علیرضا سربخش
سی و سومین جشنواره فیلم فجر با همه فراز و نشیبهایش به اتمام رسید. امّا باید دید که آیا فیلمهای ارائه شده توانستند دغدغههای فرهنگی جامعه اسلامی ایران و رهبری معظم آن را رفع کنند؟ آیا دولت تدبیر و امید توانست امید را در آثار تصویری این جشنواره نشان دهد؟
بیتردید، بسیاری از آثار، ایران را تیره و تار به تصویر کشیدند، در حالی که کسی میبایست پاسخ فیلمهای هالیوودی را میداد، برخی از هنرمندان، خود به انتقاد از درون پرداختند و ایران را زشت و نازیبا به تصویر کشیدند. مراد از تیره و تار نشان ندادن ایران این نیست که باید همه چیز را خوب و عالی نشان داد و هیچ انتقادی نکرد، بلکه مراد آن است که ضمن انتقاد درست، چگونگی پرداختن به معضلات اجتماعی است که اهمیت دارد. آیا این فیلمها امید و سازندگی را به مخاطب خود القا کردند یا در چنبره معظل و انتقاد باقی ماندند و راه چارهای را نشان ندادند؟ این تعداد از فیلمها، کم نبودند.
از سوی دیگر، اساساً بسیاری از فیلمها قصه و داستان نداشتند و بسیاری نگاهشان به آن سوی آبها بود. درحالی که سینمای آمریکا که پرفروشترین و پرمخاطبترین سینمای جهان است، اساس فیلمهای خود را بر مبنای قصهگویی قرار داده است، در سراسر جهان جشنوارههایی با همکاری آمریکاییها برگزار میشوند که جوایز خود را به فیلمهایی اختصاص میدهند که قصهگو نیستند. آمریکا خود فیلمهای قصهگو میسازد، اما در جشنوارههای خارجی، مبلّغ فیلمهای ضد قصه است!
سینمای ایران هم در کلیتش قصهگو نیست و فیلمسازان ما از این مسئله غافلند. در چند سال اخیر به بهانه اینکه میخواهیم مردم عراق را جذب کنیم، مردم ایران با مفهومی به نام عراقی خوب آشنا شدهاند. بیتردید همه سربازان عراقی بد نبودند، اما چون در سپاه کفر بودند فرق چندانی با یکدیگر نداشتند و سپاه باطل یا شیطان را یاری میکردند.
اکنون که شصت، هفتاد سال از جنگ جهانی دوم میگذرد، هرگز در یک فیلم آمریکایی، یک سرباز آلمانی خوب نمیبینیم، اما سینمای ایران به انحراف رفته و سرباز عراقی خوب را نیز نشان میدهد. بهراستی کسانی که چهره سرباز عراقی را خوب نشان میدهند، اگر نسل سوم و چهارم از آنها بپرسند اگر سربازان عراقیها خوب بودند، شما چرا با آنها جنگیدید، فیلمسازان ما چه پاسخی دارند؟ این جشنواره غیر از سرباز عراقی خوب، سرباز آمریکایی خوب را هم نشان داد!
کیان خانواده نیز مورد هجمه برخی از فیلمسازان قرار گرفت. در این فیلمها خانوادهها یا از هم فرو پاشیده و یا در بحران بودند. ازدواج موقت، زشت و ناپسند و در عوض روابط آزاد و غیرشرعی، مشروع و پسندیده جلوه داده شد. در یکی از فیلمها، دختر ایرانی به فرانسه رفته و بدون ازدواج، از دوست پسر فرانسویش، باردار شده و میخواهد با تشکیل یک زندگی راحت و بیدغدغه، کودک نامشروع خود را بزرگ کند!
از دیگر موارد میتوان به رواج فحش و ناسزا در فیلمها اشاره کرد. این کلمات زشت اکنون گویی جزو دیالوگهای عادی بازیگران شده است. گفتگوهای این فیلمها بدون آنکه خط قرمزهای اخلاقی جامعه را در نظر گرفته شوند، کثیف و سخیف هستند. برای اولین بار در سینمای بعد از انقلاب پدری با ظاهر مذهبی به دختر خود تجاوز میکند و دختر در آستانه ازدواج، آنگاه که به دکتر زنان مراجعه میکند و وقتی میبیند همه چیز در حال فروپاشی است، اقدام به خودکشی میکند.
قطعاً دستهائی در کارند تا چهرههای مذهبی و دینی را در فیلمهای سینمائی ما زشت، نازیبا، دورو، دروغگو، حسود، متجاوز به عنف، ریاکار، و… نشان دهند. چرا باید نقش منفیها در فیلمهای سینمای ما در قالب چهرههای مذهبی به مخاطب ایرانی معرفی شوند؟ دستی که سعی میکند اعمال زشت را به این قشر از جامعه نسبت دهد، چه اهدافی را دنبال میکند؟ از سوی دیگر در برخی از فیلمها، اسلام مورد تشکیک قرار میگیرد و احکام شرعی را دست و پاگیر نشان میدهند.
نکته قابل تأمل این است که در اختتامیه سی و سومین جشنواره فیلم فجر آن دسته از هنرمندانی که در جریان فتنه دستگیر شده و یا در مظان اتهام قرار گرفته بودند، مورد تقدیر و تشکر قرار گرفتند و به آنها سیمرغ بلورین داده شد، چون ظاهراً این باور در میان متولیان فرهنگی ما باور غالبی است که باید جریان فتنه را به هر شکل ممکن زنده نگه داشت. طرفه آنکه جایزه بازیگر نقش اول به بازیگری داده شد که در آن فیلم نقش مکمل را بازی میکرد! داستان فیلم از این قرار بود که پسری عاشق دختر همسایه میشود و بعداً در فیلم مشخص میشود که آن دو با یکدیگر خواهر و برادرند و این بازیگر، خواهر عروس خانم و در واقع ایفاگر نقشی حاشیهای در این فیلم است که قصد دارد با یک مرد زندار ازدواج کند، اما از دید برگزارکنندگان، این مهم نیست که بازیگر زن در آن فیلم نقش اول داشته باشد یا نداشته باشد. مهم، تشویق جریان فتنه به هر قیمتی است!
تشویقها تنها به این مورد ختم نمیشوند، اما معاون محترم سینمایی در جشنواره داد سخن میدهد که منتقدان، گزارشهای ناجور ننویسند و بیدلیل مسئولین را نگران نکنند. فیلمهای خوب و فیلمسازان خوبتری از اینها از کجا میتوانیم پیدا کنیم؟ اینها میخواهند ما چشمهایمان را به روی حقیقت ببندیم و چیزی نگوئیم و بَهبَه و چَهچَه کنیم.
خدایا تو شاهد باش آنچه که میبایست گفت گفتیم و حجت را بر مسئولین تمام کردیم. باشد که به خود آیند و به فکر باشند و دغدغۀ فرهنگی مردم شهیدپرورمان را پاسخگو باشند امیدواریم مسئولین سینمایی ارشاد در فکر چاره باشند. هنوز امید به بهبودی آثار و تولیدات وجود دارد. امیدواریم در سالهای بعد، تولیدات بهتری داشته باشیم.
سوتیتر:
۱٫
قطعاً دستهائی در کارند تا چهرههای مذهبی و دینی را در فیلمهای سینمائی ما زشت، نازیبا، دورو، دروغگو، حسود، متجاوز به عنف، ریاکار، و… نشان دهند. چرا باید نقش منفیها در فیلمهای سینمای ما در قالب چهرههای مذهبی به مخاطب ایرانی معرفی شوند؟ دستی که سعی میکند اعمال زشت را به این قشر از جامعه نسبت دهد، چه اهدافی را دنبال میکند؟ از سوی دیگر در برخی از فیلمها، اسلام مورد تشکیک قرار میگیرد و احکام شرعی را دست و پاگیر نشان میدهند.