مُد، افسونگر همیشه تاریخ

 

 

 

الهام رضایی

اشاره

تاریخ، باز هم تکرار می‌شود؛ چرا که هنوز هم کلیسا و مسیحیت از نفوذ و پیش‌رفت سریع اسلام، واهمه دارند و به نقشه‌های ماهرانه خود امید بسته‌اند. آری! امروزه هم ایادی همان کلیسا که تمد\ن درخشان اسپانیا را به آن روز سیاه نشاندند، فعالیت خود را در ممالک کوچک و بزرگ اسلامی رها نکرده‌اند و روندی مشابه همان روشی را که در شش قرن گذشته پی‌گرفتند، در کشورهای اسلامی تکرار می‌کنند.

مُد، ‌افسونگر همیشه تاریخ

پیشینه هر کشور، رویدادهای تلخ و شیرین بسیاری را در خود جای داده است؛ ولی کمتر حادثه‌ای همانند سرنوشت شوم کشور زیبای آندلس، تکان دهنده و عبرت‌انگیز است. بی‌شک، تغییر سرنوشت هیچ کشوری با یک حادثه رقم نمی‌خورد و عوامل متعددی در این امر دخیل هستند که توجّه چندانی به آنها نمی‌شود. کاوش‌های مستمر پژوهشگران پس از گذشت قرن‌ها از دوران پُر عظمت مسلمانان، حقایق تلخی را از وضع اسف‌بار مسلمانان اندلس آشکار ساخته است. در حقیقت، انحطاط تمد\ن غنی اندلس از هنگامی آغاز شد که مسیحیت تصمیم گرفت از هر راه ممکن ـ چه مشروع و چه نا مشروع ـ مانع از پیشرفت اسلام در اروپا و دیگر قاره‌ها شود و سرانجام نقشه‌ها و دسیسه‌های آنان یک روز به سقوط اندلس در غرب انجامید و روزی هم به صورت جنگ‌های صلیبی در شرق نمایان شد که تلفات سنگینی را بر مسلمانان وارد کرد.

یکی از عوامل مهمی که سقوط اندلس را سرعت بخشید، خودباختگی و استحاله فرهنگی بر اثر هجوم فرهنگ‌های بیگانه و دولت‌های مهاجم بود؛ حربه‌ای که هم‌اکنون سرزمین ما را نیز نشانه رفته است. شاید تا چند سال پیش، اگر به فردی بر می‌خوردیم که مو، صورت و یا پوشش خود را به شکلی نامتعارف درآورده بود، انگشت حیرت به دهان می‌گرفتیم؛ ولی اکنون چنان بی‌اعتنا از کنار این مسائل می‌گذریم که گویی آنها را به صورت هنجاری از اجتماع پذیرفته‌ایم. در اوضاع کنونی، دیدن برخی گریم‌های صورت ، مو و … در عین شگفتی و یا مضحک بودن، ره‌آورد مد، هر ثانیه، تحفه تازه‌تری است از آنچه تا چند لحظه پیش مطرح بوده. آری! این تب تند و تیز که بازتاب لایه‌های زیرین فرهنگی جامعه تعریف شده، در جامعه‌ای تجلّی می‌یابد که دارای غنای فرهنگی و دست‌مایه‌های فلسفی است.

واژه مد به معنای سلیقه، اسلوب، روش و… به کار می‌رود و در اصطلاح، عبارت است از راه و روشی که بر اساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه، سبک زندگی، نوع لباس پوشیدن، آداب معاشرت، معماری و… را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بنا بر این می‌توان گفت: مد، به تغییر سلیقه ناگهانی و مکرر همه یا برخی از افراد یک جامعه اطلاق می‌شود که به گرایش و بروز رفتاری خاص یا مصرف کالایی ویژه و پیش گرفتن سبکی نو می‌شود.

در بررسی ابعاد گوناگون این پدیده، نکته حائز اهمیت این است که مد و مدگرایی، همواره در تاریخ بشر وجود داشته و در هر دوره، با شکلی خاص تجلّی یافته است. در حقیقت، ریشه‌های مد و مدگرایی، به فطرت انسان باز می‌گردد. به عبارتی دیگر، آفرینش انسان به گونه‌ای است که همواره از حالت یک‌نواختی گریزان بوده و در مقابل، از تحوّل، نوآوری و تنوّع در شکل و شیوه زندگی استقبال می‌کند. این امر، نفوذ مد و گرایش به آن را شدّت می‌بخشد که اگر این تمایل در حالت عادی، آگاهانه و تدریجی صورت گیرد، قابل توجیه است، مشروط بر این که کمالجویی و زیبا‌دوستی انسان، در توجّه به ظواهر و تقلید کورکورانه خلاصه نشود که در این صورت، جنبه ‌انحرافی یافته و رذایلی چون: خودنمایی، فخر فروشی، رقابت‌های نادرست، اسراف و تبذیرها و… بروز می‌یابند و انسان را به حیوانی پست مبدّل می‌کنند و این همان اتفاقی بود که در سرزمین اندلس به وقوع پیوست؛ ‌چرا که سران دولت‌های اروپایی دریافته بودند برای نفوذ و پیشبرد مقاصد شوم خود، بهترین راه در کوتاه‌ترین زمان ممکن، استحاله فرهنگی مردم آن سرزمین است. پس به سرعت دست به کار شدند.

آنها برای محقّق ساختن اهداف خود می‌بایست در اذهان سالم مسلمانان ـ که امکان هرگونه تعدّی را از بیگانگان گرفته بود ـ نفوذ می‌کردند. پس با آلوده ساختن مسلمانان، به انحرافات و لهو و لعب‌ها، مقدّمات انحطاط اخلاقی آنان را فراهم کردند و به فاصله اندکی، نوع پوشش، رفتار و حتّی شیوه‌ زندگی مردم آن سرزمین، همان گونه شد که دولت‌های متجاوز در قالب تمدّن و به واسطه تبلیغات وسیع، آن را دنبال می‌کردند.

در این میان، نقش زنان و دختران اروپایی ـ که روانه سرزمین اندلس شده بودند ـ، اهمیت فراوانی داشت. آنها پوشش، آرایش، ابتذال و حتی شیوه دل‌ربایی خود را در معرض دید زنان و دختران کشور میزبان قرار دادند و نتیجه همان شد که در تاریخ شاهدش بودیم. قلعه‌ای که هیچ نیروی نظامی نمی‌توانست به آن راه یابد، با مبارزه فرهنگی و نفوذ در شئون اجتماعی مسلمانان به راحتی دست یافتنی شد و در اندک زمانی از هویّت اسلامی تهی گشت؛ امّا مد، این معشوقه ناخوانده، این بار سرزمین اصیل دیگری را نشانه گرفت که هرچند در آغاز، نفوذ آن در چنین سرزمینی بعید به نظر می‌رسید، ولی دسیسه‌ها و توطئه استعمارگران، بر این امر محال فائق آمد.

در حقیقت، صلیبیان با شعار آزادی، زنان و دختران عثمانی را به عرصه‌های اجتماعی کشاندند؛ سپس با صلاح‌دید و زیر پوشش فُرم، ‌کم‌کم، چهره و لباسشان را تغییر دادند. این تغییر و تحوّل، بعدها در سبک و شیوه زندگی آنها نیز دیده شد، به گونه‌ای که اسباب و وسایل زندگی، نیازها و ملزومات و حتّی شکل خانه‌ها و معماری سنّتی و اصیل آنها را نیز در بر گرفت.

شبیه این حرکت در ایران معاصر نیز به وقوع پیوست و در نخستین گام، زنان و دختران را نشانه گرفت. مسیونرهای خارجی به همراه هیئت‌های اعزامی از کشورهای اروپایی به ایران آمدند و اجازه رسمی فعالیت مدارس آموزش جدید را از محمّدشاه قاجار دریافت کردند. بعدها اجازه تأسیس یک باب مدرسه دخترانه ویژه ارامنه و اتباع کشورهای اروپایی در تهران گرفته شد، مشروط بر این که دختران مسلمان در آن راه نداشته باشند؛ ولی پس از چند سال، یک دختر ایرانی با پوششی اسلامی به این مدرسه آمد و با دختران نامسلمان، مشغول تحصیل شد. سرانجام در دوران ناصر الدین ‌شاه به خواهش بنجامین، وزیر مختار امریکا، اجازه ورود دختران مسلمان به مدرسه امریکایی‌ها صادر شد و این مدارس در سراسر ایران ـ بجز برخی از شهرها ـ تأسیس شدند.

به راستی هدف اصلی از تأسیس این مدارس چه بود؟ یکی از اهداف اساسی، تبلیغ آیین مسیحیت بود که به وسیله مبلّغه‌های مسیحی، نخست برای دختران غیر مسلمان و سپس برای دختران مسلمان انجام گرفت. هدف دیگر، گسترش فرهنگ غرب به منظور تسلّط بر کشورهای مسلمان بود که مدارس خارجی برای تحقّق این امر، آموزش دختران را به صورت رایگان عهده‌دار شدند. هدف واقعی آنان باسواد کردن دختران ایرانی نبود؛ چرا که در سال‌های بعد و بویژه در برنامه کشف حجاب رضاشاه، همین تحصیل کردگان مدارس خارجی، نقش نخست را ایفا می‌کردند.

پس از انقلاب مشروطه در ایران، در باره تأسیس مدارس جدید یا عدم تأسیس آنها اختلاف نظر به وجود آمد. عدّه‌ای معتقد بودند به رغم گستردگی علوم و فنون جدید، دختران باید فقط به یادگیری مباحثی چون تربیت فرزند، خانه‌داری و… بپردازند؛ ولی دسته دوم از مشروطه‌خواهان که بیشتر آنها از روشن‌فکران حزب دموکرات بودند، اعتقاد داشتند نباید در آموزش دختران، هیچ محدودیتی وجود داشته باشد و بدین منظور باید بر تعداد مدارس جدید افزوده و مکتب‌خانه‌های قدیم بسته شود؛ و در مقابل، دسته سوم از مشروطه‌خواهان، با تأسیس مدارس به سبک جدید مخالف بودند و همان مکتب‌خانه‌های قدیمی را ترجیح می‌دادند. عموم مردم نیز این مدارس را مرکز ترویج کفر می‌دانستند و همراه علما و بسیاری از مشروطه‌خواهان، با راه‌اندازی و فعالیت آنها به شدّت مخالفت کردند.

آنان در تشریح مخالفت خود، دلایلی را بیان می‌کردند. از جمله این دلایل، مواد درسی بود؛ چرا که در مدارس قدیم(مکتب‌خانه‌ها) آموزش قرآن و احکام مذهبی مد نظر بود؛ ولی در مدارس جدید، آموزش قرآن اساساً مطرح نمی‌شد. مسئله دیگر،‌ زبان این گونه مدارس بود. در مدارس قدیم،  زبان عربی آموخته می‌شد و در مدارس جدید، زبان‌های خارجی(فرانسه و انگلیسی) آموزش داده می‌شد و زبان عربی را رد می‌کردند. معلمان این گونه مدارس نیز افراد تحصیل کرده اروپایی و به اصطلاح «روشن‌فکر» بودند که به جای آموزش قرآن، احکام مذهبی، یاد دادن صرف و نحو عربی، ادبیات فارسی و حساب، علوم و فنون جدید را به دانش‌آموزان ارائه می‌کردند و در کنار این اقدامات،‌ با رواج ابتذال، میل به تجدّد‌طلبی را در قشرهای گوناگون مردم افزایش می‌دادند.

در حقیقت، آنان ادعا می‌کردند که دین اسلام، ‌آزادی را بویژه برای زنان و دختران محدود می‌سازد و با شعار ساده‌زیستی، هرگونه نوگرایی و تغییر و تنوّع را نفی می‌کند؛ حال این که در دین مبین اسلام و سیره اولیای الهی، همواره به این مسئله توصیه شده که از آن جمله پوشیدن لباس تمیز و آراسته، ‌شانه کردن موی سر و صورت و… است. البته این آراستگی و خودآرایی به زینت ظاهر محدود نمی‌شود و آراستگی به فضایل معنوی و اخلاقی را نیز در بر می‌گیرد که زمینه‌ساز سعادت و کمال روحی است، و پیروان خود را به درک زیبایی‌های مافوق عالم ماده راهنمایی می‌کند تا گرفتار سطحی‌نگری نشوند؛ چنان که امیر مؤمنان علی(ع) نیز در این باره فرموده‌اند: «زینت درونی از زینت ظاهری بسیار زیباتر است؛ چه از نظر تأثیر و چه از نظر ماندگاری».

پس می‌بینیم که اسلام، نه با نوگرایی، که با افراط و تفریط در خودآرایی و مدگرایی مخالف است و آشکارا اعلام کرده هرچیز که جنبه خودنمایی یابد و به تجمّل‌پرستی بگراید، منفور است.

امّا چندی پیش، تعدادی از زنان جوان وابسته به جمعیت جنبش آزُادی زنان، به عنوان اعتراض در «رویال البرت هال» ـ مکانی که مراسم انتخاب ملکه زیبایی جهان برگزار می‌شود ـ، تظاهراتی برپا کردند و رژه دختران نیمه‌عریان را که در برابر چشم مردان صورت می‌گیرد، ‌نکوهش و محکوم کردند. در حقیقت، آنان پی‌برده‌اند که این عمل، توهین به مقام زن است. زنان غربی هم‌اکنون بیان کرده‌اند که از آنان استفاده‌ ابزاری می‌شود و مردان برای ارضای شهوات و خواسته‌های جنسی خود، آنان را به شرکت در چنین مسابقه‌هایی تشویق می‌کنند؛ حقیقتی که متأسفانه هنوز بسیاری از زنان شرقی از آن غافل هستند و این در حالی است که دسیسه‌های دشمنان، هر لحظه تدبیر دیگری را رقم می‌زند. هم‌اکنون رواج مد و مدگرایی در کشور ما هر لحظه به شکل و به گونه‌ای متفاوت، اندیشه‌های آنان را عملی می‌سازد، به طوری که در دهه‌ شصت میلادی جنبش بیتیلیزم،‌ در دهه هفتاد هیپی‌ها و هیپیزم، در دهه هشتاد، پانک و پانکیزم و در دهه‌ نود میلادی، مقوله رپ و رپیزم مطرح شد و پس از این جریانات، شاهد تلفیقی از این چند موج اجتماعی بودیم که هر کدام از این جنبش‌ها به طور طبیعی، نوع پوشش، ‌لباس، ‌آرایش، ‌مدل مو و حتّی موسیقی خود را بر دنیا تحمیل کردند.

جالب است بدانیم که سرچشمه و پناهگاه همه این جنبش‌ها، ایالات متحده امریکا بوده است.

امّا به رغم تمامی تلاش‌های ثانیه‌ای که از بیرون،‌لایه‌های درونی جامعه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند، متأسفانه دوره نوگرایی و مدگرایی بومی‌ ما به همان دوران جنگ تحمیلی محدود می‌شود و نتوانسته‌ایم پس از آن، مدل نویی را بر پایه فرهنگ عمومی جامعه رقم بزنیم. در حقیقت، برخی از نهادهای فرهنگی ـ ارزشی که باید در طراحی مد لباس، مد کفش،‌ مد مو و… فعالیت داشته باشند، در این زمینه، سستی کرده و می‌کنند.

از سویی آنچه به صورت مد وارد جامعه می‌شود، تأثیر خویش را می‌گذارد و می‌رود و در کشور ما توسط هیچ مرجعی پیگیری نمی‌شود که شاید همین امر، به تقلید کورکورانه از مد دامن می‌زند. طی سال‌های اخیر، بارها و بارها از زبان مسئولان شنیده‌ایم که خطاب به جوانان گفته‌اند: پانک نه، رپ نه، هوی متال نه؛ ولی هرگز مدلی را ـ دست کم برای آن دسته از جوانانی که متعهد و در عین حال نوگرا هستند ـ ارائه نکرده‌اند و این فقط مدل مو، لباس و… را در بر نمی‌گیرد؛ چرا که هم‌اکنون زبان محاوره بسیاری از جوانان نیز تحت تأثیر الفاظ بیگانه ـ و به طور عمده: انگلیسی و امریکایی ـ تغییر یافته و اصالت خود را از دست داده که نیازمند گویشی جدید در ادبیات محاوره است.

متأسفانه، عمق فاجعه، جای دیگری است. هم‌اکنون به رغم تدابیر تبلیغاتی‌ای که در باره استفاده نکردن از آنتن‌های ماهواره‌ای در کشور صورت گرفته، جمعیت قابل توجهی بیننده این شبکه‌ها هستند که همین امر، آنها را با آخرین مدل از آرایش صورت، مو، لباس،‌ دکوراسیون و… آشنا می‌کند. به عبارت بهتر، بیشتر تماشاگران شبکه‌های ماهواره‌ای، دریافت کننده‌ خوراک‌های مسموم صاحبان این شبکه‌ها می‌شوند که در لابه‌لای عرضه مدهای گوناگون و کاملاً متمایز و به روز، اقلام بهداشتی و دارویی و … این کشورها نیز به بهترین شکل ممکن تبلیغ می‌شود.

در این بین ، شبکه‌های ۲۴ ساعته Fashtiontv  و Modtv با به نمایش گذاشتن مدل‌های مو، صورت، لباس و حتی اندام، به وسیله مانکن‌ها و زنان و مردانی که سال‌های گذشته رتبه‌های برتر را در مسابقات و جشنواره‌های زنان و مردان سال کسب کرده‌ و حال در کمال ناباوری توسط برخی شرکت‌ها و از جمله بیمه‌های مطرح، تحت پوشش بیمه بدنی و اندامی قرار گرفته‌اند، گوی سبقت را از سایر شبکه‌ها ربوده‌اند. نمایش لباس‌ها، گریم و آرایش مو، صورت و … آن هم به شکل نامتعارف و در عین حال مضحک از این شبکه‌ها، ضمن از بین بردن قبح بسیاری از ناهنجاری‌ها در کشورهای اسلامی،‌ چشمان پاک و معصوم تماشاگران را ـ از هر صنف و سنّی ـ به دیدن این صحنه‌ها عادت می‌دهد.

از سوی دیگر، در این شبکه‌ها افزون بر رواج مدهای مورد نظر، مسائل دیگری از قبیل سکس نیز به طور مستقیم در معرض دید تماشاگران قرار می‌گیرد تا با رواج این ابتذال، در هر ثانیه، اذهانی از این داده‌های مسموم،‌ تخریب و یک گام به اهداف مورد نظرشان نزدیک‌تر شوند.

حال با وجود چنین ورطه‌هایی که هر لحظه قربانیانی به خود می‌گیرد، چگونه می‌توان بر مکر و اندیشه پلید این ایادی فائق آمد؟

بی‌شک اگر بخواهیم از روند پرشتاب تحوّلات در عرصه دانش و فنّاوری باز نمانیم، باید فرموده مقام معظّم رهبری را آویزه گوشمان قرار دهیم که همگان را به مبارزه با تحجّر فرا خواندند. حاصل این فراخوان، تعامل و ارتباط خوبی است که در سال‌های اخیر بین مجامع حوزوی و دانشگاهی صورت گرفته است. به عبارتی، فقط با کمک گرفتن از زیر ساخت‌های فکری و فلسفی و با یاری رسانه‌هاست که می‌توان دهه به دهه، دانشگاه‌ها و نخبگان کشور را تحت تأثیر یک موج اجتماعی جدید قرار داد تا با مبانی فکری امروز و فردا آشنا شوند و بتوانند با آینده، ارتباط برقرار کنند و در سایه‌ چنین اقداماتی است که می‌توان با قاطعیت گفت: رؤیای کج‌اندیشان خام‌طمع، مبنی بر اندلس کردن این سرزمین، هیچ گاه محقّق نمی‌شود؛ چرا که صلیبیان هنوز هم چنین اندیشه‌ای در سر می‌پرورانند و این مسئله برایشان به قدری اهمیت دارد که با به رسمیت شناختن دولت غاصب یهود بین کشورهای اسلامی و دادن کمک‌های بلاعوض به آنها، تصمیم گرفته‌اند با دشمن دیرینه خود (یهود) صلح کنند تا به واسطه این صلح و همکاری، نیروی بیشتری را در جهت مبارزه با اسلام و مسلمانان به کار گیرند.

آری! آنان سرسختانه می‌کوشند، در حالی که ما مسلمانان، با دیدی خوش‌بینانه فقط نظاره‌گر تلاش آنها برای تصرّف سرزمین‌های اسلامی هستیم که در این بین، برخی ـ خواسته و یا ناخواسته ـ خود، عامل اجرای نقشه‌های شوم این دولت‌های متجاوز و اشغالگر می‌شوند و با پذیرش برخی فرهنگ‌های القا شده و اجرای کور کورانه آنها ، تیشه بر ریشه این سرزمین کهن و فرهنگ متمدّن اسلامی می‌زنند.

منابع

  1. اندلس سرزمین خاطره‌ها، قم: نسل جوان.
  2. روزنامه اطلاعات، دوم آذر ۱۳۴۳، شماره ۱۱۵۴۶٫
  3. تاریخ عرب.
  4. سیر تجدّد‌زدگی نظام آموزشی دختران در ایران معاصر، رضا رمضانی.
  5. ‌الگوی زن اصیل و آزاد ، سید محمد تقی حشمت الواعظین طباطبایی، قم: مدرسه علمیه ایروانی.
  6. مد و مدگرایی، سید صادق سید‌نژاد.
  7. مجله ردینس، چاپ دهلی نو.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *