حجاب، پاسدار گوهر عفاف | آیت‌الله‌العظمی جعفر سبحانی

اشاره:
حجاب مقوله‌ای دینی و فرهنگی – اجتماعی و از فرائض الهی محسوب می‌شود. پیروی از این حکم آسمانی، با هدایت‌های عقلی و فطری بشر هم‌سویی دارد و مهم‌ترین رسالت حجاب، پاسداری از گوهر حیا و عفاف و نیز مهیا ساختن زمینه‌ی رشد و تعالی کمالات انسانی در جامعه‌ی اسلامی است.

سرآغاز سخن
گرایش به عفاف و پاکى و حفظ ارزش‌ها، امری فطری و در آفرینش هر زنی نهفته است تا بتواند خود را از آلودگى‌هایى که پیامدهاى ناگوار فردى و اجتماعى دارد، حفظ کند.
آنان که مى‌پندارند حفظ عفاف بدون حجاب نیز امکان‌پذیر است، اندیشه‌ی خامى را در سر مى‌پرورانند و آتشى را روشن مى‌کنند که فکر مى‌کنند دامن خودشان و دیگران را نمى‌گیرد.
در مقابل این موهبت الهی، گرایش‌هاى ضد عفاف، مایه‌ی بیمارى زن، و از هم پاشیده شدن رشته‌ی خانوادگى و گسسته شدن نظام زندگى است؛ از این جهت، باید مسئولان جامعه، در هر مقام و موقعیتى که هستند، به حفظ عفاف و پاکى همّت گمارند.(۱)
*این نگاشته با تایید آیت‌الله العظمی سبحانی، با تاکید بر مباحث و آثار علمی ایشان و نیز با بهره‌مندی از مصاحبه شفاهی از معظم‌له در مقوله‌ی حجاب در قرآن، به سامان رسیده است.

۱٫چیستی حجاب
حجاب، از ریشه‌ی حَجب به معنای مَنع و سَتر آمده(۲) و در اصطلاح به پوشش زنان به وسیله‌ی لباس برای در امان ماندن از چشم نامحرمان اطلاق می‌گردد.(۳)

۲٫ حجاب در تمدن‌ها و شرایع آسمانی پیشین
یکى از نویسندگان غربى پوشاک اقوام مختلف جهان را از عهد باستان تا قرن بیستم به صورت مصور ارائه کرده است. نگاهى کوتاه به این کتاب، روشنگر این واقعیت است که در میان سایر ادیان و تمدن‌ها، پوشش زن به طور کامل رعایت مى‌شده است، و از نیمه‌ی دوم قرن هجدهم در اروپا کم کم از حجاب زن کاسته شد.(۴)
فردوسى که خود ترسیم‌گر آداب و عادات ایرانیان قبل از اسلام است، در توصیف زن نیکو سه چیز را شرط مى‌داند که سومى چنین آمده است:
سه دیگر که بالا و رویَش بُود
به پوشیدگى نیز خویَش بُود
همچنین این حکیم ایرانی، از زبان تهمینه دختر رستم مى‌گوید:
ز پرده برون کس ندیده مرا
نه هرگز کس آوا شنیده مرا
و از قول منیژه مى‌گوید:
منیژه منم دخت افراسیاب
برهنه ندیده سرم آفتاب
بنابراین در تمدن‌های بشری و ادیان الهی، نگاهی ارزشی به موقعیت اجتماعی زن و روابط میان زن و مرد بوده و یکی از مظاهر آن پوشش و حجاب زن است.(۵)
۳٫حجاب در تمدن اسلامی
آموزه‌های اسلام، با ترسیم جایگاه زن در نظام آفرینش و جامعه‌ی انسانی و بیان حکم فقهی حجاب، زمینه‌ی حفظ عفاف و ساختن جامعه سعادتمند را مهیا می‌سازند.
الف. آفرینش زن در قرآن
کلام الهی براى زن در آفرینش اصالت قائل است و این بر خلاف اندیشه‌ی تورات است که مى‌گوید: «حوّا» از دنده‌ی «آدم» آفریده شد.
خداوند در مورد کیفیت آفرینش زن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الناس اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً‌…؛(۶) اى مردم از پروردگار خود بپرهیزید، خدا شماها را از یک انسان آفریده و جفت او را نیز از همان جنس خلق کرد، و در سایه‌ی این مرد و زن، مردان و زنان زیادى را در روى زمین پخش کرد…»
مقصود از «نفس» در آیه همان «آدم» و مقصود از «زوج‌ها»، همان «حوّا» است و جامعه‌ی کنونى به این دو نفر منتهى مى‌گردد و مقصود از جمله‌ی «خَلَقَ مِنها» این است که حوّا را از جنس آدم آفرید و به تعبیر ادیبان لفظ «مِنْ‌» براى بیان جنس است. یعنى حوّا را از جنس آدم آفرید.(۷)

ب. زن، عنصری سازنده‌ در جامعه‌ی انسانی
اسلام زن را یکی از ارکان جامعه‌ی انسانی و زمینه‌ساز تعالی کمالات در جامعه با ایجاد آرامش در خانواده معرفی می‌نماید.
خداوند در قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الناس إِنا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ‌…(۸)؛ اى مردم ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شماها را به تیره و قبیله‌ها درآوردیم …».
براساس این آیه، هر نوع ویژگى کلى که مرد دارد زن نیز همان را داراست و هر یک از زن و مرد، انسان کامل بوده و هیچ‌یک در انسانیت نقص ندارد.(۹)
همچنین قرآن می‌فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِن أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّهً؛(۱۰) و از نشانه‌هاى او این‌که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میان‌تان مودّت و رحمت قرار داد».
اگر مرد و زن با معیارهاى اسلامى تشکیل خانواده دهند و هریک در جایگاه واقعى خود قرار گیرند، موجبات سکون و آرامش را در خانواده فراهم مى‌سازند.(۱۱)
ج. پوشش، هدیه‌ای الهی
قرآن پوشش عمومى را از ویژگی‌های حیات انسان و هدیه‌اى الهى از سوی خداوند می‌داند، همچنان که می‌فرماید: «یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً؛(۱۲)؛ اى فرزندان آدم، براى شما لباسى فرو فرستادیم که شرمگاه شما را مى‌پوشاند و مایه‌ی زینت شماست».
آیه دیگر مى‌فرماید: «فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»(۱۳) انسان همواره و حتی در زندگی بهشتی فاقد پوشش نبوده و آدم و حوّا از یک پوشش عمومى برخوردار بوده‌اند، ولى سخن در پوشش خصوصى زنان است که پوششى برتر و بالاتر از مردان دارند.
د. آراستگی به حجاب، تکلیفی فرهنگ‌ساز
قرآن کریم چهار مرتبه از واژه‌ی حجاب، در سوره‌های همچون «اعراف:۴۶» و «احزاب:۵۳» یاد می‌کند و پیرامون حجاب به معنای پوشش از چشم نامحرمان، در آیات متعددی نظیر «نور:۳۱» و «احزاب:۵۹» و یا «نور: ۶۰» و…حکم فقهی پوشش زن را ابراز می‌نماید.
فقهای شیعه با ابتناء بر ادله شرعی، حدود پوشش بانوان را ارائه نموده‌اند؛ بنابراین سخن برخی مبنی بر اینکه حجاب در قرآن موضوعیت ندارد و یا صراحت بیان در مورد آن ابراز نشده، اندیشه‌ای سطحی و باطل است. اینک با حکم حجاب در قرآن آشنا می‌شویم.

دیدگاه مشهور فقها پیرامون وجوب حجاب
فقهای شیعه مقدار شرعی حجاب را تمام بدن زن مگر گردی و قرص صورت و دست‌ها از مچ، معرفی کرده‌اند؛ همچنان که علامه حلی(ره)، در کتاب «تذکره الفقهاء» چنین می‌نگارد: «همه‌ی علمای شیعه اجماع دارند بر این‌که مقدار حجاب زن، تمام بدن اوست مگر صورت و دو کف دست»(۱۴)
دیدگاه امام خمینی(ره) و رأی برگزیده نیز چنین حکم می‌نماید که زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند.(۱۵)
وجوب حجاب در قرآن
مهم‌ترین آیاتی که در قرآن مورد استناد فقها بر وجوب پوشش بانوان قرار گرفته، آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی نور و آیه‌ی ۵۹ سوره‌ی احزاب است، آنچنان که خداوند می‌فرماید: «وَ قُل لِلْمُؤمِناتِ یَغْضُضنَ مِن أَبْصارِهِنَّ وَ یَحفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنها وَ لْیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ…(۱۶)؛ و به آنان با ایمان بگو از نگاه‌شان بکاهند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را آشکار ننمایند و روسرى‏هاى خود را بر سینه خود افکنند…».
این آیه چندین حکم الهی را بیان می‌کند که برخی از آنها عبارتند از:
۱٫کاستن نگاه از نامحرم (قلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ)؛
۲٫ روسری وسیع بر سینه انداختن (وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ)؛
و….(۱۷)
همچنین قرآن در آیه‌ای دیگر پیرامون مقدار پوشش زنان می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلابِیبِهِن‏…(۱۸)؛ اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‌های خود را بر خویش فروافکنند …».

دلالت آیات بر وجوب و حدود حجاب
مخاطب این دو آیه همسران و دختران پیامبر اسلام(ص) و زنان مسلمان هستند؛ زیرا قرآن چنین می‌فرماید: «قلْ لِلْمُؤْمِناتِ» و نیز «قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ» و همچنین این آیات به صراحت از ابراز اوامر الهی با لفظ «قُلْ» و دستور به رعایت حجاب با عبارت «وَ لْیَضْرِبْنَ» و «یُدْنِینَ» حکایت دارند و در مقام بیان حکم شرعی حجاب هستند، نه مواعظ اخلاقی و ارشاد به عقل.
تبیین دلالت آیات نیازمند شناخت معانی واژگان «خُمر» و «جُیوب»، در آیه ۳۱ سوره‌ی نور و نیز واژه‌ی «جَلابِیب» در آیه‌ی ۵۹ سوره احزاب است.
۱٫واژه‌ی «خُمر» مفرد آن «خِمار» و به معنای «تغطیه»(۱۹) یعنی پوشاندن و «ما تغطی به المرأه رأسها»(۲۰) یعنی روسری و یا مقنعه‌ی بزرگی که زن به وسیله‌ی آن سر و موهای خود را می‌پوشاند؛ بزرگی این روسری با قرینه‌ی واژه‌ی جیوب فهمیده می‌شود.
۲٫کلمه‌ی «جیوب» مفرد آن «جیب» و به معنای «جیب القمیص»(۲۱) یعنی قسمت باز گریبان لباس که روی قلب و سینه قرار دارد و بخشی از بدن را نمایان می‌سازد؛(۲۲) بنابر این خمر و روسری آن‌قدر باید بزرگ باشد که جیوب(سینه) را شامل شود.
۳٫ عبارت «جلابیب» مفرد آن «جِلباب» و به معنای «قمیص»(۲۳) و «مِلحفه»(۲۴) و «ثوب أوسع من الخمار دون الرداء»(۲۵) است و برخی معنای پوشش تمام بدن را برای آن گفته‌اند،(۲۶) پس جلباب یعنی آنچه سر و گردن و سینه و پایین‌تر از آن را در بر می‌گرفته و وسیع‌تر و بزرگ‌تر از خمار(روسری) است و سایر بدن را می‌پوشاند(۲۷) و حداقل تا نیمه بدن می‌رسیده.
بنابراین این آیه که می‌فرماید: «وَ لْیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ»، دلالت بر امر وجوبی و تکلیفی دارد و گواه آن است که زنان باید به وسیله‌ی خمار و روسری بلند و بزرگ، سر و گردن و قلب و سینه خود را بپوشانند.
همچنین آیه‌ی دیگر که می‌فرماید: «یُدنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلابِیبِهِن‏»، امر وجوبی و تکلیفی به زنان دارد؛ و حکم می‌کند به این‌که آنان باید با جِلباب که پارچه‌ای وسیع‌تر و بزرگ‌تر از روسری است و تا نیمه‌ی بدن می‌آید، سر و گردن و سینه و پایین‌تر از آن را مستور سازند و این پارچه را از سر به سمت صورت خود پایین بکشند.
علاوه بر این آیات، روایات نیز به تعیین حدود حجاب بانوان پرداخته‌اند که در کتب فقهی استدلالی بدان اشاره شده است.

وجوب فروکاستن چشم از نامحرم
رعایت حجاب شرعی و نمایان شدن صورت زنان و دختران، دلیل بر جواز نگاه به آن نیست، بلکه به حکم اوامر الهی در آیه‌ی «قُل‌لِلْمُؤمِنِینَ یَغُضُّوا مِن‌أَبْصارِهِم»(۲۸)؛ و آیه‌ی «قل‌لِلْمُؤْمِناتِ یَغضُضنَ مِن‌أَبْصارِهِنَّ»(۲۹) که بیانگر وجوب تکلیفی هستند، بر مومنان واجب است از نگاه‌شان به نامحرم بکاهند و در حد ضرورت به یکدیگر بنگرند، نه اینکه رو در رو و با هم سخن بگویند.

حجاب، نسخه‌ای آرامش آفرین
قرآن در انتهای آیه‌ی ۵۹ از سوره‌ی احزاب می‌فرماید: «فَلا یُؤذَینَ»، یعنی ]رعایت حجاب سبب می‌شود که[ زنان مورد آزار قرار نگیرند؛ همین فقره بر حکمت حجاب و ایجاد سلامت معنوی و آرامش در جامعه دلالت دارد و حجاب در اندیشه‌ی قرآن، مصونیت‌بخش و نه محدودیت‌ساز است.(۳۰)

نصیحتی پدرانه
دختران عزیز، شما مادران نسل آینده این کشور هستید؛ سعى کنید با خودسازى و کسب علم مفید و رعایت حجاب، عفاف و پاکدامنى خود در رشد تمدن بزرگ اسلامى سهیم باشید. امروزه دست‌هاى ناپاکى وجود دارد که سعى وافر در بى‌عفتى و بى‌اخلاقى دختران و زنان جامعه دارد. با عفاف و حجاب خود در راه خدا مجاهده نمایید که ثواب مجاهد فى‌سبیل‌الله را دارید.(۳۱)
به کوشش: مجتبی جولایی‌فر
پاورقی:
۱- سیمای فرزانگان، ج۹، ص ۵۱۰٫
۲- الصحاح، ج۱، ص ۱۰۷٫ مقاییس اللغه، ج۲، ص ۱۴۳٫ مفردات راغب، ص ۲۱۹٫ العین، ص ۸۶٫ منیهالطالبین، ج۱۱، ص ۱۶۹٫
۳- منیه الطالبین، همان.
۴- برای توضیح بیشتر مراجعه شود به: پوشاک اقوام مختلف(مصور)، نوشته براون داشنایدر، ترجمه یوسفى کیوان.
۵-سیمای فرزانگان، ج۵، ص ۵۴۵- ۵۴۸٫
۶-.نساء / ۱
۷-سرزمین خاطره‌ها، ص ۱۶۶-۱۶۷٫
۸- حجرات / ۱۲
۹- سرزمین خاطره‌ها، ص ۱۶۶-۱۶۷٫
۱۰-روم / ۲۱
۱۱-.سیمای فرزانگان، ج۱۱، ص ۱۹۸٫
۱۲- اعراف / ۲۶
۱۳-اعراف / ۲۲
۱۴- «و عوره المرأه جمیع بدنها إلّا الوجه بإجماع علماء الأمصار … و أما الکفان فکالوجه عند علمائنا أجمع». تذکره الفقها، ج۲، ص ۴۴۶٫
۱۵-توضیح المسائل (امام خمینی ره)، مسئله ۲۳۱۱، ص ۵۱۱٫ توضیح المسائل(سبحانی)، مسئله ۲۰۷۹، ص ۴۵۶٫
۱۶-نور / ۳۱
۱۷-ر.ک: الطاف الرحمن فی فقه القرآن، ج۲، ص ۳۸۴٫ نظام النکاح فی الشریعه الاسلامیه الغراء، ج۱، ص ۳۴٫
۱۸-احزاب / ۵۹
۱۹-مقاییس اللغه، ج۲، ص ۲۵۱٫
۲۰-مفردات الفاظ القرآن، ۲۹۸٫ الطاف الرحمن فی فقه القرآن، ج۲، ص ۳۸۴٫

۲۱- مقاییس اللغه، ۱، ص ۴۹۷٫ الصحاح، ج۱، ص ۱۰۴٫
۲۲- الطاف الرحمن فی فقه القرآن، همان.
۲۳- مقاییس اللغه، ج۱، ص ۴۷۰٫ مفردات الفاظ القرآن، ص ۱۱۹٫
۲۴- الصحاح، ج۱، ص ۱۱۰٫
۲۵- العین، ج۶، ص ۱۳۲٫
۲۶- الطاف الرحمن فی فقه القرآن، ج۲، ص۳۹۰٫
۲۷- منیه الطالبین، ج۲۲، ص ۲۰۹٫
۲۸-نور / ۳۰
۲۹-نور /۳۱
۳۰-منیه الطالبین، همان.
۳۱- سیمای فرزانگان؛ ج۱۱؛ ص ۱۱۸٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *