انقلاب اسلامی ایران پدیدهای الهی و مولود پیوند دو عنصر امام و امت است. پیوندی معنوی، عقلانی و عاطف.، انقلابی که امام راحل آن را متفاوت با همه انقلابها چه در پیدایش و چه در پیروزی و استمرار آن خواند و از مردم به عنوان بر پا دارندگان اصلی آن چنین یاد کرد:
«من با جرئت مدعی هستم که ملت ایران و تودههای میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله«ص» و [بهتر از مردم] کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی«ع» هستند.»
در مقابل چنین نگاهی به مردم از سوی امام راحل،(۱) مردم نیز امام را تجسم عینی و نماد دین میخواندند و چنان تصویری از دینداری، دینخواهی و انگیزه در پیاده کردن احکام الهی را از خود نشان دادند که تا قبل از آن در هیچ امتی به این گستردگی دیده نشده بود، تصویری که حتی بزرگان و اندیشمندان اهل سنت را نیز وادار به سر فرود آوردن در برابر چنین امت و امامتی کرد.
دکتر کلیم صدیقی در کتاب «نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی» رابطه امام و امت و انقلاب اسلامی را از صدر اسلام تا کنون استثنایی و بینظیر برمیشمارد و مینویسد:
«انقلاب اسلامی، رهبری آن و تودههای مسلمان ایران از صدر اسلام تا کنون سمبل جامعترین و موفقترین نمونه یک دعوت جمعی و متشکل هستند.»(۲)
دکتر کلیم صدیقی امام و امت ایران را نماد اسلام و جریانهای مقابل این پیوند وانقلاب را نماد کفر میخواند و این تقابل را تقابلی بینظیر در گذشته و بیتکرار در آینده میداند.
«هیچ واقعهای در تاریخ تا کنون به اندازه انقلاب اسلامی در ایران اذهان امت اسلامی را به خود مشغول نداشته و روح آنها را تسخیر نکرده است. همان طور که هیچ حادثه و مبارزهای در طول تاریخ اسلام و استکبار جهانی، کفر را به اندازه انقلاب اسلامی در ایران به وحشت و هراس نیفکنده است. بنابراین برای نخستین بار در طول تاریخ نیروی جهانی اسلامی علیه قدرت و استکبار جهانی کفر به مبارزه و جنگ برخاسته است. در حقیقت این نیرومندترین مقابله دو نیروی مخالف و متضاد است که تاریخ تا کنون آن را شناخته و یا توانسته به وجود آورد. به نظر ما تا کنون چنین رویارویی بزرگ و نیرومندی میان اسلام و کفر وجود نداشته است و شاید هم از این به بعد به وجود نیاید.»(۳)
رقم خوردن چنین صفحهای نورانی و حماسی در تاریخ اسلام مولود گره خوردن دو عنصر امامت با امت است. امام گمشده مردم بود و مردم گمشده امام و دنیا گمشدهای داشت به نام «دین» که این پیوند آسمانی، «گوهر دین» را در کف تمنای بشریت گمشده و آواره در میان سراب کاذب مکاتب انحرافی و التقاطی نهاد. به عبارتی دیگر مردم معجزه امام بودند و امام معجزه مردم و «انقلاب اسلامی» معجزه پیوند این دو عنصر حیاتبخش اسلام تا جایی که در همان سال نخست انقلاب، «کلربریر»( Claire Blair) و «پیربلانشه» (pierre blanche) دو نویسنده غربی نامی جز ایران «انقلاب به نام خدا» را برای مجموعه مقالات خود و برای بزرگترین حماسه در آغاز قرن بیستویکم پیدا نکردند.
حکایت همراهی مردم با «ولایت» که آن را حکایت همراهی مردم با دین خدا خوانده و میخوانند و این همراهی و فرمانبری پس از چهل سال باز در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۷ در برابر دیدگان جهانیان خود را نمایان کرد ، ریشه در اعتماد امام به این مردم داشت، تا آنجا که پس از پیروزی انقلاب و درست در مقطعی که هر رهبر و حکومتی نوپا، نوع حکومت را به رأی نمیگذارد، مردم را به پای صندوق آرا کشاند و انتخاب نوع حکومت را به خود آنان سپرد، اعتمادی که در بیان جانشین خلف او، اینگونه به تصویر کشیده میشود:
«… دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، امام مردم را پای صندوقهای رأی کشاند و مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. در یک سال، مردم پنج بار پای صندوقهای رأی رفتند… در کدام نظام – حتی به ظاهر دموکراتیک – این همه تکیه به رأی و خواست مردم وجود دارد؟ دشمنان وقیح و بیشرم این انقلاب و این ملت، این بیانصافی را میکنند که این انقلاب و نظام و بانی و معمار و بنیانگزار بزرگ آن را به ضدیت با مردمسالاری متهم میکنند.»(۴)
در همان فروردین سال ۱۳۵۸ و کمتر از گذشت دو ماه از پیروزی انقلاب اسلامی، رأی ۹۸ درصدی مردم به «جمهوری اسلامی» یعنی همان نگاه امام به نوع حکومت، همه جهانیان را متوجه معجزهای به نام «مردم ایران» کرد؛ مردمی که با چشمانی باز و بصیرتی بینظیر، هم راه را بهدرستی میشناختند و هم راهبر را، هم موانع را بهخوبی میدیدند و هم افق پیش رو را و به خاطر همین بصیرت حاضر شدند برای آن هزینهای بس سنگین از جان و مال خود بپردازند. مردمی که بصیرتشان در نگاه سکاندار ۳۰ سال انقلاب پس از امام چنین تجلی کرد:
«کسانی که خودشان اسلام را نه میشناختند و نه ته دلشان چنین اسلامی را میخواستند، حداقلش این بود که جرئت نمیکردند به رژیمهای طاغوتی غربی پشت کنند یا بیاعتنایی کنند؛ امروز مینشینند و این طرف و آن طرف میگویند که مردم در رفراندوم جمهوری اسلامی نمیدانستند چه میخواهند! چطور نمیدانستند چه میخواهند؟! مردم اگر نمیدانستند چگونه هشت سال جنگ تحمیلی را با فداکاریهای خودشان پیش بردند؟! چیزی را که نمیدانند، چطور برایش فداکاری میکنند؟! مردم خوب میدانستند چه میخواهند؛ امروز هم خوب میدانند چه میخواهند.»(۵)
میدان دادن به چنین مردمی از سوی امام و رهبری در طول چهل سال از انقلاب اسلامی، میدان دادنی واقعی بود. میدان دادنی تنها از جنس بینظیرترین انقلاب به بینظیرترین مردم از تاریخ صدر اسلام در طول تاریخ همه انقلابها. میدان دادنی که راز ماندگاری چهل ساله انقلاب که ظهور نسل سوم و چهارمی را برای انقلاب به دنبال داشت که همان دینداری و شجاعت نسل اول و دوم را به ارث بردهاند. میدان دادن به مردمی که تحلیل همه تحلیلگران چپگرا و راستگرا را نقش بر آب ساخت و آنان را دچار اشتباه محاسباتی کرد و همواره محاسبه درست را، محاسبه را از آن مردم و مقام ولایت به تحلیل بگذارد، زیرا به تعبیر رهبری انقلاب دشمنان انقلاب در شناخت انقلاب و جایگاه مردم در آن، همواره دچار خطای محاسباتی شدند.
«چقدر خطا میکنند کسانی که وقتی میخواهند انقلاب اسلامی را تحلیل کنند میروند از سوابق و اندوختههای ذهنی خودشان نسبت به انقلابهای دیگر استفاده میکنند تا این انقلاب را تحلیل کنند. در حالی که اصلاً این انقلاب با آن ابزارها قابل تحلیل نیست. در انقلاب روسیه قضیه نان بود. بعد هم آن گروه آمدند و مردم را تحریک کردند. پیداست که یک گروه متشکل سیاسی ایدئولوژیدار زرنگِ کهنهکار و سابقهدار در مبارزه وقتی بخواهند یک عده مردم را آنتریک کنند، راه بیندازند و به آنان شعار یاد بدهند و سیاستشان بکنند، راحت میتوانند. زمینه مردم آماده بود و اینها هم نانها را در تنور گرم چسباندند. بعد هم خودشان کندند و استفاده بردند. این انقلاب شد! غالب انقلابهایی که در دنیا اتفاق افتاده یا چیزی شبیه این است ـ حتی با نقش کمتری برای مردم ـ یا یک کودتاست.»(۶)
حضور همواره مردم در صحنههای گوناگون و لحظات سخت و نفسگیر که بهت و حیرت جهانیان و بهویژه تحلیلگران را به همراه داشته که اوج آن را میتوان در راهپیمایی بینظیر و پرمعنای مردم در چهلمین سال پیروزی انقلاب با همه مشکلات اقتصادی که باز سجده شکر رهبری انقلاب را به دنبال داشت، مشاهده کرد یکی از جلوههای معجزه پیوند امت و امامت است.
اما شاید بسیاری حتی خواص جامعه انقلابی از دستاوردی که این پیوند برای جهان اسلام به همراه داشته است بهخوبی آگاه نباشند؛ چیزی که بالاتر از همه دستاوردهای انقلاب است. حتی بالاتر از دستاوردهایی چون دمیدن روح حماسه در کالبد همه مستضعفان جهان، شکستن هیمنه ابرقدرتها، برچیدن بساط پادشاهی ۲۵۰۰ساله و… دستاوردی که بزرگان دین را در عصر حاضر بر آن داشت که امام را همراهی کنند و دل به حادثه بسپارند و سنگرهای محراب و جنگ و مدیریت را با خون خود رنگین کنند. دستاوردی که مردم را بر آن داشت تا همه هستی خود را برای انقلاب ونظام در طبق اخلاص بگذارند و حماسههایی را رقم بزنند که امام آنان را بهتر از مردمان صدر اسلام بخواند، همواره پیشبینیهای رهبری انقلاب را درباره خود به منصه ظهور برساند و حتی بزرگان و اندیشمندان اهل سنت آنان را بینظیرترین مردم در طول تاریخ اسلام بخوانند و مردمِ «چهل سال» همراه و همقدم ولایت را به معجزه امام و انقلاب تبدیل کند. دستاوردی که عیار آن را با هیچ مقیاس زمینی و معادلات رایج سیاسی و اجتماعی نمیتوان سنجید. معجزهای دیگر به نام ولایت تجلی کرد و راز مانایی و ماندگاری و استمرار انقلاب شد، دستاوردی که امام خامنهای از آن چنین یاد میکند:
«در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت، اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت، اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت، اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت، اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت، اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بیبندوباری و بیتفاوتی، اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بیحالی و افسردگی، اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بیخاصیت، اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرتها و خلاصه اسلام ناب محمدی«ص)» جایگزین اسلام آمریکایی گردید.»(۷)
پینوشتها:
۱- صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۴۱۰٫
۲- نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی، دکتر کلیم صدیقی، ص ۵۸٫
۳- همان، ص ۳۸٫
۴- بیانات در اجتماع بزرگ زائران حرم امام خمینی(ره)، ۱۴/۳/۸۱٫
۵- بیانات در خطبه نماز جمعه تهران، ۲۳/۲/۷۹٫
۶- بیانات در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور، ۷/۳/۶۹٫
۷- پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، ۱۰/۳/۶۹٫