در شامگاه شانزدهمین روز شعبان، نهمین جلسه سخنرانی شیخ، محفل پند و دانشی که ثبت و در مجموعه فاخری به نام «امالی» ماندگار شد، برگزار گردید.
شیخ صدوق بر منبر تکیه زد و نگاهی به حاضران مشتاق افکند.
درد عیان بود: دل بستن به دنیا و فراموشی عقبی.
او با نخستین حدیثی که بر زبان جاری ساخت، فضای مجلس را با مرگ و معاد پیوند زد تا لختی از پوسته دنیوی خویش به درآیند و به آخرت خود بیندیشند؛ زیرا این دنیایی شدن، ارمغانی جز پوسیدن برایشان نداشت.
او این حدیث را از شمشین امام«ع» همام بیان داشت که فرمود: پس از مرگ، براى هیچکس اجرى و ثوابى نخواهد ماند، جز سه چیز:
اول: خرج در راه خیر فردى یا اجتماعى که پس از مرگ او همچنان جارى باشد.
دوم: آیین و روش پسندیدهاى که آن را معمول داشته و پس از مرگش به آن عمل میشود.
سوم: فرزند صالحی که برایش دعا کند.
******
کار برای آخرت و نگاه آخرتی در دنیا، گوهری بسیار نایاب است، اما گاه دُری در صدف هستی تلالو میکند که حجت را بر همگان تمام میسازد که میتوان آن دنیایی زیست و دنیای خود را برای اعتلای دین الهی و آبادانی دنیای امت ارزانی کرد.
آن دُر درخشنده «قاسم سلیمانی» بود.
هر ورق از حیات چهل ساله بعد از انقلاب حاج قاسم سلیمانی، زیباتر از قبل بود و جذبه ماندگارتری داشت. لحظات عمر پر برکت او در کرمان، ایران و جهان اسلام با اخلاص در آمیخته بود. سلیمانی آن دنیایی زیست و با زیست مدیران این دنیایی دمساز نبود. «مرام سلیمانی» با تقوا، اخلاص، ولایت پذیری و خدمت به امت اسلام در آمیخته بود؛
از این رو مرادش، این سبک و سلوک را «مکتب سلیمانی» نامید.
باور کنیم که ملت ما به این مکتب محتاج است و آن را کلید واقعی حل مشکل خود میداند و مدیرانی چون سلیمانی را میجوید تا دنیا و دنیااندوزی خویش و خویشاوندانشان را فراموش کنند،
با مکر و فریب بیگانه باشند
و با عینک آخرتبین، به عمران و آبادانی کشور همت کنند.
چنین مدیرانی را باید در «آن دنیاییها» و سلیمانیها جست.
******
در عصر ششمین روز از شهریور هشتاد و سه،
مدیران ارشد آمدهاند تا به رسم هرساله توشهای از کلام زعیم فرزانه انقلاب برچینند.
برخی قلم به دست گرفتهاند و برخی به استماع نشستهاند.
در این روز سخن رهبری با موضوعی بدیع آغاز شد.
نیاز جمع بود و ضرورت همگانی. تصویری از آن روی سکه دنیا و سخن از پیوستگی دنیا و عقبی:
«برادران و خواهران عزیز!
این صراط براى من و شما خیلى حساس است. ما مسئولیم. ما با آدمهاى معمولىِ کوچه و بازار فرق داریم. ما چه نماینده مجلس، چه عضو دولت، چه مدیر فلان بخش نظامى و چه در بخش قضایى باشیم، همین که من و شما آقایان و خانمها مسئولان بخشهاى مختلف هستیم، کارمان سخت است. ما اگر تخطى و لغزش پیدا کنیم و اشکالى در کارمان پیدا شود، ضررش فقط به خود ما نمىرسد، بلکه ضررش به جمع وسیعى مىرسد. ما اگر کمکارى و کوتاهى کنیم، کشور ضرر مىکند. ما اگر خداى نکرده از هواى نفس خود در تصمیمگیرىها پیروى کنیم، از رفیقبازى و خطبازى و عدم ملاحظه ارزشهاى حقیقى تبعیت کنیم، کشور صدمه مىبیند. کار ما سخت است. ما بیشتر از دیگران باید به فکر جهنم و عبور از این صراط دشوار باشیم.»