برخلاف نظام امامت گام برمی دارند و مؤمنین حق دارند در مقابل آنها موضع بگیرند تا آنها را به راه مؤمنین برگردانند.
شرح عوامل جناح بندی
عوامل جناح بندی در احزاب چند چیز است که قبلاً به آنها اشاره کردیم و شرح کوتاه آنها را ذیلا از نظر خوانندگان می گذرانیم:
عامل اول – رقابت های منفی و موضعگیریهای خصمانه
رقابت منفی این است که گروهی برای بالا بردن خود رقیب را بکوبد و با آنها خصمانه برخورد کند و همیشه درصدد تضعیف آن باشد. این نوع رقابت معمولا منجر به اختلاف و دسته بندی می شود و در اوج خود به زد و خوردها و جنگ و نزاعها نیز منتهی می گردد.
عامل دوم – قدرت طلبی و برتری جوئی
اگر یک گروه بخواهد قدرت طلب باشد و برتری جوئی داشته باشد بگونه ای که خود را از دیگران برتر بداند و بخواهد قدرت ها را دردست بگیرد و دیگران را از دور خارج کند. این عمل علاوه بر اینکه خلاف شرع است موجب دلسردی دیگران و موضع گیری آنها می شود و سرانجام به دسته بندی های خطرناک منتهی می گردد.
عامل سوم – خودمحوری و انحصارطلبی
خود محوری آن است که فردی یا گروهی خود را محور حق بداند و معتقد باشد که آنچه ما می فهمیم حق است و راه فقط همان است که ما می رویم دیگران نه شعوری دارند و نه حق را درک می کنند و انحصار طلبی آن است که گروهی یا شخصی بخواهد همه پستها را در انحصار خود در آورد، این اخلاق نیز از روح شیطانی و هوای نفس سرچشمه می گیرد و دراحزاب، عامل جناح بندی می گردد.
عامل چهارم – تعصبات حزبی و گرایشهای گروهی
یکی از مؤثرترین عوامل جناح بندی، گرایشها و تعصبات گروهی است که معمولا در احزاب دنیا وجود دارد. تعصب گروهی آن است که هر گروه از افراد گروه خود بی مورد حمایت کند و برای آنها در برابر قانون، امتیازی قائل باشد! این عمل نیز موجب جدائی و تفرقه می گردد و برای وحدت امت زیان بار است. امید است خداوند توفیق اتحاد بیشتر عنایت فرماید.
ادامه دارد