با آنکه این روزها تقابل ایران و رژیم صهیونیستی به سطحی رسیده است که احتمال رویارویی سخت و مستقیم و وقوع جنگ تمامعیار را قوت میبخشد، اما همچنان دو بازیگر معادله تقابلی خود را در یک منطقه خاکستری(The Gray Zone) حفظ کردهاند. تخاصم در این منطقه بیشتر در لایههای پنهان قابل تعریف است و در میانهای از دو سر طیف رقابت و جنگ تمام عیار رخ میدهد. بنابراین کنشگری در این منطقه بر پایه اقداماتی همچون خرابکاری، عملیات رسانهای، حملات سایبری، شبکهسازی نیابتی، اهرم اقتصادی، ترور و جاسوسی شکل میگیرد. عملیات قلمروسازی ادراکی در زمین حریف توسط هر کدام از این عوامل ممکن است به شکلی بازدهی داشته باشد که شرایط یک پروژه حمله همهجانبه با تجمیع تمامی ابزارها در قالب یک جنگ هیبریدی(Hybrid warfare) رقم بخورد. نمونهای از این پروژه توسط رژیم صهیونیستی علیه ایران در غائله ۱۴۰۱ رقم خورد. یک عملیات پنهان بدون نیاز به رویارویی مستقیم که میتواند نتایج و آوردههائی در سطح جنگ تمام عیار با هزنیهای کمتر برای یک طرف به ارمغان آورد.
اما برای شناخت ملزومات تهاجمی و پدافندی درگیری در منطقه خاکستری و مجهز شدن به سلاح تقابل با دشمن نیاز است که نقاط هدفگذاری شده توسط او در زمین بازی خود را درک کنیم. متاسفانه سطح سیاستگذاری و تصمیمسازی جمهوری اسلامی ایران در پاسداری و پرورش فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی در دهههای اخیر دچار ضعف شده است. در مقابل، دشمن با استفاده از مزیت نسبی خود یعنی عملیات رسانهای و برخورداری از پشتیبانی جریان مسلط رسانهای جهان، به دنبال ضربه زدن به پاشنه آشیل ایران است.
از جمله مصداقهایی که میتوان برای این مسئله مشخص کرد مقوله زنان و بهطور خاصتر پوشش بانوان در جمهوری اسلامی ایران است. پرونده حجاب و پوشش متعارف در دولتها و مجلسها در دورههای متعدد بحث و بررسی شده، اما همچنان شاهد ناتوانی رسیدن به یک راه حل نهایی و حل و فصل کننده در قانون حجاب و عفاف هستیم. چنین وضعیتی موضوع حجاب را به مقولهی بحرانزا در مقاطع زمانی متعدد تبدیل میکند که با جریان هدایت شده بیرونی به تنش درونی ختم میشود.
شاید در نگاه ابتدایی، بیحجابی و مسئله پوشش بانوان پدیده داخلی ناشی از تغییرات نسلی و عدم پویایی قانونگذاری متناسب با آن تعریف شود؛ اما با درک جایگاه هویت زن مسلمان ایرانی و اهمیت نهاد خانواده در ساخت و استحکامبخشی هویت جمعی ایرانی- اسلامی پی میبریم که در پروژه فروپاشی از درون برای نظام جمهوری اسلامی ایران توسط جبهه دشمنان آن، زن ایرانی هدف کانونی است. در واقع هرچه ادراک جمعی ما از ارزشهای مشترک عاریتر باشد، مفهوم وطن و پاسداری از آن بیشتر معنای خود را از دست میدهد و این خالیالذهن شدن که در واقع خلع سلاح شدن در برابر ترورویسم رسانهای جریان غربی-عبری- عربی است، «ما»ی ایرانی را با یکدیگر بیگانه میسازد.
مسئله زنان، شکافهای قومی، اقلیتهای مذهبی و طبقهبندیهای متعدد دیگر میتوانند به اهرمهای فشار برای غیریتسازی و پاکسازی حافظه، تاریخ و احساس مشترک ایرانیان تبدیل شود. اکنون اگر هر یک از این مصداقها را با ابزارهای جنگ در منطقه خاکستری تطبیق دهیم، رد پای رژیم صهیونیستی در بحران و هزینهسازی در هر یک از آنها آشکار میشود.
در مورد پرونده حجاب میتوان تحرکات رژیم صهیونیستی را بهویژه در فتنه ۱۴۰۱ که حساب ویژهای بر روی بازدهی آن و ضربه نهایی باز کرده بود، در سه سطح حمایتی- تشویقی، ترویج و تخریب بررسی کرد:
۱٫تشویق: سطح تشویقی بیشتر به جنبه اعلامی از سوی رسانهها و یا افراد وابسته به رژیم صهیونیستی تعلق دارد. در واقع هر رخدادی مربوط به کشف حجاب و قانونشکنی در ایران رقم بخورد، پشتیبانی و پوشش رسانهای رژیم و اعلام موضع حمایتی از سوی مقامات وابسته به آن را به همراه دارد. بخش مهمی از عملیات رسانهای هدف قرار دادن مخاطب فارسیزبان است. بهطور مثال رسانهای به نام «اسرائیل به فارسی» در تمام شبکههای اجتماعی پر مخاطب از جمله اینستاگرام، توئیتر و تلگرام به صورت شبانهروزی فعال است و وضعیت زنان در ایران از نقاط متمرکز کار آنهاست.
با اطمینان میتوان گفت پروژهای نبوده که از سوی براندازان خارجی بهمنظور هدف قرار دادن حجاب ساخته شود و رسانههای فارسیزبان اسرائیلی به پوشش گسترده آن نپردازند. «آزادیهای یواشکی»، «چهارشنبههای سفید» و «دختران خیابان انقلاب» نام تعدادی از این پروژههاست که تا پیش از ۱۴۰۱ کلید خوردند و موجی از محتوا را در صفحات اسرائیل به فارسی مربوط به آنها میتوان یافت. مجریان این پروژهها که بازوهای عملیاتی رژیم هم محسوب میشوند بارها بهعنوان مهمان با شبکههای صهیونیستی به گفتگو و حمایت از هنجارشکنی در ایران پرداختند. بهعنوان مثال در جریان غائله «زن، زندگی،آزادی» کانال ۱۲ شبکه تلویزیونی رژیم صهیونیستی از «مسیح علینژاد» با عنوان رهبر معترضان حجاب برای گفتگو دعوت کرد و کانال ۱۱ این رژیم تلاش کرد با ارتباطگیری با عوامل داخل ایران، اغتشاشاتِ با بهانه حجاب را مستقیماً پوشش بدهد.
شبکههای تلویزیونی، خبرگزاریها و رسانههای اجتماعی رژیم صهیونیستی در جریان فتنه ۱۴۰۱ دائما در حال پیوند زدن کلیدواژه «اعتراض به حجاب» با «حقوق قومیتها» بودند تا پروژه خود را به مرحله نهایی عملیات وارد کنند. بهعنوان مثال «مردخای کیدار» ، از مقامات سابق موساد از سالهای گذشته تا کنون با حضور فعال در رسانههای صهیونیستی و غربی، حمایت از کشف حجاب در ایران را بهمنظور کمک به هدف نهایی یعنی تجزیه قلمرو ایران و تبدیل شدن ایران واحد به چند کشور در نظر داشته است.(۱) او معتقد است به جای تمرکز بر نابودی برنامه هستهای ایران، با پروندههایی مانند حجاب میتوان به صورت درونی تهدید ایران را دفع کرد.
برپایی اجتماعات حمایتی و اعلام همبستگی با آنچه که آزادی زنان ایرانی عنوان میشد همزمان با روزهای فتنه ۱۴۰۱ در سراسر سرزمینهای اشغالی توسط صهیونیستها، نه تنها آزاد بود، بلکه توسط مقامات شهری و سیاسی پشتیبانی میشد. «حسن ناهوم»، معاون شهردار بیتالمقدس اشغالی با حضور در یکی از تجمعات اعلام کرد: «همبستگی با زنان ایرانی بیش از هرکسی به نفع اسرائیل است».(۲) سوژه «زن ایرانی» و پیوست آن با واژههای آزادی، زندگی و صلح در کلام مقامات دولتی رژیم تحت عنوان حمایت و پشتیبانی پرتکرار است و در واقع باید تشویق زنان و دختران به تبدیل شدن به عامل بدون مزد پروژههای صهیونیستی تلقی شود.
سران این رژیم هم بارها ذیل ادعای دروغین حمایت از حقوق زنان ایرانی به مسئله پوشش اختیاری و تشویق به کشف حجاب پرداختهاند. وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در طول پروژه ۱۴۰۱ بیانیههای حمایتیای را از توطئهای که علیه زنان ایرانی به راه افتاده بود صادر میکرد. آنها همچنین پیام «اسرائیل در کنار زنان ایران ایستاده است» را به سه زبان عبری، انگلیسی و فارسی روی نمای ساختمان وزارت خارجه پخش میکردند.(۳) بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم جعلی، در سخنرانیهای ضد ایرانی خود به این موضوع گریز داشت، اما زمانی اهداف سیاسی آنها با پوشش حقوق زنان برملا شد که او با شبکه ضد ایرانی «ایران اینترنشنال» که تریبون تجزیهطلبان ایران است، مصاحبه کرد. ستودن شجاعت زن ایرانی در سخنان او نتوانست مانع از بیان نیت اصلیاش شود و او از موضوع زنان ایرانی، سخن خود را به براندازی، حمله نظامی، نابودی برنامه هستهای و فشار تحریمی بیشتر منتقل کرد.(۴) البته گمانهزنیهایی وجود دارند که کارفرمایی جدید این شبکه به خود رژیم صهیونیستی واگذار شده است.
- ترویج: در بخش ترویجی و نشر بیحجابی، اقدامات رژیم صهیونیستی در سطح بالاتری قابل بررسی است. در این حوزه علاوه بر حمایت و موضع اعلامی، ماهیت اعمالی در موضوع حجاب ذیل بخش عملیاتی تعریف میشود. از جمله رسانهها وارد بخش جدیتری چون تولید آثار فرهنگی بهویژه فیلم و سریال شدند. در همین راستا رژیم صهیونیستی برای پیشبرد ترویج بیحجابی، روی عناصر ایرانی خارج از کشور که بهعنوان نماد آزادی پوشش و مروج بیحجابی معروفند سرمایهگذاری میکند.
در سال گذشته فیلم سینماییای با نام «لولیتاخوانی در تهران» به جشنواره کن عرضه شد که سه نفر از این افراد: گلشیفته فراهانی، زر امیرابراهیمی و مینا کاوانی در این فیلم به ایفای نقش پرداختند. نکته قابل تامل این است فیلم بهعنوان محصول مشترک ایتالیا و اسرائیل و زیر نظر کارگردان صهیونیستی ساخته شده و به موضوع زنان ایرانی در دوران انقلاب فرهنگی میپردازد.
پیش از این فیلم ضد ایرانی دیگری با نام «پناهگاه» با بازیگری گلشیفته فراهانی توسط رژیم صهیونیستی تولید و عرضه شد. با بررسی فعالیتهای فردی مانند گلیشفته فراهانی در سالیان اخیر چهار مقوله را میتوان پررنگ دید: پوشش زنان، قومیت، تجزیهطلبی و هویتزدایی ملی. سه مورد انتهایی بهطور آشکار در مصاحبههای متعدد او قابل رصد است. حجم ایرانستیزی نهفته در کنشگری او و دیگر نمادهای کاذب آزادی زن ایرانی نشان میدهد تا چه حد میتوان جایگاه ارزشمند هنر را آمیخته با اهداف سیاسی ساخت و بدین گونه یکی از لوازم نفوذ جبهه غرب و اسرائیل را فراهم کرد.
صهیونیستها چهارسال پیش یک مجموعه تلویزیونی به نام «تهران» را منتشر کردند که علاوه بر کانال۱۱ تلویزیون این رژیم در نتفلیکس و شبکههای ماهوارهای فارسیزبان هم پخش شد. موضوع اصلی این سریال جاسوسی و امنیتی و با خط روایی نفوذ یک مامور زن موساد در تهران است. اما میتوان دست گذاشتن روی موضوع زنان ایران و پوششان و بازنمایی آن در قالب یک «معضل» را در لابلای محتوای مجموعه دید. بهعنوان مثال در یکی قسمتها، نفوذی موساد علت حضور دختران در یک تظاهرات را جویا میشود و اعتراض به حجاب اجباری را بهعنوان پاسخ دریافت میکند.
این رژیم روی فیلمنامههایی با محتوای ضد عفاف و پوشش زن که توسط نویسندگان فارسیزبان نوشته شده سرمایهگذاری میکند. بهعنوان مثال، سال گذشته فیلم سینمایی «تاتامی» با محتوایی سراسر سیاهنمایی از ایران و ضد زن، توسط رژیم اسرائیل، بریتانیا و آمریکا تولید و منتشر شد که کارگردانی اثر را «گای ناتیو» صهیونیستی با همکاری زر امیرابراهیمی به عهده داشت. الهام عرفانی، نویسنده این فیلم در مراسم اکران در سرزمینهای اشغالی، فیلم را به قدرت زن ایرانی تقدیم کرد.(۵) نکته قابل تامل اینجاست که عرفانی دقیقا در روزها و مکانی این سخن را بر زبان آورد که در فاصلهای نه چندان دور، رژیم صهیونیستی مشغول جنایت در غزه و کشتار زنان، دختران و کودکان فلسطینی بود و هست.
علاوه بر فیلمهای بلند و مجموعهها، طراحی رژیم در تولیدات کوتاه، بهویژه برای مخاطب زن ایرانی در دستور کار قرار دارد. موجی از این اقدام را میتوان در خلال اغتشاشات۱۴۰۱ در ایران مشاهده کرد. رسانههای دولتی رژیم ویدئوییهایی را با عنوان «زنان اسرائیلی در کنار زنان ایرانی ایستادهاند» منتشر کردند(۶) که در آن تعدادی از زنان ساکن در سرزمینهای اشغالی با تاکید بر عناوینی چون آزادی، شجاعت، زندگی و مبارزه قصد داشتند برداشتن حجاب را مبارزه سیاسی بنامند و به حضور در کف خیابان دامن بزنند.
سربازان رسانهای رژیم ضهیونیستی تلاش میکردند این ویدئوهای کوتاه را تحت عنوان «پیام زن اسرائیلی برای زن ایرانی» که به زبان فارسی و یا ترجمه فارسی تولید میشدند، در بین مخاطبان ایرانی فراگیر کنند تا علاوه بر اینکه تبلیغ کشف حجاب به ابزار مبارزه تبدیل میشود، موضوع در ذهنیت ایرانیها هم عادیسازی شود.
از جمله فعالیتهای دیگری که شبکه یهودی- صهیونیستی در راستای حجاب سازماندهی میکند، شناسایی و گزینش زنان ایرانی خارجنشینی است که به واسطه مواضعشان و حضور در محافل فمینیستی میتوانند به فعالین حوزه زنان تبدیل شوند. صهیونیستها وظیفه برندسازی این افراد را تحت عنوان فعال حقوق زن و فعال حقوق بشر برعهده دارند تا با چنین عناوینی که بار مثبت معنایی دارند، بتوانند برای فعالیتهای ضد ایرانی مشروعیت کسب کنند.
از جمله نهادهایی که وظیفه عملیات وجههسازی را دارند میتوان به شبکه راهبری اروپا (ELNET) با وظیفه تقویت روابط رژیم صهیونیستی و اروپا اشاره کرد. از جمله فعالیتهای این شبکه، شناسایی زنان ایرانی ساکن اروپا و پیوند آنها با رژیم صهیونیستی است. بهعنوان نمونه رژیم در جهت مظلومنمایی اسیران زن در عملیات هفت اکتبر، ۹ نفر از این زنان را برای سخنرانی، ابراز همبستگی و نطقهای ضد ایرانی به تلآویو دعوت کرد که درکنفرانسی به نام «خشونت مبتنی بر جنسیت» به میزبانی شبکه مذکور شرکت کردند(۷)
باید در نظر داشت بخش قابل توجهی از پولپاشی، تربیت نیرو و سرمایهگذاریهای رژیم صهیونیستی برای فعالیتهای متمرکز، بر مسئله پوشش زنان ایران و ترویج بیحجابی به صورت پنهان و در قالب اقدامات خاموش صورت میپذیرد. ممکن است بهمرور زمان اسناد، مدارک و شواهدی از این قبیل تحرکات منتشر شود اما اکنون در دسته پروژههایی با کارفرمای غائب طبقهبندی میشوند.
- تخریب: اقدامات در این سطح بیشتر متمرکز بر دوگانهسازی، تعریف دیگری در مقابل و تقابل با بیحجاب، سرکوب و تخریب حامیان حجاب و قرار دادن مسئله حجاب در رویارویی با طبقه حاکمیت قرار دارد. بهعنوان مثال شاهد هستیم هرگاه قرار است در کشور پروژهای حیاتی آغاز و یا اقدام مهمی در راستای تامین منافع ملی انجام شود، یک فیلم از نحوه برخورد با هنجارشکنان حجاب بهسرعت فراگیر میشود؛ ابتدا فضای رسانهای و سپس افکار عمومی را تا مدتها درگیر میکند.
فرضیه نقش اسرائیل در این زمینه زمانی قوت میگیرد که تبحر این رژیم در زمینه جذب عناصر مزدور بهمنظور درز اطلاعات و هک سیستم و دوربینهای مداربسته، سپس طبقهبندی اطلاعات و افشای آن در بازه زمانی مورد نیاز مسبوق به سابقه است. مهمتر اینکه در تحولات اخیر و دوره زمانی اقدام پاسخ ایران به جنایات رژیم صهیونیستی در حمله به سفارت ایران در دمشق و همچنین ترور اسماعیل هنیه نمونهای از این فیلمها منتشر شدند و بهسرعت در رسانههای متعدد در دسترس همگان قرار گرفتند.
فارغ از اصل موضوع و درستی و نادرستی برخوردهای انجام گرفته در این فیلمها، موضوع زمان و فاصله وقوع حادثه تا انتشار عمومی آن کاملا معنادار است و جریان داشتن یک پروژه عملیات روانی را میرساند تا جای سئوالی در مورد هویت کارفرما باقی نگذارد.
مثال دیگری که در این دسته میگنجد، مربوط به حادثه سقوط هلیکوپتر رئیسجمهور شهید است. در واکنش به آن فردی به نام هومن خلیلی یک سری طرحهای گرافیکی موهن به منظور پیوند این حادثه و دختران حجاب از سر برداشته منتشر کرد. این طرحها بهسرعت در سرزمینهای اشغالی با استقبال رو به رو شدند تا جایی که با الهام از این طرحهای ضد ایرانی دیوارنگارههایی بر دیوارهای تلآویو نقش بستند.
نمونه دیگر اینکه بارها صفحه اسرائیل به فارسی تصویر زنان کشف حجاب کرده را در خیابانهای تهران در زاویه بیلبوردهای شهری از رهبران و شهدای محور مقاومت با متنهای توهینآمیز و تفرقهافکن همچون «زنان آزاده و قاتلان» منتشر کرد. این تصویرسازیها با ارائه رشته تصاویر خوشرنگ و لعاب از زنان اسرائیلی بهویژه نظامیان ارتش اشغالگر پیوست میشود که با چهرهای خندان، نوید صلح و آزادی را به زنان ایران میدهند و در مقابل با ارائه تصاویر سیاه، مخرب و خشونتطلب از زنان محجبه ایرانی و معرفی آنان بهعنوان نیروی سرکوبگر به دنبال جداسازی آنها و در اقلیت قرار دادن آنان در مقابل طبقه غالب زن ایرانی هستند.
بررسی محتوای این رسانههای فارسی زبان نشان میدهد با استفاده از تکنیکهای زیباییشناسی و بازنمایی تصویر در ادراک ذهنی مخاطب، تلاش میشود روایتی ساختگی چون تقابل «خیر و شر» به افکار ایرانی تزریق شود. تقابلی که در یک طرف آن سیاهی و طبقه حاکمیت قرار دارد که زنان باحجاب، مزدور و پیادهنظام آنها معرفی میشوند و در طرف دیگر با تعریف کشف حجاب بهعنوان ارزش، با همراهی خیرخواهانه زنان صهیونیستی، یک مبارزه کاذب شکل میگیرد.
نتیجه دلخواه و خروجی مورد نظر رژیم صهیونیستی از این تصویرسازیها تبدیل هنجارها و ارزشهائی چون عفت، پاکدامنی و پوشیدگی زن ایرانی به ضد ارزش و ستیزآفرین است؛ آن هم با تاریخ غنیای که سابقه آن حتی به پیش از اسلام هم میرسد. در بررسی چنین محتواهایی محوریت روایت از زن ایرانی قهرمان و شجاع بهعنوان الگوی زیستی دختران ایرانی با حیازدایی و نمایش بدن و جسمیت او پیوند میخورد و خبری از الگوی زن موفق در نقشهای شکوهمندی چون همسر، مادر، بانوی سرپرست خانواده، بانوی صاحب علم و دانشمند، هنرمند، ورزشکار، کارآفرین و… نیست.
اهمیت مسئله حجاب زنان ایرانی برای صهیونیستها و تبدیل آن به ابزار تقابل را میتوان در سطح راهبرد کلان بهعنوان بخشی از نبرد تمدنی اسلام و غرب و در سطح راهبرد خرد یعنی تقابل کارگزاران در ساختار منطقهای تحلیل کرد. در سطح نزاع تمدنی کارشناسان مذهبی اسلامی به پدیده رشد تمدن اسلامی و هراس جریان غربی از افول دوباره در برابر ظرفیتهای اسلامی میپردازند. بهعنوان مثال میتوان در تبیین اندیشه دانشوران صهیون به بخشهایی از کتاب «میشل هولباک» اسلامستیز اشاره کرد. او میگوید: «غربیان باید به جای خشونت علیه مسلمانان، فروپاشی خانوادههای مسلمان را در پیش گیرند و به جای اینکه بمب بر سر مسلمانان بریزند، دامنهای کوتاه را بر سر دختران و زنانشان آوار کنند.»
در این مرحله نیاز است به توصیه و تجویز ضد اسلامی متفکران یهودی- صهیونیستی اشراف داشته باشیم. به استناد چنین نقشههایی، علمای دینی معتقدند باید بیحجابی سالهای اخیر در ایران را پروژهای صهیونیستی با میدانداری بهائیان دانست.(۸)
به هر صورت چه این پروژه را در سطح کلان نزاع و چه سطح خرد در نظر بگیریم، از ماهیت سیاسیکاری آن کاسته نمیشود. جنایات یک ساله جاری در غزه به خوبی شاهد این مدعاست که با وجود کشتار دهها هزار زن و کودک توسط رژیمی که خود را حامی زنان ایرانی معرفی میکند، بانیان و حامیان فتنهانگیزی علیه زن ایرانی از اقدامات صهیونیستها حمایت و در بهترین حالت سکوت میکنند.
پینوشت:
- Mordechai Kedar.(March 13. 2024).
https://www.jpost.com/opinion/article-791633
- Israelis show support for Iranian women amid protests.( October 06, 2022 ).
۳٫Israel MFA stands with Iranian women. ( 08.03.2023).
https://www.gov.il/en/departments/news/israel-mfa-stands-for-iranian-women-8-mar-2023
- پروژه صهیونیستی زن، زندگی، آزادی. (۲۰ اسفند ۱۴۰۱).
.yjc.ir/fa/news/8385910/پروژه صهیونیستی زن، زندگی، آزادی
- Review of “Tatami” by Guy Nattiv and Zar Amir Ebrahimi – Culture Israel.(July 28, 2024).
- For Iranian Women Who Break the Laws About Their Dress.(January 19, 2024).
https://jwa.org/blog/risingvoices/iranian-women-who-break-laws-about-their-dress
- JNS:Activist for Iranian women also champions Israel’s human-rights cause.
(May 30, 2024).
https://elnetwork.eu/press/jns-activist-for-iranian-women-also-champions-israels-human-rights-cause
- حجتالاسلام و المسلمین عالی. (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳).
news.amfm.ir ۱۰/۰۵/۲۰۲۴ ترویج بیحجابی، مهمترین راهبرد صهیونی