تقیزادههای جدید
ولایتپذیران طاغوت
حسن ابراهیمزاده
با گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی به نظر میرسد برخی از سیاستمداران و مدعیان روشنفکری هنوز به عمق نگاه امام راحل به غرب و تمدن آن نرسیدهاند و گمان میکنند ایستادگی و رویارویی ایشان و به دنبال آن رهبری معظم انقلاب در برابر غرب، ایستادگی و رویارویی دو رهبر سیاسی و مذهبی با یک نظام سیاسی، دولت و دولتمردان معاند و متخاصمی است که در جغرافیای سیاسی، حضور انقلاب و نظام اسلامی را به عنوان یک نظام مستقل برنمیتابند و اگر نظام اسلامی با آنان از در گفتگو و مذاکره وارد شود و بازی بُرد ـ بُرد را در عرصه دیپلماسی دنبال کند، همه چیز برای ایران اسلامی منطقه و عرصه بینالملل با خیر و خوشی تمام میشود.
این نگاه سطحی به غرب از منظر محاسبهگریای صورت میگیرد که متأسفانه امروز در نگاه برخی از یاران گذشته امام راحل و رهبری دیده میشود و در چهل سال اخیر بارها در قالب برخی از مواضع و رفتارهای افراد و احزاب، خود را نشان داده و حتی آنان را به بزک کردن غرب و پنهان ساختن ماهیت اصلی آن واداشته و گاه به تقابل با انقلاب اسلامی انجامیده است.
در مقابل این نگاه و موضع سطحی و منفعلانه و بعضاً آگاهانه و عامدانه برخی از افراد و جریانها، نگاه یاران راستین امام و رهبری و مردمی را میبینیم که امام خمینی به صراحت از آنها با تعبیر چراغ راه روشنفکران یاد کردند. نگاهی که عمق و افق نگاه امام و رهبری را به خوبی درک کرده است و به غرب نه به مثابه یک قدرت نظامی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی متخاصم با انقلاب اسلامی ایران، بلکه به چشم تجلی و ظهور طاغوت در عصر حاضر و دنباله جریان باطل در برابر جریان حق مینگرد که موجودیت هر یک از آنان در گرو نیستی دیگر است.
این جبهه که تقابل غرب با انقلاب اسلامی را تقابل جریان «معروف محور» در برابر جریان «منکر محور» میبیند، میداند که این دو جریان حتی در جزئیترین پدیدهها هم هرگز با هم به توافق نمیرسند، چه رسد به اینکه سخن از برد ـ برد به میان آورند.
گرچه گاهی در بیانات و رهنمودهای امام و رهبری سخن از استفاده و بهرهگیری از علم و فناوری غرب به میان میآید، اما با نگاهی هرچند گذرا به بیانات این دو بزرگ، هرگز سخنی در تأیید جهان و جهانبینی غرب یا راهبردهای آنان در برخورد با انسان و جهان نمیتوان یافت، بلکه همواره شاهد نقد و مذمت تمدن غرب از سوی این دو رهبر اسلامی بودهایم، زیرا در بینش توحیدی امام و رهبری، غرب استمرار حرکت «ظلمت» در برابر حرکت «نور» در بستر تاریخ بشر است و هر کسی که در مقابل بینش و سبک زندگی و… آنان سر فرود آورد، در واقع «طاغوت» را پذیرفته است. به همین دلیل تعریف امام راحل از غرب چیزی فراتر از قدرت، دولت و یا تمدنی است که برتریهای سیاسی و اقتصادی و نظامی دارد. تعریف امام از غرب تعریف از طاغوت است. ایشان در تعریف طاغوت میفرمایند:
«کار طاغوت چیست؟ « یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّور» از نور، از نور مطلق، از هدایت، از استقلال، از ملیت، از اسلامیت، اینها را بیرون میکند و وارد میکند در ظلمتها»(۱)
امام پس از این تعریف، مظهر طاغوت در عصر کنونی را غرب معرفی میکنند و آن را اولیاء غربگرایان میخوانند:
«اینهایی که توجهشان به غرب است، توجهشان به اجانب است، قبلهشان غرب است، رو به غرب توجه دارند، اینها در ظلمات فرو رفتهاند، اولیایشان هم طاغوت است.»(۲)
رهبر معظم انقلاب هم باطن غرب را باطنی ضد معنویت و دشمن معنویت، شهوتآلودِ گناهآلودِ هویتزدا برمیشمارند که از ویژگیهای طاغوت و برنامههای اولیاء طاغوت است:
«فرهنگ غربی فقط هواپیما و وسائل آسایش زندگی و وسائل سرعت و سهولت نیست. اینها ظواهر فرهنگ غربی است که تعیین کننده نیستند. باطن فرهنگ غربی عبارت است از همان سبک زندگی مادی شهوتآلودِ گناهآلودِ هویتزدا و ضد معنویت و دشمن معنویت.»(۳)
رهبری معظم انقلاب با بیان این نکته که، «یکی از خصوصیات فرهنگ غربی عادیسازی گناه است.» باطن حرکت غرب را آشکارتر وغرب را در بلوکبندیهای سیاسی و اقتصادی و نظامی رایج، فراتر از یک قدرت میخوانند و با این تعریف، قطب طاغوت در سیر حرکت تاریخی را بر مبنای دو جریان ظلمت و نور تحلیل میکنند.
همین نگاه ژرفِ جریانی به غرب است که امام راحل را بر آن میدارد که غرب را پرورشگاه انسان درنده بخواند:
آیا این پیشرفتها رو به تمدن دارد میرود، یا رو به توحش دارد میرود؟ من تعبیرم این است که امریکا و سایر این دول غربی و شرقی اینها ترقیاتی کردهاند به این معنا که انسانها را دارند حیوان درنده بار میآورند، تمام این کارها که کردهاند برای درندگی است، ملتشان را نمیگویم؛ دولتها را میگویم
«تمدن نیست، بلکه غرب دارد رو به توحش میرود. ما باورمان آمده است که همه چیزها در غرب است. خیر. آن چیزی که در غرب است تربیت حیوان درنده است. حیوان درنده دارند درست میکنند.»(۴)
و باز همین نگاه عمیق جریانی است که رهبری انقلاب را بر آن میدارد که فرهیختگان و اندیشوران جامعه اسلامی را از نزدیک شدن به چهارچوبهای ذهنی غرب برحذر دارند:
«باید ذهنمان را از حرفهای کلیشهای فرآورده غربیها بهکلی خالی کنیم.»(۵)
متأسفانه در مقابل این نگاه جریانی به غرب، برخی از افراد و احزاب و حتی کسانی که سنگ امام و خط امام را به سینه میزنند، حتی به برتری علم و فناوری غرب نیز بسنده نمیکنند و همگان را به باطن و فرهنگ غرب به عنوان جهانبینی برتر در عصر کنونی و تنها راه خروج بشر از چالشهای امروز فرا میخوانند و عملاً در صف مقابل نگاه امام قرار میگیرند. در این میان رئیس دولت اصلاحات از تمدن طاغوتی غرب با صراحت چنین تعریف و تمجید میکند:
«امروز به جرئت میتوان گفت در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد مگر آنکه از متن تمدن غرب بگذرد و شرط دگرگونی اساسی آشنایی با تمدن غرب و لمس روح آن یعنی تجدد است. کسانی که با این روح آشنا نیستند، هرگز به پدید آوردن دگرگونی سودمندی در زندگی خود توانا نیستند. شرط تحول اساسی، گذر از تمدن غربی و مراد از آن آشنایی با مبانی تفکر و تمدن جدید است که در پس مظاهر آن نهفته است و سوگمندانه اقوامی نظیر ما هنوز از آن محروم هستیم.»(۶)
امام خمینی که در تبیین جریانها و برخورد با گروهها و دستجات سیاسی و فرهنگی بهندرت به ذکر مصادیق و افراد شاخص آنان میپردازند، برای شفافتر کردن و عینیتر ساختن فرهنگ طاغوتی غرب به سراغ مصادیق میروند و از سید حسن تقیزاده به عنوان نماد غربگرایان این چنین یاد میکنند:
«امثال تقیزاده که یک وقتی در ایران قدرت داشتهاند، گفته بود که ما باید سر تا پایمان انگلیسی و فرنگی شود و باید این طور باشیم تا آدم بشویم. آدم بودن را به کلاه و کفش و لباس و بزک و امثال ذلک میدانستند.»(۷)
رهبر معظم انقلاب اسلامی به تأسی از امام خمینی در نقد حرکت غربگرایان در داخل از نماد فرهنگ ظلمانی غرب اینگونه یاد میکنند:
«… کسانی که امروز در داخل پیوسته به دنبال پمپاژ سبک زندگی غربی، روشهای غربی و لفاف غربی در ادبیات، دانشگاهها و مدارس هستند، در واقع تقیزادههای جدیدند.»(۸)
سیدحسن تقیزاده که در عصر مشروطیت با جمله مشهور خود که، «من اولین کسی بودم که نارنجک تسلیم شدن در برابر غرب را پرتاب کردم.» و با بهرهگیری از سمتهایش در داخل و خارج کشور، نقشی محوری را در شتاب غربگرایی، چه در مجلس شورای ملی و روزنامههای زنجیرهای آن زمان و چه در تأسیس احزاب غربگرا داشت و قراردادهای ننگینی را به نفع غرب به سامان رساند، از دیرباز به نماد غربگرایان تبدیل شده است، بهگونهای که رهبری انقلاب مدافعان قرارداد ننگین فرهنگی یا سند ۲۰۳۰ را با تفکر پوسیده او پیوند میزنند و میفرمایند، «مدافعان و حامیان سند ۲۰۳۰ نیز در واقع ادامه دهنده تفکر تقیزاده هستند.»(۹)
امام خمینی در دهه نخست انقلاب نگرانی خود را با این جمله از غربگرایان و تقیزادههای جدید اعلام کردند و فرمودند، «تا این غربزدههایی که همه جا موجودند از این مملکت نروند و یا اصلاح نشوند، شما به استقلال نخواهید رسید. اینها نمیگذارند.»(۱۰)
امروز رهبر معظم انقلاب در آغاز دهه پنجم انقلاب، مطمئن از بصیرت مردم و رویشهای انقلابی که حاصل مجاهدتها و فرمایشات روشنگرانه امام راحل و مجاهدتهای شهدا و مردم و رهبریهای پیامبرگونه خلف صالح اوست، به صراحت اعلام میدارند:
«مردم انقلابی و جوانان مؤمن نخواهند گذاشت حرف تقیزادههای جدید به کرسی بنشیند.»(۱۱)
شعارهای ملیگرایانه غربگرایان، یعنی کسانی که برای خوشایند اولیای طاغوتیشان تقیّدات دینی را کنار نهادند، در پس عملکردهای نادرست و منفعلانهشان در نزد مردم رنگ باخته است، امروز تیر ائتلاف تقیزادههای معمم حوزه و تقیزادههای فُکلی روشنفکرنما برای تئوریزه کردن غربگرایی به سنگ خورده است.
امروز نسل جوانی از حوزویان و دانشگاهیان با روحیهای انقلابی عزم خود را جزم کردهاند تا بنای تمدن ایرانی اسلامی را که امام و شهدا بنیان نهادند و رهبری و ولایتمداران، پایههای آن را تا سقف بالا کشیدند به پایان برسانند. اینک ولایتپذیران طاغوت در امتحانی دیگر، مهر مردودی دیگری بر کارنامه خود زدند. آنان در داخل و خارج نه چیزی را به نفع جبهه موحدان تغییر دادند و نه تغییری در بینش منفعلانه خود ایجاد کردند. گویی بار دیگر شناسنامهای که زندهیاد جلال آلاحمد برای آنان نوشت در انظار عمومی به نمایش گذاشته شد؛ آنجا که او تقیزاده دوران خود و این زمان را چنین خواند:
«آدم غربزدهای که عضوی از اعضا و دستگاه رهبری مملکت است پا در هواست. ذره گردی است معلق در فضا یا درست همچون خاشاکی روی آب. از عمق اجتماع و فرهنگ و سنت رابطهها بریده است. رابطه قدمت وتجدد نیست. خط فاصلی میان کهنه و نو نیست. چیزی است بیرابطه با گذشته و بیهیچ درکی از آینده. نقطهای که در یک خط نیست، بلکه یک نقطه فرضی است روی صفحهای و یا حتی در فضا. عین همان ذره معلق. لابد میپرسید پس چگونه به رهبری قوم رسیده است؟ میگوییم به جبر ماشین، به تقدیر سیاستی که چارهای جز متابعت از سیاستهای بزرگ ندارد. در این سوی عالم و بهخصوص در ممالک نفتخیز رسم بر این است که هر که سبکتر است روی آب میآید.»(۱۲)
پاورقی:
۱- صحیفه نور، ج ۹، ص ۶۱٫
۲- همان، ص ۵۹٫
۳- بیانات رهبری معظم انقلاب در دیدار با جوانان خراسان شمالی، ۲۳/۷/۱۳۹۱٫
۴- صحیفه نور، ج ۷، ص ۸۳٫
۵- بیانات معظمله در دیدار با بانوان برگزیده کشور در تاریخ ۳۰/۱/۱۳۹۳٫
۶- روزنامه سلام، ۳۰/۲/۱۳۷۵٫
۷- صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۶۴٫
۸- بیانات رهبری معظم انقلاب در صحن مقدس امام رضا(ع) در مشهد مقدس در تاریخ ۱/۱/۹۸٫
۹- همان.
۱۰- صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۷۵٫
۱۱- بیانات رهبری معظم انقلاب در صحن مقدس امام رضا(ع) در مشهد مقدس، ۱/۱/۹۸٫
۱۲- غربزدگی، جلال آلاحمد، ص ۱۴۱٫