ورود ایران صحنه مبارزه با تکفیری‌ها را تغییر داد

مروری بر مهمترین تحولات منطقه در سال ۹۳

 در گفت‌و‌گو با دکتر سعدالله زارعی

اشاره:

سال ۱۳۹۳ سالی پرحادثه همراه با تحولات مهم و استراتژیک در خاورمیانه بود. وقوع اتفاقات مهّم  در عراق، سومین سال جنگ در سوریه و شرایط پیچیده و حساس یمن، از جمله دلایلی بود که ما را بر آن داشت تا گفت‌وگویی با جناب آقای دکتر سعدالله زارعی رئیس موسسه اندیشه‌سازان نور و کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه داشته باشیم. با سپاس از ایشان که به پرسش‌های «پاسدار اسلام» پاسخ‌های مبسوط و روشنگرانه‌ای را بیان داشتند.

 

سال ۱۳۹۳ برای کشور عراق سال خاصی بود. امسال در عراق انتخابات پارلمانی و استانداری‌ها برگزار شد و همزمان، بخش مهمی از خاک این کشور به اشغال تروریست‌های تکفیری درآمد. همچنین داعش در موصل اعلام خلافت کرد. بعد از روی کار آمدن دولت آقای العبادی، با هماهنگی نیروهای ارتش و مردمی و با هدایت مستشاران ایرانی، برای بازپس‌گیری مناطق تحت کنترل داعش حملاتی آغاز شده است. ارزیابی و نگاه شما به تحولات عراق در سال گذشته چگونه است؟ همچنین چشم‌انداز اوضاع این کشور را در سال آینده چگونه می‌بینید؟

سال ۱۳۹۳ برای عراق سالی حیاتی و بسیار تعیین‌کننده بود. شاید در تاریخ عراق هیچ سالی به اندازه سال گذشته پرماجرا نبوده باشد. در سالی که گذشت شاهد سه اتفاق بسیار مهم در عراق بودیم. اتفاق اول، انتخابات استانداری‌ها و سپس انتخابات مجلس بود که در تاریخ ۱۰ اردیبهشت برگزار شد.

در این انتخابات صف‌بندی‌های فعال و پیچیده‌ای به وجود آمدند که هدف آنها عمدتا ایجاد تغییرات شکلی و کیفی در ساختار قدرت در عراق بود. طیف‌های مختلفی هم این موضوع را دنبال می‌کردند. آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها و دولت‌های عربی منطقه به همراه ترکیه به‌شدت به دنبال تغییرات اساسی سیاسی در عراق بودند و از تمام ظرفیت‌های خود برای این تغییر استفاده کردند. این کشورها رسماً اعلام کردند که عراق به‌زودی دستخوش تغییرات بنیادین و اساسی خواهد شد.

در این فرآیند، دو سه نقطه مورد هدف و تهاجم این کشورها بود که اولین آنها ساختار عراق بود. بر اساس سنت حقوقی شناخته شده در دنیا، در عین حال که تعامل و توافقی بین اکثریت و اقلیت وجود دارد، گروه اکثریت باید بیشترین موقعیت‌های حکومتی را در اختیار داشته باشد و سایرین به‌نوعی تابع اکثریت باشند.

دست کم ۶۰ درصد جمعیت عراق را شیعیان تشکیل می‌دهند و بر اساس سنت حقوقی شناخته شده، حکومت این کشور باید با محوریت شیعه شکل بگیرد که در انتخابات مذکور این گونه هم شد. یکی از اهداف فشارهای سیاسی در انتخابات سال ۱۳۹۳ عراق تغییر این قاعده بود تا «دموکراسی عددی» که مبتنی بر حقوق تک‌تک شهروندان است کنار گذاشته شود و «دموکراسی حزبی و مذهبی» حاکم گردد. این امر بدان معناست که سرنوشت دولت و مجلس و تصمیمات مهم در عراق بر اساس توافق احزاب و گروه‌ها تعیین گردد.

هدف این کشورها این بود که شیعه، سُنی و کُرد در عراق هریک به یک سهم از قدرت اکتفا کنند و جمعیت ۶۰ درصدی شیعه به نفع اهل سنت ۲۰ درصدی تعدیل شود. به عبارت دیگر، گروه دیگری که جمعیت آن سه برابر سنی‌های عرب بود،  باید به یک برابر یا به سهم مساوی با سنی‌ها اکتفا می‌کرد. قرار شد یک سهم هم به کردها که آنها هم سنی هستند داده شود و در نتیجه در ساختار جدید، عملاً دو سهم به اهل تسنن و یک سهم به شیعیان اختصاص داده می‌شد.

بدیهی است که این شیوه یعنی جفائی بزرگ در حق  شیعه عراق. در انتخابات، عربستان، ترکیه، آمریکا و اروپا به دنبال آن بودند که در بین شیعیان افرادی رای بیاورند که با این ایده همراهی ‌کنند. قرار بود شخصیت‌هایی مانند ایاد علاوی و ائتلاف العراقیه و گروه‌های دیگر شیعه که در اصل لائیک هستند با تبلیغات رای بیاورند و این روند را در عراق اجرایی کنند.

من از نزدیک شاهد بودم که سفارت ترکیه در بغداد تمام ظرفیت خود را پای کار آورد و سفیر ترکیه در ماه‌های منتهی به انتخابات عراق اصلاً نخوابید و به‌شدت در جهت تغییر ساختار قدرت در عراق تلاش کرد. اما این خواسته غربی‌ها محقق نشد و سهم گروه‌های مبارز شیعه در انتخابات استانداری‌ها و انتخابات پارلمانی افزایش یافت. به دست آوردن ۹۳ کرسی توسط ائتلاف آقای نوری مالکی نشان داد که جریان انقلابی در عراق موقعیت باثبات و تعیین‌کننده‌ای دارد.

به فاصله ۴۰ روز پس از برگزاری انتخابات پارلمانی در عراق، یک جریان قدرتمند در این کشور پدید آمد که هدف آن تحقق طرح به بن‌بست رسیده فاز سیاسی بود. داعش از دست‌کم دو سال قبل به‌مرور در بخش‌های مختلف عراق نفوذ کرده و با احزاب، گروه‌ها، طوایف، برخی از شیوخ و روسای عشایر و قبایل و  نمایندگان سنی عراق ارتباط برقرار کرده بود. این جریان توانست در ارتش عراق هم نفوذ و استانداران استان‌های سنی را با خود همراه کند.

داعش در ۲۰ خردادماه با هماهنگی نیروهای داخل و خارج، حرکت خود را در استان‌های الانبار، نینوا، صلاح‌الدین و دیالی شروع کرد و به دلیل هماهنگی‌های از پیش انجام شده، موفق شد ظرف سه روز، چهار استان پهناور عراق را از سیطره حکومت مرکزی خارج و خود اعلام دولت کند.

این چهار استان از نظر وسعت نزدیک به ۵۲ درصد از خاک عراق و شامل حدود ۲۲۷ هزار کیلومتر مربع بود. همراه با این حرکت، تبلیغات وسیعی در محافل عربی و غربی به راه افتاد که به‌زودی داعش بر بغداد سیطره پیدا می‌کند و حمله به مناطق شیعه‌نشین آغاز می‌شود. با توجه به فروپاشی ارتش و خیانتی که در سطوح بالای آن اتفاق افتاده بود، شیعیان عراق فاقد ساختارهای لازم برای مواجهه با چنین هجوم برق‌آسایی بودند. در روزهای اول همه خبرها از پیروزی داعش حکایت می‌کردند و اتصال مناطق اشغالی سوریه یعنی استان‌های رقه، دیرالزور و حلب به مناطق سنی‌نشین عراق، این امکان را برای داعش فراهم کرده بود که بتواند در یک گستره بزرگ جغرافیایی اعلام دولت کند.

داعشی‌ها به‌طور رسمی در موصل مرکزیت استان نینوا اعلام خلافت کردند و ابوبکر البغدادی که نام دروغین و مستعار او «علی ابراهیم البدوی» است، به نام امیرالمومنین خطبه خواند و با مردم سخن گفت.

بر اساس اسناد موجود، ترکیه در این حمله برق‌آسا بسیار همکاری کرد و بخشی از عملیات سیاسی پیروزی داعش به عهده آقای احمد داود اوغلو، وزیر خارجه وقت ترکیه بود که امروز نخست‌وزیر این کشور است.   همچنین از سوی عربستان سعودی پرونده همکاری با داعش در اختیار بندر بن سلطان قرار گرفت که به‌طور ویژه در کنار ابوبکر البغدادی حضور داشت.

در داخل عراق نیز شخصیت‌های سنی حاضر در دولت و مجلس تا حد زیادی با داعش همکاری ‌کردند. برخلاف تصور عربستان، آمریکا، ترکیه، اروپا و برخی از گروه‌های داخلی عراق، این پروژه با ورود به‌موقع جمهوری اسلامی ایران در همان روزهای اول متوقف شد.

با شروع عملیات‌های تهاجمی داعش، در جمهوری اسلامی به سه دلیل نگرانی بسیار عمیقی شکل گرفت. اول اینکه شرایط عراق به سمتی می‌رفت که این کشور دستخوش یک سلسله ناآرامی‌های گسترده و طولانی مدت می‌شد. اگر این اتفاق می‌افتاد و عراق کانون بحران می‌شد، این بحران  به ایران سرایت می‌کرد و امنیت ملی ما را به‌شدت به مخاطره می‌انداخت. تسلط داعش بر دیالی با بیش از ۳۳۰ کیلومتر که بیشترین مرز عراق با ایران را تشکیل می‌دهد، به‌ویژه خطر داعش را برای جمهوری اسلامی به یک خطر فوری تبدیل کرد.

نگرانی دوم ایران این بود که داعشی‌ها به کشتار وسیع شیعیان دست بزنند و از این طریق بتوانند ساختار جمعیتی را تغییر و عده زیادی از شیعیان را فراری دهند و یک بحران جدی امنیتی اجتماعی را برای ایران ایجاد کنند. در آن روزها پیش‌بینی ما این بود که اگر داعش موفق شود، دست‌کم چند میلیون شیعه عراقی قربانی می‌شوند. به این ترتیب ممکن بود داعش در سالی که گذشت، چند میلیون کشته روی دست شیعیان می‌گذاشت، ضمن اینکه حرم ائمه اطهار (ع)، حرم سادات، اصحاب پیامبر«ص» و امیر المومنین (ع) در عراق تخریب می‌شد و یک فاجعه مذهبی شکل می‌گرفت و این موضوع موجب درگیری‌های بیشتر شیعه و سنی در عراق می‌شد.

نگرانی سوم این بود که شیعه بالاخره در عراق بعد از قرن‌ها به یک حقوق نسبی دست پیدا کرده است، ولی هنوز هم حقوق شیعیان عراقی بر خلاف ادعای غربی‌ها و اعراب، به‌طور کامل استیفا نشده است. امروز در عراق تبعیض علیه شیعه وجود دارد.

با در نظر گرفتن جمعیت سنی عراق ـ حداکثر ۲۰ درصد ـ و سهم آنها در حاکمیت، نقش سنی‌ها بسیار برجسته‌تر از حق السهم‌شان در ساختار قدرت است. باید این نکته مورد بررسی دقیق قرار گیرد که در تلاطم‌هایی که علیه بغداد  شکل می‌گیرند، نقش این ۲۰ درصد و یا ضعف آنها در مقایسه با ساختار قدرت چقدر است. در حالی که در هیچ جای دنیا اقلیت حق آبستراکسیون ندارد و این اقدام، حق اکثریت است، وقتی در مجلس عراق اتفاقی خلاف میل نمایندگان اهل سنت روی می‌دهد، کرسی‌های دولت و مجلس را ترک و عملاً با آبستراکسیون، دولت و مجلس عراق را با ابهام مواجه می‌کنند.

سقوط دولت شیعه بغداد که پس از قرن‌ها مرارت حکومت را به دست گرفته بود، برای جمهوری اسلامی وضعیت استراتژیکی بسیار بدی را ایجاد می‌کرد. به همین دلیل ایران بلادرنگ وارد میدان شد. داعشی‌ها در۲۰ خرداد حرکت تجاوزکارانه خود را در عراق آغاز کردند و هیئت ارشد ایرانی در روز ۲۱ خرداد به بغداد رفت و با استقرار در پایتخت، شرایط داخلی عراق را سر و سامان داد. ایران با وارد آوردن اولین ضربه بر داعش، تصویر شکست‌ناپذیری تروریست‌ها را در هم ریخت و به شیعه روحیه داد تا در برابر داعش مقاومت کند.

از این پس اتفاقات جدیدی در عراق روی دادند. فتوای حضرت آیت‌الله سیستانی و دعوت ایشان از جوانان عراقی برای تشکیل گروه‌های شبه‌نظامی و سازماندهی و آموزش، موج بسیار بزرگی را در بین شیعیان پدید آورد و گروه‌های مختلفی تشکیل شدند. برخی از آمارها بیانگر این نکته‌اند که در همان هفته اول پس از بحران داعش، نزدیک به یک میلیون نفر جوان نام‌نویسی و آمادگی خود را برای حضور در گردان‌ها و گروه‌های جهادی اعلام کردند. وقتی این اتفاق را با وحشت ناشی از حمله داعش به عراق در روزهای اول مقایسه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که چه حرکت مهم و بزرگی انجام شده و متوجه نقش عمیق جمهوری اسلامی در عراق می‌شویم.

یکی از دوستان که در آن روزها در بغداد به سر می‌برد و موفق شده بود از شهرهای کربلا و نجف دیداری داشته باشد، شرایط را این گونه توصیف می‌کرد که با حمله داعش،  خاکی از ترس و حیرت بر شیعه عراق  پاشیده شده بود. با ورود جمهوری اسلامی و وارد آوردن اولین ضربه به داعشی‌ها در اطراف بغداد، این روحیه تغییر کرد و به فاصله چند روز شاهد نام‌نویسی نزدیک به یک میلیون نفر از نیروهای بسیجی در عراق بودیم.

رویداد سوم در عراق در سال ۱۳۹۳ انجام عملیات‌های بزرگ در این کشور بود که با محوریت اطلاعاتی و هدایت جمهوری اسلامی شکل گرفت. همان طور که در محور دوم، یعنی بحران داعش اشاره شد، به‌محض آغاز حمله داعش در ۲۰ خرداد، ایران کار خود را شروع کرد و شیعیان عراق در فاصله زمانی بسیار کوتاهی به عملیات‌های مهمی دست زدند و در این زمینه موفقیت‌های بزرگی را هم به دست آوردند.

یکی از عملیات‌های مهم «عملیات العُظیم» بود. العُظیم منطقه‌ای است در جنوب رشته کوه حمرین در استان صلاح‌الدین و با توجه به اشراف بر بغداد، در وضعیت امنیتی این شهر نقش مهمی دارد. برای شکسته شدن حلقه محاصره بغداد توسط داعش، باید العُظیم آزاد می‌شد.

این عملیات انجام شد و العُظیم در زمینی به مساحت بیش از ۳ هزار کیلومتر مربع آزاد گردید. عملیات بعدی عملیات «آمرلی» در شمال رشته کوه حمرین بود. آمرلی بر منطقه حساس کرکوک و بغداد اشراف دارد و با آزادسازی آن ضریب امنیتی این دو شهر افزایش پیدا ‌کرد. منطقه آمرلی ضمنا منطقه‌ای ‌عمدتاً شیعه‌نشین بود.

پس از آن شاهد عملیات‌های دیگری در استان تکریت و در منطقه بیجی که منطقه‌ای نفتی و حساس است، بودیم. عملیات استراتژیک  «جرف الصخر» به دنبال این عملیات‌ها در عراق اتفاق افتاد. جرف الصخر در استان شیعه‌نشین بابل واقع شده و چهار استان را به یکدیگر وصل می‌کند و وضعیت آن در اوضاع امنیتی چهار استان بابل، کربلا، الانبار و بغداد بسیار تاثیرگذار است.

آمادگی برای انجام عملیات در این منطقه در ماه ذی‌الحجه انجام گردید. در بیست و هفتم این ماه عملیات بزرگ جرف الصخر شروع و این منطقه بعد از سه روز و نیم در ظهر روز اول محرم آزاد شد. این در حالی بود که آمریکایی‌ها در فاصله سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ به‌رغم اینکه به قول خودشان بیش از دو هزار نفر از نیروهایشان را از دست دادند، نتوانستند بر جوف‌الصخر مسلط شوند.

اقدام استراتژیک بعدی در منطقه «المقدادیه» در استان دیاله واقع شد. این عملیات توانست تا حد زیادی نگرانی‌هایی را که در باره سامرا وجود داشت از بین ببرد. در دو هفته پایانی اسفندماه عملیات آزادسازی تکریت انجام شد.

تکریت در مجاورت شهر الدور واقع شده، زادگاه عزت ابراهیم الدوری نفر دوم رژیم بعث، شهر مورد علاقه صدام حسین و قلب عملیاتی و منطقه امنیتی داعش و بعثی‌ها بود. بعثی‌ها سال‌ها در این شهر استقرار داشتند و تکریت به مدت ۴۰ سال کانون فعالیت‌های آنها بود.

عزت ابراهیم الدوری چهره مرموز پشت صحنه داعش و مقر استقرار او در منطقه یرموک در شرق اردن است. او در مناطق تحت اشغال داعشی‌ها هم رفت و آمد می‌کند. عملیات تکریت از این جهت حائز اهمیت است که قلب منطقه بعثی و داعشی محسوب می‌شود و در حد فاصل استان‌های اشغال شده الانبار و نینوا قرار دارد. آزادی استان تکریت در روزهای آخر سال ۱۳۹۳ حلقه‌های پیروزی رزمندگان اسلام را در عراق تکمیل کرد و به نقطه اوج رساند.

منطقه تکریت از نظر وسعت عملیاتی بسیار وسیع  و حدود چند هزار کیلومتر است. اگر بخواهیم وسعت این منطقه عملیاتی را با عملیات‌های دوران دفاع مقدس مقایسه کنیم، چند برابر منطقه عملیاتی فتح‌المبین را شامل می‌شود. داعشی‌ها همه منطقه شهرنشین تکریت را مسلح و در زیرزمین و در داخل ساختمان‌های آنجا تله‌های انفجاری  فراوانی را جاسازی کرده بودند تا حرکت نیروهای مردمی برای آزادی تکریت را کُند کنند.

رزمندگان در واقع باید یک تکریت مین‌گذاری شده را آزاد می‌کردند و این کار بسیار دشواری بود. آزادی تکریت ثابت کرد که آزادی موصل کار دشواری نیست و اگر همین جریان که نقطه هدایت آن در جمهوری اسلامی ایران است، اراده کند، می‌تواند موصل را هم آزاد کند و کلا پرونده داعش در عراق را ببندد. اما ابتدا می‌بایست در موصل ریشه‌های داعش را خشکاند، بدین معنا که باید بستر فکری و اجتماعی داعش از بین برود، چون  تا وقتی که ریشه‌های داعش در موصل خشکانده نشود، امکان بازتولید آن در این منطقه وجود خواهد داشت. این کار به عملیات پیچیده‌ای نیاز دارد.

در سالی که گذشت راه‌پیمایی میلیونی اربعین سالار شهیدان هم در عراق اتفاق افتاد که از آن به عنوان بزرگ‌ترین راه‌پیمایی بشر در طول تاریخ نام برده می‌شود. این در حالی بود که در زمان این راه‌پیمایی بخش‌های مهمی از عراق تحت کنترل داعش بود و نگرانی‌های فراوانی در باره امکان حمله به راه‌پیمایان حسینی یا عملیات انتحاری وجود داشت.

این رویداد از نظر تاریخی دارای ارزش استراتژیکی مهمی بود و چند نکته در آن قابل توجه است که شما به چند مورد اشاره کردید. اولین مسئله این بود که در عراق ۲۰ میلیون نفر تصمیم گرفتند در بزرگداشت امام مظلوم خود حرکتی تاریخی را انجام دهند. در برخی از روایات آمده که روزی در عراق چنین اتفاقی خواهد افتاد و راه‌پیمایان این پیش‌بینی را محقق کردند، لذا این راه‌پیمایی پایه‌های فکری مردم عراق را روشن کرد.

مسئله دوم عزم شیعه در عراق برای دفاع از خود و مقدساتش است و این راه‌پیمائی نشان داد که شیعه فعال است، نمی‌ترسد و ابتکار عمل را در دست دارد.

مسئله حائز اهمیت سوم این است که این رویداد پس از مجموعه‌ای از فتوحات روی داد. جنگ العُظیم، جنگ آمرلی با پیروزی به پایان رسیده و منطقه جرف الصخر که مشرف بر کربلاست آزاد شده و نشاط عظیمی را در عراق پدید آورده بود. این عملیات‌ها این اطمینان خاطر را به مقامات عراقی داد که این راهپیمایی بزرگ در فضای نسبتا امنی برگزار خواهد شد. اگر این عملیات‌ها اتفاق نیفتاده بودند، مقامات عراقی به هیچ‌وجه اجازه نمی‌دادند این مراسم برگزار شود.

موضوع مهم دیگر این بود که در سالگرد شهادت حضرت امام حسن العسکری (ع) در ۸ ربیع الاول، جمعیت بسیار زیادی که بعضی‌ها رقم آن را تا  سه میلیون نفر ذکر کرده‌اند، پای پیاده به سمت سامرا به راه افتادند. در حالی که سامرا منطقه‌ای است که اکثریت قاطع آن اهل سنت هستند و در مجاورت منطقه تکریت واقع شده که در آن زمان در اختیار داعش بود و این مسئله بزرگی بود.

حضور سه میلیون ایرانی در راه‌پیمایی اربعین متضمن پیام‌های مختلفی است. البته آمارهای مختلفی در باره تعداد ایرانیان حاضر در این مراسم وجود دارد. نهادهای رسمی این تعداد را بیش از یک و نیم میلیون نفر می‌دانند، اما برخی از نهادها که امنیت زائرین ایرانی را تامین می‌کردند می‌گویند در ایام اربعین سه میلیون زائر ایرانی وارد کربلا شدند. شایان ذکر است که حضور ایرانیان با خطر و مشقت همراه بود، زیرا برخی از افراد تا یک هفته در مهران یا شلمچه معطل ماندند تا اجازه ورود به عراق را پیدا کنند. این مشقت‌ها را کسانی تحمل کردند که در معرض انواع توطئه‌ها و فشارها بودند. این مسئله نشان داد که حداقل سه میلیون نفر در جمهوری اسلامی ایران هستند که برای دفاع از نظام حاضرند جان‌شان را تقدیم کنند. این راه‌پیمایی مانند حج نیست که افراد با هواپیما اعزام شوند، بلکه تنها جوانان و کسانی که توانایی داشتند و به عبارت دیگر سه میلیون نیروی جهادی وارد عراق شدند.

در سال گذشته جنگ سوریه وارد سومین سال شد. ارزیابی شما از آنچه که در سال ۱۳۹۳ در سوریه گذشت و نیز از آنچه که در سال ۱۳۹۴ در این کشور روی خواهد داد چیست؟ آیا عملیات‌هایی که امروز در عراق انجام می‌شوند باعث خواهد شد تا دولت سوریه عملیات‌های منسجم‌تری را علیه داعش انجام دهد، به‌نحوی که دیگر تکفیری‌ها منطقه‌ای را در کنترل نداشته باشند. آیا فکر می‌کنید این مسئله به زمان بیشتری نیاز دارد؟

ما در سال ۱۳۹۳ در سوریه شاهد چند وضعیت بودیم. اول اینکه انتخابات ریاست جمهوری در این کشور در ۱۳خرداد و با حضور بیش از ۷۳ درصد از شهروندان سوری برگزار شد. این مسئله بسیار حائز اهمیت است. در این انتخابات ۱۹ میلیون نفر واجد شرایط رای دادن بودند که بیش از ۶/۱۱ میلیون نفر آنها در انتخابات شرکت کردند. این در حالی بود که در برخی از مناطق سوریه مانند حلب، رقه یا دیرالزور به دلیل حضور داعش و جبهه النصره امکان برگزاری انتخابات وجود نداشت.

اگر انتخابات در آن مناطق هم برگزار می‌شد، شاید بیش از ۹۵ درصد مردم سوریه در انتخابات شرکت می‌کردند. حس مشترکی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بین مردم وجود داشت. در این انتخابات علاوه بر آقای بشار اسد، سه شخصیت سیاسی و اقتصادی از شهرهای دمشق، لاذقیه و حلب حضور داشتند و بشار اسد با بیش از ۸۸ درصد آرا به ریاست جمهوری انتخاب شد.

بیش از ۲/۱۰ میلیون نفر از افراد واجد شرایط در سوریه به بشار اسد رای دادند. این آمار بسیار معنادار است. در حالی که اعراب و غربی‌ها اعلام کرده بودند که این انتخابات را به رسمیت نمی‌شناسند، اما نتیجه این انتخابات تاثیر زیادی روی اعراب و غربی‌ها داشت و همگان متوجه شدند که بشار اسد از محبوبیت داخلی برخوردار است و به‌رغم گذشت سه سال از درگیری‌ها در این کشور، مردم کماکان او را صالح‌ترین فرد برای ریاست بر کشورشان می‌دانند.

از آن به بعد مراوادات خارجی با دمشق به‌طور غیررسمی و بعضا رسمی شروع شد و دستگاه‌های اطلاعاتی اروپایی رسماً رفت و آمد خود را به دمشق آغاز کردند؛ بین دمشق و برخی از پایتخت‌های غربی مراوداتی برقرار شد و شرایط سیاسی در سوریه به حالت نسبتا عادی برگشت.

در سال گذشته سوریه به‌شدت تحت تاثیر وضعیت عراق قرار گرفت. این مسئله از دو جنبه حائز اهمیت است. اول اینکه داعش با گشودن یک جبهه گسترده در عراق عملاً در سوریه به حالت غیرفعال درآمد و فشار داعش تا حد زیادی از روی سوریه برداشته شد. در عین حال توجه نیروهای مقاومت هم تا جایی که به جمهوری اسلامی ایران باز می‌گشت تا حد زیادی معطوف به مسئله عراق شد و اولویت ایران هم در بحث امنیتی از سوریه به سمت عراق تغییر کرد. این مسئله خود به خود فضای عملیاتی را در سوریه تا اندازه زیادی آرام کرد،  لذا در سال ۱۳۹۳ نه برای داعش و نه برای گروه‌های شبه‌داعشی از جمله جبهه‌النصره و نه برای جبهه مقاومت اتفاقات استراتژیکی خاصی روی ندادند. با مشغول شدن داعش در عراق، گروه‌های تروریستی دیگر مانند جبهه‌النصره و ارتش آزاد در جنوب فعال‌تر شدند و عملیات‌هایی را در نیمه دوم سال ۱۳۹۳ به‌خصوص در استان قنیطره که همجوار با مرزهای رژیم صهیونیستی است، انجام دادند.

جبهه‌النصره گمان می‌کرد می‌تواند از طریق جنوب سوریه به دمشق نزدیک شود و کاری را که داعش نتوانست در باره دولت بشار اسد انجام دهد به نتیجه برساند.پیشروی‌هایی در جنوب اتفاق افتاد و جبهه‌النصره با تصرف «شیخ مسکین» به ۳۵ کیلومتری دمشق رسید، اما به دلیل ورود بخشی از نیروهای جبهه مقاومت به صحنه، درگیری‌ها در منطقه شیخ مسکین متوقف شد و جبهه‌النصره حتی مناطقی از این منطقه را هم از دست داد.

منطقه «مزرعه الامل» در شمال غرب استان قنیطره سوریه واقع شده است. به دلیل حساسیت این منطقه و حضور حزب‌الله در منطقه، صهیونیست‌ها از فراز سرزمین‌های اشغالی، اقدام به حمله نظامی هوایی به مزرعه‌العمل کردند که منجر به شهادت شش نفر از کادرهای حزب‌الله و شهید الله‌دادی یکی از فرماندهان سپاه شد. ۱۰ روز پس از آن حزب‌الله عملیات مشابهی را در جنوب لبنان سامان داد و با حمله به یک تیم گشتی از نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی در مزارع شبعا این اقدام را تلافی کرد. طی آن عملیات دست‌کم ۲۰ نفر از نیروهای ارتش اسرائیل کشته شدند. البته صهیونیست‌ها ترجیح دادند موضوع را مسکوت نگه دارند، لذا هیچ واکنشی نشان ندادند.

با توجه به اینکه عملیات آزادسازی منطقه الرمادی و فلوجه عراق نزدیک است، مسلماً در سال ۱۳۹۴ ارتباط داعش در سوریه و عراق قطع خواهد شد. این پیروزی امکان انجام عملیاتی گسترده را در اختیار نیروهای مقاومت قرار می‌دهد. با آزادی حلب، ارتباط داعش از طرف شرق با کشور عراق و از طرف شمال با ترکیه قطع خواهد شد و داعشی‌ها دیگر با هیچ یک از کشور‌های خارجی‌ هم‌مرز نخواهند بود. این مسئله امکان کمک‌رسانی خارجی به داعش را به‌شدت محدود و امکان انجام عملیات علیه آن را آسان می‌کند. بنابراین سال ۱۳۹۴ سال درگیری‌های بزرگ بین جبهه مقاومت و داعش در سوریه خواهد بود.

اگر ان‌شاءالله کار داعش در عراق یکسره شود، آیا این احتمال وجود دارد که ارتش عراق در حمایت از دولت سوریه وارد این کشور شود؟

نیازی به ورود ارتش عراق به سوریه نیست، ولی مسلماً ارتش عراق مرزهای مشترک سوریه ـ عراق را کنترل خواهد کرد و اجازه نخواهد داد داعشی‌ها از عراق به سمت سوریه سرازیر شوند. این مسئله کمک بسیار بزرگی برای نیروهای مقاومت در سوریه است.

یمن هم در سال ۱۳۹۳ سال متفاوتی را گذراند. تحولات به سمتی رفتند که انصارالله کنترل اوضاع را در دست گرفت و شرایط با زمانی که منصور هادی عبده ربه رییس‌جمهور بود بسیار تغییر کرد. برخی از کشورهای غربی و عربی سفارتخانه‌های خود را از صنعا به عدن منتقل کردند و عربستان که ملک سلمان فرتوت را جانشین ملک عبدالله می‌بیند، با چالش بزرگی در همسایگی خود روبرو  شده که ممکن است بر مناطق شیعه‌نشین این کشور تاثیر بگذارد. ارزیابی شما از تحولات یمن در سال گذشته چیست؟

شرایط یمن پیچیده و حساس است. انصارالله در سال ۱۳۹۳ پیروزی‌های اساسی و خیره کننده‌ای را در یمن به دست آورد و مناطق شمالی تقریبا به‌طور کامل در سیطره آنان قرار گرفتند.  غیر از «مارب» که محل فعالیت‌های تروریستی است، سایر مناطق یمن در سیطره انصارالله بود. در عین حال یمن مسائل حساس و عدیده‌ای دارد که کار را تا اندازه‌ای برای انصارالله دشوار کرده است. جنوبی‌ها ۷ استان از ۲۳ استان یمن را در اختیار دارند، ولی

مناطق جنوبی با شمال همکاری نزدیک ندارند و برخی خواستار انفصال هستند. جریانی به رهبری «علی سالم البیض» و جریان به رهبری «علی ناصر محمد» خواستار فدرالیسم هستند و برخی از طیف‌های دیگر هم در یمن جنوبی فعالیت دارند. اتفاقی که در اواخر سال گذشته در عدن اتفاق افتاد و حرکت آقای منصور هادی از صنعا به عدن که مورد پشتیبانی جدی کشورهای عربی قرار گرفت، نشان می‌دهد که در جنوب مشکلات جدی وجود دارند.

مسئله دیگر در یمن، فروپاشی ساختارهای حقوقی است. در حال حاضر هیچ دستاویز حقوقی‌ای برای انصارالله وجود ندارد. انصارالله می‌خواهد به نام چه چیزی در این کشور اعمال حاکمیت کند؟ قانون اساسی، مجلس یا حکم ریاست جمهوری؟ چه محمل قانونی‌ای برای حرکت انصارالله وجود دارد؟ به همین دلیل تا زمانی که یک رفراندوم برگزار نشود و  مردم از آن طریق صلاحیت این گروه را رسماً اعلام نکنند، انصارالله از نظر قانونی دچار مشکل است.

به‌جز خلاء قانونی در یمن، این کشور شرایط اقتصادی بسیار وخیمی هم دارد و منابع مالی آن هم بسیار محدودند. بسیاری از ظرفیت‌های اقتصادی در یمن فعال نشده‌اند. استفاده یمنی‌ها از دریا بسیار کم است، در حالی که صاحب استراتژیک‌ترین آبراه و تنگه دنیا یعنی تنگه باب‌المندب و صاحب استراتژیک‌ترین جزیره دنیا یعنی سوکوترا هستند که متاسفانه از آن استفاده نشده است.

بیش از ۷۰ درصد مردم یمن بی‌سوادند. مناطق به‌شدت عقب افتاده‌ای وجود دارند که بالغ بر ۸۰ درصد خاک این کشور را شامل می‌شوند. اگر می‌خواهید تصوری از یمن داشته باشید، باید روستاهای ۲۰۰ سال قبل ایران را در ذهن خود مجسم کنید که نه راه، نه آب آشامیدنی سالم و بهداشتی و نه کشاورزی مکانیزه وجود داشت.

۸۰ درصد جمعیت یمن را روستاییان تشکیل می‌دهند. متاسفانه در این سال‌ها جمهوری‌خواهان در این کشور خیانت‌های بسیار بزرگی را مرتکب شده‌اند. حالا اگر انصارالله بخواهد مسئولیت حکومت را به عهده بگیرد، چگونه باید پاسخگوی این مطالبات باشد؟

یمن در سال‌های گذشته تا حد بسیار زیادی متکی به کمک‌های مالی عربستان سعودی بوده و عربستان نه فقط به حکومت، بلکه به قبایل و شخصیت‌ها کمک می‌کرده و آنها را کاملاً در مشت خود داشته، ولی انصارالله ظرفیتی برای کارهای اقتصادی و مدیریتی ندارد.

مسلما تمام شریان‌های کمک به یمن از خارج از این کشور نیز قطع می‌شوند و شرایط امنیتی هزینه‌های فراوانی را برای انصارالله به وجود می‌آورد. باید گفت هزینه‌های فعلی انصارالله برای اداره وضعیت‌های اجتماعی دست‌کم باید به ۱۰۰ برابر افزایش یابد. این مسائل نیاز به تمهیدات ویژه‌ای دارد.

برای حل این مشکل باید دو اتفاق روی دهند. اول اینکه باید محمل حقوقی برای مداخلات انصارالله به وجود بیاید که بهترین راه آن برگزاری یک رفراندوم زیر نظر هیئتی مرکب از نمایندگان داخلی و خارجی است. اتفاق دوم هم این است که یمنی‌ها توافق ناقصی را که در حال حاضر وجود دارد، کامل کنند.

یمن در معرض توطئه‌های پیچیده ای قرار دارد. ما باید تحولات این کشور را با دقت زیاد زیر نظر بگیریم و بدانیم که تحولات یمن تنها از یک مسیر هوشمندانه به نتیجه مطلوب می‌رسد، اما اگر هوشمندی وجود نداشته باشد ممکن است یمن درگیر خشونت‌های بسیار وسیع طایفه‌ای شود.

گفته می‌شود هر یمنی شش قبضه اسلحه دارد و استعداد و ظرفیت خشونت‌های طایفه‌ای در آنجا بالاست. در یمن بزرگ‌ترین بازارهای فروش سلاح وجود دارند و سلاح‌های نیمه ‌سنگینی چون آر.پی.جی و توپ خرید و فروش می‌شوند.

طوایف یمن به دو دسته کلی «بکیل‌ها» و «حاشدها» تقسیم می‌شوند. محل اصلی تولد القاعده یمن است. گروه‌های دیگری مانند حزب اصلاح و جریان شبه‌نظامی وابسته به سعودی هم در یمن به‌شدت فعال و صاحب نفوذند. حزب اصلاح دست‌کم ۲۰ سال بر یمن حکومت کرده و ساختار اداری این کشور را در اختیار دارد.

بهر حال شرایط یمن بسیار پیچیده و حساس است. جمع‌بندی من این است که شرایط این کشور رو به بهبود است، ولی این مسئله زمانبر است و نیاز به حوصله بیشتری دارد.

 

سوتیترها:

۱٫

با شروع عملیات‌های تهاجمی داعش، در جمهوری اسلامی… نگرانی بسیار عمیقی شکل گرفت. اول اینکه شرایط عراق به سمتی می‌رفت که این کشور دستخوش یک سلسله ناآرامی‌های گسترده و طولانی مدت و …عراق کانون بحران می‌شد، این بحران به ایران سرایت می‌کرد و امنیت ملی ما را به‌شدت به مخاطره می‌انداخت. تسلط داعش بر دیالی با بیش از ۳۳۰ کیلومتر که بیشترین مرز عراق با ایران را تشکیل می‌دهد، به‌ویژه خطر داعش را برای جمهوری اسلامی به یک خطر فوری تبدیل کرد.

۲٫

به فاصله ۴۰ روز پس از برگزاری انتخابات پارلمانی در عراق یک جریان قدرتمند در این کشور پدید آمد که هدف آن تحقق طرح به بن‌بست رسیده در فاز سیاسی بود. داعش از دست‌کم دو سال قبل به‌مرور در بخش‌های مختلف عراق استقرار یافته و با احزاب، گروه‌ها، طوایف، برخی از شیوخ و روسای عشایر و قبایل و  نمایندگان سنی عراق ارتباط برقرار کرده بود.

 

۳٫

در عراق ۲۰ میلیون نفر تصمیم گرفتند در بزرگداشت امام مظلوم خود کاری تاریخی را انجام دهند. در برخی از روایات آمده که روزی در عراق چنین اتفاقی خواهد افتاد و راه‌پیمایان این پیش‌بینی را محقق کردند، لذا این راه‌پیمایی پایه‌های فکری مردم عراق را روشن کرد.

 

۴٫

با آزادی حلب داعشی‌ها با هیچ کشور خارجی‌ای هم‌مرز نخواهند بود و این مسئله امکان کمک‌رسانی خارجی به داعش را به‌شدت محدود و متقابلا امکان عملیات علیه داعش را آسان می‌کند. بنابراین سال ۱۳۹۴ سال درگیری‌های بزرگ در سوریه بین جبهه مقاومت و داعش خواهد بود.

 

۵٫

یمن در معرض توطئه‌های پیچیده‌‌ای قرار دارد و ما باید تحولات این کشور را با دقت زیاد زیر نظر بگیریم و بدانیم که تحولات یمن تنها از یک مسیر هوشمندانه به نتیجه مطلوب می‌رسد، اما اگر هوشمندی وجود نداشته باشد ممکن است یمن درگیر خشونت‌های بسیار وسیع طایفه‌ای شود

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *