شایستهسالاری از دیدگاه امام علی«ع»
« “وَ لَا یَکُونَنَّ الْمُحسِنُ وَ الْمُسِیءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ تَزْهِیداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِی الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِیباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَهِ عَلَی الْإِسَاءَهِ وَ أَلْزِمْ کُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَه. وَاعْلَم أنَّه لیس شیءٌ بِأدعَی إلی حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعیّتِه مِنْ إحْسَانِه إلَیهم، وَ تَخْفِیفِه المَؤُونَاتِ عَلَیهِم وَتَرْکِ اسْتِکْراهِهِ إیّاهُم عَلی مَالَیسَ لَهُ قِبَلَهُم. فَلْیَکُن مِنکَ فِی ذلِکَ أمرٌ یَجْتَمِعُ لَکَ بِهِ حُسْنُ الظَّنَّ بِرَعیَّتِکَ، فإنَّ حُسْنُ الظَّنِّ یقطَعُ عَنْکَ نَصَباً طویلاً وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلَاؤُکَ عِنْدَهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلَاؤُکَ عِنْدَه»(۱)
«مبادا که نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان باشند که این خود موجب دلسردی نیکوکاران و تشویق و تجری بدکاران خواهد شد. لازم است با هریک از آنها متناسب با آنچه پذیرفتهاند عمل کنی. باید بدانی که هیچ چیز مانند احسان و نیکوکاری و تخفیف دادن پرداختها (مالیات) و هزینهها و پرهیز از تحمیلهای بیمورد موجب حسن تفاهم میان دولت و ملت نخواهد بود، پس باید کاری کنی که موجب اعتماد و حسن تفاهم میان دولت و ملت فراهم آید. زیرا این اعتماد و تفاهم نیکو بار سنگینی را از دوش تو برمیدارد و همانا نسبت به کسی بیشتر خوشبین توانی بود که با وی به خوبی عمل کنی و به کسی بیشتر بدگمان باید بود که با وی بد عمل کرده باشی.
*****
یکی از آفات بسیار خطرناک برای نظام حاکم بیتفاوتی در برابر نیک و بد و نیکوکار و بدکار و بیتوجهی به ارزشها و لیاقتهاست که این خود یکی از مصادیق ظلم و ستم و بیعدالتی است. در تعریف عدالت گفته شده: «اَلْعَدالَهُ اِعْطاءُ کُلِّ ذی حَقٍّ حَقَّهُ» عدالت این است که حق هر کس به هر مقداری که هست داده شود».
جلالالدین مولوی میگوید:
عدل چه بود؟ وضع اندر موضعش
ظلم چه بود؟ وضع در ناموضعش
عدل چه بود؟ آب ده اشجار را
ظلم چه بود؟ آب دادن خار را
آثار منفی بیتفاوتی در برابر نیک و بد تا بدانجاست که حتی اگر در کلاس درس نمره یک دانشآموز از نظر استاد دیده نشود، ظلمی است که علاوه بر مسئولیت اخلاقی، آثار نامطلوبی هم بر روح دانشآموز دارد و تا آخر عمر با وی خواهد بود، چه رسد به مسائل بزرگ و عوامل تبعیض که انواع گوناگون دارد.
در جامعه انسانهای متفاوتی هستند که برحسب لیاقتشان، شایسته حقوق ویژه مادی یا معنویای هستند. اگر این حقوق دیده نشوند، عقدههای اجتماعی پدید میآیند و روزی این عقدهها سر باز میکنند و افراد را در برابر حکومت به واکنش و عکسالعمل وا میدارند و گاه کار به جاهای خطرناک میکشد. این است که امیرمؤمنان«ع» که تجلی عدل، امامت و رهبری و حاکمیت است در نامهای که یکی از حکام زمان خود مینویسد؛ هشدار میدهد: «استعمل العدل واحذر العف و الحیف فان العف یعود بالجلا و الحیف یدعو الی السیف»(۲): داد پیشه کن و از سختگیری و بیدادگری بپرهیز که سختگیری مردم را به ترک دیار وا میدارد و بیدادگری به شورش مردم میانجامد.
نظام اسلامی نباید به ملت فشار بیاورد. در اخذ مالیات و غیره، ضعفا را بیازارد و در دلهای ملت عقده و کینه بنشاند.
در نظام اسلامی و الهی حاکم بهمثابه پدری مهربان برای ملت است و باید عدالت را بین فرزندانش رعایت کند و خوب و بد را متناسب با استحقاق آنان ببیند و متناسب آن با آنها رفتار کند. در چنین نظامی حتی تبهکاران در عمق وجدانشان خود را مستوجب کیفر میدانند و مجال اعتراض به حکم صادره به خود را نمیدهند.
واژههای «حق و عدل» بیشترین کاربرد را در منابع اسلامی از جمله «نهجالبلاغه» دارد، به این معنا که گستره حق و عدل فراگیر کلیه ابعاد حیات انسانها در شئون فردی و اجتماعی است. ظلم و ستم و نادیده گرفتن خادمان و دلسوزان موجب سرخوردگی، بِیانگیزگی و تضییع استعدادها و هدر رفتن ظرفیتهای سرنوشتساز میشود و دود آن به چشم ملت و دولت و نظام حاکم میرود.
حق و عدل
واژههای «حق» و «عدل» بیشترین کاربرد را در منابع اسلامی به خود اختصاص داده اند. از جمله نهجالبلاغه که«اخ القرآن» نام گرفته و کتاب آئین زندگی در همه ابعاد زندگی، بهویژه بعد حکومتی و نیاز مبرم امروز ما از حوزههای علمیه و دانشگاهها گرفته تا مجامع قانونگذاری دستگاههای روائی و قضائی و عرصههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی و غیره است.
امام علی«ع» در نامهای که به مالک اشتر، حاکم منصوب خود در مصر مینویسد، تأکید میورزد که بیتفاوتی موجب میشود که کارهای مهم به دست افراد فرصتطلب سپرده شود و نیروهای صالح و شایسته منزویگردند و نابسامانیها و چالشهای گوناگون در جامعه پدید آیند و نظام را تهدید کنند که خطر آن غیرقابل جبران باشد.
بنابراین بر دولت و مسئولان است که با گزینش دقیق افراد کارآمد و شناخت لیاقتها و استعدادهای آنها مسئولیتهای مناسب را بر عهدهشان قرار دهند، از قبیلهگرائی و جناحبازی بپرهیزند و از برخورد با متخلفان و فرصتطلبانی که عامل اخلال در نظام اعم از امنیتی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی غافل نشوند و آنان را منزوی کنند و در صورت لزوم با برخورد قانونی، آنها را سر جایشان بنشانند، زیرا مصالح دینی و ملی قابل مصالحه و داد و ستد و رفیق بازی نیست و اگر جز این عمل کننند مرتکب خیانت شدهاند.
عوامل انحطاط
امیرمؤمنان«ع»میفرمایند: « یَستَدلُّ عَلی ادبار ِالدُّول بِأَربع: تَضییع الأُصول ِوَ التَمسُّک بِالفُروع وَ تَقدیم الأراذِل وَ تأخیر الاَفاضِل»؛(۳) چهار چیز نشانه و عامل انحطاط دولتهاست: ۱. نادیده گرفتن مسائل و اصول اساسی کشور و جامعه. ۲ـ.پرداختن به امور فرعی و جانبی که با مصالح ملی در ارتباط نیست. ۳. جلو انداختن افراد نالایق و دونمایه و منصب و مسئولیت دادن به آنها. ۴. حذف افراد شایسته و مفید و خدمتگذار.
هرگاه این چهار عامل دست به دست هم دهند، بیتردید خطرات جدی حکومت را تهدید میکند.
اصول و فروع کدامند؟
اصول مسائل بنیادین و راهبردیاند که عامه مردم در سطوح مختلف به آنها نیاز دارند و قوام دین و ملت و نظام به آنها وابسته است، از قبیل: رفاه، سلامت، اقتصاد و معیشت، مبانی دین و فرهنگ، امنیت، عدالت و آزادی در چهارچوب ارزشها…
برای نظام ایران اسلامی، این اصول جنبه راهبردی دارند و جمهوری اسلامی بر اساس آنها شکل گرفته و صدها هزار شهید و جانباز به پای آن قربانی شدهاند. اصولی که توجه مستضعفان جهان را به خود جلب کرده و خشم مستکبران و اراذل عالم را برانگیخته است. این اصول و باور به آنها نباید خدشهدار شوند و امور فرعی جای آنها را بگیرد. مسئولان نباید از این اصول غفلت ورزند، وگرنه همان گونه که ما امروز درباره دیگران به قضاوت نشستهایم، آنان نیز باید در پیشگاه خدا و خلق باید پاسخگو باشند.
بیتناسب نیست مثالی بیاوریم. مسئله اشتغال، معیشت، آب، کشاورزی و بهداشت و درمان و تشکیل خانواده جوانان مسائل حیاتیاند. حال اگر یک مسئول با غفلت از این موارد، نیاز مناطق محروم را سینما و تئاتر معرفی کند و از نیازهای اصلی غفلت ورزد، راه را گم کرده و مشکلات اصلیای را که روح و جان و تن مردم را میآزارد، نادیده گرفته است. معلوم میشود چنین مسئولی از همه امکانات برخوردار است و خبر از بیخانمانی، بیآبی و فقر و بیکاری ندارد که نقطهنظر اصلی او سینما وتئاتر و فیلم و کودک و نوجوان است که در این اوضاع بحرانی دهها میلیارد تومان هزینه دارد و برای مردم نان و آب نمیشود. این یکی از مصادیق بارز غفلت از اصول و پرداختن به فروع است که بسیاری گرفتار آنند.
نکته دیگر فرمایش امام علی«ع» در چهار عنوان یاد شده روایت فوق، به کار گماردن دونمایهها و ناکارآمدها و منصب و مقام دادن به افراد بیکفایت و مجال ندادن به کارشناسان مجرب و خدوم در کار دولت است که عامل انحطاط یک حکومت میباشد. نمونههای این موارد را نیز بدبختانه شاهدیم که خطبازی و جریانباوری و سیاسیکاری نمونه آن است. هر دولتی که سر کار میآید به تصفیههای چندهزار نفری افرادی که همخط آن نیستند دست میزند. یکی از دردهای بیدرمان دیگر باندبازی به جای مسئولیتشناسی، لیاقت و کاردانی است.
سخن آخر اینکه مسئولان عالیرتبه نظام به سیره و سیاست امیرالمؤمنین«ع» که یک عمر خواندهاند ایمان بیاورند و به خاطر خدا و برای خدمت به خلق و پاسداری ارزشها در کار خود تجدیدنظر و آثار و نتایج مثبت آن را تجربه کنند، زیرا آنچه از ریاست آنها در دفتر تاریخ میماند، خیر و کار نیک است و بس. باشد که از تجربههایی که تاریخ فراروی ما قرار داده است، برای دنیا و آخرت خود بهره گیریم.
پینوشتها
۱ـ نهجالبلاغه، نامه ۵۳.
۲ـ حکمت ۴۷۶.
۳ـ غررالحکم.
سویترها:
۱٫
در جامعه انسانهای متفاوتی هستند که برحسب لیاقتشان، شایسته حقوق ویژه مادی یا معنویای هستند. اگر این حقوق دیده نشوند، عقدههای اجتماعی پدید میآیند و روزی این عقدهها سر باز میکنند و افراد را در برابر حکومت به واکنش و عکسالعمل وا میدارند و گاه کار به جاهای خطرناک میکشد.
۲٫
اینکه مسئولان عالیرتبه نظام به سیره و سیاست امیرالمؤمنین«ع» که یک عمر خواندهاند ایمان بیاورند و به خاطر خدا و برای خدمت به خلق و پاسداری ارزشها در کار خود تجدیدنظر و آثار و نتایج مثبت آن را تجربه کنند، زیرا آنچه از ریاست آنها در دفتر تاریخ میماند، خیر و کار نیک است و بس. باشد که از تجربههایی که تاریخ فراروی ما قرار داده است، برای دنیا و آخرت خود بهره گیریم.