دکتر محمدصادق کوشکی
۱ـ اگر بنا باشد دستگاه قضایی و نیروی انتظامی گزارشی در خصوص مبارزه با روزهخواری علنی در ماه رمضان سال جاری و اجرای حد شرعی درباره روزهخواران در ملأعام ارائه بدهند، به احتمال زیاد این گزارش همچون صفحه دل متولیان این دستگاهها سفیدِ سفید خواهد بود! و این در حالی است که بر خلاف توهم برخی خوش خیالان، سال به سال به میزان روزهخواری در ملأعام افزوده میشود و دیگر روزهخواری در کوچه و خیابان تنها نظام دینی و شیعی جهان امری خلاف عرف و عجیب به شمار نمیآید!
۲ـ اصرار و پافشاری بینظیر و علنی دولت در چند ماهه اخیر بر ارتکاب خلاف شرع و تلاش برای ورود زنان و دختران به ورزشگاههای مردانه (برخلاف دستور صریح رهبر انقلاب و نظر قاطبه مراجع عظام در حرمت این عمل) آنچنان عجیب و باورنکردنی است که بیتردید اگر به عنوان یک خبر به جهان مخابره شود کمتر کسی آن را باور خواهد کرد! به بیان دیگر پس از شنیدن این خبر، پرسشی اساسی ذهن تحلیلگران و کارشناسان مسائل ایران را احاطه خواهد کرد و آن این است که اگر حکومت ایران تمایل دارد براساس هنجارهای سکولار حاکم بر جهان، جامعه خود را اداره کند، پس این همه چالش و درگیری با جهان سلطه دیگر چه صیغهای است و چه معنایی دارد؟ آن هم در حالی که ریشه اصلی اختلاف نظر میان حکومت اسلامی ایران و جهان غرب، پافشاری حاکمیت ایران بر ارزشهای دینی و رعایت اصول اعتقادی در سیاست داخلی و خارجی است!!
۳ـ و همه این موارد در حالی است که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی به صراحت، فلسفه تشکیل حکومت دینی را اجرای احکام شریعت دانسته و برای اثبات ضرورت تشکیل حکومت دینی در عصر غیبت چنین استدلال کردهاند که: «خداوند راضی به تعطیل احکام شرع در عصر غیبت نیست و به همین دلیل برپایی حکومت در عصر غیبت با هدف جلوگیری از تعطیلی احکام شریعت واجب است!» و براساس این استدلال است که اگر روزی حکومت دینی از اجرای احکام شرعی غافل شود و یا استنکاف نماید، فلسفه برپایی خود را زیر سؤال برده و دیگر اطلاق عنوان دینی بر آن جایز و صحیح نخواهد بود.
۴ـ غفلت از اجرای شریعت که در دو دهه اخیر روز به روز به میزان آن افزوده شده (مانند رهاکردن مقوله روزهخواری در ملأ عام ) از یک سو و پافشاری بر ارتکاب حرام و نقض احکام شرع (در مواردی مانند ورود زنان به ورزشگاههای مردانه) از سویی دیگر این سؤال جدی را مطرح میکند که آیا نظام اسلامی در مسیر درستی قرار دارد و آیا متولیان نظام متوجه آنچه روی داده و میدهد، هستند و میدانند که تداوم رفتار فعلی حاکمیت با شریعت و احکام آن، مشروعیت و فلسفه وجودی آنان و مسئولیتشان را نقض نخواهد کرد؟ به بیان صریحتر اگر بنا باشد که حکومتی به نام دین و با هدف اقامه شریعت برپا شود (و به همین دلیل مؤمنان و متدینان جامعه جان و مال و آبرو و همه داشتههایشان را در طبق اخلاص گذارده و سالها انواع سختیها را به جان خریدهاند تا این نظام پا بگیرد و تداوم پیدا کند) ولی مسئولان این حکومت از اجرای شریعت غافل شده و حتی در مواردی خود اصرار بر نقض شریعت داشته باشند آنگاه این حکومت نه تنها لایق صفت دینی نخواهد بود، بلکه تفاوت چندانی با یک حاکمیت نامشروع نخواهد داشت و اگر بنا باشد که حکومتی به نام دین برپا شود و تنها دین را برای استحکام پایههای خود بخواهد، ولی در خدمت دین و احکام آن نباشد بنا به تصریح قرآن کریم و سنت معصومین عنوان طاغوت بر آن برازندهتر خواهد بود!
۵ـ عجیبتر و دردناکتر آنکه در همین بازه زمانی، حاکمیت (اعم از دستگاههای اجرایی، قضایی و انتظامی) نه تنها تلاشی برای اقامه احکام شریعت نکرده، بلکه با شدت و غلظت در برابر مؤمنان و متدینانی که خواستار اجرای شریعتاند ایستاده و خط و نشان کشیده (رفتار دولت با مخالفان ورود زنان به ورزشگاههای مردانه نمونهای از این اعمال خشونت حاکمیت علیه مدافعان شریعت است) و از طریق تریبونها و رسانهها به تمسخر و اهانت به مدافعان اجرای شریعت پرداخته و موضعگیری کرده است (مثلأ اسیدپاش خواندن ناهیان از منکر و تهاجم مکرر علیه امر به معروف و نهی از منکر از تریبونهای رسمی در ایام اخیر).
۶ـ اما آنچه این روند هولناک را تکمیل و تسریع نموده و مینماید، بیاعتنایی بخش قابلتوجهی از کسانی است که رسالت خود را تبیین دین و خدمت به ترویج شریعت اختیار کرده و به کسوت روحانیت درآمدهاند، به این روند و ماجراست! به عنوان نمونه هنگامی که دولت در اقدامی خلاف شرع با تحکم و پافشاری بنای ورود زنان به ورزشگاههای مردانه را گذاشت و مراجع عظام حساب تکلیف شرعی خود به موضعگیری پرداخته و حتی مخالف صریح رهبر انقلاب با این تصمیم خلاف شرع انتشار پیدا کرد، حرکت مراجع نه تنها با موجی از تأیید و حمایت حوزه و روحانیون و طلاب مواجه نشد بلکه سکوت سربازان شریعت این گمان را در اذهان مسئولان دینستیز تقویت کرد که میتوانند با قاطعیت بیشتری به دشمنی با احکام شریعت پرداخته و احکام الهی را زیر پا بگذارند! سکوت عجیب متولیان رسمی دفاع از شریعت و دیانت در برابر حریمشکنی مسئولان دولتی و اصرار آنان بر نقض احکام شرعی، در سطح جامعه انعکاسی جز غربت احکام الهی و مراجع عظام (که به حق در این خصوص به وظیفه شرعی خود عمل نمودند) به جا نگذاشت و کار را بر همه مدافعان اجرای شریعت در جامعه دشوار نمود چرا که چشم جامعه در چنین مواردی به دهان روحانیون، ائمه جمعه و جماعات، وعاظ و خطبای دینی است و هنگامی که اکثریت این عزیزان از چنین رویدادی بیخبر و یا غافل بوده و یا با بیاعتنایی از کنار آن عبور کردند، دیگر اثبات خلاف شرع بودن چنین تصمیمی (اصرار بر ورود زنان به پرورشگاههای مردانه ) بسیار دشوار و حتی غیر ممکن مینمود.
۷ـ تداوم چنین فضایی نه تنها نظام اسلامی را از درون تهی و پوک خواهد کرد، بلکه حتی ظاهر آن را نیز به بنبست خواهد رسانید، چون در جامعهای که شریعت جایگاه و ارزش خود را از دست بدهد و دین به امری شخصی تبدیل شود، دیگر دلیلی برای حاکمیت دین و حکومت دینی وجود نخواهد داشت و مردمی که به تخطی از شریعت (از جانب حاکمیت و خود) عادت کرده و عملأ سکولاریسم را پذیرا شدهاند، علتی برای پذیرش ولایت و حاکمیت فقها و عالمان دین بر جامعه خود نخواهند دید.