«معامله قرن» (در عربی: صفقه القرن، عبری: עסקת המאה و در انگلیسیDeal of the Century ) اصطلاحی سیاسی است و به طرحی گفته میشود که از سوی دولت ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در راستای روند صلح بین دولت فلسطین و دولت اسرائیل ارائه شده است. معامله قرن یا توافق نهایی، طرحی به پیشنهاد دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی و حمایت عربستان، برای پایان دادن به منازعه اسرائیل با فلسطین و مقدمهای برای عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل است. بر اساس این طرح، اسرائیل در ازای دریافت امتیازهایی فراتر از تعهدات قبلی سازمان آزادیبخش فلسطین و قطعنامههای شورای امنیت و الحاق بخشهایی از مناطق اشغالشده به خاک خود با تشکیل دولت مستقل فلسطینی موافقت میکند.
در ابتدا رسانههای خبری اسرائیل با استناد به سخنانی منسوب به «جیسون گرینبلات»، فرستاده صلح آمریکا در خاورمیانه، مهم ترین جزئیات «معامله قرن» را منتشر کردند. بر اساس این جزئیات، دیگر پیشنهاد راه حل تشکیل دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل بر اساس مرزهای چهارم ژوئن ۱۹۶۷ و معرفی قدس اشغالی به عنوان پایتخت فلسطین، اساس طرح جدید صلح نخواهد بود. از زمان اعلان این طرح، محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و همه جنبشهای مقاومت فلسطینی و بسیاری از مقامات کشورهای دیگر با این طرح مخالفت کردهاند.
این طرح قرار است برای پایان دادن به بیش از ۷۰ سال منازعه فلسطین ـ اسرائیل اجرا شود. بر اساس این طرح بخشهای دیگری از فلسطین شامل نیمی از کرانه باختری و بخشی از بیتالمقدس شرقی که از نظر جامعه جهانی به دولت فلسطین تعلق دارد، به اسرائیل واگذار میشود و در عوض اسرائیل با تشکیل کشور مستقل فلسطینی در نیمه دیگر کرانه باختری و تمام نوار غزه و تنها چند محله از بیتالمقدس شرقی موافقت میکند. بر اساس این طرح شهرک «ابودیس» به جای بیتالمقدس به عنوان پایتخت فلسطین در نظر گرفته خواهد شد. همچنین طبق این طرح فلسطینیان (بیش از پنج میلیون تن) باید از حق بازگشت به سرزمین خود که در طبق قطعنامه ۱۹۴ شورای امنیت به رسمیت شناخت شده، صرفنظر کنند.
در این طرح مناطق، روستاها و محلههای عربی که عمدتاً فلسطینیان در آن سکونت دارند به حکومت خودگردان فلسطین واگذار و معبری نیز برای فلسطینیان برای تردد به مسجدالاقصی در نظر گرفته خواهد شد. معامله قرن پیشنهادهایی نیز برای پایان دادن به مشکل آوارگان فلسطین و شهرکسازی اسرائیل دارد.
این معامله شامل انتقال مالکیت محلهها و نواحی نزدیک به قدس مانند «بیت حنینا»، «شعفاط»، «کفر عقب» و «راس خمیس» به تشکیلات خودگردان فلسطین میشود. این طرح، پیشنهادی مبنی بر تشکیل کشور فلسطین در ابتدا در حدود نیمی از کرانه باختری، تمام نوار غزه و برخی محلههای قدس از جمله «بیت حنینا»، «شعفاط» و اردوگاه آن، «راس خمیس» و «کفر عقب» مطرح میکند و در کنار آن، شهرک قدیمی و محلههای اطراف آن همچون «سلوان»، «الشیخ جراح» و «جبل الزیتون» را برای اسرائیل باقی میگذارد.
طرح آمریکا شامل ایجاد دولت فلسطین در منطقهای به اندازه دو برابر مساحت مناطق A و B کرانه باختری است. با این طرح، اندازه اراضی تحت کنترل دولت فلسطین به ۸۵ تا ۹۰ درصد کرانه باختری خواهد رسید.
طرح آمریکا، شهرکها را به سه گروه تقسیم میکند: ۱. مجموعه ساختمانهای شهرکها که اکثر شهرکنشینان اسرائیلی در آنها زندگی میکنند. این بخش، جزو فلسطین اشغالی خواهد بود .۲. شهرکهای پراکنده که تخلیه نخواهندشد، اما اجازه توسعه هم به آنها هم داده نمیشود. ۳. مناطق خارج از محدوده که طبق قانون رژیم صهیونیستی غیرقانونی هستند و از بین برده خواهند شد.
منطقه موسوم به « Holy Basi » که شهرک قدیم قدس حرمالشریف و نواحی مجاور آن را شامل میشود، تحت حاکمیت صهیونیستها خواهد بود. وضعیت موجود این مناطق حفظ خواهد شد و برای فلسطینیها، اردنیها و احتمالاً طرفهای دیگر در اداره این اماکن مقدس نقشی در نظر گرفته خواهد شد.
بر اساس این طرح دولت فلسطین در نوار غزه و صرفاً در مناطق الف و ب و بخشهایی از منطقه ج کرانه باختری تشکیل و وضعیت نهایی قدس و بازگشت آوارگان به مذاکرات بعدی موکول میشود. البته مسئله آوارگان با «وطن جایگزینی» در خارج از فلسطین اشغالی حل و «حق بازگشت» آوارگان فلسطینی به کشورشان برای همیشه لغو و در گام آخر، مذکرات «صلح» میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی آغاز میشود.
جزئیاتی از این طرح عبارتند از:
فلسطین متشکل از کل مناطق «الف و «ب» در کرانه باختری و بخشهایی از منطقه «ج» است که در مجموع ۹۰ درصد کرانه باختری را شامل میشود. همچنین قرار است پایتخت آن در داخل یا نزدیکی مرزهای شهرداری اشغالگران در قدس یا در نزدیکی آن و احتمالا شامل منطقهای از «شعفاط» تا «العیسویه»، «ابودیس» و «جبلالمکبر» باشد.
برای مدیریت مناطق پیرامون شهر قدیمی قدس، یک سازمان بینالمللی بر اداره مشترک اسرائیل ـ تشکیلات خودگردان فلسطین نظارت میکند.
یک نهاد مشترک اردن ـ تشکیلات خودگردان فلسطین مکانهای اسلامی شهر قدس را کنترل میکند.
مصر، اردن و لبنان حقوق بیشتری در اختیار ساکنان فلسطینی خود قرار میدهند.
ساکنان یهودی در شهرهای کوچکتر کرانه باختری جا به جا میشوند.
یک گذرگاه زمینی کرانه باختری و غزه را به هم متصل میکند.
غزه هنگامی که تشکیلات خودگردان فلسطین کنترل آنجا را دوباره به دست آورد، به فلسطین ملحق میشود.
واشنگتن یک بسته کمک اقتصادی هنگفت (شاید به میزان ۴۰ میلیارد دلار و یا به نوعی ۲۵ هزار دلار به ازای هر فلسطینی ساکن کرانه باختری) برای تشکیلات خودگردان فلسطین در نظر میگیرد.
فلسطین دسترسی موقت به بنادر و فرودگاههای گزینش شده در اسرائیل را تا زمانی که یک سری تأسیسات انحصاری با استفاده از اعتبارات خارجی برای تشیکلات خودگردان فلسطین ساخته شود، پیدا میکند. در ازای آن نیز فلسطینیها باید یک سری محدودیتها را بپذیرند این محدودیتها عبارتند از:
تداوم کنترل ارتش اسرائیل بر مرزهای فلسطین دسترسیهای هوائی و دریائی آن و دره اردن.
به رسمیت شناختن قانونی شهرکهای یهودی بزرگتر به میزان ۱۰ درصد از خاک کرانه باختری و شاید الحاق این شهرکها به اسرائیل از سوی دولت آمریکا.
صرفنظر کردن از حق بازگشت فلسطینیهای ساکن خارج از سرزمینهای اشغالی در ازای دریافت غرامت.
بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز پیش از رونمایی از طرح «معامله قرن» در گفتوگو با روزنامه «معاریو» ضمن افشای برخی جزئیات معامله قرن تصریح کرد، «هر کس گمان کند کشوری به اسم فلسطین تشکیل خواهد شد که از هر دو جهت «اسرائیل» را احاطه میکند، کاملا اشتباه کرده است.» نتانیاهو تاکید کرد، «هیچ شهرک نشین یا شهرکی را( از منطقه غرب اردن) حذف نمیکنیم.»
وی همپنین عنوان کرد که سه مسئله ثابت در معامله قرن عبارتند از: عدم تخلیه حتی یک شهرک صهیونیستنشین در اراضی اشغالی فلسطین، سیطره دائمی رژیم صهیونیستی بر کل منطقه غرب اردن و عدم تقسیم قدس میان فلسطینیان و اسرائیلیها.
خلاصه طرح موسوم به «معامله قرن» این است که رژیم صهیونیستی «کشور ملت یهود است و فلسطین با حاکمیت محدود، کشور ملی فلسطینیان است.»
۹ بند طرح مذکور، به این ترتیب عنوان شدهاند:
دولت فلسطین با حاکمیت محدود در نیمی از کرانه باختری و سرتاسر نوار غزه تشکیل خواهد شد. اسرائیل، مسئولیت امنیتی بخش اعظمی از کرانه باختری و گذرگاه های مرزی را به عهده خواهد داشت. دره اردن تحت حاکمیت اسرائیل قرار خواهد گرفت و این رژیم ماموریت سیطره نظامی بر آن را به عهده خواهد گرفت. تمام محلههای عربنشین در قدس شرقی، بهجز «المدینهْ القدیمه» که بخشی از قدس اسرائیل خواهد بود، به دولت فلسطین واگذار خواهد شد. شهر «ابودیس» در شرق قدس، پایتخت پیشنهادی برای دولت فلسطین خواهد بود. فلسطین و اردن در نظارت دینی بر مساجد «المدینهْ القدیمه» مشارکت خواهند کرد. غزه به دولت جدید فلسطین ملحق خواهد شد، مشروط بر اینکه حماس خلع سلاح شود. هیچ بندی مبنی بر «حق بازگشت» آوارگان فلسطینی وجود ندارد، ولی ساز و کاری برای پرداخت غرامت و نظارت جامعه جهانی به آنها تدوین خواهد شد.
مسئله دیگری که در این میان وجود دارد، خیانت بزرگ سعودیها به فلسطین است. عربستان سعودی با حمایت از «معامله قرن» بزرگترین خیانت را به فلسطین کرده است. در طول تاریخ عربستان سعودی هیچیک از حکام سعودی به اندازه حکام کنونی به آرمانهای فلسطین خیانت نکرده بودند. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم این سعودیها بودند که مسیر معامله قرن را پیش پای آمریکاییها قرار دادند و بدین ترتیب معامله قرن، فتنهای است که از آستین ریاض بیرون آمده است.
پیشتر رسانهها خبری از پیشنهاد چند صد میلیارد دلاری «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی به محمد عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین برای پذیرش معامله قرن خبر داده بودند؛ پیشنهادی که البته محمود عباس تا به حال با آن مخالفت کرده است.
تصمیماتی که دونالد ترامپ از لحظه روی کار آمدن تا کنون برای حذف مسئله فلسطین اتخاذ کرده، به ۱۰ فقره میرسند و به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول با هدف تحمیل واقعیتهای جدید به نفع رژیم صهیونیستی مانند بهرسمیت شناختن «قدس» به عنوان پایتخت این رژیم و تلاش برای از بین بردن آژانس «آنروا» اتخاذ شده و هدف از تصمیمات دسته دوم نیز مجازات فلسطینیان به دلیل مخالفت آنها با «معامله قرن» است.
ده تصمیمی که ترامپ برای حذف مسئله فلسطین اتخاذ کرده است، عبارتند از:
۱٫بهرسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم اشغالگر صهیونیستی؛
۲٫کاهش کمکها به آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی «آنروا»؛
۳٫انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس اشغالی؛
۴٫قطع کامل کمکها به آژانس آنروا؛
۵٫قطع کامل کمکها به تشکیلات خودگردان فلسطین؛
۶٫توقف کمکهای مالی به بیمارستانهای قدس؛
۷٫بستن دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در واشنگتن؛
۸.مسدود کردن حسابهای بانکی سازمان آزادیبخش فلسطین در واشنگتن؛
۹.توقف کمک به طرحها برای جوانان فلسطینی به ارزش ۱۰ میلیون دلار؛
۱۰٫اخراج سفیر تشکیلات خودگردان فلسطین از واشنگتن.
باتوجه به ماهیت و محتوای این طرح که توسط دو پیر خرفت کلاهبر و دلقک و ورشکسته سیاسی، «معامله قرن» نامگذاری شده است؛ آن را باید «کلاهبرداری قرن» نامید، زیرا نه شبیه معامله است و نه شبیه به یک طرح و ابتکار عمل سیاسی. در یک معامله دو طرف متعامل وجود دارند؛ اما در این کلاهبرداری آمریکاییـ اسرائیلی اصلاً از یک طرف اصلی معامله که فلسطینیان باشند خبری نیست و این دو کلاهبردار ورشکسته سیاسی با سرمایه و دلارهای نفتی رژیم آلسعود و برخی از شیخنشینان عرب این طرح را به نیابت از فلسطینیان و با هدف جلوگیری از شکست ترامپ در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و جلوگیری از تخلیه پایگاههای نظامی و اخراج نیروهای نظامی آمریکایی از منطقه که پس از ترور ناجوانمردانه شهید حاج قاسم سلیمانی، طرح آن در منطقه توسط محور و جریان مقاومت کلید زده شده است و دیگر به منظور جلوگیری از شکست در انتخابات پارلمانی آینده اسرائیل که برای نتانیاهو بهمثابه پایان دوران سیاسی خواهد بود و به سرنوشت کسانی چون «موشه کتساف» و «ایهود اولمرت»، رئیسجمهور و نخست وزیر پیشین اسرائیل، دچار خواهد شد و بقیه عمر خود را باید در زندان سپری کند، کلید زدهاند.
اکنون که با خیانت بزرگ شیخنشینان عرب و در رأس آنها عربستان سعودی، رونمایی از معامله قرن کلید خورده است، گروههای مقاومت فلسطینی عزم خود را برای مقابله و رویارویی با این طرح خیانتکارانه جزم کردهاند. هرچند یکی از مهمترین و اصلیترین عوامل به تعویق افتادن رونمایی از معامله قرن، همین مسئله بوده است؛ اما به نظر میرسد پس از اعمال فشار بر آمریکا برای خروج از عراق و منطقه، رونمایی از این طرح، موجب برانگیختگی بیشتر جهان اسلام علیه صهیونیسم بینالملل در حمایت از فلسطین و قدس عزیر و انسجام درونی فلسطینیان برای مقابله با این توطئه و کلاهبرداری قرن شود؛ پدیدهای که پس از شروع مذاکرات صلح خاورمیانه در سال ۱۹۹۱ طی سه دهه گذشته کمسابقه و بلکه بیسابقه بوده است. در واقع دشمن صهیونیستی با این خبط خود، ناخواسته به آرمان آزادی قدس شریف کمک کرده است که:
«عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد».