بیپرده با تاریخ/ اسفند ۱۳۵۹ و فروردین ۱۳۶۰
سیدروحالله امینآبادی
اسفند و فروردین ماه سال ۱۳۵۹ روزهای حساسی برای انقلاب بود. ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور وقت که روز به روز زاویه خود را با نظام اسلامی و رهبری آن حضرت امام خمینی بیشتر و بیشتر میکرد، در روز ۱۴ اسفند بحرانی واقعی برای نظام ایجاد و سخنرانی خود به مناسبت سالمرگ مصدق در دانشگاه تهران را تبدیل به یک میتینگ ضدانقلابی و ضدامنیتی کرد. حمله به نهادهای نظام از دستگاه قضا گرفته تا نخستوزیری تنها گوشهای از وقایع ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ دانشگاه تهران است. در روزهای بعد بنیصدر دست به حاشیهسازیها و جنجالآفرینیهای دیگری زد تا خود را محق جلوه کند، ولی در واقع مقدمات برکناری خود را روز ۱۴ اسفند را تکمیل کرد تا در روزهای پایانی خرداد سال بعد توسط مجلس و با حکم امام برکنار شود.
عملیات بزرگ و حماسی اچ ـ۳ توسط تیزپروازان جان برکف نیروی هوایی نیز در فروردین ماه سال ۱۳۶۰ روی داد تا اندکی از تلخیهای دنیای سیاست را از یادها ببرد. در ادامه به اختصار به تشریح رویدادهای این دو ماه میپردازیم؛
اعلام مواضع چهار نماینده در اجتماع امجدیه
ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) در هفتمین روز اسفندماه ۱۳۵۹ شاهد گردهمایی چند هزار تن از طبقات مختلف مردم تهران بود که برای استماع سخنان چهار تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی اجتماع کرده بودند.
هاشم صباغیان، دکتر ابراهیم یزدی، دکتر یدالله سحابی و مهندس مهدی بازرگان، هریک، عملکردهای خود ظرف مدت نمایندگیشان را برای مردم تشریح کردند.این سخنرانی و حوادث پیرامونی آن را میتوان مقدمه رویداد ۱۴ اسفند در دانشگاه تهران دانست.
سحابی: اجازه نمیدهند حرف بزنیم…
مهندس سحابی طی سخنانی با انتقاد از مدیریت آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس اظهار داشت: «ما به عنوان نمایندگان اقلیت در مجلس از اختیارات کافی برخوردار نیستیم و هرگاه که زمینه شورایی یا جمعی مطرح میشود ما در نظر گرفته نمیشویم. ما هرگز برای ایراد نطقهای پیش از دستور اجازه نداشتهایم و همیشه محدودیتهائی برایمان وجود داشته است.»
مهندس بازرگان به عنوان دومین سخنران پشت تریبون رفت و در باره سکوت در مجلس اظهار داشت: «چون مأموریت و مرام ما نظم و آرامش و ایجاد قانون و رعایت آن بوده هرگز نخواستهایم از این مرام تغییر وضعیت دهیم. علت سکوت ما نیز در مجلس به همین خاطر است. مجلس برای دو کار است؛ یکی طرح و تصویب لوایح قانونی و دیگری نظارت بر کار دولت که این دو عمل از امور مشکل هستند. نظارت بر کار دولت، تذکر دادن به وزرا و سئوال و استیضاح کردن است، ولی ما تا به امروز استیضاح نکردهایم.»
چرا این قدر شلوغ میکنیم؟!
بازرگان در پاسخ به این سئوال که چرا این قدر شلوغ میکنید گفت: «اگر قرار باشد نماینده سکوت کند و خاموش بماند به این دلیل که در مملکت جنگ است و به انقلاب صدمه میخورد یا دُوَ ل خارجی سوءاستفاده میکنند و نباید حرفی زد، پس باید به خانه برویم و رو به قبله بخوابیم.
مهمترین مسئلهای که انقلاب داشته پیروزی و سرعت خارقالعادهاش بوده. این انقلاب با همه انقلابات سیاسی و اجتماعی تفاوت فاحشی دارد. سرعتی که این انقلاب به پیروزی رسید از شگفتیها و عجائب است، این به نظر من با ارزشترین بخش انقلاب اسلامی است.»
وی در پاسخ به این سئوال که چرا استعفا نمیدهید، گفت: «این امر میسر نیست، چون ما هنوز مجلس را جائی برای بازگو کردن انتقادات و ایرادات میبینیم و قافیه آنچنان برایمان تنگ نشده است که ناچار به استعفا شویم و نتوانیم حرف بزنیم با آنکه محدودیتهایی هست، ولی هنوز امید ثمری داریم. راه نجات و چاره برای بقای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران همکاری همهجانبه و وحدت همه گروهها و نهادهاست، من طلیعه مبارک این امر را سرعنوان روزنامه جمهوری اسلامی روز قبل میدانم که نوشته بود «جامعه اسلامی امت واحده است جامعه تکحزبی نیست.»
دکتر ابراهیم یزدی از سران نهضت آزادی نیز به عنوان سومین سخنران با این ادعا که پس از انقلاب در کشور یک سیستم تکحزبی شکل گرفته است، گفت: «میبینیم که سیستم تکحزبی حاکم گردیده و اکنون حزب حاکم همه چیز را در ید قدرت خود گرفته و اداره امور مملکت در اختیار یک حزب واحد است آن هم حزبی که دقیقاً پس از ۲۲ بهمن ۵۷ شکل گرفته و تشکیل شده است. مردم از ما میپرسند چگونه زمام امور مملکت به عهده حزبی قرار گرفته که درست پس از انقلاب تشکیل شده و برخی از اعضای آن سابقهای در انقلاب نداشته و انقلابی بودن را بعد از ۲۲ بهمن شروع کردهاند!.»
ابراهیم یزدی در ادامه به مذاکرات صورت گرفته با طرفهای خارجی اشاره کرد و گفت: «چرا ملاقاتهایی با شخصیتها و سفرای مختلف صورت میگیرد، ولی هیچکس از چگونگی این مذاکرات و آنچه که میگذرد اطلاعی ندارد؟»
در ادامه هاشم صباغیان پشت تریبون رفت و مطالبی را در زمینه تقویت رهبری و حمایت از روحانیت اصیل بیان داشت.(۱)
براساس گزارشهای مطبوعات، شعارهایی که در این مراسم سرداده شد عبارت بودند از: «مسلمان به پا خیز حزب شده رستاخیز»، «کیش کیش چماقدار»، «حزب چماق به دستان، باید بره گورستان»، «الله اکبر، خمینی رهبر»، «مرگ بر مخالف بنیصدر»، «ما پیرو قرآنیم، ما حزب نمیخواهیم»، «صدا و سیمای ما از انحصار حزبی آزاد باید گردد»، «یزدی، یزدی هرچی داری افشا کن»، «درود بر خمینی، سلام بر سحابی»، «بازرگان بازرگان، چریک پیر ایران»، «درود بر بنیصدر، سلام بر بازرگان»، «درود بر مصدق، مرگ بر تودهای»، «تودهای! چماقدار! پیوندتان مبارک» و… .(۲)
سخنان این چهار نماینده وقت مجلس از جهات مختلفی میتواند مورد بررسی قرار گیرد که در ادامه به این جهات میپردازیم.
۱ـ اظهار نگرانی از مدیریت انحصارطلبانه مجلس: آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس که امروز مدعی اعتدالطلبی و مخالفت با سانسور و سانسورچیهاست و دم از این میزند که باید به همه این اجازه را داد که سخنان خود را بگویند، در ابتدای انقلاب با چنین انتقادهایی روبهرو بوده است.
سخن اینجا نیست که آیا این مخالفتها و انتقادها درست بوده یا نه، بلکه مراد این است که به قول حافظ: زاهدان که این جلوه بر محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
هاشمی و دوستان امروز او که در ابتدای پیروزی انقلاب سمتهایی را داشتند، امروز با انحصارطلب خواندن دیگران خواهان توبه آنها هستند! حافظ چه زیبا میگوید که:
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
تکرار میکنم که مراد تأیید سخنان آن روز سحابی در اعتراض به هاشمی نیست، بلکه مقصود پلی است از امروز به دیروز.
۲- در حالی که بازرگان در پاسخ به سئوالی در زمینه چرایی سکوت طیف اقلیت مجلس میگوید ما به خاطر حفظ آرامش سکوت کردهایم؛ امروز هاشمی میگوید بعضی از مردم از افراطگراییهای ابتدای انقلاب رنجیدند و نگاهی به دیروز انقلاب نشان میدهد که چه کسانی اهل افراط بودند و چه کسانی رنجیدند.
البته بازرگان در بخش دیگری مدعی میشود که جلوی اظهارنظر ما را گرفتهاند که این خود تناقض در گفتار او را نشان میدهد.
۳- بازرگان میگوید یکی از کارویژههای مجلس، نظارت بر دولت است و با استفاده از این کلمه حق اراده باطلی میکند و آن اینکه چرا تا کنون استیضاحی صورت نگرفته است؟! باید گفت در حالی که اکثریت منتخبان ملت در مجلس موافق دولت رجایی بودند و کسی به سمت استیضاح نمیرفت، چگونه میتوان انتظار داشت اقلیتی بتواند بدون داشتن حدنصاب قانونی دولتی را استیضاح کند؟
نمایندگانی که در اجتماع امجدیه سخن گفتند، بر اقلیت بودن خود تأکید داشتند و چگونه اقلیت در یک نظام مردمسالار میتواند از راههای قانونی اکثریت را استیضاح کند؟ این سئوالی است که بازرگان به آن پاسخ نمیدهد.
۴- ابراهیم یزدی در سخنان خود از حزبی سخن میگوید که بعد از پیروزی انقلاب شکل گرفته و مقدرات امور کشور را عهدهدار شده است. مشخص است که منظور ابراهیم یزدی حزب جمهوری اسلامی است. او در بخش دیگری از سخنان خود مدعی میشود سران حزب جمهوری اسلامی بعد از ۲۲ بهمن به انقلاب پیوستهاند!!.
در این زمینه به چهار نکته اساسی اشاره میکنیم.
۱ـ در کشورهای مردمسالار، تشکیل حزب امری عادی و طبیعی است و اگر حزبی بتواند اکثریت آرای ملت را به خود اختصاص دهد، هم کابینه و هم مجلس در اختیار اوست. اینها چگونه این امر بدیهی را به تشکیل نظام تکحزبی تفسیر میکنند؟ آیا اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی در دور اول از حامیان و اعضای حزب جمهوری اسلامی نبودند؟ اگر اینگونه بود، این اعتراض که نظام اسلامی به سمت تکحزبی پیش میرود ادعای بیهوده و مضحکی است.
۲ـ اگر به گفته ابراهیم یزدی و دوستانش تشکیل حزب در نظامهای مردمسالار امری نیکو و پسندیده و نیز تشکیل نظام تکحزبی پسندیده نیست، سئوال این است که چرا در اجتماع هواداران نهضت آزادی شعار داده میشود «ما تابع قرآنیم/ ما حزب نمیخواهیم»؟!
۳ـ ابراهیم یزدی مدعی میشود که برخی اعضای حزب جمهوری اسلامی سابقه انقلابی ندارند. سئوال این است که منظور ایشان کدام عضو حزب جمهوری اسلامی در آن دوره است؟ آیا بزرگانی چون بهشتی، خامنهای، هاشمی، باهنر و آیت و… سابقه مبارزاتی ندارند؟ نگاهی گذرا به سوابق مبارزاتی افراد نامبرده نشان میدهد که فردی چون ابراهیم یزدی اصلاً نمیتواند در این حوزه سخن بگوید…
۴ـ از نکات فوق که بگذریم، به یک خواسته ابراهیم یزدی میرسیم و آن اینکه مردم باید از متن مذاکرات مسئولان با طرفهای خارجی آگاه باشند. این موضوع در اطلاعیه کمیسیون خارجی مجلس به ریاست محمد خاتمی و همچنین کمیسیون دفاعی مورد تأکید قرار گرفته بود.
نکته جالب این است که کسانی که دیروز از دولت میخواستند نمایندگان را در جریان مذاکرات با طرفهای خارجی بگذارند، چون به قدرت رسیدند این کار را کاری بیهوده و نامطلوب میدانند! سئوال اینجاست که اگر مردم باید از متن مذاکرات پالمه، نماینده دبیرکل سازمان ملل با مسئولین کشور در زمینه چگونگی پایان دادن به جنگ آگاه شوند، چرا نباید از متن مذاکرات مهم هستهای و بندهای توافق با طرفهای غربی اطلاع حاصل کنند؟ این سئوالی است که تا کنون پاسخی به آن داده نشده است…
هتاکی رئیسجمهور به نهادهای نظام در سالمرگ مصدق
۱۴ اسفند ۱۳۵۹ فرامیرسد روزی که به اقرار دوست و دشمن مقدمات برکناری ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیسجمهور ایران فراهم شد.
در ادامه گزارش لحظه به لحظه از روز ۱۴ اسفند را به نقل از روزنامهها و مطبوعات آن ایام ارائه میدهیم؛
«ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور پنجشنبه ۱۴ اسفند در یک سخنرانی جنجالی که با درگیریهای شدیدی همراه بود، نهادهای نظام را مورد حمله قرار داد. بدین ترتیب با پایان یافتن سخنان بنیصدر، اختلافات بنیادین میان ارکان نظام، عمق تازهای یافت. در حاشیه سخنرانی جنجالی بنیصدر در دانشگاه تهران که در سالگرد درگذشت مصدق انجام گرفت، طرفداران رئیسجمهور و میلیشیای سازمان مجاهدین خلق فضا را متشنج کردند و زمینه درگیری مردم را فراهم آوردند. این حادثه که تا شب ادامه یافت، تعداد زیادی مجروح برجای گذاشت.
رئیسجمهور در این مراسم با اشاره به گروهی از مردم که آنان را چماقدار مینامید، گفت: بعدازظهر امروز به من اطلاع دادند که عدهای برای اخلال به اینجا آمدهاند. یک ربع پیش از این به افسر پلیس گفتم که آنهایی را که برای اخلال به اینجا آمدهاند از اینجا بیرون ببرند، چون بعدازظهر امروز در این باره به وزیر کشور آگاهی داده شده است. این است که اگر این عده اندک دست از اخلال برندارند و مسئولین به وظیفه خودشان عمل نکنند، از شما مردم خواهم خواست که یک بار برای همیشه اجتماعات خودتان را از وجود چماق به دستانی که میخواهند جمهوری را به لجن وجود خودشان بیالایند پاک و آنان را تنبیه کنید.»
پس از این اظهارات، عدهای با شعارهای از پیش تعیینشده به شخصیتهای انقلاب و نهادهای انقلابی توهین کردند. «مرگ بر بهشتی!» از جمله این شعارهای سازماندهیشده بود.
در این مراسم، هواداران بنیصدر به ضرب و شتم نیروهای معتقد به نظام و امام پرداختند و حتی تعدادی از این افراد را که به سخنان بنیصدر اعتراض داشتند، از بالای سکوی بلندی به پایین پرت کردند.
رئیسجمهور در سخنرانی ۱۴ اسفند که حدود ۲ ساعت طول کشید از پارهای از نهادهای انقلابی که گفته شد افرادی از آنها برای اخلال در سخنرانی و قطع شبکههای بلندگو به دانشگاه آمده بودند به عنوان منابع چماقداری نام برد.
بنیاد مسکن اردبیل، کمیته مرکزی حزب جمهوری اسلامی قزوین، بسیج مستضعفین خوزستان، ستاد جنگهای نامنظم، نیروی ویژه نخستوزیری، مرکز تربیت معلم تهران و واحد تحقیقات و ایدئولوژیک سیاسی و… از جمله این نهادها هستند.
رئیسجمهور همچنین چند قبضه کارد و زنجیر و یک کلت را که گفته شد از دستگیرشدگان به دست آمده است به مردم نشان داد، اما در این مراسم هرگز از گروهکهای پیکار، مجاهدین خلق و فدایی و… کارتی به عنوان اخلالگر ارائه نشد.
گفتنی است در مراسم ۱۴ اسفند فقط مأموران کلانتری آن هم بدون همراه داشتن هیچگونه سلاح سرد و گرم مسئول حفظ نظم و آرامش بودند.
حمله بنیصدر به صدا و سیما و مطبوعات
بنیصدر همچنین روزنامههای کیهان، اطلاعات، مجله اطلاعات هفتگی و رادیو و تلویزیون را متهم به سانسور خود و نشر مطالبی علیه رئیسجمهور کرد.
شعارهای دو طرف در روز ۱۴ اسفند شنیدنی و قابل تأمل بود. هواداران بنیصدر علیه برخی شخصیتهای انقلاب از جمله آیتالله بهشتی و نیز مجلس شورای اسلامی شعار میدادند و مخالفین بنیصدر علیه ملیگرایی… . برخی از شعارهای حامیان بنیصدر عبارت است از:
ـ ما طالب قرآنیم، ما حزب نمیخواهیم
ـ حکومت اسلامی، از انحصار حزبی، آزاد باید گردد
ـ صدا و سیمای ما از انحصار حزبی آزاد باید گردد
ـ تا حزب کفن نشود، این وطن وطن نشود
ـ بنیصدر بنیصدر اذن جهادم بده
ـ روح منی بنیصدر، بتشکنی بنیصدر(۳)
در خارج از دانشگاه و خیابانهای جنوبی و شرقی زمین، گروه مخالف در دستههایی چند، در حالی که پلاکاردها و عکسهایی متعدد از دکتر مصدق (در حین تعظیم و بوسیدن دست شاه معدوم و همسرش ثریا) و صباغیان (در حین فشردن دست و تعظیم در برابر هویدای معدوم) را در دست داشتند شعارهایی با این عناوین میدادند:
ـ جمهوری اسلامی راه مصدق نمیره.
ـ پینوشه، پینوشه ایران شیلی نمیشه.
ـ کوبنده تودهای، ولایت فقیه است.
ـ ضد ملیگرایی، ولایت فقیه است.
ـ اینها بودند میگفتند، بختیار، سنگرت را نگهدار.
ـ مرگ بر لیبرال.
ـ تا مرگ شاه دوم نهضت ادامه دارد.
عنوان تعدادی از پلاکاردهایی که مخالفین بنیصدر در دست داشتند جملاتی از بیانات امام و به شرح زیر بود.
ـ ما چقدر از ملیگراها سیلی خوردهایم.
ـ افراد ملیگرا به درد ما نمیخورند.
ـ ملیگرایی خلاف اسلام است.
ـ ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است.
ـ نگذارید بگویم در زمان ملیگراها چه بر ما گذشت.(۴)
به دنبال اتهامات بنیصدر علیه نخستوزیری مبنی بر دخالت افرادی به عنوان نیروی ویژه از سوی این نهاد جهت ایجاد آشوب در مراسم دانشگاه تهران، روابط عمومی نخستوزیری وجود این نیروی ویژه را بهشدت تکذیب کرد.
روزنامه جمهوری اسلامی در گزارشی از پایان این مراسم نوشت: زمانی که سخنرانی به پایان رسید، گارد شهربانی با گاز اشکآور به سوی مردم مسلمان که در پشت میلههای دانشگاه در خیابان بودند حمله کرد و پشت سر گارد شهربانی، گارد رئیسجمهور و میلیشیا به مردم حمله کردند.
در مقابل آن همه سنگ و پاره آجر و موزائیک شکسته که از هر سو پرتاب میشد، هیچکس قادر به ایستادن نبود، در عرض کمتر از چند ثانیه ماشینها خرد شدند و مردم چون برگ خزان به زمین ریختند دود همه جا را فراگرفته بود، از آسمان سنگ میبارید و آمبولانسها نیز قادر به جمع آوری مجروحین نبودند.(۵)
روزنامه کیهان در گزارشی از حاشیههای این مراسم نوشت: اکثر شرکتکنندگانی را که در زمین چمن خصوصاً در جلو و شرق مین نشسته بودند دختران و پسران محصل بین سنین ۱۴ تا ۱۸ سال تشکیل میدادند و نظمی که در شعارها، نشستن، حرکت و تهاجم از خود نشان میدادند، نشاندهنده یک نظم و تشکیلات از قبل سازمان داده شده بود. به نظر میآمد که اغلب آنان از اعضا و «میلیشیای» سازمان مجاهدین خلق باشند.
بر اساس این گزارش، در وسط زمین حدود ۴۰۰ نفر دختر با روپوشهای غالباً به رنگ سرمهای بهطور منظم نشسته و پلاکاردهایی را در دست داشتند.(۶)
تشکیل هیئت سه نفره پس از غائله ۱۴ اسفند
فروردین ماه ۱۳۶۰ ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور و فرمانده کل قوا طی حکمی آیتالله اشراقی را به عنوان نماینده خود در هیئت سه نفره حل اختلاف برگزید.در حکم بنیصدر آمده بود:
«وحدت وسیله دستیابی به اصولی است که انقلاب به خاطر تحققشان انجام گرفته است. با توجه به خطرهای جدیای که انقلاب اسلامی ما را تهدید میکنند، وظیفه اولی و اساسی همه ما اصرار در اجرای قانون اساسی و قوانین جاری، بهخصوص دفاع جدی و پیگیر از آزادی و امنیت قضایی است. .هیئت سه نفری باید از حدود قانون اساسی بیرون نرود. از لحاظ اینجانب اختلافها از تمایل به تجاوز از حدود قانون مایه میگیرد و پیشنهاد تشکیل هیئت نیز برای آن است که تخلف مسئولان را از حدود قانون و تحریک آنها را بر ضد یکدیگر مانع گردد.»(۷)
به این ترتیب و براساس امر امام هیئت ۳ نفره حل اختلاف تشکیل شد تا اختلاف مسئولان کشور را بررسی و متخلف یا متخلفان را به مردم معرفی کند.
اعضای هیئت با انتخاب آیتالله اشراقی از سوی رئیسجمهور تکمیل شد. پیش از این از سوی امام خمینی آیتالله مهدوی کنی و از سوی آقایان محمدعلی رجایی نخستوزیر، آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس، آیتالله محمد یزدی به عنوان نماینده معرفی شده بودند.
عملیات اچ ۳ یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیا
عملیات اچ ۳ یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. در روز ۱۵ فروردین ماه ۱۳۶۰ جنگنده بمبافکنهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسینبرانگیز، پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ ۳ واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بهکلی نابود کردند. در این عملیات بزرگ در مجموع بیش از ۴۸ هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمبافکنهای روسی (میگ ۲۳، سوخو ۲۰، تییو ۱۶، تییو ۲۲) بودند از بین رفتند.
حمله به اچ ۳ از لحاظ فنی یکی از پیچیدهترین عملیاتهای هوایی جهان به شمار میرود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل ۴۸ هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار میگیرد.
پینوشتها
۱ـ کیهان، ۹ اسفند ۱۳۵۹، صفحه ۱۵٫
۲ـ جمهوری اسلامی، ۹ اسفند ۱۳۵۹، صفحه ۱۷٫
۳ـ جمهوری اسلامی، ۱۶ اسفند ۱۳۵۹، صفحه ۱۶٫
۴ـ کیهان، ۱۶ اسفند ۱۳۵۹، صص ۳ و ۱۴٫
۵ـ جمهوری اسلامی، ۱۶ اسفند ۱۳۵۹، صفحه ۹٫
۶ـ کیهان، ۱۶ اسفند ۱۳۵۹، صفحه ۳ و ۱۴٫
۷ـ کیهان، ۱۹ فروردین ۱۳۶۰، صفحه ۱۱.
سوتیترها
۲٫
به گفته ابراهیم یزدی و دوستانش تشکیل حزب در نظامهای مردمسالار امری نیکو و پسندیده و نیز تشکیل نظام تکحزبی پسندیده نیست، سئوال این است که چرا در اجتماع هواداران نهضت آزادی شعار داده میشود «ما تابع قرآنیم/ ما حزب نمیخواهیم»؟
۳٫
عملیات اچ ۳ یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. در روز ۱۵ فروردین ماه ۱۳۶۰ جنگنده بمبافکنهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسینبرانگیز، پایگاه هوایی الولید واقع در غرب عراق و در مجموع بیش از ۴۸ هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمبافکنهای روسی بودند، از بین رفتند.