احمدرضا روحالله زاد
شیخ ابراهیم زاکزاکی در نیمه شعبان سال ۱۳۳۲ هجری شمسی (۱۹۵۳ میلادی) در شهر زاریا به دنیا آمد. این شهر که زکزکو نیز نامیده میشود در شمال نیجریه قرار دارد. شیخ ابراهیم از یک خانواده مسلمان سنی با مذهب مالکی است. اسلام توسط بازرگانان در قرن اول هجری قمری به نیجریه وارد شد. مردم نیجریه مانند اکثر مردم افریقا بتپرست و توتمپرست بودند و هر قبیله برای خود خدا و خدایانی داشت. اسلام در آغاز در شمال نیجریه وارد شد.
چند قرن بعد (اواخر قرن ۱۲ و اوایل قرن ۱۳) شخصی به نام عثمان دن فودیو که یک عالم دینی و مالکی مذهب بود، توانست نخستین دولت اسلامی را در شمال نیجریه فعلی تشکیل دهد. عثمان به دلیل گرایشهای عارفانه و در عین حال محبت به مهدی موعود«عج» توانست جمعیت زیادی را در نیجریه به اسلام دعوت کند. دولت اسلامی شیخ عثمان دن فودیو مالکی مذهب بود و بر همین اساس فقه مالکی در میان مسلمانان نیجریه تا امروز استمرار داشته است. در حال حاضر مسلمانان قریب به ۶۰ درصد جمعیت نیجریه را شامل میشوند.
با ورود استعمارگران اروپایی به نیجریه (پرتغال و بعد دیگر کشورهای اروپایی) دین مسیحی نیز در این کشور پیروانی پیدا کرد. بیشتر تمرکز مسیحیان در جنوب نیجریه است. مسیحیت در برخی نقاط دیگر این کشور نیز پراکندهاند. عمده مناطق نفتخیز نیجریه در جنوب آن قرار دارند. در حال حاضر چیزی نزدیک به ۴۰ درصد جمعیت نیجریه مسیحی هستند. هر چند به دلیل وجود جمعیتهای قبایلی و نبود سازمان آماری، آمارهای ارائه شده دقیق نیستند و هر گروه و فرقه و دینی در ارائه آمار خود غلو میکند. کما اینکه تا کنون آمار دقیقی از میزان جمعیت این کشور نیز وجود ندارد. آخرین آمار، متعلق به سازمان امنیت و اطلاعات امریکا (سیا)ست که اندکی بیش از ۱۸۱ میلیون نفر اعلام شده است. ظاهراً نخستین بار شیعه از طریق تجار لبنانی به نیجریه وارد شد، اما تلاش چندانی برای تبلیغ تشیع در این کشور صورت نگرفت. بر همین اساس آماری از شیعه در نیجریه وجود ندارد.
شیخ ابراهیم زاکزاکی نیز یک مسلمان مالکی مذهب بود، هر چند به دلیل حضور استعمار و تلاش آن برای وابستگی فرهنگی، آن گونه که شیخ در مراسم گرامیداشت شهادت سه فرزندش اعلام کرد؛ مردم مسلمان نیجریه چندان از گذشته اسلامی خود خبر ندارند و به تعبیری صرفاً اسمشان مسلمان است.
وی تحصیلات اولیه خود را در زاریا به پایان رساند و بعد، از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵ به شهر کانو رفت و در دانشگاه در رشته علوم سیاسی و اقتصاد تحصیل کرد. پس از آن به زاریا آمد و همزمان با اوجگیری مبارزات مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی«ره» علیه حکومت پهلوی، در دانشگاه احمد بلو ادامه تحصیل داد. (۱۳۵۶ شمسی). وی در خاطرات خود از آن زمان میگوید:
«استاد در دانشگاه دو واژه قدرت و نفوذ یا تأثیر را تشریح میکرد و من مانند بسیاری از دانشجویان، چندان فهمی از این دو واژه پیدا نکردم، لذا خواستار توضیح بیشتر با ذکر مصداق شدم. استاد مثالی از ایران زد و گفت دولت پهلوی یک دولت قدرتمند است و ظاهراً پنجمین ارتش مقتدر دنیا را دارد، ولی امام خمینییک روحانی دینی و فاقد قدرت ظاهری است، اما حکومت پهلوی را به چالش کشیده است و به نظر میرسد در این مبارزه شاه را شکست خواهد داد. این به دلیل حوزه نفوذ و تأثیری است که امام در جامعه ایران دارد.»
شیخ زاکزاکی مینویسد: «پس از کلاس تلاش زیادی کردیم اطلاعاتی درباره امام به دست آوریم، اما کل تلاش ما منحصر به عکسی شد که از ایشان در پشت جلد یک مجله فرانسوی چاپ شده بود. آن عکس را تکثیر کردیم و به نمایندگی ایران در نیجریه رفتیم و از مسئولین آن خواستیم تا اطلاعاتی از امام و عکسهایی از ایشان را به ما بدهند، اما آنان اظهار کردند که اطلاعاتی از امام ندارند و کپی سیاه همان عکسی را که ما داشتیم به ما دادند که ما هم گفتیم از آن چند تایی داریم.»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی موجی در جهان اسلام برای شناختن انقلاب اسلامی و رهبر دینی آن به راه افتاد و جوامع مسلمان تشنه شناختن خمینی شدند. مردم مسلمان نیجریه نیز از این قاعده مستثنی نبودند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی شیخ زاکزاکی در اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمد و به دیدار امام خمینی رفت. شیخ ابراهیم زاکزاکی چگونگی شیعه شدن خود و دعوت مسلمانان نیجریه به مذهب تشیع را این گونه بیان میکند:
«پیروزی انقلاب اسلامی ایران را در تصاویر و اخبار، بهخصوص از رسانههای غربی میدیدم ما در دانشگاه به فعّالیتهای اسلامی پرداختیم و سازمانی به نام «انجمن اسلامی سوره نیجریه» داشتیم که من دبیر کل آن بودم. در اواخر دهه هفتاد یعنی ۱۹۷۸ معاون امور بینالملل این انجمن هم شدم. در فوریه ۱۹۸۰ در اولین سالگرد انقلاب اسلامی به ایران رفتم. قبل از آن، به عنوان یک مسلمان به فعالیتهایی مشغول بودم و آرزو داشتم کشوری اسلامی داشته باشیم و بتوانیم کنترل کشور خود را به دست بگیریم، چون حکومت ما کمونیستی بود؛ اما بعد از اینکه از ایران دیدن کردم، دیدگاهم تغییر کرد. ما به یک الگوی ایرانی و تعلیمات امام خمینی احتیاج داشتیم. خوشبختانه در دهه هشتاد جنبش اسلامی در نیجریه تأسیس شد.»
پس از آن به حوزه علمیه قم رفت و به تحصیل پرداخت. او گفته است:
«مردم نیجریه پیرو مذهب مالکی هستند. خود من تحصیلات سنتی اسلامی را در حوزه محلی که متعلق به مذهب مالکی است، گذراندم و کتابهای مختلفی را در آنجا خواندم، از جمله تفسیر، لغت، مقامات حریری، شرح ابن عقیل، الفیه ابن مالک و برخی شاخههای علم. بعد از این تحصیلات سنتی فهم و مطالعه شیعه برای من آسان بود. پس از بازگشت به نیجریه به تبلیغ کتاب خدا و دین اسلام پرداختم. مردم تشنه شناختن امام خمینی، وقتی میشنیدند که که در ایران بوده و به دیدار امام رفتهام و میخواهم درباره انقلاب و امام صحبت کنم، برای دیدن من و شنیدن سخنانم کیلومترها راه را پیاده میپیمودند تا من از انقلاب اسلامی و امام انقلاب برایشان بگویم.»
این موضوع سبب شد که مردم با اندیشه امام آشنا شوند و به اسلام و تشیع گرایش پیدا کنند. گرایش به مذهب شیعه چندان بود که بعضاً در روز چندین گروه صد نفره برای گرویدن به اسلام و شیعه به زاریا و به محضر شیخ زاکزاکی میرسیدند.
به موازات گرایش جامعه نیجریه به تشیع، جریانهایی در داخل کشور و در خارج احساس خطر کردند که در رأس این جریانها رژیم صهیونیستی و دولت وهابی عربستان قرار دارند. اسرائیل با کشورهای آفریقایی پیمانهای متعدد اقتصادی و امنیتی منعقد کرده است. دولت نیجریه فقط در ابعاد نظامی، نیمی از صادرات اسلحه اسرائیل به افریقا را به خود اختصاص داده است. اسرائیل علاوه بر آن در حوزههای اقتصادی نیجریه مانند نفت و گاز، خدمات و… نیز سرمایهگذاریهای زیادی کرده است و سود سرشاری را از نیجریه به دست میآورد.
بر این اساس استقرار دولتی در این کشور که نسبت به اسرائیل حساسیت نداشته باشد به عنوان یک اولویت برای رژیم صهیونیستی محسوب میشود. اسرائیل به بهانه حفظ امنیت نیجریه موفق شد قراردادهای امنیتی هم با دولت نیجریه امضاء کند و بر اساس آن آموزش نیروهای امنیتی نیجریه را نیز به عهده گرفت.
از آنجا که شیعیان نسبت به اشغال سرزمین فلسطین و تأسیس دولت صهیونیستی در آن حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند و این موضوع پس از انقلاب اسلامی در ایران بیشتر هم شد، اسرائیل از رشد فزاینده تشیع در نیجریه احساس خطر کرد.
بنابراین در سالهای اخیر سازمانهای امنیتی و نظامی نیجریه رفتار مناسبی با شیعیان نداشته و تا کنون در چند مرحله شیعیان را مورد تهاجم قرار دادهاند. این اقدامات بهخصوص با اعلام موضع شیعیان نیجریه در حمایت از فلسطین و مخالفت با دولت نژادپرست صهیونیستی در روز جهانی قدس تشدید شده است. حمله نیروهای نظامی و امنیتی نیجریه به راهپیمایان روز جهانی قدس در سال ۱۳۹۳ شمسی، به دلیل همین احساس خطر از سوی اسرائیل بود؛ حملهای که در آن تعداد زیادی از مسلمانان از جمله سه فرزند شیخ ابراهیم زاکزاکی به شهادت رسیدند.
دولت وهابی عربستان نیز که گسترش تشیع در افریقا را مساوی با گسترش حوزه نفوذ جمهوری اسلامی میداند، با تزریق پولهای نفتی و تأسیس مدارس وهابی میکوشد با ترویج تفکر وهابی(۱) بهزعم خود به مقابله با روند رو به تزاید شیعهگرایی در نیجریه بپردازد. حاصل این اقدام دولت وهابی سعودی، تولد نامیمون پدیدهای تروریستی ـ تکفیری به نام بوکوحرام است. با توجه به عملکرد این پدیده و ناتوانی دولت مرکزی در تأمین امنیت شهروندان نیجریه در مقابل وهابیون بوکوحرام، شیعیان نیز به تقویت نظامی خود پرداختهاند تا ناتوانی و احیاناً کوتاهی ارتش و دولت نیجریه در این حوزه را تا حدی جبران کنند.
هر چند شیعیان نیجریه به رهبری شیخ ابراهیم زاکزاکی از توان نظامی نسبتاً مناسبی برخوردارند، با آنکه بارها از سوی ارتش و پلیس مورد حمله قرار گرفته و شهدایی را نیز تقدیم داشتهاند، هرگز واکنش نشان ندادهاند.
طبق گزارشها در حمله اخیر ارتش نیجریه به شیعیان آمار کشتهشدگان به بیش از هزار نفر میرسد. ارتش دراین حملات از خمپاره و آرپیجی و تانک استفاده کرد. البته شاید برخی عدم استفاده از سلاح توسط شیعیان در مقابل حملات ارتش را نشانه ضعف جامعه شیعه قلمداد کنند، زیرا جامعه شیعه در نیجریه اقلیت محسوب میشود، حال آنکه این تصور غلطی است. شیعه از امامان بزرگوار خویش آموخته است که با برادران دینی خود با مسامحه برخورد کند و تا ضروری نباشد برخورد سخت نکند.
شیعه اساساً از مردن هراسی ندارد، زیرا معنای زندگی را در دو کلمه خلاصه کرده است: عقیده و جهاد. پس ترس و ذلت ناشی از آن در تفکر شیعه وجود ندارد، زیرا کسی میترسد که فهم درستی از زندگی ندارد و البته این معنا با تقیه یکی نیست. شیعه در طول تاریخ نشان داده که برای زندگی یعنی عقیده و جهاد حاضر به فداکری و ایثار است. امام حسین«ع» نمونه بارز این معناست.
حسین بن علی«ع» و همه یاران و خانواده ایشان در کربلا کشته شدند، اما ذلت را نپذیرفتند. فریاد «هیهات منا الذله» امام حسین«ع» هنوز از حنجره شیعیان شنیده میشود و اگر لازم باشد کربلا را تکرار خواهند کرد. یزید و یزیدیان کربلا را رقم زدند، اما حسین و حسینیان در تاریخ ماندند. اینگونه نیست که شیعه از تکرار کربلا بترسد، بلکه برعکس، کربلای مکرر، حیات اسلام است. اگر در نیجریه شیعیان را قتلعام میکنند، این گونه نیست که شیعه در این کشور پایان یابد. شیعه با هر کربلا بالندهتر میشود. این سنت خدا و برکتی است که در خون حسینِ زهرا«ع» نهاده شده است. بنابراین حکام جائر مدعی اسلامیت، صبر زیبا و هوشمندانه جوامع شیعه را نشانه ضعف ندانند، زیرا به گاه خود همه امت اسلام اعم از شیعه و سنی با یدی واحده در برابر حاکمان جور صفآرائی خواهند کرد. آن روز دیر نیست.
- تفکری که مذاهب اسلامی آن را خارج از اسلام میدانند که توسط انگلیسیها متولد شده است و بر این اساس بسیاری آن را دین انگلیسی مینامند و نه یکی از مذاهب اسلامی، همان گونه که بهاییگری در شیعه را نیز انگلیسی میدانند.
سوتیترها:
۱٫
اسلام توسط بازرگانان در قرن اول هجری قمری به نیجریه وارد شد. مردم نیجریه مانند اکثر مردم افریقا بتپرست و توتمپرست بودند و هر قبیله برای خود خدا و خدایانی داشت. اسلام در آغاز در شمال نیجریه وارد شد.
۲٫
در سالهای اخیر سازمانهای امنیتی و نظامی نیجریه رفتار مناسبی با شیعیان نداشته و تا کنون در چند مرحله شیعیان را مورد تهاجم قرار دادهاند. این اقدامات بهخصوص با اعلام موضع شیعیان نیجریه در حمایت از فلسطین و مخالفت با دولت نژادپرست صهیونیستی در روز جهانی قدس تشدید شده است.