حجتالاسلام سیدجواد حسینی
روش تربیتی تحمیل به نفس
در روشهای قبلی به روش تبشیر و اعطای بینش از راه تحول درون و باطن بر برون و ظاهر تأثیرگذاری اشاره کردیم. در این روش، ظاهر انسان دستاندرکار نقشزنی بر باطن اوست. گاه این نقش واقعی و حقیقی است، مثل جاری شدن اشک در عزاداری و آرامش ظاهری در حوادث که قطعاً بر باطن اثر میگذارد، هر چند خود بهنوعی حکایت باطن است، ولی تأثیر متقابل وجود دارد. شگفتآور اینکه اگر این نقش با تکلف و تصنع نیز به خود بسته شود، باز طنینی درونی خواهد داشت، مثل تباکی (به گریه زدن) که به حزن و اندوه میانجامد و تحلم که جامه حلم میپوشد.(۱)
در منابع دینی برای تربیت انسانها از این روش نیز بهرهبردهاند. علی«ع» میفرماید: اگر (واقعاً) حلیم و بردبار نیستی خود را (تصنعاً) به برداری بزن، زیرا کم هستند کسانی که خود را شبیه قومی سازند، مگر آنکه (آرام آرام) مانند آنان خواهد شد.» (۲)
در واقع مبنای تربیتی این اصل بر شبیهسازی و همشکلی است. طبق این اصل اگر در کسی از راه درون فرصت تحول نیست، برای راهیابی به باطن و ایجاد تحول در درون، باید در ظاهر او به دستکاری بپردازیم و یا لااقل امکان آن را فراهم آوریم.(۳)
تعریف روش تحمیلی
در این روش باطن انسان توسط ظاهر وی ساخته میشود و از برون و ظاهر تربیت بر او تحمیل میشود. تحمیل در جایی مصداق پیدا میکند که کراهت وجود داشته باشد. هنگامی که بهرغم گریز و کراهت باطن، اعضا و جوارح به انجام عملی وادار شوند، از روش تحمیل به نفس استفاده شده است. طبق این روش، باطن رمیده و بیرغبت را میتوان با حرکات اندام به بند کشید و آن را رام و راغب گرداند.(۴)
اهمیت این روش
در موارد عدیدهای در منابع دینی بر این روش تأکید شده، مثل تباکی، تحلم و خود را به صبر زدن که بعداً به صورت موردی اشاره میشود. در این بخش فقط به چند اصل کلی که انسان را برای تحمل سختیها و شبیهسازی برای تأثیر در باطن آماده میکنند، اشاره میشود:
۱ـ دنیا جای سختی است
دنیا جای راحتی مطلق نیست و زندگی همراه با گرفتاریها و سختیها و تحمیلها، گُلاش همراه با خار و گنجاش همراه با رنج است.
علی«ع» فرمود: «دنیا خانهای است پیچیده به بلاها و به حیله و نیرنگ شناخته شده. نه حالات آن پایدار و نه مردم آن از سلامت برخوردارند. دارای تحولات گوناگون و دورانهای رنگارنگ، زندگی در آن نکوهیده و امنیت در آن نابود است. اهل دنیا همواره هدف تیرهای بلا هستند که با تیرهایش آنها را میکوبد و با مرگ آنها را نابود میکند.» (۵)
۲ـ بهشت با سختی به دست میآید
حقیقت این است که بهشت را به بها میدهند نه به بهانه و بهای سنگین آن تحمل سختی است.
موسیبن جعفر«ع» فرمود: ای هشام! خدا رحمت کند کسی را که از خداوند حیا میکند آنچنان که حق حیاست. پس سر و محتوای آن (یعنی فکر و اندیشه) را حفظ میکند (از افکار پلید) و شکم و آنچه را که در آن است نگه میدارد (از حرام) و یاد مرگ و کهنه و پوسیده شدن (بدن) است و میداند که بهشت پیچیده شده در سختیهاست و آتش همراه با شهوات و میلهاست (بهشت به سختی به دست میآید و جهنم بهراحتی و با لذّت). (۶)
۳ـ خوبیها همراه با سختیهاست
علی«ع» فرمود: « اَلْمَکارِمُ بِالْمَکارِه،(۷) خوبیها با سختی به دست میآیند.
این سه اصل این مطلب را گوشزد میکنند که برای رسیدن به کمالات معنوی و تربیت صحیح چارهای جز تن دادن به سختیها و تحملها و گاهی تحمیلها نیست.
۴ـ ممکن است خیر انسان در ناخواستهها باشد
اصل دیگر این است که همیشه صلاح و خیر در آنچه که با میل و رغبت انتخاب میکنیم نیست. بسیار اتفاق افتاده آن چیزی را که نمیخواستیم و با تحمیل بر نفس انجام دادیم به خیر و صلاح ما بوده است. قرآن کریم میفرماید: «فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا؛(۸) چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانی را در آن قرار دهد.»
آثار تربیتی تحمیل به نفس
در ابتدا کلمه تحمیل این گونه به ذهن تداعی میکند که این روش تربیتی چندان مثمرثمر نیست، ولی با توجه به منابع دینی که دقیقترین اطلاعات را در مورد حالات روحی انسان ارائه میکنند میتوان دریافت که تحمیل انسان به خود آثار مفید و فراوانی دارد که به نمونههایی اشاره میشود:
الف) از بین بردن صفات ناپسند اخلاقی
بخشی از عبادات واجب و الزامی هستند که در هر حالت، ولو تحمیل به نفس باید انجام شوند، از جمله نماز که قرآن میفرماید: « لَکَبِیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِین؛(۹) و این کار جز برای خاشعان دشوار و سنگین است»؛ با این حال اثرگذار است.
زدودن تکبر
غالب عبادات و همین طور امتحانات زندگی تکبر را از انسان دور میکنند.
۱ـ نماز و تکبرزدایی
« جَعَلَ اللهُ الاِیمانَ تَطْهیراً…. وَ الصَّلاهَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْر؛(۱۰) خداوند نماز را (واجب) قرار داد برای پاک و منزه شدن از تکبر».
۲ـ روزه و زکات
علی«ع» فرمود: به این جهت (که تکبر و شیطان خطرناک است) خداوند بندگانش را با نمازها و زکاتها و تلاش در روزهداری در روزهایی که واجب است حفظ کرده است تا اعضا و جوارحشان آرام و دیدگانشان خاشع و جان و روانشان فروتن و دلهایشان متواضع گردند، کبر و خودپسندی از آنان رخت بربندد، زیرا در سجده بهترین جای صورت را به خاک مالیدی فروتنی آورد و گذاردن اعضا پرارزش بدن بر زمین، اظهار کوچکی کردن است و روزه گرفتن و چسبیدن شکم به پشت، عامل فروتنی است و پرداخت زکات برای مصرف میوهجات زمین و غیر آن در جهت نیازمندیهای فقرا و مستمندان است.»(۱۱)
۳ـ سجده و تکبرزدایی
و درباره خصوص سجده فرمود: «و لما فی ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا؛(۱۲) چرا که در سجده بهترین جای صورت (پیشانی) را به خاک مالیدی فروتنی آورد و گذاردن اعضای پرارزش بدن بر زمین اظهار کوچکی کردن است.»
۴ـ عبادت و تکبرزدایی
«انظروا الی ما فی هذه الافعال من قمع نواجم الفخر، و تدع (قطع) طوالع الکبر؛(۱۳) به این افعال (عبادت) بنگر که چگونه شاخههای درخت تکبر را درهم میشکند و از روییدن کبر و خودپرستی جلوگیری میکند.»
۵ـ امتحانهای سخت الهی
گاه امتحانهای دشواری بر انسان تحمیل میشوند که یکی از آثار آنها از بین رفتن تکبر و خودبزرگبینی است. علی«ع» فرمود: «ولکن خداوند بندگان خود را با انواع سختیها میآزماید و با مشکلات زیاد به عبادت میخواند و به اقسام گرفتاریها مبتلا میسازد تا کبر و خودپسندی را از دلهایشان خارج کند و به جای آن فروتنی آورد.» (۱۴)
۶ـ خشمزدایی
گاه تحمیل افعال و عباداتی خشم را از انسان دور میکند.
۱ـ وضو گرفتن
« اِنَّ الغَضَبَ مِنَ الشَّیطانِ وَاِنَّ الشَّیطانَ خُلِقَ مِنَ النّارِ وَاِنَّما تُطفَأُ النّارُ بِالماءِ فَاِذا غَضِبَ اَحَدُکُم فَلیَتَوَضا؛(۱۵) بهراستی خشم از شیطان است و شیطان (نیز) از آتش آفریده شده است و همانا آتش به وسیله آب خاموش میشود؛ در نتیجه هرگاه یکی از شما خشمناک شد (برای فرونشاندن خشم) وضو بگیرد.»
۲ـ استعاذه، پناه بردن به خدا و اعوذ بالله گفتن
پیامبر اکرم«ص» فرمود: « فاذا غَضَبَ احکُم فَلیََقُل اعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ لِأنَّ الْغَضَبَ مِنَ الشَّیْطَان؛(۱۶) هرگاه یکی از شما خشمگین شد (ذکر) پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده را بخواند، زیرا خشم از شیطان است (و با این ذکر، شیطان از شما دور میشود).
۳ـ مصافحه و نوازش و تماس با خویشاوندان
« ایما رَجُلٍ غَضِبَ عَلَى ذِی رَحِمِهِ فَلْیَقُمْ إِلَیْهِ وَ لْیَدْنُ مِنْهُ وَ لْیَمَسَّهُ فَإِنَّ الرَّحِمَ إِذَا مَسَّتِ الرَّحِمَ سَکَنَ؛(۱۷) هر مردی (و فردی) بر خویشاوند خویش خشمگین شد از جا برخیزد و به او نزدیک شود و بدن او را لمس کند (خشم او فروکش میکند) زیرا چون خویشاوندی خویشاوندش را لمس کند آرام گیرد.»
زدودن قساوت قلب
۱ـ اطعام و یتیمنوازی
«.. وَ رُوِیَ أَنَّ رَجُلًا شَکَا إِلَى النَّبِیِّ ص قَسَاوَهَ قَلْبِهِ فَقَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یَلِینَ قَلْبُکَ فَأَطْعِمِ الْمِسْکِینَ وَ امْسَحْ رَأْسَ الْیَتِیمِ ؛(۱۸) مردی نزد پیامبر اکرم«ص» از قساوت قلبش (و بیرحمی آن) شکایت کرد، پس حضرت فرمود: هرگاه خواستی قلبت نرم شود (و قساوت از آن دور شود) بیچارهای را طعام بده و دست خود را بر سر یتیمی بکش.»
از مفهوم احادیث ذیل هم میتوان استفاده کرد که این امور در قساوتزدایی نقش دارند:
۱ـ پرهیز از حرامخواری
امام حسین«ع» در روز عاشورا به لشکر کوفه و شام فرمود: « فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِکُمْ؛(۱۹) راز بیرحمی و بیتوجهی شما به سخنان من این است که شکمهای شما از حرام پر شدهاند و بر قلبهای شما مهر خورده است (لذا قسی القلب شدهاید).» مفهوم آن این است اگر حلال بخورید، باعث نرمی قلب میشود و قساوت از بین میرود.
۲ـ پرهیز از افراط در خوردن و نوشیدن
پیامبر اکرم«ص» فرمود: « مَنْ تَعَوَّدَ کثْرَهَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ قَسَا قَلْبُه؛(۲۰) کسی که به زیاد خوردن و زیاد نوشیدن عادت کند، قلبش قساوت میگیرد.» از مفهوم آن میتوان استفاده کرد که اگر انسان کمخوری و کمنوشیدن را بر خود تحمیل کند، آرام آرام قساوت قلب از او دور میشود.
۳ـ پرهیز از خواب بعد از غذا
رسول خدا«ص» فرمود: «أذیبوا طعامکم بذکرالله و الصلاه و لا تناموا علیها فتقسو قلوبکم؛ غذا را به یاد خدا و خواندن نماز ذوب کنید، با شکم پر نخوابید که دلهایتان قساوت پیدا میکند.» لازمه این روش آن است که شام را زود بخوریم و اندک هم باشد.
ب) ایجاد و تقویت صفات اخلاقی
گاه تحمیل بر نفس عامل ایجاد صفات پسندیده و مطلوب میشود.
۱ـ حلم
برای ایجاد حلم توصیه شده که دو کار بر نفس تحمیل شود که یکی تظاهر به حلم است. حضرت علی«ع» فرمود: « اِنْ لَمْ تَکُنْ حَلیما فَتَحَلَّمْ، فَاِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ اِلاَّاَوْشَکَ اَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ».(۲۱) دیگری سکوت و بردباری است، فرمود: « لا حِلمَ کالصَّبرِ و الصّمتِ؛(۲۲) هیچ حلمی همچون بردباری و سکوت نیست».
۲ـ اخلاص
گاه انسان به مرحلهای نرسیده است که از درون وادار به اخلاص و خدامحوری شود. در شرع به اموری توصیه شده است که با انجام آن ـ هر چند از راه تحمیل بر نفس ـ میتوان به مرحله اخلاص دست یافت.
روزه
فاطمه زهرا«س» فرمود: « جَعَل الله … الصِّیام تَثبِیتاً لِلإخلاص؛(۲۳) خداوند روزه را (واجب) قرار داد برای ماندگار شدن اخلاص».
همانندسازی ظاهر و باطن
علی«ع» فرمود: « وَ مَنْ لَمْ یَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلانِیَتُهُ، وَ فِعْلُهُ وَ مَقالَتُهُ فَقَدْ اَدَّى الاْمانَهَ وَ أَخْلَصَ اَلْعِبَادَهَ ؛(۲۴) کسی که باطن و ظاهرش، گفتار و کردارش در تضاد نباشد، امانت الهی را ادا کرده و عبادت را خالصانه انجام داده است».
درخواست نکردن از مردم
رسول خدا«ص» فرمود: « الْمُخْلِصُ الَّذِی لَا یَسْأَلُ النَّاسَ شَیْئاً؛(۲۵) مخلص کسی است که از مردم چیزی (به صورت تکدّی) درخواست نمیکند».
۳ـ تقوی
تقوی از اموری است که با تحمیل برخی افعال بر بدن میتوان به دست آورد.
روزه و تقوی
قرآن کریم میفرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون؛(۲۶) ای کسانی که ایمان آوردهاید. روزه بر شما مقرر (و واجب) شده همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند مقرر شد تا خود را نگهدار شوید».
عبادت خداوند
« یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون؛(۲۷) ای مردم! پروردگارتان را که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید پرستش کنید تا خودنگهدار شوید.»
ج) زدودن حالات نامطلوب نفسانی
گاه میتوان با تحمیل بر نفس، برخی از حالات ناپسند نفسانی را از خود دور ساخت، مانند:
۱ـ وسواس
علی«ع» فرمود: « صَومُ شَعبانَ یَذهَبُ بوَسواسِ الصَّدرِ وبَلابِلِ القَلب؛(۲۸) روزه ماه شعبان وسواس سینه و غمهای قلب را میزداید.»
از امام باقر«ع» نقل شده است که شخصی نزد رسول خدا«ص» آمد و از وسوسه (رفتاری) و سخن گفتن با خود (وسواس فکری) و قرضی که او را از پا درآورده و سنگینی عائله شکایت کرد. حضرت فرمود: بگو « لاحَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لایَمُوتُ وَ اَلْحَمْدُللِهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً.» و این دعا را بارها تکرار فرمود:« فَمَا لَبِثَ أَنْ عَادَ إِلَى النَّبِیِّ (صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وآلِه) فَقَالَ یَا رَسُولَ الله قَدْ أَذْهَبَ الله عَنِّی السُّقْمَ وَالْفَقْرَ و عَنِّی الوَسوَسَه و اَدیَ عَنِّی الدَّینَ و اَغنانی مِنَ العیلَه؛(۲۹) چیزی نگذشت که نزد رسول خدا«ص» برگشت، عرض کرد: «ای رسول خدا! [با تکرار آن دعا] خدا وسوسه را از من زدود و قرضم ادا شد و نسبت به عائلهام نیز توانمند و بینیاز شدم.»
۲ـ ترس (وارد عمل شدن)
یکی از راههای خلاصی از ترس، وارد شدن به کارهایی است که از آن ترس داریم. این امر هر چند با تحمیل بر نفس همراه باشد، اثرش ترسزدایی است. علی«ع» فرمود: «اذا هبت امراً فقع فیه فان شده توقیه اعظم مما تخاف منه؛(۳۰) هرگاه از کاری میترسی، خود را وارد آن کار بکن، زیرا ترس دوری از آن کار بالاتر از ترس خود آن کار است (بیم داشتن از چیزی، بدتر از وارد شدن در آن است). شاید مولانا در این شعر اشاره به همین مطلب دارد که:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
خواندن قرآن
امام صادق«ع» فرمود: «هرگاه وارد جایی شدی که میترسی این آیه را بخوان « وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا اذَا دَخَلْتَ مُدْخَلا تَخَافُهُ فَاقْرَأْ آیَهالکُرسی؛ هرگاه چیزی را که از آن میترسی مشاهده نمودی، آیتالکرسی را بخوان (ترس زائل میشود)».
انفاق
« الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِیَهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ؛(۳۱) کسانی که اموال خود را شب یا روز، پنهان یا آشکار انفاق میکنند، مزدشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند».
۳ـ حزن
حزن درشتی و اندوهی است که در قلب به خاطر غم و غصه حاصل میشود.(۳۲) اموری مانند شستن جامه برای غمزدایی اثرگذارند، ولو با تحمیل همراه باشند. علی«ع» فرمود: « اغَسْلُ الثِّیَابِ یُذْهِبُ الْهَمَّ وَ الْغَمَّ»(۳۳) شستن جامه (و نظافت) غم و غصه را زائل میکند.»
انفاق
« الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِیَهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»(۳۴)
ذکر و دعا
رسول خدا«ص» فرمود: «قول لا حَولَ و لا قُوّهَ إلاّ باللّه فیهِ شِفاءٌ مِن تِسعَهٍ و تِسْعینَ داءِ اَدناها الهُمّ؛(۳۵) گفتن لا حول … نود و نه درد را شفا میدهد، کمترین آنها شفا دادن (و زائل نمودن) غم و غصه است.»
د) ایجاد و تقویت حالات مطلوب
با تمرین و تحمیل میتوان حالات مورد پسند و دلخواه در نفس ایجاد نمود، مانند:
۱ـ نشاط و شادی
اموری در ایجاد نشاط نقش دارد که اهمّ آنها از این قرارند:
استعمال بوی خوش؛ حضرت علی«ع» فرمود: « الطّیب نُشرَهٌ: بوی خوش نشاطآور است.»
نوشیدن عسل؛ حضرت علی«ع» فرمود: « وَالعَسَلُ نُشرَهٌ :نوشیدن عسل نشاطآور است.»
سوارکاری؛ حضرت علی«ع» فرمود: « وَالرُّکوبُ نُشرَهٌ : سوارکاری نشاطآور است.»
نگاه به چمنزار؛ حضرت علی«ع» فرمود: «وَالنَّظَرُ إلَى والنظره الی الخضره: نگاه به سبزهزار نشاطآور است.»(۳۶)
ذکر و دعا
حضرت صادق«ع» فرمود: «اِذا تَوالَتِ الهُمُوم فَعَلَیکَ بِلا حَول و لا قُوَّهَ اِلا بِالله؛(۳۷) هرگاه غصهها (زیاد) و پشت سر هم شد ذکر لا حول را تکرار کنید.
دیدار با برادران دینی
امام جواد«ع» فرمود: « مُلاقاهُ الإخوانِ نُشْرَهٌ؛(۳۸) ملاقات برادران (دینی) نشاطآور است.»
شستن سر با خطمی؛ حضرت صادق«ع» فرمود: «غُسلُ الرأس بِالخَطمی نُشْرَهٌ ؛(۳۹) شستن سر با (گل) خطمی نشاط میآورد.»
۲ـ خوداتکایی
از حالات مطلوب نفس این است که انسان همیشه با توکل بر خدا بر توان و قدرت خود تکیه کند و بار خود را خود حمل کند و بر دوش دیگران قرار ندهد. برای انجام این امر گاه نیاز است که انسان خود را نگه دارد. در منابع دینی تلاش بر این است که خوداتکایی و دور شدن از اینکه باری بر دوش دیگران باشیم، در انسان تقویت شود و این امر گاهی نیاز به تحمیل و تحمل دارد.
پیامبر اکرم«ص» فرمود: « ملعونٌ من القی کلّه علی النّاس؛(۴۰) از رحمت خدا دور است کسی که بار خویش را بر دوش دیگران اندازد.»
گر نگشتم دوست با صاحبدلان، دشمن نگردم
باربرداری ز دوش ار نیستم، باری نباشم
(جعفر شمس لنگرودی)
هـ) استحکام خانواده
۱ـ تحمیل به نفس در ارتباط با والدین
اف نگفتن و عکسالعمل نشان ندادن. حضرت صادق«ع» فرمود: « أَمَّا قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمََّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ اَلْکِبَرَ أَحَدُهُمََا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا؛(۴۱) هرگاه یکی از آن دو، یا هر دو، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی همچون اف به آنها روامدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار (لطیف و سنجیده و) بزرگوارانه به آنها بگو.»
حضرت فرمود: «ان اضجرلک فلا تقل لهما اف و لا تنهر هما ان ضرباک قال و قل لهما قولا کریما قال این ضرباک فقل لهما غفر الله تسلما فذلک منک قول کریم؛(۴۲) اگر والدین ناراحتت کردند اف به آنها نگو و اگر تو را زدند بر آنها فریاد نکش و با آنها کریمانه سخن بگو. و فرمود: اگر والدین تو را زدند بگو خداوند شما را بیامرزد و این میشود کریمانه سخن گفتن تو».
۳ـ تحمیل به نفس در انتخاب همسر
اجتناب از ازدواج با غیرمؤمن
« وَلاَ تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلأَمَهٌ مُّؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَهٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلاَ تُنکِحُواْ الْمُشِرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ اولئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ یَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّهِ وَالْمَغْفِرَهِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ؛(۴۳) و با زنان مشرک و بتپرست تا ایمان نیاوردهاند ازدواج نکنید؛ اگر چه مجبور شوید با کنیزان ازدواج کنید؛ زیرا کنیز باایمان از زن (آزاد) بتپرست بهتر است هر چند (زیبایی یا ثروت او) توجه شما را به خود جلب کند و زنان (قوم) خود را به ازدواج مردان بتپرست تا ایمان نیاوردهاند درنیاورید؛ (زیرا) غلام باایمان از مرد (آزاد) بتپرست بهتر است، هر چند (ثروت یا موقعیت او) توجه شما را به خود جلب کند. آنها به سوی آتش دعوت میکنند و خدا به فرمان خود دعوت به بهشت و آمرزش مینماید و آیات خویش را برای مردم روشن میسازد؛ شاید متذکر شوند.»
تشویق به ازدواج با مؤمن
رسول خدا«ص» به زیاد فرمود: « جُوَیْبِرٌ مُؤْمِنٌ وَ الْمُؤْمِنُ کُفْوٌ لِلْمُؤْمِنَهِ وَ الْمُسْلِمُ کُفْوٌ کُفْوٌ لِلْمُسْلِمَهِ فَزَوِّجْهُ یَا زِیَادُ وَ لَا تَرْغَبْ عَنْه؛(۴۴) جویبر [هر چند سیاه و از طبقه متوسط است اما] با ایمان است و مرد مؤمن همتای زن مؤمنه است و مرد مسلمان همتای زن مسلمه است. پس [دختر خویش را] به ازدواج او درآور و از این امر رومگردان».
گاه لازم است برای انتخاب صحیح و ازدواج مناسب دختر را وادار کرد که با شخص مؤمن ازدواج کند.
۳ـ تحمیل به نفس در زندگی مشترک
ترجیح خواست خانواده در انتخاب غذا
زندگی مشترک خانوادگی همیشه به میل و دلخواه انسان نیست. گاه لازم است در مواردی کوتاه بیائیم و با صبر و تحمل و یا تحمیل بر خویشتن، زندگی را به بنبست نکشانیم. رسول خدا«ص» فرمود: « اَلمُؤمِنُ یَأکُلُ بِشَهوَهِ أَهلِهِ، اَلمُنافِقُ یَأکُلُ أَهلُهُ بِشَهوَتِهِ؛(۴۵) مؤمن با میل اهل و عیالش (غذا) میخورد (و این را بر خود تحمیل میکند) ولی منافق اهلش (مجبورند) طبق میل او (غذا) بخورند.»
تحمل بداخلاقی همسر
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا… وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًاً : ای کسانی که ایمان آوردهاید و با همسرانتان به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آنها (به جهتی) کراهت داشتید (فوراً تصمیم به جدایی نگیرید؛) چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد،ولی خداوند در آن خیر فراوانی قرار دهد.»
رسول اکرم«ص» فرمود: « مَن صَبَرَ عَلى سُوءِ خُلُقِ امرَأتِهِ واحتَسَبَهُ؛ أعطاهُ اللّه ُ تعالى بکُلِّ مره یَصبِرُ علَیها مِنَ الثَّوابِ، ما أعطى أیُّوبَ عَلی بَلائِه و مَن صَبَرَت عَلى سوءِ خُلُقِ زَوجِها؛ أعطاها مِثلَ ثَوابِ آسِیَهَ بِنتِ مُزاحِمٍ؛(۴۶) هر مردی که بر بداخلاقی همسرش شکیبایی ورزد، خداوند اجری همانند اجر ایوب بر بلایش بر او عنایت فرماید و زنی که بر بدخلقی همسرش صبوری نماید، خداوند اجر آسیه بنت مزاحم (همسر فرعون) را به او عطا کند.»
و حضرت باقر«ع» فرمود: « وَجِهادُ الْمَرْئَهِ أنْ تَصْبِرَ عَلی ماتَری مِنْ أذی زَوْجِها وَغِیْرَتِهِ؛(۴۷) جهاد زن این است که بر اذیتها و آزارهای همسرش و غیرتورزی (بیجای او) صبر نماید.»
جمعبندی
یکی از راههای اصلاح و تربیت در شاگردان و جامعه و کلاً انسانها راه تحمیل به نفس است. در دین توصیه شده است اگر حلم نداری خود را به تحلم بزن، اگر اشک نداری، تباکی داشته باش، اگر صبر نداری «تصبر» (خود را به صبر زدن) را پیشه ساز. در منابع دینی تأکید شده است که دنیا جای سختی و تحمل است و خوبیها همراه سختیهاست و چه بسا در درون تحمیلها خیر فراوان خوابیده باشد.
تحمیل در زدودن صفات ناپسند اخلاقی همچون تکبر از طریق روزهداری، پرداخت زکات، انجام نماز و عبادات و تحمل سختیها بسیار مؤثر است و همینطور در زدودن قساوت قلب از طریق اطعام، یتیمنوازی، لقمه حلال، کمخوری و در نابودی خشم از طریق وضو گرفتن، ذکر و… کارساز است. علاوه بر این، تحمیل در ایجاد صفات اخلاقی چون حلم، صبر، اخلاص، تقوی نقش دارد و حالات نفسانی نامطلوب همچون وسواس و ترس و حزن را از انسان دور میسازد و عامل ایجاد نشاط و خوداتکایی و استحکام خانواده میشود. صد البته برای بهرهبرداری از روش تحمیل، شرایطی همچون بصیرت، توانسنجی، تصحیح نیت، تمرین و تکرار و… لازم است.
پینوشتها
۱ـ اقتباس از: نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، خسرو باقری، تهران، انتشارات مدرسه، اول، ۱۳۸۰ ش، ص ۶۶.
۲ـ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، مؤسسه الوفا، سوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۶۸، ص ۴۰۵.
۳ـ ر.ک: نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، همان، ص ۶۷.
۴ـ همان، ص ۷۰.
۵ـ نهجالبلاغه، سیدرضی، ترجمه محمددشتی، انتشارات پارسایان، دوم، ۱۳۷۹ ش، خطبه ۲۲۶، ص ۴۶۲.
۶ـ بحارالانوار، همان، ج ۱، ص ۱۴۲.
۷ـ غررالحکم، عبدالواحد تمیمی آمدی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، اول، ۱۳۶۶ ش، ص ۶۶.
۸ـ نساء ۱۹.
۹ـ بقره، ۴۵.
۱۰ـ محمدبن علی صدوق، علل الشرائع، قم، داوری، اول، بیتا، ج ۱، ص ۲۴۸.
۱۱ـ نهجالبلاغه، همان، ص ۳۹۰، خطبه ۱۹۲.
۱۲ـ همان.
۱۳ـ همان.
۱۴ـ همان، خطبه ۱۹۲، ص ۳۹۰.
۱۵ـ
۱۶ـ مجموعه ورّام، ورّام بن ابی فراس، آستان قدس رضوی، اول، ۱۴۰۸، ج ۱، ص ۱۲۳.
۱۷ـ الامالی، شیخ صدوق، بیروت، مؤسسه الاعلمی، اول، ۱۴۰۰ ق، ص ۳۴۰.
۱۸ـ مشکاه الانوار، طبرسی، فضلبن حسن، نجف، حیدریه، اول، ۱۳۸۵، ص ۱۶۷.
۱۹ـ بحارالانوار، همان، ج ۴۵، ص ۸.
۲۰ـ همان، ج ۵۹، ص ۲۰۳.
۲۱ـ همان، ج ۶۸، ص ۴۰۵، ترجمه حدیث گذشت.
۲۲ـ الکافی، محمدبن یعقوب کلینی، تهران، دارلکتب الاسلامیه، اول، ۱۳۶۲ ش، ج ۸، ص ۲۰.
۲۳ـ الاحتجاج، طبرسی، تهران نشر مرتضوی، اول، ۱۴۰۳، ج۱، ص ۹۹.
۲۴ـ نهجالبلاغه، همان، نامه ۲۶.
۲۵ـ بحارالانوار، همان، ج ۶۶، ص ۳۷۴.
۲۶ـ بقره، ۱۸۳.
۲۷ـ بقره، ۲۱.
۲۸ـ بحارالانوار، همان، ج ۱۰، ص ۹۱.
۲۹ـ مکارمالاخلاق طبرسی حسن، قم نشر رضی، اول، ۱۳۷۰، ص ۳۲۸.
۳۰ـ بحارالانوار، همان، ج ۶۸، ص ۳۶۲.
۳۱ـ بقره، ۲۷۴.
۳۲ـ مفردات راغب، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ۱۴۰۴، ص ۱۱۵.
۳۳ـ بحار، همان، ج ۶۴، ص ۲۷۸.
۳۴ـ بقره، ۲۷۴، ترجمه آن گذشت.
۳۵ـ بحار، همان، ج ۷۱، ص ۸۸.
۳۶ـ بحار، ج ۶۳، ص ۲۹۱.
۳۷ـ همان، ج ۷۳، ص ۳۲۳.
۳۸ـ امالی شیخ مفید، ص ۳۲۸، ح ۱۳
۳۹ـ بحارالانوار، همان، ج ۷۳، ص ۳۲۳؛ من لا یحضره الفقیه، محمدبن علی صدوق، قم، جامعه مدرسین، اول، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۱۲۴.
۴۰ـ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۲.
۴۱ـ اسراء، ۲۳.
۴۲ـ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۴۰.
۴۳ـ بقره، ۲۲۱.
۴۴ـ کلینی، همان، ج ۵، ص ۳۴۱.
۴۵ـ بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۲۹۱.
۴۶ـ مکارمالاخلاق، طبرسی، همان، ص ۲۱۴.
۴۷ـ مکارم الاخلاق، طبرسی، قم نشر رضی، اول، ۱۳۷۰ ش، ص ۲۱۳.
سوتیترها:
۱٫
که همیشه صلاح و خیر در آنچه که با میل و رغبت انتخاب میکنیم نیست. بسیار اتفاق افتاده آن چیزی را که نمیخواستیم و با تحمیل بر نفس انجام دادیم به خیر و صلاح ما بوده است. قرآن کریم میفرماید: «فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا: چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانی را در آن قرار دهد.»
۲٫
پیامبر اکرم«ص» فرمود: « ملعونٌ من القی کلّه علی النّاس؛ از رحمت خدا دور است کسی که بار خویش را بر دوش دیگران اندازد.»
۳٫
زندگی مشترک خانوادگی همیشه به میل و دلخواه انسان نیست. گاه لازم است در مواردی کوتاه بیائیم و با صبر و تحمل و یا تحمیل بر خویشتن، زندگی را به بنبست نکشانیم. رسول خدا«ص» فرمود: مؤمن با میل اهل و عیالش (غذا) میخورد (و این را بر خود تحمیل میکند) ولی منافق اهلش (مجبورند) طبق میل او (غذا) بخورند.»
۴٫
رسول اکرم«ص» فرمود: هر مردی که بر بداخلاقی همسرش شکیبایی ورزد، خداوند اجری همانند اجر ایوب بر بلایش بر او عنایت فرماید و زنی که بر بدخلقی همسرش صبوری نماید، خداوند اجر آسیه بنت مزاحم (همسر فرعون) را به او عطا کند.»