حجهالاسلام ابوالقاسم یعقوبى
قال على(ع): “علیکم بالتّواصل و التّباذل و ایّاکم و التّدابر و التّقاطع؛۱ بر شما باد به پیوندهاى محبّت و دوستى (آنها را محکم دارید) و بذل و بخشش را فراموش نکنید و از قهر و بى مهرى و قطع رابطه بپرهیزید. (کینه و کدورت را از جان و جامعهتان دور سازید.)
در این فراز ار کلام مولا هم سخن از هدایت است و هم هشدار، هدایت به سمت و سوى گسترش محبّتها، دوستىها، پیوندها و ارتباطات گرم و سازنده و رعایت حقوق برادرى در جامعه دینى و هشدار نسبت به جدایىها، قهرها، هجرانها و موضع گیریهاى سوزنده و برخوردهاى ویرانگر و قطع ارتباط انسانى و اسلامى. در نتیجه پاشیدن بذر کینه و کدورت در فضاى جامعه دینى.
آنچه از معارف دینى و فرهنگ قرآن و اهل بیت(ع) به دست مىآید آن است که فضاى حاکم بر جامعه دینى فضایى است سرشار از دگردوستى، گشادهدستى، مهرورزى، خیرخواهى، خوش بینى و ارتباط و اتصال تنگاتنگ دلها و جانها با یکدیگر و در یک کلام فضاى ترسیم شده از سوى قرآن و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) فضاى برادرى و اخوّت است و همگان وظیفه دارند در رویش و گسترش این چنین فضایى گام بردارند و از هر چیزى که بخواهد این فضا را کدر کند و آن را کدورت و کینه و بدخواهى و بدگمانى تیره و تار سازد مبارزه نمایند.
مضمون سخن فوق از امام على(ع) به عنوان آخرین پیامهاى آن حضرت در آستانه شهادت و در قالب (وصیتنامه) نیز همین است که همه همتها، انگیزهها، نیّتها، موضعگیریها، عملکردها باید بسیج شوند تا چنین فضایى بیافرینند و آن را روز به روز گسترش دهند و با هرچه به عنوان آسیب بخواهد این بناى مستحکم برادرى و فضاى معطر و آغشته به اخوت دینى را مکدّر سازد برخورد نمایند. قرآن کریم در این زمینه ضمن ترسیم برادرى دینى نسبت به آسیبهاى آن نیز هشدارهایى داده است که توجه به آن در جامعه دینى سرنوشت ساز است:
“انّما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم، واتقوا اللّه لعلّکم ترحمون. یا ایّها الّذین آمنوا لایسخر قوم عن قوم عسى ان یکونوا خیراً منهم و لا نساء من نساء عسى ان یکنّ خیراً منهنّ و لا تلمزوا انفسکم، ولاتنابزوا بالألقاب بئس الأسم الفسوق بعد الأیمان، ومن لم یتب فاولئک هم الظالمون”۲ مؤمنان برادر یکدیگرند، پس دو برادر را صلح و آشتى دهید و تقواى الهى پیشه کنید باشد که مشمول رحمت او شوید اى کسانیکه ایمان آوردهاید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کند، و نه زنانى زنان دیگر را مسخره کنند، شاید آنان بهتر از اینان باشند. و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویى قرار ندهید، و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که به کسى پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید، و آنها که توبه نکنند (و از این اعمال دست برندارند) ظالم و ستمگرند.
خداوند در ادامه آیات پیشین به آنچه ممکن است حریم و حرمت برادرى را بشکند و به یکپارچگى و همگرایى دلها صدمه جبرانناپذیر وارد سازد و شکافهاى اجتماعى را عمیق و خلأهاى آن را گسترش دهد به عنوان هشدار مىفرماید:
“یا ایّها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظنّ انّ بعض الظن اثم و لا تجسّسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ایحبّ احدکم ان یأکل لحم اخیه میتاً فکرهتموه و اتّقوااللّه انّ اللّه تواب رحیم.”۳
اى کسانى که ایمان آوردهاید، از بسیارى از گمانها بپرهیزید چرا که بعضى از گمانها گناه است، (و هرگز در کار دیگران) تجسّس نکنید، و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟!(به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید، و تقواى الهى، پیشه کنید که خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است.
در آیات فوق به یکى از شعارهاى اساسى و ریشهدار اسلامى یعنى (اخوت دینى) اشاره شده است، بنابراین اصل مهم و بنیادى، همه مسلمانان به حکم یک خانوادهاند و به منزله خواهر و برادر یکدیگر بشمار مىروند. خیر و خوبى را براى یکدیگر مىطلبند و از شرّ و بدى نسبت به یکدیگر گریزانند، در شادى و سرور یکدیگر مسرورند و در غم و رنج و مصیبت با هم شریکند. قلبهایشان کانون مهر و محبّت است، دستهایشان فرشته رحمت و گامهایشان گسترش دهنده الفت، آنچه براى خود مىپسندند براى برادران و خواهران ایمانى نیز مىپسندند، و آنچه براى خود نمىپسندند براى آنان نیز نمىپسندند. دوستى و محبّت و اخوت را پاسدارى مىکنند و از آن چه این پیوند و برادرى را سست مىسازد دورى و پرهیز مىکنند.
آسیبشناسى برادرى
قرآن مجید در سوره “حجرات” ضمن ترسیم و تحکیم اصل برادرى و اخوت دینى به آفتها و آسیبهاى آن نیز پرداخته و جامعه ایمانى را نسبت به ایجاد و گسترش آنها هشدار داده است:
۱- مسخره کردن و تحقیر نمودن.
۲- عیبجویى و مورد طعن قرار دادن.
۳- نام و لقب زشت به یکدیگر دادن.
۴- بدگمانى و سوء ظن داشتن.
۵ – تجسّس و در کار دیگران دخالت کردن.
۶- غیبت و پشت سر یکدیگر بد گفتن.
این گونه گفتار و رفتار تار و پود جامعه دینى را از هم مىگسلد و رشته مهر و محبّت و اخوت را پاره مىکند و از درون جامعه را ویران و نابود مىسازد.
در جامعهاى که ارزشهاى دینى حاکم است باید امنیّت کامل و همه جانبه اجتماعى برقرار باشد و سرمایههاى چهارگانه انسانها که عبارت است از: مال و جان، ناموس و آبروى آنها باید محفوظ و مصون باشد. دستورات شش گانهاى که در آیات فوق بیان شد اگر عملى شود از هر نظر جامعه دینى بیمه خواهد شد و بى اعتنایى به آنها پایههاى امنیت اجتماعى را متزلزل خواهد کرد.
گزیده سخن آن که: جامعهاى مشمول (رحمت) و عنایت الهى مىگردد که حریم حرمت بندگان او رعایت شود. روحیه اعتماد و خوش بینى در آن تقویت و گسترش یابد، بدگویى، بدبینى، بدخواهى از آن جامعه رخت بربندد، عفو و گذشت از لغزشها و اشتباهات فرهنگ گردد و پیوند اجتماعى روز به روز پررنگتر و مستحکمتر شود.
پشتوانه این حرکت را “تقوا” تشکیل مىدهد: تقواى گفتارى، تقواى سیاسى، تقواى عملى، تقواى مالى و حقوقى، از این رو خداوند متعال در کنار دعوت به برادرى دستور به رعایت تقوا مىدهد و از هرچه بى تقوایى است و ممکن است به جان و مال و ناموس و آبروى دیگران صدمه وارد سازد نهى مىکند و به شدّت آن را مورد نکوهش قرار مىدهد و کسانى را که همواره بر طبل اختلافات و پراکنده سازى دلها مىکوبند به عنوان “ظالم” و ستمگر معرفى مىنماید.
“تقوا” همان احساس مسؤولیت و تعهدى است که بر اثر رسوخ ایمان در دل پیدا مىشود و او را از هرگونه فسق و فجور و گناه باز مىدارد و به نیکى و پاکى و عدالت دعوت مىکند.
برادرى دینى و جلوههاى آن
قرآن و اسلام به مسأله “اخوت فى اللّه” و برادرى دینى اهمیّت مىدهند و از این که انسان خداپرست در فردیّت زندگى کند و با هیچ کس ارتباط نداشته باشد، نکوهش مىکنند و از سوى دیگر کدورت زدایى و نداشتن غلّ و حقد و کینه را از صفات بهشتیان مىداند و همگان را به آن فرا مىخواند:
“و نزعنا ما فى صدورهم من غلٍّ اخواناً على سررٍ متقابلین”۴ هرچه غلّ و غش و کدورت از جان آنها بیرون کشیدهایم برادروار( و در نهایت صفا و صمیمت) در مقابل یکدیگر مىنشینند و لذّت مىبرند.
آرى مؤمنانى که در دنیا ریشه کینهها و کدورتها را سوزاندهاند و بذر دگر دوستى و محبت نسبت به برادران دینى را پاشیدهاند در قیامت از ثمرات آن برخوردار مىشوند، شعار و دعاى این گونه مؤمنان خداباور و معاد شناس این است که:
“ربنا اغفرلنا و لأخواننا الّذین سبقونا بالأیمان و لا تجعل فى قلوبنا غلّاً للذین آمنوا ربّنا انک رؤف رحیم”۵
پروردگارا ما و برادران دینى که در ایمان بر ما سبقت گرفتهاند را بیامرز و در دلهاى ما کوچکترین کدورتى نسبت به اهل ایمان قرار مده. تو رئوف و مهربان هستى.
خواهى که شود دلت چو آیینه
ده چیز برون کن از درون سینه
حرص و حسد و شرک و حرام و غیبت
بخل و غضب و کبر و ریا و کینه
اگر این صفات رذیله ریشه در جان آدمى داشته باشد همین دنیا جهنم او خواهد بود قرآن کریم “تخاصم”۶ جهنمیان را ترسیم کرده است، بعضى آنان در جهنم هم از یکدیگر نفرت دارند و به لعن و طرد و نفرین یکدیگر مىپردازند. معلوم مىشود جامعهاى جهنمى جامعه است که همواره به طرد و حذف و لعن و تحقیر یکدیگر مىپردازند و در برابر، جامعه بهشتى آن جامعهاى است که بر محور برادرى، محبّت، ایثار، همدردى، همکارى، همیارى، همگرایى حرکت مىکنند و جاذبه را در حد اعلاء و دافعه را در حد ضرورت قرار مىدهند، اصل را بر جذب دلها و جانها و نزدیک ساختن مواضع خدمت قرار مىدهند و قانون گریزان را با خیرخواهى قانونپذیر مىسازند و براى افزودن عضوى به اعضاى جامعه دینى و سربازان ولایت، تمام تلاش خود را به کار مىگیرند، در ادامه این نوشتار نگاهى خواهیم داشت به زیرساختها و مؤلّفههاى اخوت دینى در فرهنگاسلامى:
همه کارها بر محوریت “خدا”
فرق بنیادین و اساسى جامعه دینى با جامعه غیر دینى این است که در جامعه دینى تمام کارها بر محور “عبودیت”۷ و خداباورى شکل مىگیرد، و در جامعه غیر دینى همه تلاشها بر “منیّت”۸ وخودخواهى استوار است. جامعهاى که بر مبناى خداباورى ساخته و پرداخته شده همه ارزشهاى آن بر محوریت “اللّه” و قربهً الى اللّه نمود پیدا مىکند آنچه از این قالب و شاخصه بیرون باشد ارزش و قیمتى ندارد، این نکته را در ترسیم جامعه دینى بر اساس اخوت دینى و الهى از زبان امام على(ع) مىتوان آموخت:
“تبتنى الأخوه فى اللّه على التّناصح فى اللّه، و التّباذل فى اللّه، و التّعاون على طاعه اللّه، و التّناهى عن معاصى اللّه، و التّناصر فى اللّه و اخلاص المحبه.”۹
برادرى الهى بر چند چیز استوار است:
– خیرخواهى دو طرف به انگیزه الهى
– بخشش و کمک رسانى به خاطر خدا
– همکارى در مسیر پیروى فرمان خدا براى خدا
– بازداشتن یکدیگر از گناهان به خاطر خدا
– یارى کردن همدیگر براى خدا و دوستى خالصانه براى خدا
از این کلام نورانى این نکات زیبا را مىتوان دریافت کرد:
- خللپذیر بود هربنا که مىبینى
بجز بناى محبّت که خالى از خلل است
اگر دوستى و محبّت بر اساس بندگى و اطاعت خدا باشد این برج و بارو هرگز آسیب نمىبیند و همواره مستحکم و استوار مىماند.
همه کسانى که خود را بنده خدا مىدانند باید سهم خود را در ساخت و برپایى این دژ الهى بپردازند تا (اخوت فى اللّه) به عنوان دژى پولادین در برابر جامعه استکبارى قدراست کند و راست قامتانى بلند همّت تربیت شوند تا با غیرت دینى جلو غارتگران بین المللى را بگیرند.
- نصحیت و خیرخواهى و انتقاد سالم
از مقدّمات جامعه دینى این است که بر اساس اخوت الهى شکل گرفته است، این ویژگى دوسویه است یعنى همه باید ناصح امین و ناظر رحیم باشند کژىها و کج سلیقه گیها را با نقد منصفانه راست کنند و انتقاد را با انتقام اشتباه نگیرند، اردوکشىهاى سیاسى و خیابانى انتقام از نظام و خون شهداست نه انتقاد و اعتراض به عملکردهاى احیاناً نادرست و قابل جبران.
- بذل و بخشش و آقایى و کرامت جلوه دیگرى از اخوت دینى است باید فرهنگ “تواصل و تباذل” را نهادینه کرد و از هرچه که بوى “تدابر و تقاطع” بدهد پرهیز کرد. نخبگان جامعه باید بدانند که وظیفه آنها وصل است نه فصل، هر قلم و اقدام و سخن و پیام و اعلامیهاى که دلهاى مؤمنان را از هم دور سازد و جبهه حق را در برابر جبهه باطل و استکبار جهانى تضعفیف کند به گونهاى قطع کردن ارتباط جبهه حق با یکدیگر و تقویت جبهه معاند و مخالف نظام است از این رو باید همگان به ویژه نخبگان بکوشند با تواصل و تباذل تار و پود جامعه دینى را استوارى بخشند و از موریانه اختلاف و نزاع که از درون جامعه را متلاشى و پوک مىسازد جلوگیرى نمایند.
- مرحله بعدى آن است که تعاون بر برّ و همکارى و بر کارهاى نیک و بر اساس رضا و خشنودى پروردگار باید، شعار همه کسانى باشد که مىخواهند زیر پرچم اسلام و بر اساس اخوت دینى زیستى شایسته و حیاتى طیّبه داشته باشند.
اخوّت و انصاف
برادرى دینى فرصتى است که باید آن را مغتنم شمرد(من اخى فى اللّه غنم)۱۰ آنکه قدرت جذب برادر دینى را ندارد خیرى در زندگى ندارد(من لااخاً له لاخیر فیه)۱۱ عاجزترین و ناتوانترین انسانها کسى است که مهارت جذب دوست و برادر دینى ندارد و ناتوانتر از او کسى است که به کوچکترین بهانه دوست خوب و برادر دینىاش را از دست بدهد.
در این جا اشارهاى گذرا به عوامل دست یابى به برادر دینى و نیز عوامل از دست دادن آن خواهیم داشت:
از لابلاى سخنان اهل بیت(ع) مىتوان عوامل دوستیابى و جذب دلهاى دیگران بسوى خود را این گونه برشمرد:
انصاف
على(ع) “مع الأنصاف تدوم الأخوه”۱۲ رعایت انصاف عامل تداوم برادرى است.
رعایت حق و حقوق برادرى و کم نگذاشتن از حقوق آنان و نیز ستم نکردن به آنان از عوامل پایدارى برادرى است.
على(ع) فرمود: “ایّاک ان تغفل عن حق أخیک اتّکالاً على واجب حقّک علیه فأنّ لأخیک علیک من الحق مثل الّذى لک علیه”۱۳ از غفلت کردن رعایت حق برادر دینى به بهانه این که بر او حق دارى، دورى کن، زیرا او را بر تو نیز حقى است مانند حقى که تو بر او دارى.
انصاف آن است که به بهانه دوستى حق برادرت را ضایع نسازى و سرمایه اعتمادى که بین تو و او هست را سست نسازى.
به رخ نکشیدن بدیها
با هرکه طرح دوستى و برادرى افکندى در کنار نقطههاى قوّت و مثبتها شاید نقطههاى منفى و ضعف نیز در او باشد، اخلاق اسلامى اقتضا مىکند که لغزشها و موارد اشتباه او را به روى او نیاورى و او را سرزنش نکنى چرا که این شیوه عامل ادامه دوستى و اخوت است.
على(ع) فرمود: “تناس مساوى الأخوان تستدم ودّهم”۱۴ فراموش کردن بدیهاى دوستان عامل تداوم دوستى است.
البته این نکته با نصیحت کردن او در خلوت و یادآورى برخى رفتارهاى نادرست او منافات ندارد چنانکه در روایت آمده است:
“ثمره الأخوه حفظ الغیب و اهداء العیب”۱۵
دید و بازدیدها
رفت و آمدها، دید وبازدیدها گردو غبار کدورتها و کینهها را مىشوید، زیارت خویشان و همسایگان و برادران دینى در فرهنگ دینى بسیار سفارش شده است، این دیدارها یکى از عوامل پایدارى و دوام اخوت و برادرى است.
على(ع) مىفرماید: “حسن الّلقاء یزید فى تأکّد الأخاء”۱۶ ملاقاتهاى زیبا مایه ریشه دار شدن برادرى است.
گاهى یک برخورد همراه با خوشرویى دام دوستى و برادرى مىشود و مانند آهن ربا دل و جان طرف را مىرباید و رام مىسازد، على(ع) فرمود: “البشاشه جباله المودّه”۱۷ خوشرویى دام دوستى است.
گرم گرفتن و احوال یکدیگر را پرسیدن همراه با چهره باز و خندان و شاد، باران بهارى را مانند است که همراه خود لطافت و نشاط و سرسبزى را به دنبال دارد. همیشه با پول و مال نمىتوان دلها را رام کرد گاهى لبخند محبتآمیز و چهره گشوده معجزه مىکند و تحوّل مىآفریند و تداوم آن محبّت و دوستى را عمق و ژرفا مىبخشد.
عوامل دفع
بسیارى از گفتارها و رفتارهاى دوستان و برادران دینى باعث مىشود که حوزه دفع و دافعه را گسترش مىدهد و یاران و همراهان را یکى پس از دیگرى از او مىگیرد و تنها مىماند.
در این بخش از نوشتار به سرفصلهایى از آن عوامل اشاره مىکنیم:
بد زبانى
زبان از ابزار آفرینش محبت و دوستى است با این نعمت خدادادى مىتوان قهرها را به مهر و فصلها را به وصل تبدیل کرد، زبان گرم و نرم و خوشگویى و خوش سخنى جاذبه آفرین است و در برابر بد زبانى، گفتار نامناسب، ادبیات نارسا و نازیبا دوستان و برادران را از اطراف انسان دور مىسازد و فرارى مىدهد.
امام على(ع) فرمود:
“سوء المنطق یزرى بالقدر و یفسد الأخوّه”۱۸ گفتار نامناسب قدر و منزلت گوینده آن را کم مىکند و بناى اخوت را تباه مىسازد.
آن حضرت فرمود: “و ایّاک و المستهجن من الکلام فأنه یحبس علیک اللّئام و ینفّر عنک الکرام”۱۹ از سخن زشت پرهیز کن زیرا کلام زشت و ناروا انسانهاى پست مرتبه را دور تو گرد مىآورد و انسانهاى بلند مرتبه را از تو مىرماند.
ترک صله و احسان
صله رحم نداشتن و احسان نکردن به تدریج پایههاى دوستى و اخوت را سست مىسازد. همدردى مالى با برادران دینى بذر محبت را در دل آنان مىپاشد. بى تفاوتى و بىدردى در مقابل گرفتاریهاى مالى و اجتماعى آنان زمینههاى دورى و جدایى را فراهم مىسازد.
على(ع) فرمود: “ایّاک و الجفاء فأنّه یفسد الأخاء”۲۰
از ترک صله و احسان بپرهیز زیرا این کار اخوت را تباه مىسازد.
سخن چینى
اخوت دینى ثمرهاش کدورت زدایى و کینه شویى است. فلسفه این که پیامبر اسلام(ص) در مدینه پس از احداث مسجد به طرح اخوت دینى و گسترش آن در بین مسلمانان پرداخت آن بود که دلهاى از هم جدا بهم نزدیک شود و انرژیهاى پراکنده متراکم گردد تا در برابر دشمن مشترک همتها بسیج گردد و مانعها برطرف شود.
آنچه که این رشته محبّت بین برادران دینى را تضعیف و سست سازد امرى ناپسند و محکوم و مورد نکوهش است، نمامى و سخن چینى یکى از عوامل پراکندگى دلها و جدایى انگیزههاى مؤمنان مىگردد از این رو در فرهنگ دینى به شدّت از آن نهى شده و مورد نکوهش قرار گرفته است. امام على(ع) فرمود: “ایّاک و النّمیمه فأنّها تزرع الضغینه و تبعد عن اللّه و عن النّاس.”۲۱ از سخن چینى پرهیز کن زیرا این خصلت نازیبا و زشت بذر کینه و کدورت را مىپاشد و آدمى را از خدا و مردم دور مىسازد.
انسان نمّام نه جایگاه و منزلتى پیش خدا دارد و نه ارج و قدرى پیش مردم، انسان گرفتار این خصلت منفى چهرهاى منفور از خود مىسازد که هیچکس به او اعتماد نمىکند و افزون بر آن او را عامل اعتماد سوزى در جامعه مىشمارند.
خلاصه این بخش از نوشتار آن شد که تمام تلاش دین و رهبران دینى آن است که فرهنگ برادرى در جامعه دینى تقویت و بالنده شود و رویش رشد پیدا کند و فرهنگ کینه و کدورت نسبت به یکدیگر از جامعه رخت بربندد به گونهاى که همه مسلمانان همدیگر را تا سر حد برادرى و خواهرى دوست بدارند و از هرگونه عامل جدایى جلوگیرى نمایند.
پىنوشتها:
- نهج البلاغه، صبحى صالح، نامه ۴۷٫
- سوره حجرات، آیه ۱۰ – ۱۱٫
- همان، آیه ۱۲٫
- سوره حجر، آیه ۴۷٫
- سوره حشر، آیه ۱۰٫
- سوره ص، آیه ۶۴٫
- سوره نحل، آیه ۳۶٫
- سوره مؤمنون، آیه ۴۶٫
- شرح غررالحکم، آمدى، چاپ دانشگاه، ج ۳، ص ۲۹۹٫
- همان، ج ۵، ص ۱۵۹٫
- همان.
- همان، ج ۶، ص ۱۲۰٫
- همان، ج ۲، ص ۳۰۱٫
- همان،ج ۳،ص ۳۱۹٫
- همان، ص ۳۳۰٫
- همان، مدرک، ج ۶، ص ۳۸۶٫
- نهج البلاغه، حکمت ۶٫
- غررالحکم، ج ۴، ص ۱۴۴٫
- همان،ج ۲، ص ۳۱۴٫
- همان،ج ۲، ص ۲۹۶٫
- همان.