اشاره:
آقای پزشکیان در دوره تبلیغات ریاست جمهوری و مراسم تنفیذ و مناسبتهای مختلف دیگر، مبنای فعالیتهای دولت خود در سیاست خارجی را بهدرستی در چهارچوب سیاستهای اعلامی مقام معظم رهبری مبتنی بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت اعلام کرد. این سیاست اعلامی که کاملاً در چهارچوب قانون اساسی و سیاستهای راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز هست، در گذشته توسط برخی دولتها بهدرستی رعایت نشد و به دلیل اعتماد نابهجا به غرب و قدرتهای غربی که دشمنی آنان با جمهوری اسلامی ایران در دوران پس از انقلاب بارها به اثبات رسیده است، هزینههایی را برای کشور به دنبال داشت.
از این رو انتظار بهحق نظام اسلامی و ملت ایران از دولت چهاردهم، عمل به این وعده مهم انتخاباتی در عرصه سیاست خارجی و سیاستگذاری در چهارچوب اهداف انقلاب و ارزشهای نظام اسلامی است. این امر نیازمند توجه به تجارب گذشته و رعایت اولویتهای سیاست خارجی در مقطع کنونی است.
تجربه شکست سیاست مذاکره و اعتماد به آمریکا
همزمان با انتخاب آقای پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری امیدهایی در میان برخی غربگرایان ایجاد شد و آنان بدون توجه به تجربه تلخ دولت آقای روحانی، به تجدید رابطه با آمریکا امیدوار شدند. این در حالی است که مروری بر تجارب گذشته نشان میدهد دخیل بستن به اروپا و آمریکا نه فقط مشکلی را از پیش پای ملت ایران بر نمیدارد که مشکلات متعددی را نیز به وجود میآورد.
مقام معظم رهبری در ابتدای کار دولت روحانی و در نخستین دیداری که هیئت دولت یازدهم در ششم شهریورماه سال ۱۳۹۲ با ایشان داشت به آنان توصیه کردند: «نمیشود از دشمن و روشهای خصمانهای که کرده، انتظار دوستی و محبت و صمیمیت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نکنید، امّا میگوییم اطمینان و اعتماد نکنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید.»
دولت آقای روحانی متأسفانه به این توصیه خیرخواهانه رهبر انقلاب توجه نکرد و رسماً پیشرفت کشور و حل مشکلات و رفع نیازهای اساسی و حتی آب خوردن ملت ایران را هم به توافق با غرب گره زد و با این رویکرد برای به اصطلاح رفع مشکلات به سراغ مذاکره با آمریکا رفت. در حین مذاکرات هستهای میان ایران و ۱+۵ هم وقتی رهبر انقلاب از بدبینی خود به مذاکرات گفتند و منتقدان دلسوز نظام به شخص آقای ظریف هشدار دادند که به آمریکا اعتمادی نیست و روی توافق با آمریکا حساب نکنید، او با اطمینان خاطر امضای وزیر امورخارجه آمریکا را تضمین خواند! در حالی که آمریکاییها در مقابل چشم جهانیان بهراحتی و بدون هیچگونه هزینه سیاسی، حقوقی، اقتصادی و امنیتی از برجام خارج شدند و ایران حتی بر اساس ساز و کار همان برجامی که دولت روحانی آن را آفتاب تابان خواند، نتوانست در برابر بدعهدی آمریکا علیه آن دولت دعوی حقوقی اقامه کند!
از اینرو هشت سال بعد رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دوازدهم در ۶ مرداد ۱۴۰۰ با اشاره به تجربه دولتهای یازدهم و دوازدهم در اعتماد بیهوده به غرب، این تجربه بسیار مهم را چراغ راه سیاستمداران و مسئولان و آیندگان دانستند و فرمودند: «این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب. آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هرجا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هرجا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربه بسیار مهمی است.»
تجربه بیاعتمادی به غرب امروز همچون چراغ راهی در پیش پای دولت چهاردهم قرار دارد و میتواند تمام ابعاد و زوایای سیاست خارجه دولت جدید را روشن کند. تجربه ۴۵ سال گذشته بهویژه با نگاهی به سیاست خارجی دولت آقای روحانی نشان میدهد دولت آمریکا خواه جمهوریخواه، خواه دموکرات، دشمن اصلی انقلاب اسلامی است و هیچ گاه دست از دشمنی علیه ملت و انقلاب ایران که سلطه آمریکا بر این کشور را برچید، بر نخواهد داشت.
این تجربه همچنین ثابت کرد که کشورهای اروپایی از خود اختیاری ندارند و همواره دنبالهروی سیاستهای آمریکا در منطقه بودهاند. بدیهی است تا وقتی این سیاست خصمانه از سوی آمریکا و سیاست منفعلانه اروپا در مقابل آمریکا ادامه پیدا کند، بهطور طبیعی نباید در روابط ایران و آمریکا و کشورهای غربی منتظر تحولی بود.
ماهیت دشمنی آمریکا با ایران
سیاست مدارا و سازش و ابراز علاقهمندی به مذاکره با دشمنان سرسخت انقلاب اسلامی از سوی برخی دولتهای گذشته گرچه با هدف تامین منافع نظام جمهوری اسلامی و ارتقای توانمندیهای نظام در عرصه سیاست خارجی و روابط بینالملل صورت گرفت، اما به دلیل عدم توجه کافی به ماهیت تغییرناپذیر دشمنان سرسخت جمهوری اسلامی، بهویژه دولتمردان آمریکا، هیچگاه نتوانست منافع نظام را تامین کند. حضرت آیتالله خامنهای در دیدار کارگزاران دولت روحانی با ایشان با اشاره به یک تصور غلط در خصوص آمریکا میفرماید: «برخی تصور میکنند ما میتوانیم با آمریکا کنار بیاییم و مشکلات خود را حل کنیم، در حالی که این تصور، نادرست و یک توهم است.»
ایشان با اشاره به تصور اشتباه دولت آقای روحانی و تأکید بر اینکه از لحاظ منطقی، هیچگاه جمهوری اسلامی ایران مورد محبت دولت آمریکا قرار نخواهد گرفت، میفرماید: «رفتار آمریکاییها همواره خباثتآمیز و همراه با عناد بوده است. بنابراین تصور اینکه مسائل ایران و آمریکا سوءتفاهم است و از طریق مذاکره و به شیوه پنجاه پنجاه قابل حل است، تصوری غیر واقعی و غلط است.» به تعبیر ایشان: «مسئله اصلی آمریکاییها، موجودیت جمهوری اسلامی ایران است که با مذاکره و رابطه حل نمیشود، زیرا قدرت و استقلال ناشی از اسلام برای استکبار غیرقابل قبول است.»
مذاکره و مصالحه با دشمنی که به چیزی جز دست کشیدن از مواضع و اصول انقلاب اسلامی نمیاندیشد، به معنای تنزل تدریجی و گام به گام از آرمانها و اصول اساسی نظام اسلامی است. لذا ایشان میفرماید: «این تنزل پایانی ندارد، همان گونه که اکنون بعد از موضوع هستهای، موضوع موشکی را پیش کشیدهاند. بعد از موشک، نوبت به حقوق بشر میرسد. بعد از حقوق بشر، موضوع شورای نگهبان، سپس موضوع ولایت فقیه و در نهایت قانون اساسی و حاکمیت اسلام مطرح خواهد شد. بنابراین تصور اینکه جمهوری اسلامی میتواند با آمریکاییها به مصالحه برسد، تصور نادرستی است.»(۱)
دو خطای راهبردی حامیان مذاکره با آمریکا و احیای برجام
بر اساس آنچه گذشت؛ کسانی که امروز و در دولت چهاردهم با وجود تجارب تلخ گذشته همچنان از ضرورت مذاکره با آمریکا و احیای برجام برای رفع مشکلات ایران دم میزنند، دچار یکی از این دو خطای تحلیلی هستند:
نخست آنکه با ماهیت دشمنی آمریکا با نظام اسلامی ایران آشنایی ندارند و آن را به برخی مسائل خرد تقلیل میدهند. حال آنکه جوهره و ماهیت دشمنی آمریکا با ایران، اصل انقلاب و اساس جمهوری اسلامی ایران است است. هدف اوباما از امضای توافق برجام رفع اختلافات ایران و آمریکا نبود، بلکه امید داشت از طریق برجام مسیری را برای استحاله انقلاب اسلامی بگشاید و سلطه مجدد آمریکا بر ایران را احیا کند.
دوم آنکه دچار خود تحقیری شده و دشمن را بیش از اندازه قوی و ایران را بسیار ضعیف تصور میکنند؛ از اینرو تصور میکنند چارهای جز سازش و تسلیم در برابر آمریکا نیست! وزیر امور خارجه دولت روحانی در جمع دانشجویان بر اساس همین خطای تحلیلی گفت «آمریکا با یک دکمه میتواند تمام تأسیسات نظامی ما را از کار بیندازد!» اما وقتی در مقابل بخشی از توان نظامی ایران قرار گرفت به اشتباه خویش اذعان کرد.
اهمیت نقش میدان در حمایت از دیپلماسی
یکی از اشکالات دولت آقای روحانی در سیاست خارجی، عدم توجه به اهمیت نقش میدان در حمایت از دیپلماسی بود. به دنبال انتشار فایل صوتی وزیر امورخارجه این دولت که در آن آقای ظریف به انتقاد از نقش مخرب نمایش قدرت نظامی برای دیپلماسی و مذاکرات با غرب پرداخته بود، رهبر معظم انقلاب اسلامی با ابراز تأسف و تعجب از این گونه اظهارات نادرست، نیروی نظامی برونمرزی جمهوری اسلامی ایران را بزرگترین عامل مؤثر جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا توصیف کردند. ایشان پیش از این نیز با اشاره به جایگاه قدرت نظامی در وضعیت کنونی نظامی بینالملل و تأثیر آن بر تقویت قدرت دیپلماسی میفرماید:
«کار دیپلماسى و کار سیاسى به خودى خود هیچ تضمینى ندارد…اگر کسى که در پشت میز مذاکره مىنشیند یا در میدان دیپلماسى وارد مىشود متکى به یک قدرت حقیقى و ملموس یعنى قدرت نظامى نباشد همه آن حرفها حرف مفت خواهد بود و قدرت حرف زدن از او سلب خواهد شد. آن روزی که جوانهاى ما سینهشان را سپر کردند، توى میدان ایستادند… ما مىتوانیم قوى بگوییم ما این شرط و پیششرط را قبول نمىکنیم و این خط را خط شاخص مىشناسیم و بس! قدرت دیپلماسى تابعى است از قدرت نظامى و رزمى و توان دفاعی.»(۲)
بدیهی است نمایش اقتدار نظامی و افزایش قدرت تسلیحاتی از سوی ایران هرگز به معنای جنگطلبی نیست، بلکه راهکاری برای بازدارندگی از تجاوز دشمن و تضمین صلح پایدار و موفقیت در دیپلماسی است. از این رو رهبر انقلاب در پاسخ به ادعای «روزگار موشک گذشته است» میفرماید:
«در این اوضاع جنگلوار جهانی، اگر جمهوری اسلامی صرفاً به دنبال مذاکره و مبادله اقتصادی برود و در عین حال توان دفاعی نداشته باشد، آیا حتی دولتهای کوچک نیز به خود اجازه تهدید ملت ایران را نخواهند داد؟ دشمنان مدام در حال تقویت توان نظامی و موشکی خود هستند. در این شرایط چطور میگوییم روزگار موشک گذشته است؟»(۳)
انتخاب دیپلماتهای انقلابی و توانمند
دیپلماتهای نظام اسلامی، سفرا و نمایندگان این نظام در خارج از کشورند، از این رو آنان باید افرادی مهذب با ویژگیهای مناسب یک سفیر کشور اسلامی باشند. از مهمترین ویژگیهای یک مسئول، برخورداری از علم و آگاهی کافی نسبت به لوازم مسئولیتی است که به او واگذار میشود. خداوند یکی از دلایل واگذاری مسئولیت به یک فرد را علم و آگاهی او به مسئولیت میداند: «قَالَ إِنَّاللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُم وَزَادَهُ بَسطَهً فِیالْعِلْمِ» (۴)؛ در روایتی رسول خدا(ص) میفرمایند: «مَن عَمِلَ عَلَى غَیْرِ عِلْمٍ کَانَ مَا یُفْسِدُ أَکْثَرَ مِمَّا یُصلِح(۵): «کسی که کاری را بدون علم و آگاهی انجام دهد فساد عملش بیشتر از منفعت آن خواهد بود.» در روایت دیگر امام صادق(ع) میفرمایند: «العامِلُ عَلى غَیرِ بَصیرَهٍ کالسّائرِ عَلى غَیرِ طَریق، فَلا یَزیدُهُ سُرعَهُ السَّیرِ إلاّ بُعدا(۶): کسى که بدون بصیرت عمل کند، چون کسى است که در بیراهه رود. او هرچه بیشتر بشتابد از راه اصلى دورتر مىشود.»
لازمه بصیرت کارگزاران انقلاب اسلامی، علاوه بر تخصص نسبت به مسئولیت، اعتقاد قلبی آنان به ارکان نظام و ارزشهای انقلاب اسلامی است. کارگزاران سیاست خارجی میبایست به قوانین، واقعیتها، اهداف و بهطور کلی ماهیت واقعی نظام اسلامی و دشمنان نظام آگاهی کافی داشته و پیگیر اجرای کامل اصول و قوانین کشور باشند. کارگزاران غربگرا نمیتوانند از منافع نظام اسلامی در عرصه بینالملل دفاع کنند. تجارب متعدد نشان داده است روحیه سازشکارانه دیپلماتها، آنها را حامی منافع قدرتهای غربی میکند و نمیگذارد در برابر سلطه قدرتهای استکباری بایستند. بنابراین مهمترین ویژگیهای یک کارگزار سیاست خارجی در نظام اسلامی، دشمنشناسی، بصیرت و هوشیاری در برابر دسیسههای دشمنان است.
تجربه موفق چرخش رویکرد ایران به شرق
امضای سندهای همکاری ایران با چین و روسیه در دولت شهید رئیسی بخشی از تجربه موفق این دولت در سیاست خارجی است که باید تداوم یابد. این تجربه نشان داد همکاری ایران، روسیه و چین با یکدیگر و سیاست دوستی با همسایگان منجر به خنثیسازی تحریمهای غرب میشود و زمینه گشایش اقتصادی را فراهم میسازد. این در حالی است که رویکرد غربگرای برخی از دولتهای گذشته بهرغم ابراز حسننیتهای یکطرفه آنها نسبت به آمریکا و اروپا، چیزی جز خسارت و بدعهدی و تحریمهای شدیدتر غرب علیه ایران به همراه نداشت. کشورهای روسیه و چین نشان دادهاند که در مواجهه ایران با تحریمهای ظالمانه غرب، شریک تجاری مطمئنی برای تجارت خارجی کشورمان هستند. سازمانهای منطقهای مثل شانگهای که ایران به عضویت آن درآمده است، در حال قدرتمندتر شدن و توسعه یافتن و جذابیتهای بیشتر برای کشورهای جهان هستند. بنابراین هرگز نباید روابط خارجی کشور و تعاملات جهانی جمهوری اسلامی را معطل چند کشور اروپایی و غربی کرد.
حمایت قاطع از محور مقاومت
در نخستین روزهای بعد از انتخاب آقای پزشکیان بهعنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران شاهد مواضع صحیح ایشان در ارتباط با حمایت از محور مقاومت بودیم. این سیاست که مبتنی بر اصول راهبردی جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست خارجی است، در واقع ادامه همان سیاستهایی است که دولت سیزدهم به ریاست شهید رئیسی پیگیری میکرد. حمایت از محور مقاومت علاوه بر اینکه در چهارچوب سیاستهای کلی نظام اسلامی و ارزشهای انقلاب اسلامی قرار دارد، در حقیقت تأمینکننده امنیت و منافع ملی ایران نیز هست و باید با قدرت ادامه یابد.
نتیجهگیری
در طول چند دهه گذشته بارها اشتباه بودن تفکر کسانی که برای بهبود وضع اداره کشور و حل مشکلات داخلی پیشنهاد دادهاند که جمهوری اسلامی از تمرکز بر حل معضلات بینالمللی و معارضه آشکار و پرهزینه با قدرتهای ظالم دست بردارد و با مماشات با نظام ظالمانه بینالملل بر حل مشکلات داخلی متمرکز شود به اثبات رسیده است. مواجهه با قدرتهای مستکبر جهان بدون برخورداری از روحیه استقامت و شجاعت انقلابی باعث گستاختر شدن آنان و امیدواری به فشار بیشتر برای تسلیم ایران و رسیدن به منافع نامشروع آنان خواهد شد.
بارها تجربه کردهایم که اگر ما کاری هم به روابط ظالمانه قدرت در روابط بینالملل نداشته باشیم و در سیاست خارجی خود شیوه مماشات و سازش با حکومتهای ظالم را در پیش بگیریم، قدرتهای استکباری ما را به حال خود رها نخواهند کرد، زیرا آنان با اساس و ماهیت مستقل نظام اسلامی مشکل دارند و تا نابودی کامل آن دست از توطئهچینی و فتنهانگیزی برنخواهند داشت. بنابراین برای دفاع از موجودیت و حیثیت و شرافت خویش چارهای جز در پیش گرفتن سیاست انقلابی مقاومت در برابر دشمنیها نداریم و اگر غیر از این عمل کنیم دشمنان را گستاختر میکنیم و چارهای جز عقبنشینیهای بیشتر در برابر آنان نخواهیم داشت.
بنابراین برای حفظ منافع ملی و تقویت عزت بینالمللی مردم ایران باید هم به تجربه ناموفق دولت آقای روحانی توجه و هم از تجربه موفق دولت شهید رئیسی در روابط خارجی استفاده کنیم.
پاورقی:
۱٫ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار سران سه قوه، مسئولان و کارگزاران نظام، ۲۵/۳/۹۵٫
۲٫ بیانات آیت الله خامنهای در جمع لشگر نجف اشرف، ۲۴/۵/۱۳۶۷٫
۳٫ بیانات آیت الله خامنهای، ۱۴/۱/۱۳۹۵٫
۴٫ بقره، ۲۴۷٫
۵٫ الکافی، ج.۱، ص.۴۴٫
۶٫ الکافی، ج.۱، ص.۴۳٫