به کوشش: محمّد باقریزاده اشعری
مناجات
خداوندا! رحمت و عظمت تو، بسی بالاتر از آن است که به جرم گناهکاران، متوجّه باشی. خطاهای بزرگ ما را مبین. تو پدید آورنده خوبیها و زیباییهاستی. دل ما را روشن و پاک نما. تو پوشاننده زشتیها و بدیهایی! نهان ما را از خوهای تیره و آشفته خلاصی ده. سراسر کلمههای هستی در پیشگاهت خاضع و از جمال دلفریب تو نمایش میدهند. ما را شیفته روی خود ساز…، ای خداییکه ظاهر کردهای خوبی را و پوشاندهای بدیرا! ای کسیکه نمیگیرد به سبب گناه، و پاره نمیکند پرده و پنهانی را!
مهربان آفریننده ما! بر حال یک مشت ضعیفان و جاهلان، ترحّم فرما! یکسره بندگان گنهکار توییم. از خطاهای ما بگذر! در این دنیای تاریک، پرده به روی ستمگریهای ما کشیدی. در آن سرای پُر شکوه نیز مشت ما را باز مکن تا میان نیکان و خوبان، رسوا نگردیم و آبروی عفّت و پاکدامنی که به صورت زدیم، از رخساره ما مریز. بر این افراد بیچاره و عاجز و نادان و خیرهسر منگر. بخشایندگی و بینیازی و بزرگی خود را ببین. به این ذرّههای بیمقدار و بیارج، خرده مگیر و با عظمت و جلال و زیبایی خویش، با ما رفتار نما تا در دایره جاذبه دلرباییات سرتا پا محو و فریفته شویم.
روی بنما و وجود خودم از یاد ببر!
«رهنمای گم شدگان»، علّامه مصطفوی
در معالجه حرص
طریقه معالجه حرص، تحصیل صفت «قناعت» و ازاله مرض «حرص» است و تحصیل صفت «قناعت»؛ آن است که ابتدا تأمّل کند در زحمت جمع مال و تصدیع آن و آفات دنیویه که از برای مال است و حوادثی که در پی دارد و ببیند که زیادتر از قدر ضرورتِ دنیا را چه ثمر و چه فایده است. اگر از برای اولاد ذخیره میکنی، بدان که خدای تو و اولاد، یکی است. آن که روزی به تو داد، به او نیز خواهد داد. تو غم فرزندی را میخوری که از نطفه تو حاصل شده. چگونه آن که او را آفریده، غم او را نمیخورد؟! به عزّت خودش قسم که او از تو مهربانتر است و قدرت او بیشتر، و اگر فرزند تو، کسی است که باید به تنگی بگذراند، اگر عالم را برای او ذخیره بگذاری، از دست او بیرون میرود. جان من! احتیاج فرزند به مال، در وقت حیات اوست. تو که چاره عمر او را نتوانی کرد و قدر زندگانی از برای او نتوانی نهاد، چرا در فکر روزی، زحمت میکشی؟
ساعتی سر به زانوی تفکّر نِه و به اطراف ولایات، نظری کن. دور و نزدیک را سِیری نما و ببین کسانی که در عهد تو هستند، چهقدر کسانی هستند که صاحب ثروت و جاه و حشمتاند و پدر ایشان از برای ایشان ذخیره نگذاشت و چه قدر اشخاص یافت میشوند که به فقر و فاقه مبتلایند و اموال بسیار از پدر ایشان مانده بود. بسی پدران، خانه در شهری ساختند و اولاد ایشان در ولایتی دیگر در خرابه مُردند و بسا ده و مزرعه و کشوری از برای ایشان گذاردند و ایشان به جهت قرص نانی در کشوری دیگر، جان دادند.
« معراج السعاده»، ملّا محمد نراقی، ص ۳۰۴(با تصرّف).
دروغگویی
بدان که این رذیله، از اموری ]است[ که عقل و نقل، متّفق بر قبح و فسادش هستند. و خود آن فی نفسه از کبائر و فواحش است، چنانکه اخبار، دلالت بر آن دارد، و علاوه گاه شود که بر آن مترتّب شود مفاسد دیگری که قبح و فسادش کمتر از این موبقه نیست؛ بلکه گاهی شود که به واسطه کشف یک دروغ، انسان به طوری از درجه اعتبار پیش مردم ساقط شود که تا آخر عمر، جبرانش را نتوان کرد. خدا نکند کسی معروف شود به دروغگویی که هیچ چیز شاید بیشتر از این به حیثیت انسان لطمه نمیزند… .
حضرت باقر (ع) فرمود:«دروغگویی، خرابی ایمان است».۱
حقیقتاً این طور اخبار، دل انسان را میلرزاند و پشت انسان را میشکند. گمان میکنم که دروغ، از مفاسد اعمالی است که از بس شایع است، قبحش به کلّی از بین رفته؛ ولی یک وقت تنبّه پیدا میکنیم که ایمان ـ که سرمایه حیات عالم آخرت است ـ به واسطه این موبقه از دست ما رفته و خود ما نفهمیدیم.
«چهل حدیث»، امام خمینی، حدیث ۲۹
مسافر دنیا و آرزوهای طولانی
پس بدان که سفر، خیلی پر خطر است و این نسیان و فراموشی که در ماست، از مکائد نفسی و شیطان است و این امیدها و آمال طولانی و دراز از دامهای بزرگ ابلیس و از مکائد نفس است.
پس، از این خواب برخیز و تیقّظ و تنبّه پیدا کن. بدان که مسافری و دارای مقصدی. مقصد تو عالم دیگر است و تو را از این عالم، خواهی نخواهی میبرند. اگر تهیّه سفر و زاد و راحله آن را دیدی، در این سفر درمانده نشوی و در این سیر، بیچاره نشوی، و إلّا فقیر و بیچاره و بینوا گردی و خواهی رفت به سوی شقاوتی که سعادت ندارد؛ ذلّتی که عزّت ندارد؛ فقری که غنا دنبالش نیست؛ عذابی که رحمت ندارد، آتشی که خاموشی پیدا نکند؛ فشاری که بر طرف شدن ندارد؛ حزن و اندوهی که خوشحالی در پی آن نیست؛ حسرت و ندامتی که آخر ندارد.
«چهل حدیث»، امام خمینی، حدیث ۱۰
دعای خیر برای برادر دینی
دعای خیر از برای برادر دینی، بهترین طاعات و فاضلترین عبادات است و فایده آن، بیحد، و ثواب آن، خارج از حیّز عد است؛ بلکه در حقیقت، کسی که دعا بر دیگری کند، دعا به خود کرده. حضرت رسول(ص) فرمودند که چون کسی دعا به برادر خود کند، در غیاب او فرشته گوید: از برای تو هم مثل این باشد.
و فرمودند که در حق برادر مستجاب میشود دعایی که در حق خود مستجاب نمیشود و از حضرت امام زین العابدین(ع) مروی است که چون ملائکه بشنوند که بنده مؤمن، برادر خود را دعا میکند گویند: خوب برادری هستی از برای برادرت! دعای خیر به او میکنی و حال این که او حاضر نیست و او را به خیر یاد میکنی. خدا داد به تو دو مقابل آنچه از برای او خواستی و ثنا کردی بر تو دو مقابل آنچه ثنا کردی بر او و از برای توست فضیلت بر او. و اخبار در این خصوص، بیحد است.
و چه کرامتی از این بالاتر است که هدیهای از دعا و طلب آمرزش از تو به برادر مؤمنت رسد و او در زیر طبقات خاک خوابیده و تأمّل کن که روح او به چه حد از تو شاد میشود که اهل و فرزندانش میراث او را قسمت میکنند و در مال او عیش و تنعّم مینمایند و تو او را در تاریکیهای شب یاد میکنی و از خدا آمرزش او را میطلبی و هدیه از برای او میفرستی و پیغمبر خدا(ص) فرمودند که میّت در قبر، مانند کسی است که به دریا غرق شده باشد هرچه را دید، چنگ به آن میزند که باشد، نجات یابد و منتظر دعای کسی است که به او دعا کند از فرزند و پدر و برادر خویش، و از دعای زندگان، نورهایی مانند کوهها داخل قبور اموات میشود و این، مثل هدیهای است که زندگان از برای یکدیگر میفرستند. پس چون کسی از برای میّتی استغفاری یا دعایی کرد، فرشتهای آن را بر طبقی میگذارد و از برای میّت میبرد و میگوید: این هدیهای است که فلان برادرت یا فلان خویشت از برای تو فرستاده است و آن میّت به آن سبب، شاد و فرحناک میشود.
«معراج السعاده»، ملّا احمد نراقی، ص ۱۹۷
حدیثی در باره صبر
ابو بصیر گفت: شنیدم حضرت صادق (ع) را که میگفت: آزاد، آزاد است بر همه احوال خود. اگر بیاید او را مصیبتی، صبر کند مر آن را و اگر فرو کوبیده شود بر او مصیبتها، نمیشکند او را، گرچه اسیر شود و مقهور گردد، و سختی را به آسانی بدل گیرد. چنان که بود یوسف (ع) ]همان[ بسیار راستگوی امین که ضرر نرساند آزادیِ او را این که به بندگی گرفته شد و اسیر شد و مقهور گردید، و زیان نرساند او را تاریکی چاه و ترس آن و آنچه رسید او را، تا آن که منّت گذاشت خدا بر او. پس قرار داد جبّار متکبّر را بنده او، بعد از آن که مالک بود. پس فرستاد خدا او را (یعنی به پیغمبری) و ترحّم فرمود به واسطه او امّتی را. و همین طور صبر، دنبال آورد خیر را. پس صبر کنید و مهیّا کنید خود را بر صبر تا مزد داده شود.۲
«چهل حدیث» امام خمینی، حدیث ۱۶
پینوشتها
- الکافی، ج ۲، کتاب الایمان و الکفر، باب الکذب، ح ۴٫
- همان، باب الصبر، ح ۶٫