قسمت هیجدهم
آیه الله حسین نوری
مفاسد سیستم سرمایه داری
در قمست هایپیشین این سلسله بحث ها گفتیم که سیستم سرمایه داری امپریالیستی، در هر نقطه̾ جهان که سایه̾ شوم و سیاه خود را بگستراند ، مفاسد و مظالم بیشماری را نیز به همراه خواهد آورد ،زیرا که اساسا ، ماهیت اینگونه سرمایه داری، در ذات خود با مفاسد و سیئات گوناگون عجین و توام است ، و طبعا بدون این مفاسد ، نمیتواند به حیات سراسر ظلم و بیداد و استعمار و استثمار خود ادامه دهد.
در گفتار های قبلی،پیرامون دو مورد از این مفاسد ــ یعنی اختلاف طبقاتی ( که در ذات خود آبستن فساد هایدیگری نیز هست ) و رواج ظلم و بیدادگری در سیستم سرمایه داری امپریالیستی ــ سخن گفتیم .
اینکه به بازگوییو بازنگریموارد دیگریاز انواع این مفاسد ،می پردازیم .
شیوع فساد و فحشا
سومین مفسده از انواع مفاسد سیستم سرمایه داری امپریالیستی و غربی ،شیوع فساد و فحشا درجوامعیاست که تحت سلطه̾ این نوع از سرمایه داریبه سر می برند . [۱]
وقتی از این دیدگاه به جست و جویمفاسد موجود در اقتصاد سرمایه داری می پردازیم، نخستین نکته̾ توجه انگیز ،عبارت از این است که : اقتصاد سرمایه داری،از آنجا که اصولا بر اساس تفکر مادی و نفع پرستیپی ریزیشده است ،هرگز به ارزش هایانسانیو معنوی فکر نمی کند . و حتیاز آن بالاتر ، همواره میکوشد تا این گونه ارزش ها را در جوامع انسانی نابود و پایمال کند . زیرا مناسب ترین محیط برای رشد و دوام و بقای اقتصاد سرمایه داری و سلطه̾ بیرحمانه آن ،محیطیاست که در آن ،هر گونه ارزش انسانی و معنویاز بین رفته و به جای آن جامعه ای ایجاد شده باشد که به عنوان یک ” جامعه مصرفی” ، افراد آن تنها کالاهایمخصوصیرا مصرف میکنند ،اوقات خود را به عیش و نوش و عشرت طلبی میگذرانند ،به آتش شهوترانیو فساد و فحشا دامن می زنند و هر روز بیش از پیش ، در برابر سلطه̾ سرمایه داری،سر تسلیم خم میکنند .
یکیاز بارز ترین و قابل درک ترین نمونه این مسأله ، اوضاعیاست که پیش از انقلاب اسلامی،بر جامعه̾ خودمان حکمفرما بود . امت اسلامی ما هنوز بیاد دارد ــ و هرگز فراموش نمی کند ــ که در آن دوران سیاه ، چگونه امپریالیسم جهان خوار ،با مسلط ساختن سیستم سرمایه داری خود در کشور ها ،همین توطئه شوم را تدارک دیده بود و میرفت تا با دستیاریایادیداخلی و جیره خواران دست نشانده̾ خود ،تمام ابعاد توطئه را پیاده کند . در آن دوران ،تلاش میشد تا جامعه ، ایرانی ،یکسره از معنویات و ارزش هایانسانی،تهی شود و در عوض از یک طرف ، ماده̾ حیاتیو پر ارزش نفت خود را بدهد و به جای آن وسایل لوکس و تجملی و غیر ضروریو محصولات مصرفی بی ثمر ساخته شده توسط امپریالیسم را وارد کند . از طرف دیگر ، به مصرف دیوانه وار و بی حساب تولیدات و مصنوعات وارداتی بپردازد و در کنار آن ،خود را با عیش و نوش و غرقه شدن در شهوات و فسادها چنان سرگرم کند که تمام عمر را در غفلت و بی خبری بگذراند و هر لحظه چنگال شوم استعمار و استثمار بیشتر از پیش حلقوم هستیاش را بفشارد.
میکروب هایسلطه سرمایه داری
بدینگونه ،اقتصاد سرمایه داری ،با پایمال کردن ارزش هایانسانی و معنوی،زمینه را برایشیوع فساد و فحشا آماده میسازد ،تا محیط برایدوام و بقایسلطه̾ بیرحمانه اش ، هرچه مساعد تر گردد.
” فرانتس فانون ” نویسنده و متفکر جامعه شناس آفریقایی ــ که از چهره های مشخص انقلاب الجزایر و مبارزات انقلابی علیه استعمار فرانسه بود ــ در کتاب ” انقلاب آفریقا ” ، چنین تعبیریآورده است :” همانگونه که میکروب هایگوناگون ، برایرشد و بقایخود محتاج محیطی آلوده به کثافت و تعفن اند تا انواع بیماریهایکشنده را اشاعه دهند ،استعمار نیز محیطیآلوده و مناسب میخواهد تا میکروب هایمخصوص خود را در آن تکثیر و ابقا کند و آنگاه خود ،همچون بیماریکشنده یی در آن محیط راه نفوذ بیابد . میکروب های او چیزیجز سلطه̾ اقتصادی اش ،و محیط دلخواه او ،جز محیطیکه از معنویت تهیباشد نیست
از این رو ،بررسی ابعاد سیستم هایاقتصاد سرمایه داری نشان میدهد که نفوذ آن به جوامع گوناگون ،عقاید افراد جامعه را متزلزل کند اعتقادات مذهبیاش را چیزی در ردیف خرافه و عقب افتادگی و ارتجاعیبودن جلوه گر سازد، و سپس با استفاده از تسلط اقتصادیو حتیدر دست داشتن سکان معاش طبقات محروم ،آنها را وادار به قبول القائات و اهداف استعماریسازد. در این مرحله است که آخرین ضربه را وارد می سازد و به صراحت، افراد جوامع تحت سلطه را به آماده شدن برای پذیرش فساد و فحشا ،فرا می خواند .
به عنوان یک نمونه زنده و مستند ،که در پهنه̾ مبارزات ملل مسلمان علیه استعمار ،جنبه̾ تاریخی پیدا کرده است ،به مسأله الجزایر هنگامی که زیر سلطه̾ استعمار فرانسه بسر می برد ،اشاره می کنیم .
در کتاب ” سال پنجم الجزایر ” آمده است :
” اداره کنندگان دستگاه استعمار ، این نظریه را ابراز میکنند : اگر بخواهیم به تار و پود جامعه مسلمان الجزایری هجوم ببریم و استعداد مقاومت او را مغلوب کنیم، باید بدواً زنها را تحت تسلط قرار دهیم . باید برویم و زن را در پشت چادریکه خود را درون آن میپوشاند جست و جو کنیم …
… در برنامه استعمارگر ، این نقش تاریخیبه عهده̾ زن است که مرد الجزایریرا به کارهایی وادار میکند . مسخ کردن زنها ، ” تصرف ” وی به وسیله̾ ارزش هایبیگانه و بریدن او از موقعیت خاصیکه دارد ، متضمن تحصیل تسلط واقعیبر مردان نیز میباشد و در عین حال ، متضمن تحصیل وسایل علمی و مؤثریاست برایخراب و نابود کردن فرهنگ الجزایری … هنوز امروز ( در سال ۱۹۵۹ ) رؤیایرام کردن جامعه الجزایری به کمک ” زنان بی حجاب که شریک جرم اشغالگرانند ” ، از مغز رجال سیاسی استعمار بیرون نرفته است…
… یک رویایی نیست که در منطقه̾ کار ، یا کارگاه ، یا اداره ، در روابط فردی خود از رفیق الجزایریاش بارها نپرسیده باشد : آیا زن تو چادریاست ؟ چرا تصمیم نمی گیری مثل اروپائی ها زندگیکنی ؟ ! چرا زنت را به سینما ،مسابقات و کافه نمیبری؟” [۲]
نخستین قدم ها به سوی فحشاء
آنچه ذکر شد ،تنها جنبه̾ مقدماتی داشت : مقدمه ای برای آن که همه چیز در یک جامعه مسلمان آماده شود تا یکباره ،با نیروی سلطه̾ اقتصادی ،آخرین ضربه بر مغز و روح مرد مسلمان زده شود و با تحت فشار قرار دادن او ، مجبورش سازند که به دست خود ،همسرش را به سویفحشاء سوق و خود نیز نخستین قدمها را همراه او بردارد .
باز در همان کتاب می خوانیم :
” کار فرماهای اروپایی ،صرفا به پرسش و یا دعوت هایی به مناسبت خاص راضینمیشوند . بلکه مانورهای خاصی را به کار می برند تا مرد الجزایری را در گوشه بن بستیگیر بیندازند و از او اتخاذ تصمیم دردناکی را متوقع شوند . به مناسبت یک عید، مثلا عید نوئل ، یا ژانویه و یا صرفا به مناسبت یک جشن اختصاصی مربوط به مؤسسه کارفرما ، کارمند الجزایری را به اتفاق همسرش دعوت می کنند . البته دعوت عمومینیست . بلکه هر الجزایری،با نام و مشخصات ،به دفتر هیأت مدیره خوانده میشود و در آنجا از او دعوت ( یا در حقیقت به او تکلیف ) می شود که همراه خانواده̾ خویش به جشن حاضر شود . به او گفته میشود که مؤسسه مانند یک خانواده̾ بزرگ است و بنابراین خوش نما نخواهد بود که ویتنها و بدون همسرش در آن جشن حضور یابد (!) آیا اینطور نیست ؟… در برابر چنین اخطاری، مرد الجزایریگاهیبا لحظه هایسختیمواجه میشود . زیرا به اتفاق ” زن ” حضور یافتن در یک جشن عمومی اروپائی ( که سراسر عیش و نوش و رقص و پایکوبی است ) یعنی اقرار به مغلوب شدن . یعنی رها کردن یک روش مقاومت ( که همانا استفاده از پوشش و حجاب برایزن است ) . از طرف دیگر تنها رفتن به جشن ، یعنی امتناع از دستور کارفرما و بیاعتنائی به جلب رضایت او ( که سکان معاش وی را در دست دارد ) و در نتیجه بیکار شدن و گرسنه ماندن …
…بررسی کمینگاه های متعددیکه اروپایی برای اقناع و مغلوب کردن مرد الجزایری گسترده است ( نشان میدهد که سلطه اقتصادی ) او را دچار تناقض و انجام کاری عجیب و غریب می کند می کند و وادار میسازد که یا بگوید ” زن من چادر دارد و به چنین جشن هایی نمیآید ” و در نتیجه بیکار شود ،یا اینکه تسلیم سلطه̾ کارفرمای سرمایه دار و استعمار گر شود و بگوید : چون شما میل داشتید موافقت کردم ! ” [۳]
بیان چنین نمونه هایی از آن جهت است که بحث درباره̾ مفاسد سرمایه داری ،تنها به صورت مشتی تئوری و بیانات ذهنی درنیاید ،بلکه نمونه های عینی و واقعیآن نیز که در نقاط گوناگون دنیا رخ میدهد ،ذکر گردد. و به خصوص نمونه آوردن از الجزایر از آن رواست که هم از یک جامعه اسلامیدیگر که سالها تحت سلطه̾ بیگانه بود و این سلطه با قدرت سرمایه و نیروی سیستم خاص سرمایه داری تحکیم و تثبیت میگردید ، شاهد زنده ای نقل شده باشد ،و هم به این نکته اشاره شود که فرقی بین تسلط استعمار اروپا و آمریکا وجود ندارد . و گرنه نمونه های زنده تر و عینیتر این مسائل در ایران پیش از انقلاب ، چندان زیاد بود که نیازی به ذکر شواهد دیگر نیست . فقط کافی است به یاد بیاوریم که در دوران تسلط سیاسی و اقتصادی آمریکا بر کشور خودمان ، چگونه سعیمیشد و همین بیعفتی ها و فساد ها ،با شدت هرچه افزون تر ، گسترش و رواج یابد و ملت ها را از معنویت خود جدا سازد .
باید توجه داشت که یک اصل مسلم در اقتصاد سرمایه داریامپریالیستی ، این است که برایهر فردی، حق اشباع ساختن حوائج حیوانی را روا میدارد ،و حتی آن را به عنوان یکیاز حقوق اولیه و بسیار لازم بشریمیشمارد و در این راه ، تبلیغات وسیعی نیز به راه میاندازد . اعم از این که این اشباع حوائج از طریق قمار باشد یا شراب یا بیعفتی و یا لهو و لعب و سایر عشرت طلبیهای غیر انسانی.
در پیهمین منظور است که در جامعه̾ تحت تسلط سرمایه داری، همه چیز با سکس و شهوت آمیخته است . چنان که حتیدیده میشود برایفروش کالاهایتولید شده در سیستم سرمایه داری نیز ، همه جا از چاشنی سکس و شهوت و فساد استفاده می شود . به عنون مثال برای فروش صابون ، اندام زنی برهنه را در تلویزیون وسینما یا در صفحات مطبوعات به نمایش میگذارند که با صابون مورد نظر ، خود را شست و شو میکند ، یا برایتبلیغ فروش لیوان یک صحنه̾ زشت مشروبخواریرا نشان می دهند ، یا برای فروش مبل و صندلی ، عده ای زن و مرد را در زشت ترین قیافه ها نشان می دهند که بر روی مبل و صندلی نشسته اند و مشغول قمارند و نمونه هایبسیار دیگر از این صحنه ها ، همواره در چنان جامعه ای در حال اشاعه̾ محرمات و دامن زدن به آتش شهوت و هوسرانیاست . و البته سیستم سرمایه داری، در این راه ، از همه گونه وسایل و امکانات موجود، همچون سینما ،تلویزیون ،مطبوعات مستهجن ، کاباره ها و کافه ها ،صحنه های رقص و بی عفتی و نظایر آن نیز استفاده میکند. در نتیجه جامعه را به سوی استخدام غرایز جنسی در خدمت همه چیز و همه کار ، و بالمآل سقوط کامل اخلاقیسوق میدهد.
در چنان جامعه ای ،مفاسدی چون احتکار رباخواری ، کم فروشیو رقابت های نامعقول به خصوص د رمیان زنهایی که با تبلیغات وسیع ، خصوصیت افزون طلبی در آنها تقویت شد و حتی حاضرند برایدست یافتن به امیال خود به شوهر و خانواده شان نیز خیانت کنند ، از عادی ترین و رایج ترین مفاسد ممکن است .
همچنین ، یکی از پدیده هایسیستم سرمایه داری وجود و شیوع رشوه خواریاست اساس و مبنای این پدیده نیز ، در روحیه̾ زیاده طلبیو نفع پرستیسرمایه داران نهفته است . زیرا سرمایه داران صاحب کارخانه یا بازرگان ، برای انحصاری کردن واردات و صادرات یا محصولات خود و برای در چنگ گرفتن بازار فروش ومصرف ، احتیاج به نیروهایدولتیو مقامات ذینفوذ دارند و از این رو ،برایجلب رضایت و موافقت آنها با خواست هایخود ،اقدام به پرداخت رشوه هایهنگفت می کنند.
از سوی دیگر ،هرگاه ماموران دولت ،برای اخذ مالیات ها یا رسیدگیبه آمار و ارقام ،و یا احتمالا رسیدگیبه وضع کارگران و میزان حقوق و دستمزد و چگونگی بیمه هایاجتماعیو مرخصیها و تعطیلات شان ،به کارخانه مراجعه می کنند ، سرمایه داریبرایآن که قوانین را به نفع خود پایمال کند و حقوق کارگران کارخانه و افراد جامعه اش را ضایع سازد ، اقدام به پرداخت رشوه میکند و به این تربیت ماموران دولت را با خود موافق و همراه می سازد. بدین گونه نه تنها رشوه خواری در جامعه شیوع پیدا می کند ، بلکه حق کشی و پایمال کردن حقوق زحمتکشان و محرومان جامعه نیز امری رایج و عادیمیشود .
بدینگونه آنچه در اقتصاد سرمایه داریشایع است فساد و فحشا و سقوط اخلاق است و آنچه سعی می شود بکلی از بین برود ،ارزش های انسانی و معنوی جامعه است . زیرا سرمایه داری ،جر منافع صاحبان سرمایه ، هدف و منظور دیگری ندارد . حتیاگر گاهی دیده میشود که عوامل اقتصاد سرمایه داری و طرفداران آنها و به خصوص دولت های استعمارگر گامهایی برای کمک به مجروحین ،سیل زدگان و زلزله زدگان ،ضعفا بیماران و دولت هایباصطلاح عقب افتاده انجام میدهند ،از نظر عواطف انسانی و اخلاقینیست. بلکه این نیز به خاطر حفظ منافع است . زیرا از آن بیم دارند که بر اثر فقر و محرومیت ، افراد جامعه تحت تأثیر تبلیغات کمونیستی و غیره قرار گیرند و از این راه خطرگر برای اقتصاد سرمایه داری به وجود بباید.
ناگفته پیدا است دین مقدس اسلام که ارزشهایمعنوی و انسانیرا در صدر برنامه̾ زندگی انسان ها قرار میدهد و اساسا برای اینکه بشر را در سایه̾ پیمودن راه پیامبران بزرگ خدا و رهبران راستین و تربیت و تهذیب به اوج کمالات انسنی برساند و آنها را به انسانهای واقعیتبدیل کند رسالات عظیمی را به عهده گرفته است هرگز اجازه نمی دهد که مسائل اقتصادی مانند مسائل دیگر زندگی با فساد و فحشا ارتباط پیدا کند و با آن سیستم اقتصادیکه فساد و فحشا یکی از مظاهر آثار آن است مخالفت و مبارزه آشتی ناپذیری دارد .
ادامه دارد
[۱]– لازم به توضیح است که اگر در این بحث ها ، مفاسد سرمایه داریغربی را بر می شماریم ، دلیل بر چشم پوشی از سیئات اقتصادی مارکسیستی شرق نیست . چنان که در ادامه این گفتار ها ، و نیز در اثناء همین بحث ها ، هرجا لازم باشد ،از مفاسد اقتصاد مارکسیستی نیز سخن خواهیم گفت .
[۲]– سال پنجم انقلاب الجزایر ، از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی ص ۳۹-۳۷
[۳]– سال پنجم انقلاب الجزایر، از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی ص ۴۰ــ۴۱