“نفاق مشتى اوباش و عمّال اجانب، نباید آقایان را در مقصد عالى خود، سست کند و مسلّماً نخواهد کرد. اسلام با این عناصر، در طول تاریخ مواجه بوده و طبقه منافقین از صدر اسلام تا کنون، لکه ننگى بودهاند که خواستهاند مسلمانان حقیقى را از راه حق با حیله و تظاهر به اسلام باز دارند”. (۱۳۶۵/۵/۴)
“منافقها هستند که بدتر از کفارند. آنى که مسلمانان مىگوید هستم و به ضدّ اسلام عمل مىکند و مىخواهد به ضدّ اسلام عمل بکند، آن است که در قرآن بیشتر از آنها تاکذیب شده تا دیگران. ما سوره منافقین داریم… اسلام همیشه گرفتار یک همچو جمعیتهایى بوده است”. (۱۳۶۵/۴/۴)
“گمان نکنید که اینها از روى قدرت یک همچو کارهایى را انجام مىدهند، یک بمب در یک جا منفجر کردن، یک بچه ۱۲ ساله هم مىتواند او را بگیرد، یک جایى بگذارد و خود او منفجر بشود. این قدرتى نیست، این کمال ضعف است…اینهایى که از این جا فرار کردند و از خارج دستور مىدهند، که مردم را اقتیال کنند و به طور دزدکى بکشند، اینها تز نامردهاست”. (۱۳۶۰/۶/۹)
“شما نمىتوانید، با ترور بعضى شخصیتها، با بمب گذاشتن در بعضى جاها، هر جا باشد، نمىتوانید این ملت را از صحنه خارج کنید. این ملت سرتاسر کشور الآن در صحنه است… اینهایى که دم از خلق مىزنند و دم از شجاعت مىزنند و دم از جنگجویى مىزنند، چطور در کنار خانهها خزیدهاند و بچهها را وادار مىکنند که بروند بمب بگذارند؟ این کار ابلهانه براى چیست؟”. (۱۳۶۰/۴/۸)
“ننگ و خسران بر کسانى که گمان مىکنند با این شرارتها، ملت شریف ایران را که براى اقامه عدل اسلامى، قیام نمودهاند از صحنه مبارزه با کفر، خارج مىنمایند و تن به عار و ذلت ابرقدتهاى جنایتکار مىدهند. این کوردلان شکست خورده نى بینند که مادران پدران و فرزندان و همسران این شهدا چون قهرمانان صدر اسلام به شهادت اینان افتخار مىنمایند و چون کوهى در مقابل حوادث ایستادهاند. گوئى اینان از شدّت یأس به جنون کشیده شدهاند و چون خود را مطرود ملّت مسلمان مىبینند، از ملّت ایران انتقام مىکشند”. (۱۳۶۰/۶/۱۵)
“بگذار، این ددمنشان که جز به “من” و “ما”هاى خود نمىاندیشند و “یأکلون کما تأکل الانعام”. عاشقان راه حق را از بند طبیعت رهانده و به فضاى آزاد جوار معشوق برسانند. ننگتان باد اى تفالههاى شیطان و عارتان باد اى خود فروختگان به جنایتکاران بین المللى که در سوراخها خزیده و در مقابل ملّتى که در برابر ابر قدرتها برخاسته است، به خرابکارىهاى جاهلانه پرداختهاید”. (۱۳۶۰/۴/۹)
“بگذارید کوردلان در داخل و خارج هر چه مىخواهند بکنند و بگویند و به هر جنایتى که روى تاریخ را سیاه مىکند و روى منافقان و همقطاران جنایتکارشان را سیاهتر، دست بزنند و با انفجارها که کار جنایتکاران ورشکسته است و هر فرد سادهاى مىتواند این نحو جنایات را انجام دهد، به اسم قیام مسلحانه براى نجات خلق و جنگ خیابانى براى سرنگونى اسلام و جمهورى اسلامى، براى خود و سبعاتى امثال خود، دلخوشى و براى رسانههاى گروهى در خدمت ابر جنایتکاران سوژه تبلیغاتى بر ضدّ اسلام و جمهورى اسلامى فراهم کنند”!
(۱۳۶۱/۶/۱۷)
“نصیحت و وصیت من به گروهها و گروهکها و اشخاصى که در ضدیت با ملّت و جمهورى اسلامى و اسلام فعالیت مىکنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است که تجربه طولانى به هر راهى که اقدام کردید و به هر توطئهاى که دست زدید و به هر کشور و مقامى که توسل پیدا کردید، به شماها که خود را عالم و عاقل و مىدانید، باید آموخته باشد که مسیر یک ملّت فداکار ار نمىشود با دست زدن به تور و انفجار و بمب و دروغپردازىهاى بى سروپا و غیر حساب شده منحرف کرد و هرگز هیچ حکومت و دولتى را نمىتوان با این شیوههاى غیر انسانى و غیر منطقى ساقط نمود؛ به ویژه ملّتى مثل ایران را که از بچههاى خردسالش تا پیرزنها و پیرمردهاى بزرگسالش، در راه هدف و جمهورى اسلامى و قرآن و مذهب جان فشانى و فداکارى مىکنند. شماها که مىدانید که ملت با شما نیست…چطور وجدان یک انسان – هر چه پلید باشد – راضى مىشود براى احتمال رسیدن به یک مقام، با میهن خود و ملت خود این گونه رفتار کند و به کوچک و بزرگ آنها رحم نکند؟”. (وصیتنامه سیاسى الهى)