در زمستان ۱۳۵۸ امام خمینی(ره) از قم به تهران منتقل و در بیمارستان قلب بستری شدند. وضعیت به گونهای بود که حتی اگر امام دچار عارضه قلبی هم نمیشدند، در زمانی نهچندان دور رهسپار تهران میشدند تا با حضور خود در پایتخت، انقلاب را نجات و از تکرار مشروطیت و نهضت ملی شدن نفت در حذف اسلامگرایان جلوگیری کنند.
امام خمینی(ره) در مدت اقامت خود در شهر قم، توجه جهانیان را به این شهر معطوف کردند. روح انقلابیگری را در کالبد این شهر دمیدند و این شهر را به محل رفت و آمد و رایزنی شخصیتها و سیاستمداران برجسته آن روزگار و خبرنگاران رسانههای جهان و جنبشهای انقلابی تبدیل کرده و تفاوت قم را با واتیکان آشکار ساختند و به رؤیای کسانی که در صدد واتیکانیزه کردن قم بودند پایان دادند. و ضمن مدیریت بحرانهای پیاپی کشور، چهار انتخابات بزرگ و سرنوشتساز را هدایت و برگزار کردند و شالوده نظامسازی را با موفقیت بنیان نهادند و اینک میرفتند تا در آستانه برگزاری اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران حضور داشته باشند.
زمستان ۱۳۵۸ از چنان حساسیت بالایی برخوردار بود که امام خمینی(ره) را بر آن داشت که حتی از روی تخت بیمارستان، احکام قضایی آیتالله بهشتی و آیتالله موسوی اردبیلی را صادر کنند تا قوه قضاییه به موازات شکلگیری قوه مجریه به اصلاحات قضایی بپردازد. امام خمینی در روزهای نخست در بیمارستان قلب تهران حکم ریاست جمهوری بنیصدر را تنفیذ و با تذکرات اخلاقی خود به اولین رئیس جمهور ایران اسلامی، اخلاق الهی را وارد عرصهی سیاست کردند تا تفاوت ماهوی این انقلاب با انقلابهای دیگر را بیش از پیش نمایان سازند.
با قرار گرفتن بنیصدر در رأس قوه مجریه و آیتالله بهشتی در رأس قوه قضائیه نوبت به کرسیهای مجلس اول رسید. اینجا بود که سرنوشت آینده انقلاب در گام اول و ریلگذاری آن یا بر مبانی اسلام و انقلاب و یا مبانی لیبرال، در گرو تکیه زدن افراد بر کرسیهای مجلس بود.
بنیصدر که بعد از قرار گرفتن در رأس قوه مجریه بر آن بود تا به هر قیمتی که شده، برای نیل به مقاصد خود، مجلس همراهی را تدارک ببیند، از حمایتهای پیدا و پنهان غربگرایان و همه گروهها و دستجات چپگرا و راستگرا برخوردار بود. این در حالی بود که درست چند ماه قبل و در آبان ماه ۱۳۵۸ مردم به دست دانشجویان پیرو خط امام و با تصرف لانه جاسوسی، اولین سیلی را بر صورت آمریکا نواخته بودند که استعفای دولت موقت یکی از تبعات آن بود و ملیگرایان مستعفی را نیز بر حامیان امریکا افزود. سیلی مردم به صورت آمریکا، تحرکات ضد انقلاب در زمستان ۵۸ را نیز به دنبال داشت.
درگیریها و تنشها در استانهای مختلف و بالا رفتن تب دوباره بحران کردستان کافی نبود که در چهاردهم دی ماه، شهر قم هم صحنه حضور چماقداران خلق مسلمان شد. دشمن که در صدد رویارویی یک مرجع تقلید با امام خمینی برآمده بود، درگیریها را به شهر تبریز کشاند و این شهر هشت ساعت به دست اغتشاشگران افتاد. نزدیک به پنجاه بانک به آتش کشیده شد و دهها تن کشته و زخمی شدند.
جریان غربگرا برای به دست گرفتن مجلس، دست خود را به سوی همه طیفها و جریانها و گروهها دراز کرد و در برابر یاران امام و مردم، ائتلافی را شکل داد که از طیف وسیعی برخوردار بود. از سلطنتطلب و باقیماندههای رژیم گرفته تا خوانین و زمینداران بزرگی که نظام انقلابی دست آنان را از بیتالمال و زمینهای مردم قطع کرده بود، از گروههای چپگرا و راستگرا گرفته تا لُمپنها و اراذل و اوباشی که ایجاد ناامنی و اغتشاش در شهرها، بهشت آنان برای تعدی و تجاوز به شمار میرفت.
در کنار تبلیغات گسترده رسانهها و معرفی شخص بنیصدر به عنوان شخصی اقتصاددان و معتدل در عرصه سیاست داخلی و خارجی و معرفی او به عنوان منجی ایران در آن سال پرحادثه، نزدیک شدن به رجوی و پیوستن چند هزار میلیشای مسلح او به صف طرفداران بنیصدر، بر التهاب زمستان ۵۸ افزود. اما در این میان دردناکترین پیوند با این ائتلاف غربگرا، برخی افراد حامی و هوادار و مرتبط با شخص بنیصدر در بیت حضرت امام بود که میتوانست آینده نظام نوپای اسلامی را در همان گام نخست انقلاب با خطری جدی روبهرو سازد، زیرا وجود این افراد در صف غربگرایان میتوانست به مردم آدرس غلط بدهد و کفه آراء را در انتخابات مجلس به نفع بنیصدر سنگین سازد.
اهمیت این افراد در جانبداری از بنیصدر را میتوان در نامهای دید که یاران امام چند روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری به امام خمینی نوشتند و از ابعادی از تلاشهای آنان در قبل و بعد از انتخابات پرده برداشتند. در زمستان ۵۸ حضرت آیتالله خامنهای، آیتالله بهشتی، آیتالله موسویاردبیلی، آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام دکتر باهنر، نامهای ۱۶ بندی به محضر امام خمینی(ره) تقدیم کردند و پس از اشاره به انگیزه ورود خود به عرصه مسئولیتهای بزرگ به پشتوانه امام خمینی، تلاش جریانهای مقابل در تضعیف حزب جمهوری و ترور شخصیتی آنها به جریان داخل بیت حضرت امام برشمرده و نوشتند:
«تبلیغات گمراهکننده آنها موقعی کارگر شد که بعضی از نزدیکان و منتسبان به بیت جنابعالی با آنان همصدا شدند.»(۱)
این یاران امام در واکنش به فضاسازیها و شایعهپراکنیهای جریان غربگرا برای تصاحب کرسیهای مجلس، به بهرهبرداری رسانهای از نامه شیخ علی تهرانی در ایام بیماری امام خمینی نیز اشاره کردند و نوشتند:
«… پخش شایعات حاکی از خشم امام نسبت به حزب جمهوری اسلامی و به ما در چنین شرایطی اوج گرفت و هیچ امکانی نبود که بتوان کذب شایعات را ثابت کرد، بلکه اظهارات برادر و نوه و داماد و افرادی دیگری از نزدیکان شما محیط را برای پذیرش شایعات آمادهتر کرد.»(۲)
این یاران امام و مدافعان خط امام با گلایه از برجسته کردن ارتباط رقبای خود با امام و بیت امام و بایکوت کردن ارتباط خود با امام و بیت در بند شانزدهم این نامه به تکرار مشروطیت اشاره کردند و نوشتند:
«… خلاصه علائم تکرار مشروطه به چشم میخورد. متجددهای شرقزده و غربزده بهرغم تضادهای خودشان با هم در بیرون راندن اسلام و انقلاب همدست شدهاند. (نمونه جلسهای که از مذهبیهای چپگرا و محافظهکاران غربگرا یا ملیگرا برای همکاری در مقابله با حزب جمهوری اسلامی در انتخابات اخیر تشکیل شده بود.»(۳)
و در پایان فلسفه نگارش این نامه را به امام امت، امید به مرتفعسازی نگرانیهای خود نسبت به آینده توسط رهبریهای پیامبرگونه امام عزیز و عظیم خواندند.
در نامه ۶/۱/۶۸ امام راحل خطاب به آیتالله منتظری، به رأی ندادن به شخص بنیصدر اشاره شده است، و پرده از مواضع حقمحورانه امام خمینی(ره) و برخی دیگر از اعضای بیت امام در شناخت این جریان برمیدارد که موجب مانایی انقلاب و افشای جریان لیبرال شد.
انتخابات دوره اول مجلس با همه کارشکنیها و شایعهپراکنیهای گروهکها و تحریمهای تجزیهطلبان در تاریخ ۲۴/ ۱۲/ ۱۳۵۸ و با حضور ۱۴/۵۲ درصد واجدین شرایط برگزار شد و نامزدهای حزب جمهوری اسلامی و ائتلاف بزرگ با رأی چشمگیری در سراسر کشور به پیروزی رسیدند و قوه مجریه عملاً به دست یاران امام افتاد؛ قوهای که نخستوزیر بنیصدر تنها با رأی اعتماد آن میتوانست کابینه خود را معرفی کند. این پیروزی موجب شد که مجلسی با اکثریت نیروهای انقلابی،در رویارویی با جریان لیبرال و غربگرا از جایگاه قانونی برخوردار شود و به توهم بنیصدر و یاران او در خارج کردن انقلاب از مسیر آرمانهای امام و مردم پایان دهد و در آغاز گام نخست انقلاب، خطری بزرگ از پیش پای نظام نوپای اسلامی برداشته شود و مجلس توانست در زمان رویارویی مستقیم بنیصدر با آرمانهای مقام ولایت و مردم ولایتمدار، بدون هزینه کردن از امام و یا آمدن مردم به کف خیابان به نمایندگی از مردم مؤمن و انقلابی او را از ریاستجمهوری عزل کند.
چهل سال از اولین سیلی مردم ایران به صورت آمریکا با تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام و پاسخ آنان به فتنههای سازمان منافقین و شایعهپراکنی لیبرالها و غربگرایان در زمستان ۱۳۵۸ در آستانه انتخابات مجلس اول در گام اول میگذرد و مردم صبور و شکور ایران اسلامی در پی شهادت حاج قاسم سلیمانی و حاج مهدی المهندس، به دست یگان هوافضای سپاه سیلی محکم دیگری را در پادگان «عین الاسد» به صورت آمریکا نواختند.
بسیاری از فتنهها، اغتشاشات و به میدان آمدن عناصر سازمان منافقین، فضاسازیها و شایعهپراکنیها و همراهی برخی مراکز و مؤسسات با تکنوکراتها در پاییز و زمستان ۹۸ شباهتهای بسیار این ائتلاف در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی را در گام دوم انقلاب با ائتلاف غربگرایان در اولین انتخابات مجلس در گام اول نشان میدهد، با این تفاوت که فتنه عناصر سازمان منافقین و کشتار توسط مردم در ۴۸ ساعت در هم پیچیده شد و مردم قبل از رفتن بر سر صندوقهای آرا، بزرگترین رفراندوم حمایت از ولایت و زنده بودن انقلاب را در چشم جهانیان به تصویر کشیدند.
برای اولین بار همه مراجع ایران و عراق و سایر کشورهای اسلامی با پیامهای خود در شهادت حاج قاسم بر روحیه انقلابیگری در مقابل روحیه لیبرالها و منادیان تسلیم مهر تأیید زدند و «ائتلاف بزرگ» بهشتی و یارانش در زمستان ۵۸ به اقیانوس بزرگی که موجهای آن تا سواحل لبنان و یمن رسیده، تبدیل شد. همه چیز مهیای مجلسی انقلابی در آغاز گام دوم انقلاب است، مجلسی که زبان اسلامخواهی و عدالتخواهی و استقلالطلبی و در یک کلمه «زبان مقاومت» مردمی باشد که خودکفایی، توسعه و پیشرفت را تنها در سایه تعالیم اسلام و پرچم ولایت و اقتدار در برابر نظام سلطه جستجو میکنند.
پینوشتها:
- ر.ک، مقدمه عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات ۱۳۶۰ به اهتمام یاسر هاشمی، تابستان ۱۳۷۸٫
- همان مدرک.
- همان مدرک.